آرش صفری
انسان دو پا موجود انعطافپذیری است و میتواند خود را با سختترین شرایط زیستی وفق دهد. رمز بقا و تحول انسانها در طول هزاران سال نیز شاید در همین نکته نهفته باشد. براساس پژوهشهای علمی دانشگاه هاروارد با اینکه انسانها امروزه در دنیای مدرن زندگی می کنند؛ به فضا سفر میکنند و واقعیت مجازی بخشی از زندگی آنها شده است، هنوز تفکر عصر سنگ را با خود دارند. غریزه بقا در ما بسیار قوی است و همین امر باعث میشود تا با یکدیگر تبادل اطلاعات کرده و رمز و رازهای خود را با دیگران در میان بگذاریم. به گفته روانشناسان شما می توانید انسان را از عصر سنگ بیرون بکشید ولی عصر سنگ را نمیتوانید از وجود انسانها بزدایید.
فضای تجارت نیز همین گونه است. تاجر و بازرگان موفق کسی است که بتواند با شرایط موجود کسب و کار کنار آمده و بقای خود و شرکت خود را تضمین کند. حال پرسش اینجا است به چه قیمتی؟
وضعیت کسب و کار و واردات ماشینآلات و اقلام ضروری چاپی امروزه لاجرم تحت تأثیر شرایط اقتصادی کلان کشور ما قرار دارد. تحریمها به واقعیت روزمره تبدیل شده و در حال حاضر دورنمای روشنی برای باز شدن این گره کور مشاهده نمیشود. در این نوشته بنا ندارم معضل تحریمها، ریشههای آن و عوامل پیدایش آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار بدهم زیرا نه در حوصله این مقاله میگنجد و نه در حوزه تخصصی این جانب.
از سوی دیگر هر سازمانی که به طریقی با تجارت داخلی و خارجی سر و کار دارد، هر روزه با تأثیرات مخرب آن دست و پنجه نرم میکند و به نحوی خود را با آن سازگار کرده است (راز بقا؟).
مشکلات فراوانند؛ از سفارش قطعات یدکی گرفته تا اجبار به ارسال تجهیزات به یک کشور ثالث، پرداختهای مضاعف به انواع دلالان ریز و درشت، ابهام و سردرگمی در مورد نرخ ارز و آینده آن. تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل. با این حال تجهیزات و کالاهای ضروری و غیرضروری وارد میشوند. زیرا هر گاه خریدار و فروشندهای وجود داشته باشد، عزم و اراده بر موانع و مشکلات فائق میآیند، ولی بهای گزافی باید برای آن بپردازند. این بهای گزاف تنها اقتصادی و مالی نیست بلکه باید از غرور و تا حدی موجودیت خود به عنوان یک شهروند ایرانی مایه بگذارند.
تقریباً تمام کسانی که از نمایشگاههای خارجی بازدید کرده اند و سری به غرفههای سازندگان بزرگ و کوچک زدهاند تا با تولیدات آنها آشنا شده و حتی اقدام به خرید بکنند، در بسیاری موارد عبارتی تلخ و تحقیرآمیز از سوی فروشنده دریافت کردهاند؛ «ما با ایران کار نمیکنیم.»
در شماره پیشین ماهنامه صنعت چاپ مصاحبه ای خواندنی با ژان پاسکال بوبست، مدیر ارشد اجرایی گروه بوبست منتشر شد. در مصاحبه آقای بوبست گفت ما مجبور شدیم بازار ایران را ترک کنیم ولی این مورد چندان مشکلی برای ما ایجاد نکرد. در عین حال تجهیزات این شرکت به صورت دست دوم وحتی در برخی موارد به صورت نو وارد کشور میشود. سازندگان بزرگ و کوچک دیگر نیز با اینکه به طور رسمی مراودات تجاری با ایران را منتفی میدانند، از فروش تجهیزات به ایران چندان ابایی ندارند. هر چه باشد چرخ بازار باید بچرخد و سازندگان که به خاطر بحران کرونا تقریباً همگی با کاهش فروش مواجه شدهاند حاضرند چشم بر روی این مراودات بسته و در عین حال در تریبونهای رسمی وغیررسمی عبارت ما با ایران کار نمیکنیم را طوطی وار تکرار کنند. حتی سازندگان کشورهایی که ظاهرا شریک تجاری و دوست ایران هستند از به کار بردن عبارت “ما با ایران کار نمیکنیم” پرهیز نمیکننند. هر کسی در تجارت تجهیزات و ماشینآلات چاپی دستی بر آتش دارد میداند که چه هفت خوان پرعذایی است نقل و انتقالات بانکی حتی به کشورهای دوست.
حالا ما میمانیم و هزنیههای سرسام آور و غرور پایمال شده.
در حال حاضر خرید و انتقال پول تقریباً در همه کشورها به آسانی به صورت آنلاین و با استفاده از کارت اعتباری انجام میپذیرد، از سفارش کاغذ گرفته تا قطعات و حتی ماشینآلات صنعتی. درسایت اینترنتی e- bay چندی پیش یک ابر رایانه و حتی یک هواپیمای شخصی به حراج گذاشته شده بود و خریدار میتوانست پول را به صورت آنلاین پرداخت کند.
بسیاری از سازندگان عمده ماشینآلات و تجهیزات چاپی اکنون فروشگاههای اینترنتی برای فروش قطعات و موادمصرفی راهآندازی کردهاند و خریدار میتواند به صورت آنلاین خرید خود را حتی اگر چندین میلیون دلار باشد از سراسر دنیا انجام دهد. البته ناگفته نماند در ایران نیز چندین شرکت ایرانی اکنون اقدام به این کار کردهاند که خود میتواند پدیدهای امیدبخش باشد.
“ما با ایران کار نمیکنیم” جمله یا عبارت کوتاهی است. خواننده یا شنونده مجبور نیست بارها آن را مرور کند تا معنی آن را درک کند. جملات کوتاه، فارغ از تأثیری که بر مخاطب میگذارند، دست کم در ظاهر از اعتماد به نفس گوینده خبر میدهند. اما این جمله در مخاطب، که ما ایرانیها باشیم، ایجاد تنش، اضطراب و نوعی سرخوردگی میکند یا اساساً باید بکند.
به امید روزی که این جمله منحوس، نکبتبار و تحقیر آمیز از ادبیات تجارت ایران برای همیشه برچیده شود.