حسین احمدی، مدیرعامل مادرول:
نصب ماشینهای جدید باید با خارج کردن دستگاههای قدیمی همراه باشد
خبر نصب جدیدترین ماشین چاپ لیبل نیلپیتر در شماره گذشته ماهنامه صنعت چاپ، از عزم جزم چاپ مادرول برای ارتقای ظرفیت و کیفیت تولید لیبل حکایت دارد. این درحالی است که بارها، از زبان مدیر این چاپخانه شنیدهایم که ظرفیت ماشینهای چاپ موجود در چاپخانههای کشور، بیش از نیاز است و همین وضعیت منجر به قیمتشکنی بعضی چاپخانهها شده که به زودی به ضرر و زیان بسیاری از آنها خواهد انجامید.
حال پرسش این است که اگر چنین است، با چه توجیهی زیربار این سرمایهگذاری نسبتاً سنگین رفتهاید؟ پاسخ حسین احمدی به این پرسش، راهگشای بحث دوگانه صنعت لیبل در ایران هم هست.
بیائید از قفسههای سوپرمارکتها شروع کنیم. جایی که محصولات متنوع غذایی، بهداشتی و غیره در آنجا در مقابل دیدگان ما صف می کشند. میبینید در هر رشته، حدود شش یا هفت برند بزرگ و پرفروش حضور دارند و چندین سال است، همان برندها را میبینیم. یعنی طی سالهای اخیر، کارخانههای بزرگ جدیدی در این صنایع احداث نشدهاند، حتی کارخانهها و برندهای موجود هم مشکلات خود را دارند و از طرف دیگر توان خرید جامعه محدود شده است، بنابراین مجموع این شرایط سقف تقاضا برای لیبل را محدود میکند.
از سوی دیگر، شماری از چاپخانههای افستی به سوی لیبل سوق پیدا کردهاند و واحدهای جدیدی ایجاد شده است، نتیجه افزایش عرضه خدمات چاپ، نسبت به تقاضای لیبل است.
طبق قانون بدیهی علم اقتصاد، افزایش عرضه نسبت به تقاضا، موجب کاهش قیمت میشود. اتفاقی که هماکنون در بازار لیبل افتاده است.
میپرسیم چگونه این قیمت شکنی سرایت میکند؟ در حالی که روشن است با کاهش دستمزد چاپ، به ورشکستگی و حداقل به درجا زدن خواهند رسید. احمدی پاسخ میدهد:
ابتدا واحدهای تازهکار برای این که خود را در بازار جا بیاندازند، قیمت را پائین میآورند، در واقع آنها از نظر سابقه و شهرت و اعتبار و نیز تجهیزات وکیفیت چاپ و مدیریت یک سفارش مزیتی ندارند، بنابراین سادهترین کار را در پیشنهاد قیمت پائینتر میبینند، به این امید که به تدریج بازار خود را توسعه دهند. اما چاپخانههای موجود هم نمیخواهند به آسانی مشتریان خود را از دست بدهند، بنابراین جنگ قیمتی شکل میگیرد که همه را به قهقرا میبرد.
جالب است که این افراد تجربه چنین روندی را در چاپ افست نیز شاهد بوده و تعطیلی شماری از چاپخانهها را به چشم خود دیدهاند.
بله، تجربه دوری نیست و همه ما مصداقها و نمونههای آن را میشناسیم. با این حال متأسفانه، هر دوره شاهد تکرار این روند در بخشی از صنعت چاپ کشورمان بودهایم. دهه هفتاد با گسترش بیحساب و کتاب چاپخانههای افست ورقی و رقابت نابجای آنها نوعی جنگ قیمت به راه افتاد و در نتیجه چاپخانههای زیادی مثل برگ خزان فرو افتادند. دهه هشتاد، همین وضعیت کم و بیش در عرصه چاپ رول عریض در واحدهای فلکسو و گراور رخ داد.
دهه نود، به ویژه، نیمه دوم دهه نود، تب چاپ لیبل همه را گرفت که نتایج منفی این روند حالا آشکار شده است.
باز هم جای این پرسش باقی است که چگونه بعضیها بدون برآورد و محاسبه و طرح توجیهی منطقی، همه سرمایه خود را به خطر میاندازند؟ احمدی با بیان مثالی عینی، به انگیزههای بدون حساب و کتاب اشاره میکند.
بعضیوقتها چاپخانهداری که کارهای یک یا چند شرکت تولیدی را در رشته افست انجام میدهد، مثلاً جعبه مقوایی و فرمهای اداری آنها را چاپ میکند، میبیند این مشتری لیبل هم نیاز دارد. به همین خاطر، گمان میکند میتواند این کار را هم راه بیاندازد. در حالی که این رشته از هر نظر ساز و کار متفاوتی دارد و با تجربه قبلی آن چاپخانه، یکسان نیست. مثلا در نمایشگاه لیبل اکسپو ۲۰۱۹ چاپخانهداری از یکی از شهرستانها را دیدم که میگفت میخواهم ماشین لیبل بخرم، چون دو مشتری بهداشتی در آن شهرستان دارم که لیبلهایشان را به تهران سفارش میدهند.
وقتی حجم کار و شرایط بازار آن منطقه را با نظر خود او بررسی کردم، دیدم اصلاً توجیه اقتصادی برای او ندارد. حتی گفتم برای این کار به خودت زحمت نده، من حاضرم رایگان برایت چاپ کنم. واقعا در مواردی با چنین تفکری، سراغ ماشین لیبل میروند، چنین سرمایهگذاریهایی قطعاً به مشکل برمیخورند، چون چاپ لیبل که تنها به داشتن یک ماشین نیست. خیلی نکتههای تجربی و تخصصی و تجهیزاتی از طراحی تا آمادهسازی و چاپ عملیات تکمیلی و شناخت موادمصرفی و نیروی انسانی و گردش کار در این میان هست که با ساز و کار یک چاپخانه افست تفاوت دارد. کسی که با تصور وجود یکی، دو مشتری دم دست، وارد این کار میشود، هم به خودش و هم به چاپخانههای دیگر ضربه میزند، چون بازار ظرفیت خالی ندارد.
احمدی، روی نکتهای دست میگذارد که نیاز به آمار و ارقام دارد و باید پرسید که با کدام آمار و با چه استدالالی میگویند ظرفیت چاپخانههای لیبل بیش از نیاز کشور است؟
میدانید که آمار دقیق در این رشته، مثل هر رشته دیگری وجود ندارد. اما براساس آمار تولید و مصرف کاغذ پشتچسبدار ـ که ماده مصرفی اصلی چاپ لیبل است ـ میتوان تصویری عینی از ظرفیت تولید لیبل به دست داد . ما دو منبع عمده برای تأمین کاغذ پشتچسبدار داریم، همه بردار شیب و ایراندار را میشناسیم. جمع کل تولید هر دو کارخانه به ۱۰۰ میلیون متر مربع نمیرسد ولی ظرفیت اسمی ماشینآلات چاپ رول موجود د ر حدود ۷۰، ۸۰ چاپخانه لیبل، با توجه به عرض رول و سرعت آنها، تقریباً دو برابر تولید پشتچسبدار، یعنی حدود ۲۰۰ میلیون متر مربع است.
اما اشاره به ظرفیت اسمی ماشینآلات موجود، قدری گمراه کننده است. بالاخره توسعه صنعت چاپ چه میشود؟ میدانیم که نزدیک دو دهه است که به خاطر شرایط اقتصادی و تحریمها نوسازی صنعت چاپ دچار وقفه بوده و یکی از دلایلی که بعضی آمارها به ترکیه سفار ش داده میشود، همین است. بالاخره فناوری جدید و ماشینهای چاپ جدید باید به کشور وارد شود. احمدی مخالفتی با این سخن ندارد.
در این که نوسازی صنعت چاپ ضروری است، هیچ بحثی نیست. در زمینه چاپ لیبل، شاید نقش فناوری جدید، از شاخههای دیگر چاپ هم جدیتر باشد. ولی آنچه با گسترش واحدهای جدید چاپ لیبل رخ میدهد، توسعه، محسوب نمیشود. توسعه وقتی است که یک ماشین مدل ۲۰۲۰ و بالاتر وارد شود و مدل قدیمی مثلا ۲۰۰۷ از رده خارج شود. همان کاری که ما در اسفند گذشته انجام دادیم. اما متأسفانه ما شاهد روند معکوس هستیم. حتی کسانی ماشینهای زیر سال ۲۰۰۰ را میآورند. و همینها خیلی زود جنگ قیمت راه میاندازند، چون مزیت دیگری ندارند. بالاخره بخشی از بازار هم کیفیت و استاندارد خاصی نمیخواهد و تن میدهد به چنین کارهایی که نهایتاً کل صنعت لیبل را از توسعه باز میدارد.
پس توسعه و فناوری روز ضرری است. آیا با شرایط اقتصادی کنونی، توسعه و سرمایهگذاری برای ماشینآلات پیشرفته امکانپذیر است؟
صنعت لیبل در همه جای دنیا، در لبه رقابت فناوری است. در ایران هم صنایع غذایی و بهداشتی دنبال لیبلهای بهتر و خاصتری هستند. منتهی شرایط اقتصادی چاپخانهها به دلایل مختلف اجازه سرمایهگذاریهای اساسی را نداده است. در سالهای گذشته، ماشینهای نو، بیشتر از نوع چینی بوده و طی دوسال گذشته، چند دستگاههای پیشرفته اروپایی وارد شده است. اما انتخاب این دستگاههای پیشرفته به معنای سرمایهگذاری یک میلیون یورویی به جای صدهزار دلاری است!
پس شما مخالف سرمایهگذاری جدید در زمینه چاپ لیبل نیستید ولی شرایطی برای آن قائل هستید.
بله، سرمایهگذاری باید باشد، منتهی توسط کسانی که چاپ لیبل را به درستی میشناسند. تجربه دارند، حساسیتهای مشتریان و بازار مصرف را میشناسند و توان بهرهبرداری از فناوریهای جدید را در ادامه کار قبلی خود، داشته باشند و نصب ماشینهای جدید و پیشرفته با خارج کردن دستگاههای قدیمی و فروش آنها به خارج از کشور همراه باشد.
نکته دیگری هم در این میان هست که نباید ناگفته بماند و آن حمایت صنایع تولیدی ایران از چاپخانههایی است که فناوری جدید را به خدمت میگیرند.
بله، این نکتهای اساسی است. در واقع هدف از توسعه چاپخانهها، ارائه کار بهتر به مشتریان است. انتظار میرود مدیران صنایع غذایی، بهداشتی، دارویی و سایر رشتهها، به این نکته توجه داشته باشند و به جای خشنودی از جنگ قیمت، به کیفیت بستهبندی محصولات خود و موفقیت در بازارهای صادراتی بیاندیشند و از چاپخانههای پیشرو حمایت کنند.