رشد و رونق شتابان اقتصاد بزودی!
ما شرکتی هستیم که از ۱۳۵۰ تاکنون فعالیت داریم. فراز و نشیبهای زیادی دیدهایم. دهه ۵۰ و ۶۰ حدود ۴۰ نفر پرنسل داشتیم ، بعد در مقطعی به ۱۰ نفر رسیدند، سپس با تغییر شرایط اقتصادی بار دیگر فعالیت خود را توسعه دادیم و حالا علیرغم مشکلات تجارت در شرایط تحریم و مشکلات اقتصادی کشور، کم و بیش با ظرفیت معینی، کار را ادامه میدهیم. چرا که سرمایه ما یعنی مشتریانی که طی چند دهه فعالیت با ما همراه بودهاند، باید حفظ شوند، ما نزدیک به ۲۰۰۰ دستگاه در تهران و شهرستانها نصب کردهایم، طی همه سالهای تحریم، قطعات و لوازم مورد نیاز آنها را به هر طریقی که بوده، تأمین کردهایم، نیروهایمان را نیز تعدیل نکردهایم. بارها با دوستان چاپخانه دار صحبت داشتهام، بعضیها ناامید و خسته شدهاند و قصد تعطیلی چاپخانه و فروش ماشینآلات را دارند، من به آنها میگویم: تحمل داشته باشید، حیف است که چاپخانهای چند ساله را رها کنید، اوضاع حتما بهتر خواهد شد و در آن صورت شما نخواهید توانست، ماشینآلاتی را که الان میفروشید، به آسانی و به سرعت فراهم کنید. همین نیروی انسانی هم سرمایه ارزشمندی است که باید حفظش کرد.
اذعان دارم که دیدگاه من نسبت به بعضی همکاران و دستاندرکاران حرفه چاپ، خوشبینانهتر است و شروع رونق اقتصادی نسبت به پیشبینیهای من قدری به تأخیر افتاده است، اما باز هم بر این نظر تأکید میکنم که بزودی این وضع تغییر میکند و اقتصاد کشور با رشدی شتابان رونق میگیرد.
من با افراد متخصص در امور اقتصادی مشورت میکنم، آنها همین نظر را دارند. اساساً هر جا طی چند سال اقتصاد کوچک و محدود شده باشد، بعدش رشدی انفجاری را در پی دارد، چون نیاز جامعه و ضرورتهای جامعه این را طلب میکند.
شما ببینید در هنگام تهدیدها و تحریمها چه سرمایهگذاریهای بزرگی در زمینه پروژههای نفت و پتروشیمی صورت میگیرد، دست کم طرحهای بزرگی در دست مطالعه و تأمین سرمایه و در حال اجرا هستند. نگاه کنید به پروژههای تفریحی و توریستی دیگر در همین منطقه ۲۲ تهران که از بسیاری مراکز تفریحی و خرید دیگر بزرگترند. پشت تمام این پروژههای سنگین، اشخاص و نهادهای مهمی قرار دارند که نسبت به روند اقتصاد و برنامهریزیهای کلان و سمت و سوی آینده، آگاهی کامل دارند و با تحلیل هزینه و فایده دست به این کار زدهاند و مدیریت ریسک را حتما در این کار در نظر داشتهاند .
اما چرا بعضی دوستان ما در صنعت چاپ، از شریط ناراضیاند و خسته و ناامید شدهاند؟ با پوزش باید بگویم بخشی از این ناشی از تغییر ندادن سبک کار براساس نیاز بازار است. چاپخانههایی در کار کتاب بودهاند و متناسب با شرایط بازار نشر، امکانات چاپ دیجیتال را نیز فراهم کردهاند، مشتریان خود را از دست نداده و طیف جدیدی را نیز جذب کردهاند. اما کسانی که بهجای تطبیق خود با بازار، منتظرند که بازار خودش را با آنها سازگار کند، زیان میبینند.
شاید بگویید که این سخن مربوط به بازار کتاب است ـ که بازاری محدود قلمداد میشود ـ اجازه بدهید به بازار بستهبندی توجه کنیم. کافی است سری به فروشگاههای بزرگ و سوپرمارکتها بزنید و سبدهای پر از محصولات ایرانی را ببینید که مردم آنها را به طرف صف صندوق هل میدهند. این سبدها پر است از بستههای متنوع چاپ شده از شیشه و جعبه و قوطی و هر کدام با چند لیبل. حالا که تولید داخل زیاد شده، چاپخانهها با کمی تدبیر و البته تغییر میتوانند سهمی هر چند محدود از این بازار ببرند، همین جا اضافه کنم که این سخن به معنی نادیده گرفتن مشکلات تجاری، فنی، سرمایهگذاری و بازاریابی نیست. من هم کم و بیش در جریان دشواریها و مشکلات مدیران چاپخانهها هستم ولی صحبت از چارهجویی در این شرایط سخت است، هر چند که هزینه داشته باشد.
نکته مهمی که میخواهم در ادامه این بحث بگویم این است که تحمل این شرایط سخت، نتایج خوبی در پی دارد، به هر حال تا ۶ ماه یا یک سال دیگر شرایط اقتصادی تغییر میکند، چاپخانهها و تجار باید خودشان را برای آن شرایط آماده کنند، این اتفاق حتما میافتد و کسانی موفق میشوند که در این بازار فعال بودهاند، هزینه دادهاند و ارتباطات حرفهای خود را تقویت کردهاند.
فناوری چاپخانهها را دگرگون می کند
واقعیت این است که فراتر از حفظ چاپخانه و امکانات و بازگشایی چاپخانه و برگشتن به شرایط قبل، باید افق روشنتری را در برابر خود ببینیم.
طی چندین سالی که شرایط اقتصای نامناسب بوده، صنعت چاپ نوسازی نشده و فناوری جدید وارد چاپخانهها نشده است. البته روشن است با این همه محدودیت و با دلار ۱۴ هزارتومانی سرمایهگذاری برای فناوری جدید توجیه ندارد. حتی اگر دستمزد چاپ دو، سه برابر شود باز هم خرید یک ماشین افست به بهای ۵/۱ میلیون یورو، کاری است که باید خیلی با تردید به آن نگریست.
ولی در شرایط متحول اقتصادی ـ که شاید چندان دور نباشد ـ هم نرخ ارز به کانال منطقی و معینی میرسد (مثلاً دلار امریکا حدود ۱۰ هزار تومان) و هم تقاضا در بازار، جوابگوی ظرفیت ماشینهای جدید خواهد بود.
چه بسا که تحول اقتصادی پس از این سالهای رکود باعث نوسازی چاپخانهها و دگرگونی این صنعت بشود. طی این سالها شماری از ماشینهای کارکرده و قدیمی از چاپخانههای ایران به کشورهایی مثل افغانستان فروخته شده و این صنعت پذیرای ماشینآلات نو و پیشرفته است. صنعت چاپ پا به پای رونق اقتصاد باید به پیش برود.
من تحلیلگر نیستم ولی از مشاوره با بزرگان و صاحبنظران مسایل اقتصادی دریافتهام که چشم انداز اقتصاد به سمت رشد می باشد .
علیرغم درگیریها و تنشهایی که گاه میان کشور ما و اروپا و امریکا و بعضی همسایگان به جای باریک هم کشیده میشود، طی دو سال اخیر، شاهد اقداماتی بودهایم که زیر ساختها را برای تحول اقتصادی و عادی سازی تجارت و رونق کسب و کارها و تعامل با خارج فراهم میسازند. خیلی طرحها به میان آمده و بعضی اقدامات در این راستا صورت گرفته است، مثل برداشتن چهارصفر از واحد پول، کاهش نرخ بهره بانکی و تلاشهایی که برای پذیرش معیارهای بینالمللی توسط بانکها صورت میگیرد. حتی علیرغم رد شدن FATF، زیرساختهای آن تا حدی آماده شده و بانکها بعضی از موارد آن را با رویههای جلوگیری از پولشویی، اجرا میکنند و آمادگی ذهنی برای پیوستن به FATF ایجاد شده است.
از نظر اقتصادی چنانچه صاحبنظران میگویند، همه چیز دارد برای ورود ایران به تجارت بینالمللی و رونق اقتصادی آماده میشود. علیرغم همه شرایط تیره و تاری که از وضعیت اقتصادی در ایران ترسیم میشود و با وجود همه تنشها، اقتصاد ایران مثل ساختمانی است که عملیات تکمیل آن دردست انجام است و پس از مدتی ساختمانی نوساز و زیبا نمایان میشود. همکاران و چاپخانهداران عزیز، خودتان را برای این تحول آماده کنید.