فرایندهای ناهموار و برایندهای ناهویدا
فرایندهای ناهموار و برایندهای ناهویدا
نقد تحلیلی و آسیبشناسانۀ جشنواره صنعت چاپ کشور
جشنوارۀ صنعت چاپ کشور، شاید تنها جشنواره با مخاطب تخصصی است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در کنار دهها جشنوارۀ دیگر از فیلم و موسیقی و تئاتر و کتاب گرفته تا قرآن و مد و لباس، برگزار میکند. طبیعی است که این جشنواره به اندازۀ آن جشنوارههای دیگر از طرفدار، پوشش خبری و بودجه سازمانی برخوردار نباشد. با این همه، دستاندرکاران برگزاریاش همواره سعی کردهاند آنرا باشکوه و آبرومند برگزار کنند و حتماً وزیر و معاونانش در آن حضور داشته باشند.
اگر چه در دو، سه سال گذشته یک جریان صنفی سعی کرده است جشن مستقل مشابهی را برگزار کند، اما هنوز هم جشنواره صنعت چاپ کشور در چنان سطحی از اعتبار قرار دارد که با نگاهی فراتر از «مکان برگزاری» و «تعداد شرکتکننده» و «نحوۀ سرو شام!» تحلیل شود.
این نوشتار، نگاهی آسیبشناسانه به جشنوارۀ صنعت چاپ کشور است که «فرایند» برگزاری و انتخاب آثار برتر و «برایند» برگزاری چنین جشنوارههایی را موشکافی و نقد میکند.
فرايند برگزاري و انتخاب آثار برتر
الف) فرایند برگزاری
*بزرگترین چالش برگزاری جشنواره صنعت چاپ کشور، زمان آن است. زمان نه به معنای روز برگزاری، آنگونه که بعضیها اصرار دارند حتی اگر سنگ از آسمان ببارد، این جشنواره باید در یازدهم شهریور برگزار شود وگرنه عظمت چاپ فرو میریزد، نه. زمان به معنای وقتی که اختتامیۀ این جشنواره از لحظۀ شروع تا پایان دارد. رویدادی که شش تا ده سخنران دارد؛ با بیش از سی نفر برگزیده که باید روی صحنه بیایند و لوح و سیمرغ و عکس یادگاری بگیرند؛ در کنار کلی کلیپ و برنامۀ جانبی و مجریای که احساس میکند بین هر سخنرانی باید دو سه دقیقهای سخنآرایی! کند، در دو سه ساعت نمیگنجد. این فشردگی، کسالتبار شدن سخنرانیها و کمتوجهی به برگزیدگان را سبب میشود. اختتامیه جشنواره میتواند رأس ساعت پیشبینیشده، در دو بخش با فاصلهای کوتاه برگزار شود. اجرای زندۀ موسیقی فاخر (بهویژه در اختتامیه بیستوسوم که در شب میلاد امام معصوم برگزار شد) و تقسیم سخنرانیها، اهدای سیمرغ و پخش کلیپ در سراسر برنامه می توانست به افزایش کیفیت برگزاری و همراهی بیشتر شرکتکنندگان بیانجامد.
*چالش بعدی برگزاری جشنواره در نام آن ـ اختتامیۀ جشنواره صنعت چاپ کشور ـ نهفته است. گفته میشود این رویداد، اختتامیه سالانۀ جشنوارههای استانی سراسر کشور است که پیش از این، ادارات کل ارشاد استانها با همکاری نهادهای صنفی محلی برگزار کردهاند. اما چه اثر و امتدادی از آن جشنوارههای استانی در این اختتامیه وجود دارد؟ اگر نگوییم که علیالقاعده کلّیت اختتامیه باید دربرگیرندۀ برایند و نشانی از رخدادهای همۀ آن جشنوارهها باشد؛ دستکم میتوان انتظار داشت گزارشی مکتوب، شفاهی و یا تصویری از آن جشنوارهها در این ااختتامیهب دیده یا شنیده و ارایه شود. از آنجا که همۀ جشنوارههای استانی صنعت چاپ با ابلاغ دبیرخانۀ دائمی جشنواره که در وزارتخانه مستقر است، برگزار میشود و همین دبیرخانه متولی برگزاری اختتامیه و انتخاب آثار برتر است، چه نسبتی بین انتخابهای جشنوارههای استانی و جشنواره اختتامیه برقرار است؟ آیا نباید شاهد حداقلی از اهمپوشانیب در آثار و چهرههای برگزیده با جشنوارههای استانی و ابازـ معرفیب آن باشیم؟
*آخرین چالش فرایند برگزاری اختتامیه جشنواره صنعت چاپ کشور، بهزعم نگارنده، چالش مخاطب است. این جشنواره مثل هر جشنوارهای، تعدادی مخاطب امتخصصب دارد که اهالی چاپ و زنجیرۀ تأمین هستند و تعدادی هم مخاطب عمومی دارد که شوربختانه در فرایند برگزاری جشنواره گم شدهاند و جایشان روی صندلیها نامشخص است. مخاطب عمومی جشنواره صنعت چاپ، اتفاقاً مهمترین مخاطب یعنی اسفارشدهنده کالای چاپیب و پرشمارترین مخاطب یعنی امصرفکننده نهایی کالای چاپیب است. در حالی که امسال دعوت به حضور در اختتامیه شکلی عجیب به خود گرفته بود و پر شدن صندلیها در دستور کار نانوشتهای قرار داشت! هیچ برنامۀ مدونی برای حضور مخاطب عمومی یا به مشارکت فراخواندن آنها وجود نداشت.
ب) فرایند انتخاب آثار
۱. یکی از بزرگان صنعت چاپ لیبل دربارۀ برگزیدگان جشنهای خانواده چاپ میگفت در صنعت چاپ ایران با هر معیار داوری و هر ترکیبی از داوران، انتخابها همین است. او درست میگوید. اما پرسش این است که چرا گسترۀ پرواز سیمرغهای طلایی جشنواره چاپ کشور از آسمان چند چاپخانه و مجتمع چاپی فراتر نمیرود؟ چرا هنوز بعد از سالها، برگزیدگان جشنواره در بخشهای مختلفی همچون عملیات تکمیلی، صحافی، جعبههای مقوایی و … تکرار میشوند؟
به نظر میرسد در بدنۀ چاپ ایران در فقدان یک راهبرد مدونِ توسعهمدار و فراگیر، (چه در بخش دولتی و چه در بخش صنفی) شکاف عمیق سرمایهگذاری، آموزشی، مدیریتی، فناورانه و مهارتی رخ داده است. بخشی از صنعت چاپ در حال و روز سی چهل سال پیش خود ماندهاند و در مقابل دیگرانی ـ بیآنکه امیدی به تشکیلات صنفی داشته باشند و چشمداشتی از ارشاد ـ به رشد علمی، افزایش سطح مهارتی و مدیریتی، ارتقای فناوری، مشتریمداری، استاندارد کردن و تجمیع واحدهای صنفیصنعتی خود همت گماردهاند. اینها که خیلی کمشمار هستند، خواهناخواه، شانس اول و آخر و نامهای تکراری برگزیدگان در هر رویدادی از جشنواره گرفته تا نمایشگاههای صنعتی شدهاند. با این همه، در فرایند انتخاب آثار باید راهی برای برونرفت از این چرخۀ تکرار پیدا کرد و دریچۀ جدیدی بر روی استعدادهای تازه گشود. این اتفاق میتواند با تعریف معیارهای جدید محقق شود.
۲. همچون چاپ که در ذهن و زبان مسئولان ارشاد سرگردان در فرهنگ و هنر و صنعت است، فرایند انتخاب آثار برتر در جشنوارۀ صنعت چاپ کشور نیز بین ااثرب، اسفارشدهندۀ اثرب، اچاپخانهب و اآقای مالکب سردرگم است. هیأت داوران، ااثرب و امحصول چاپی برترب را برمیگزیند. در جشنواره از اچاپخانهب نام برده میشود و بر پرده بزرگ صحنه، چهرۀ آقای مالک نقش میبندد. و بالاخره در سخنرانیها از اهمیت و نقش اسفارشدهندهب و ابازارب گفته میشود. در حالی که هر کدام از اینها فرایند انتخاب خاص خود را دارند. اگر ااثر برترب محور است، چرا آنرا در جشنواره نمیبینیم و مثل مسابقه ابستههاب در معرض دید مدعوین به جشنواره قرار نمیگیرد. چرا نمیدانیم که اثر برتر برگزیده برآمده از یک پروسۀ تولید صنعتی و پرشمارگان است یا اثری تفننیهنری از سر ذوق و نوستالژی حضور در جشنواره.
اگر اچاپخانه برترب محور است، باید توانش در تولید انبوه و سهمش در بازار تولید کالای چاپی مشخص باشد و شاخصهای ارزیابی یک واحد صنعتی برتر اعلام شود. ما که سودای بینالمللی شدن جشنواره را در سر میپرورانیم باید پاسخی داشته باشیم به این پرسش که توانمندی واحدهای برتر و برگزیده شده در جشنوارهمان چقدر است. گردشکارهایشان چگونه است و تا چه حد منطبق بر روشها و استانداردهای بینالمللی است.
۳. آخرین موضوعی که در فرایند انتخاب آثار جلب توجه میکند و صورت خوبی ندارد حضور تعدادی از برگزیدگان جشنواره در جمع هیأت داوران است. با هر توجیه و منطقی، این روند خوبی نیست و به همان اندازه ناپسند است که اسپانسرهای برنامهای جایزهبگیران همان برنامه باشند.
برايند برگزاري جشنواره صنعت چاپ كشور
اگر فرض کنیم که یکی از بیعیب و نقصترین فرایندهای برگزاری و انتخاب آثار در جشنواره بیستوسوم رقم خورده باشد، در نهایت چه برایندی از برگزاری جشنواره مطلوب و مقصود ماست؟
طبیعی است که اداره کل چاپ و نشر معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از فرصت جشنواره برای بیان عملکرد یکسالۀ خود بهره ببرد و حتی برایندهای بیسرانجامی مثل انستیتو چاپ، و ناهویدایی مثل خانۀ چاپ را مطرح کند. اما در پس برگزاری جشنواره صنعت چاپ کشور و جشنوارههای استانی، کدام برایند و دستاورد و نتیجه است که برای صنعت چاپ ارزشمند باشد و بتواند به توسعۀ این صنعت کمک کند. به زعم من، در صنعت چاپ ایران، برایند مطلوب برای هر جشنواره و نمایشگاه و رویدادی، ایجاد، گسترش و ارتقای ابازارب است. اگر جشنواره صنعت چاپ کشور بتواند بازارهای جدیدی را برای صنعت چاپ ایران مهیا کند و توانمندی صنعتی چاپ ایران را معرفی کند، و خلق ثروت در صنعت چاپ را تسهیل کند، به بالاترین و ارزشمندترین برایند دست یافته است. برایندی که مشارکت مشتاقانۀ همۀ صنف را در برگزاری جشنواره در پی خواهد داشت و هیچ تهدید و تحریمی بر آن اثر ندارد.
هر جشنوارۀ استانی و هر اختتامیه جشنواره صنعت چاپ کشور باید دروازه بازار تازهای را بر روی اهالی چاپ بگشاید. صندلیهای تالار برگزاری جشنواره باید با حضور مهمترین مخاطب صنعت چاپ ایران یعنی اسفارشدهنده کالای چاپیب پر شود و دقیقه به دقیقۀ جشنواره باید نمایشی از توانمندی صنعت چاپ ایران، نوآوری کارکنانش و ارزشآفرینی محصولات چاپی برای صاحبان صنایع دیگر باشد. این برایند ماندنی است.