این روزها خبرهای ناگواری از صنف فرهیخته چاپ و نشر به گوش میرسد. تعطیلی یکی پس از دیگری چاپخانهها در تهران و شهرستانها، به نظر حقیر که ۲۰ سال گردِ چاپخانه را خوردهام و در نهایت مجبور شدم چاپخانهام را ـ که برایش زحمات زیادی را متحمل شده بودم ـ تعطیل کنم، عوامل زیادی موجب این اوضاع نابسمان دراین برهه زمانی شده که به اختصار عرض میکنم.
1- عدم حمایت لازم از سوی مسئولان و متولیان صنعت چاپ کشور. از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گرفته تا اتحادیه محترم صنف چاپخانهداران که متأسفانه هیچگونه تعامل و همراهی با چاپخانهها و مشکلات آنها نداشته و ندارند، این در حالیاست که حداقل کاری که میشود انجام داد، و سرزدن آشنائی با مشکلات چاپخانهداران است که این روزها زیر بار مشکلات کمر خم کردهاند. متولیان صنف نباید بهراحتی از کنار این اعضا بگذرند که عمر خود را با گردِ سرب و بوی مرکب و غبار کاغذ سپری کردهاند.
چاپخانهداران میتوانند با تشکیل کارگروههای تخصصی به نمایندگی از اتحادیه صنف چاپخانهداران در مراکز تصمیمگیری و نهادهای مرتبط (مثل اداره مالیات و کمیسیونهای اقتصادی مجلس شورای اسلامی جهت بررسی و تعیین رویّه اخذ مالیات چاپخانهها تأثیرگذار باشند. این مهم قابل اجراست اگر مسئولان اتحادیه صنف چاپخانهداران اراده آنرا در خود ببینند.
مشکل دیگر چاپخانهداران به تحریمها و مناسبات سیاسی کشور، با کشورهای صنعتی برمیگردد و آن، فرسودگی و پیری ماشینآلات دست دوم چاپ است که چاپخانهداران را گرفتار کرده بهطوری که برای یک قطعه اساسی یا باید دست به دامان تعمیرکاران شوند یا با مشکلات زیادی قطعات را تأمین کنند، آنهم با هزینههای بسیار زیاد. این وضعیت باعث بیکاری و خاموشی ماشینها وعدم کارآیی چاپخانهها میشود. حالا اگر چاپخانهدار مستاجر هم باشد که دیگر، مشکلاتش چند برابر میشود.
3ـ گرانی سرسامآور ملزومات چاپ و آنچه که به این صنعت ارتباط دارد، مشکلات زیادی را برای همه چاپخانهداران به ارمغان آورده است. قیمت مرکب ظرف کمتر از یکسال پنج برابر شده است، کاغذ و مقوا نیز همینطور. همچنین لیتوگرافی ۵/۳ برابر شده و خدمات بعد از چاپ نظیر سلفون ۵/۴ برابر شدهاند؛ در حالی که نرخ دلار در ۳ ماه گذشته نوسان زیادی نداشته ولی خودروی گرانی کاغذ ترمز بریده و چاپخانه دقیقا مثل نانوائی است که آرد ندارد نان بپزد.
4- استیجاری بودن محل چاپخانه معضل بزرگیست؛ چه کار باشد، چه نباشد صاحب ملک رأس ساعت حاضر است و هر سال هم مبلغ اجاره بها بالاتر میرود و چاپخانهدار مستاجر در واقع آب در «هاون» میکوبد. کارگزار اداره مالیات، پرسنل کارگری، بیمه تأمین اجتماعی، صاحب ملک و تعمیرکار ماشینآلات همیشه میهمان چاپخانهها هستند.