مدیر چاپخانه، مهندس، عکاس، همه با عشق
یکی از برکات سفر مشهد و بازدید از نمایشگاه و چاپ و بستهبندی، دیدار با مهندس محمود ضیائیان مدیرسابق چاپ و جعبهسازی شاهین بود که پیش از آن تنها صدای او را در تلفن شنیده بودیم. او دوره کامل صحافی شده ماهنامه صنعت چاپ (از اولین شماره آبان سال ۱۳۶۱ تا پایان سال ۱۳۹۹) را که طی ۴۰سال با عشق و سلیقه و نظمی مثال زدنی گردآورده، به دفتر ماهنامه اهدا کرده بود که تحویل گرفتن آن با این سفر مقارن شد. ضیائیان از مدیران قدیمی چاپخانه در مشهد و از چهرههای فرهنگی و هنری این شهر به شمار میرود.
او علاوه بر مدیریت چاپخانه، کارشناس رسمی دادگستری در رشته چاپ هم هست و به عنوان مهندس ساختمان و نیز عکاس مشهد قدیم، مشهور است.
دائر بودن نمایشگاه چاپ عکسهای محمود ضیائیان در موزه بزرگ خراسان هم یکی دیگر از خوشاقبالیهای ما بود که توانستیم مجموعه مشهد قدیم را تماشا کنیم.
دیدار پرمهر ضیائیان در خانه قدیمی و با صفای او از شیرینترین بخشهای سفر ما بود او ضمن گفت و گو از هر دری، خاطراتی از زندگی و کار خود را بازگو کرد و در سراسر این یادها، یک پیام را تکرار میکرد:
از عوامل پیشرفت در هر کاری، اول عشق به آن کار است و در کار چاپ، اگر عشقی نباشد، هیچکس موفق نمیشود.
“هفده ساله بودم که با ماشین چاپ دستی، یک کارت ویزیت را حروفچینی، فرمبندی و چاپ کردم. بعد آنقدر در این کار تبحر پیدا کردم که چاپ همه کارهای لوکس مثل کارت عروسی را به من میسپردند.
چاپ حرفه پدریام بود. او قبل از تولد من، مدتی در قنادی اتحادیه به مدیریت برادران افخمی سرکارگر و مدیر داخلی بود. آنجا شکلاتهای سفارشی برای دربار تهیه میشد. پدرم جعبههای مقوایی لوکسی با روکش مخمل درست میکرد. بعد مدتی در جعبهسازی یوسفی مشغول به کار شد، سپس برای خودش جعبهسازی شاهین را راهاندازی کرد و سرانجام برای چاپ سرجعبهها، ماشین چاپ دستی خریداری کرد. سال ۱۳۳۵و برای چاپ و جعبهسازی شاهین پروانه فعالیت گرفت.”
محمود ضیائیان هنگام تأسیس چاپ و جعبه سازی شاهین، پنج ساله بود، سالها بعد از میان ۹ فرزند خانواده او بیش از همه علاقمند به کار چاپ شد.
“در کنار کار چاپ، درس هم میخواندم، بعد که پدرم به علت بیماری کمتر حضور داشت، من مدیر چاپخانه بودم و شبانه درس میخواندم. شب عید که کار چاپ زیاد می شد، تا نیمه شب، پا به پای کارگران چاپخانه کار میکردم.
یکی از کارهای ترامه ۴ رنگ فوقالعادهای که آن سالها با ماشین لترپرس در این چاپخانه به چاپ رسید، پوستر معروف به چهارده معصوم بود که نمونه آن را تا الان حفظ کردهام.»
ضیائیان به کار چاپ اکتفا نکرد و تحصیلات را در رشته مهندسی ساختمان ادامه داد و از سال ۱۳۶۰ با گرفتن پروانه مجری ذیصلاح و ناظر ساختمان، وارد کارهای مهندسی هم شد. در عین حال به توسعه چاپخانه هم همت گماشت.
“سال ۵۲ ماشینهای افست وارد چاپخانههای مشهد شد. پیشگام این حرکت چاپ طلاکوب بود، سپس چاپخانههای پارت، سعدی و گوتنبرگ. من هم رفتم تهران و از چاپ داورپناه یک دستگاه افست خریدم بعد در سال ۸۴ یک دستگاه اسپیدمستر دورنگ دو ورقی از چاپ طلاکوب مشهد خریداری کردم که بیشتر برای کارهای جعبهسازی استفاده میشد. من همیشه به چاپ علاقه داشتم، هم به جنبه صنعتی و هم به جنبه فرهنگی آن. چاپ، حرفهای بسیار مهم است و یکی از ارکان انقلاب مشروطه بود. من به چاپ کتاب هم علاقمند بودم. با این ماشین افست، کتابهای زیادی چاپ کردم به طوری که حدود پنجاه شصت درصد کارهای ما، کتاب بود. سال ۱۳۸۸ چاپ شاهین بعد از چاپ آستان قدس و چاپ گوتنبرگ به عنوان برگزیده سوم در چاپ کتاب انتخاب و معرفی شد.»
ضیائیان سه فرزند پسر دارد که «اولی دکترای مدیریت استرتژیک دارد؛ دومی کارشناس اقتصاد است و سومی هم مهندس عمران»، اما هیچکدام درگیر کار چاپ نشدند و او به ناچار، ماشینها را فروخت و چاپخانه را تعطیل کرد.
این روزها ضیائیان بیشتر سرگرم رسیدگی به گنجینه عکسهایی است که طی دهها سال از مشهد قدیم گرفته یا گردآوری کرده است.
ما با دست پر از دیدار ضیائیان برگشتیم. با دوره کامل جلدسازی شده و طلاکوب شده ماهنامه صنعت چاپ که حالا زینت بخش دفتر مجله است.