مربع دیدگاهها در میزگرد ماهنامه صنعت چاپ
آموزش چاپ؛ نیازها، امکانات و برنامهها
علی ظریف مدیر آموزش شرکت ایران روتاتیو و مدرس چاپ در دانشگاهها
محمود پیشعلی رئیس هیات مدیره و مدیر چاپخانه فرارنگ آریا
خدایار صادقی عضو هیئت علمی دانشگاه هنر مدیرگروه اسبق رشته چاپ دانشگاه هنر
رضا منصوری مشاور عالی اتحادیه در امور آموزش، مدیرعامل شركت زنجیرههای زرین هوشمند و استاد مدیریت و بازاریابی در دانشگاهها
صنعت چاپ: خوش آمدید، بحث امروز ما درباره آموزش در صنعت چاپ است. معمولاً وقتی این موضوع مطرح میشود، اغلب به آموزش اپراتوری یا رفع اشکالات چاپی و چیزهایی در این حد محدود میماند، در حالی که مدیران واحدهای چاپ و بستهبندی نیز نیازمند آموزش هستند. اما از آموزش گیرندگان که بگذریم، باید به مراکزی که عهدهدار آموزش در صنعت چاپ هستند اشاره کنیم. آموزش و پرورش، آموزش عالی و نیز نمایندگیها و تأمینکنندگان، در این امر نقش دارند.
این میزگرد با هدف گردآوردن ذینفعان آموزش یا طرفهای مختلف آن، تشکیل شده تا با تبادل نظر، به طرح مسائل و موانع عمده آموزش در صنعت چاپ بپردازیم و اگر خوششانس باشیم، به نتایجی همدست پیدا کنیم که برای خانواده چاپ مفید باشد و گامی در جهت رفع مشکلات و ارائه آموزش مؤثر و کارآمد در سطوح مختلف صنعت چاپ برداشته شود.
آقای منصوری که در این نشست به عنوان مشاور عالی اتحادیه چاپخانهداران تهران در زمینه آموزش، حضور دارند، هم سابقه مدیریت در یکی از بزرگترین چاپخانههای پیشرفته را دارند و هم در زمینه آموزش، پژوهش کرده و در دانشگاه دروس مرتبطی را تدریس میکنند.
آقای پیشعلی هم به عنوان مدیر چاپخانهای بزرگ و دارای انواع ماشینآلات چاپ وتکمیلی و تبدیلی، با صد و اندی پرسنل پیوسته با مسأله آموزش کارکنان درگیر هستند و میتوانند درباره عملکرد نهادهای صنفی در این زمینه و نیز کیفیت آموزش و توانمندی فارغ التحصیلان رشته چاپ نظر بدهند و نیز درباره خدمات تأمین کنندگان در زمینه ارائه اطلاعات و آموزشهای تخصصی مربوط به دستگاهها و موادمصرفی قضاوت کنند.
آقای صادقی به عنوان اولین مدیر گروه رشته چاپ در دانشگاه هنر که فارغالتحصیلان زیادی داشته و سایر تجربیات خود در این زمینه، صاحبنظر در امر آموزش چاپ هستند و نیز آقای ظریف که هم مدرس چاپ در دانشگاه و هم مدیر واحد آموزش در نمایندگی هایدلبرگ در ایران هستند، از جایگاه ارائه دهندگان آموزش سخن خواهند گفت.
خواهش میکنم جناب منصوری بحث را آغاز کنند و بفرمایند اتحادیه از آموزش چه انتظاری دارد و چه برنامههایی در این زمینه دارد؟
منصوری: آموزش یک بحث گسترده و پیچیدهای است. الان که فناوری پیشرفت کرده، نیاز به نیروهای توانمند بیشتر احساس میشود تا استانداردهای جهانی در این صنعت پیاده شود. نیروی انسانی چاپخانهها باید آموزشهایی ببینند که بتوانند نیازهای روز صنعت چاپ را برآورده سازند. اتحادیه میتواند در این زمینه به اعضای خود کمک کند.
نقش بخش خصوصی از نظر پشتیبانی نهادهای قانونی و حقوقی چندان مشخص نیست. بخش دولتی مجبور است از مسیرهای مشخصی حرکت کند که الزاماً با نیازهای امروز صنعت چاپ شاید تناسب نداشته باشد. بحث بودجه، قوانین، گستردگی تخصصهای صنعت چاپ و مسائل گوناگون در این ارتباط به میان میآید. اتحادیه كه می خواهد در این فضا به آموزش كمك كند با عنایت به بخشی از مشكلاتی كه مطرح كردم با موانعهایی روبرو است كه تلاش میكند با كمتر كردن این مشكلات و موانع به كمك چاپخانهها برود كه در همین مدت كوتاه هم توفیقاتی داشته است و سعی دارد با مدل آموزشی مناسب آموزش را عملیاتیتر نماید.
دعوت اتحادیه از بنده برای ارائه مشاوره در زمینه آموزش، به اعتبار سالیان متمادی، سابقه و تجربه اینجانب در عرصههای مختلف آموزش و ارائه برنامههای موثر آموزشی بخصوص راهاندازی اولین كار و دانش در رشته چاپ و اولین مدل آموزشی صنعت چاپ و همینطور سابقه اینجانب در چاپهای تخصصی و فعالیتهای آموزشی نتیجه بخش در سطح دانشگاه و صنعت چاپ بوده است
وقتی پیشنهاد دعوت به همکاری در این زمینه مطرح شد، کارگروه آموزش هم تشکیل شد که با دیدگاههای صاحبنظران آشنا شویم و بررسیهای دقیقی در این زمینه صورت گیرد تا نیازهای چاپخانهداران به آموزش، به درستی مشخص شود. جناب آقای دکتر صادقی و جناب آقای ظریف هم چندجلسه در کارگروه آموزش اتحادیه حضور یافتند.
در زمینه آموزش ما به مطالعه نیاز سنجی پرداختیم. میدانید که در این صنعت مدیران، کارشناسان و اپراتورها ایفای نقش میکنند. هر یک از این بخشها نیازهای آموزشی خاص خود را دارد. ما داریم این نیازها را شناسایی میکنیم. به این منظور پرسشنامههایی در دست تهیه است.
در مرحله اول باید مشخص شود مدیر چاپخانه و کارکنان چه مهارتهایی باید داشته باشند، و در مرحله بعد ببینیم، چه مهارتهایی دارند و چه مواردی را باید کسب کنند. واقعیت این است که کارهای زیادی در زمینه آموزش چاپ در کشور صورت گرفته ولی نیاز خانواده چاپ را برآورده نکرده است. هنوز هم علیرغم دانشگاهها و مراکز آموزشی دیگر، هنوز مدل آموزشی درستی نداریم و رشتههای آموزشی براساس نیازها تعیین نشدهاند.
امیدوارید که با تکمیل این پرسشنامهها اطلاعات درستی دریافت کنید و بر آن اساس نیازهای آموزشی مشخص شود و سپس طرح آموزش در سطوح مختلف ارائه شود؟
منصوری: برای رفع نگرانیهای در این زمینه ، برای اینكه به این پرسشنامه ها پاسخ درست و مناسب داده شود و اطلاعات دقیقی به دست ما برسد سعی ما این است با اتخاذ تدابیری با استفاده از افراد اهل فن و با جلب همكاری وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی و سایر مراكز مرتبط مدیریت چاپخانه ها را در تكمیل این پرسشنامه ها كمك كنیم
هدف این پرسشنامه تهیه اطلاعات درست درباره ماشینآلات، نیروی انسانی و غیره است که آموزش هم یکی از این موارد است. ما بنا داریم وزارت ارشاد ـ وزارت صمت و سایر مراكز مرتبط متقاعد کنیم که به این ترتیب اطلاعات درستی به دست میآید که میتواند مبنای هر گونه برنامهریزی و طرحهای توسعه قرار گیرد.
صنعت چاپ: یعنی تا انجام این پروژه و تکمیل پرسشنامه و استخراج و پردازش اطلاعات، اتحادیه فعالیتی در زمینه آموزش چاپ انجام نخواهد داد؟
منصوری ـ اتحادیه بنا به ضرورت اقداماتی در زمینه آموزش انجام خواهد داد. از جمله در همان کارگروهها تصمیماتی در اینباره گرفته شد که فکر کنم آقای دکتر صادقی هم درگیر آن بودند و طرح ایشان مورد تایید قرار گرفته است. آموزشهای ضمن خدمت با استفاده از امکانات موجود چاپخانهها و دعوت از متخصصان و مدرسان به هر حال صورت خواهد گرفت و به موازات آن مطالعه ما هم در جریان خواهد بود. با مسائلی كه بنده مطرح كردم برنامههای میان مدت و درازمدت است در كوتاهمدت، بنا به ضرورت اقداماتی در حال انجام است از جمله اولین كارگاه آموزشی مدیران چاپخانهها به زودی با همكاری شركت افست برگزار میشود در چند دوره ضروری، آموزش در زمینههای مختلف برنامهریزی شده و در آینده نزدیك این دورهها آغاز میشود كه در بخشی از این دورهها، اداره كل ارشاد تهران نیز همكاری مناسبی دارند.
پیشعلی: بهتر است که رستههای آموزشی تعیین شوند که بدانیم درباره چه چیزی صحبت میکنیم، مثلاً آموزش اپراتوری یا آموزش مدیران چاپخانهها و غیره. شاید بعضی بخش ها نیاز به آموزش نباشد. بهتر است اولویتها مشخص شوند. اما آموزش چاپ به خودی خود مطرح نیست. فضای جامعه و فضای کسب و کار، روی همه مسائل، از جمله آموزش چاپ اثر میگذارد. به یاد میآورم اوایل دهه هفتاد وقتی میخواستیم به چنین جلسهای در مجله صنعت چاپ بیایم، کلی کنکاش میکردم که ایده جدید با خود بیاورم، اما متأسفانه الان هر چیزی به نظرم میآید، دهها مشکل هم در برابر آن صف میکشد در فضای پر از چالش، در شرایط تحریم و کمبودهای گوناگون انگیزهها هم ضعیف میشود. چون هر طرحی بخواهیم پیشنهاد کنیم، امکانات و شرایط آن فراهم نیست.
مسأله دیگر خواست خود چاپخانهداران است که آیا به آموزش بها میدهند یا نه، باز هم اجازه بدهید به خاطرات سالهای گذشته برگردم. شرکت ایران روتاتیو در خیابان سعدی، یک دستگاه ماشین چاپ را برای آموزش گذاشته بود و متخصصان شرکت دورههای آموزش اپراتور ماشین افست برگزار میکردند. شهریه نسبتاً ارزانی هم تعیین شده بود. من یادم است که بعضی چاپخانهداران میگفتند این مبلغ را برای چی بدهیم؟ آموزش چاپ باید رایگان باشد.
خوشبختانه الان کمی بیشتر به نیاز آموزشی پی بردهاند ولی باز هم این مشکل قابل مشاهده است.
آیا خود شما و چاپخانه شما از آموزش چاپ بهرهمند بودهاید؟ و موفقیتهای این چاپخانه بزرگ به خاطر برخورداری از آموزشهای مدیریتی و اپراتوری بوده؟
پیشعلی: راستش من از وقتی شروع به کار کردهام، تا الان همیشه به طور شخصی در حال فراگیری بودهام. از بازدیدهای چاپخانههای بزرگ و کارخانجات خارج کشور تا نمایشگاههای مختلف و ریسکپذیری در انجام تجربههای جدید، به مهارتها و قابلیتهایی دست پیدا کردهام ولی از آموزش مدون بهرهمند نبودهام. در مورد شکلگیری چاپخانه فرارنگ آریا هم نمیتوانم ادعا کنم که همه چیز به طور اصولی پیش رفته است. فرزند من که حالا مهندس صنایع و دکترای مدیریت گرفته و چندسالی است در کنار من کار میکند، حالا اولین مخالف من است، چون به نظر او سازماندهی ما اصولی نیست. اما وقتی سکان را به دست او میسپارم هم میبینیم که شرایط جانبی سازگار با مدیریت او نیست و اجباراً مقداری از کارها باید به روش سنتی انجام شود.
لطفا مثالی بزنید
پیشعلی: مثلا میخواهید مواد مصرفی بخرید، فلان مرکب ایتالیایی را میخواهیم که از نظر ویسکوزیته برای یک کار معینی که سفارش آن را گرفتهایم مناسب باشد. تأمین کننده، آن مرکب را ندارد و جنس تایوانی با مشخصات دیگر پیشنهاد میکند. اگر بخواهی کار اصولی انجام شود، باید صبر کنی تا به طریقی آن مرکب به دست تو برسد یا خودت وارد تجارت شوی و غیره که در این فاصله چه بسا مشتری هم سرخورده شود و برود.
خیلی محدودیتهای دیگر هم وجود دارد. مثلاً یک شرکت خارجی از ما درخواست نمودار تست آزمایشگاهی دایکات جعبه را میخواست که در اختیار نداشتیم و باید میفرستادیم خارج انجام شود.
البته بسیاری از چاپخانهها این اطلاعات را ندارند ولی وقتی این اطلاعات را داشته باشی باز هم نمیتوانی موادمصرفی مورد نیاز را تأمین کنی. این نکات به اپراتور مربوط نیست. هم این مسائل و هم بسیاری مسائل دیگر به مدیریت چاپخانه مربوط میشود که نیاز به آموزش دارند.
ما شاهد بودیم که در چاپخانهای معتبر یک جعبه خمیردندان لوکس خارجی چاپ شده بود که بعد متوجه شدند. که UV از روی آن میریزد. بعد من رفتم تحقیق کردم که چرا تست چسب را برای پایداری UV انجام میدهند. پس از پیگیری متوجه شدم که در چاپخانههای مختلفی که این محصول بینالمللی را تولید میکنند، تنها در دو کشور ویتنام و مالزی از تست چسب استفاده میکنند. البته خود چسب هم باید استاندارد باشد. بعد فهمیدیم که دانش چاپخانهها آن قدر بالا رفته که به هیچ وجه ورنی آنها نمیریزد. و در ادامه در یک کارخانه مرکبسازی در آلمان این بحث را دنبال کردم که گفتند همیشه ابتدا روی کار پرایمر میزنند و بعد که رونی UV میزنند، اصلاً نمیریزد.
با این مثال میخواهم بگویم که شرکت تأمینکننده که نوع خاصی از مواد مصرفی را ارائه میدهد، باید موظف باشد این اطلاعات را هم منتقل کند. متأسفانه در کشورها به خاطر تحریمها طوری شده که اگر این نکته را هم بدانیم، نمیتوانیم پرایمر پیدا کنیم.
صنعت چاپ: اگر بخواهیم به محدودیتهای تجاری بپردازیم، از موضوع آموزش دور میشویم.
پیشعلی: در مورد آموزش باید روشن شود که در چه حد میخواهیم آموزش دهیم، آیا چاپخانه نیاز به آموزشهایی دارد که بتواند کاری لوکس و دقیق مثل سیگار چاپ کند یا یک جعبه معمولی؟ سطح دانش فنی و تجهیزات و روش کار این دو بسیار تفاوت دارد.
صنعت چاپ: در صحبتهای آقای پیشعلی دو نکته اساسی بود؛ نکته اول نبود فرهنگ هزینه کردن برای آموزش چاپ. اشاره ایشان به تجربه آموزش اپراتوری در دهه ۷۰ نشانگر واقعیتی دلسردکننده در بین مدیران چاپخانههاست که آموزش را هزینه میدانند و احساس نمیکنند خود و اپراتور آنها نیاز به آموزش دارند. نکته دوم مسئولیت تأمینکنندگان ماشینآلات و موادمصرفی در ارائه دیتا شیت محصولات و آموزش کاربرد آن است. حالا که صحبت به اینجا کشید، جا دارد آقای ظریف درباره نقش نمایندگیها و تأمینکنندگان کالا در زمینه آموزش نکاتی را مطرح کنند.
پیشعلی: متأسفانه بعضی نمایندگیها هم که موادمصرفی و ماشینآلات میفروشند، خیلی از این اطلاعات را ندارند و فقط نماینده فروش هستند. در حالی که هر محصولی باید به همراه دیتا شیت آن ارائه شود. متأسفانه ما موردی داشتهایم که از یکی از واردکنندگان که برای ما ورنی UV وارد کرده بود، درخواست دیتا شیت کردیم، میگفت ما دیتاشیت نمیدهیم، شما میخواهید بروید از روی آن بسازید! وقتی کسی چنین رفتاری دارد، آیا انتظار داریم آموزش بدهد؟
البته مدیران چاپخانهها هم خود مسئولاند. همین درخواست دیتاشیت و مطالعه آن کلی اطلاعات کاربردی دارد. مثلاً در دیتاشیت یک ورنی UV مشخصات دقیق نوشته شده، مثل این که روی آن میتوانید چسب، طلاکوب و غیره بزنید یا نه؛ میتوانید دو رو این UV را بزنید یا نه و سایر موارد.
ظریف: فکر میکنم آموزش در قالب مدیریت دانش تبدیل به یک علم شده و چاپخانهها در همه دنیا دارند روی آموزش سرمایهگذاری میکنند. به گمان من چیزی که رسانهای مثل صنعت چاپ میتواند روشنگری کند این است که در وهله اول، بیان کند که آموزش با چه اهداف استراتژیکی باید در خدمت چاپخانه باشد، نه این که به آموزش اپراتوری با فلان مدل ماشین تقلیل داده شود. اگر بخواهیم مواردی را که دوستان مطرح کردند، ریشهیابی کنیم که چرا نتایج آموزشها را در چاپخانهها نمیبینیم و چرا نوعی مقاومت در برابر آموزش جدید در بعضی مدیران چاپخانهها دیده میشود، شاید یکی از دلایل عمده این باشد که بسیاری از مدیران، آموزش را صرفاً هزینه میدانند و ارتقای سطح دانش فنی را، عامل خبرگی اپراتور میدانند که اگر محقق شود، چه بسا آن اپراتور با دریافتی بالاتر به چاپخانه دیگری برود، بنابراین حتی انگیزهای برای این سطح از آموزش هم ندارند.
آیا نمایندگیها وظیفه و مسئولیتی در قبال آموزش مرتبط با آنچه میفروشند دارند یا نه؟
ظریف: این تعریف دارد. اگر اجازه بدهید من صحبت قبلی را تكمیل كنم، بعد به این نكته میرسم.
اهداف استراتژیکی که برای آموزش تعریف میشود. عبارتند از:
اول: برتری عملیاتی؛ به این معنا که چاپخانه با برخورداری از آموزش به بهبود عملکرد و کارایی میرسد که روشن است به سود بیشتر مىانجامد. این نکته کافی است که صاحبان بنگاه به سوی آموزش جذب شوند.
دوم: استقبال از فناوری؛ چون صنعت چاپ، رشتهای فناوری محور است و فناوری موجب بهبود عملکرد میشود.
اما استفاده از فناوری مستلزم دانش فنی است.
سوم: مدل کسب و کار؛ معمولاً چاپخانههایی دچار مشکل میشوند که هیچ ابتکاری به خرج نمیدهند. نوآوری فقط آوردن ماشین نو نیست، بلکه نوآوری در محصولات و نوآوری در خدمات و در مجموع، نوآوری در مدل کسب و کار که مستلزم دانش است.
چهارم: صمیمیت مشتری و تأمینکنندگان؛ جایی که تأمینکننده نیازهای مشتری را به درستی درك کند و با ارائه راهکار درست، بهترین گزینه را به او نشان دهد، نوعی صمیمیت ایجاد میشود. این صمیمیت منجر به تعامل بیشتر و سود دو طرف میشود. در اینجا هم داشتن دانش فنی و ارائه آن اهمیت بسیار دارد.
پنجم: بهبود تصمیمگیری؛ امروز بسیاری از مدیران چاپخانهها به خاطر نداشتن دانش فنی و اطلاعات دقیق و صحیح از فرایند و محصول و خدمات نمیتوانند از ظرفیتهای خود استفاده كنند. به همین دلیل اكنون بخش اعظمی از وبینارهای هایدلبرگ روی این نكته متمركز شده است. روی آشكار شدن ظرفیتهای چاپخانه و این كه چگونه با امكاناتی كه دارد، از آنچه هست، فراتر رود.
ششم: مزیت رقابتی؛ كه تمام چاپخانهها در حد و اندازهای كه هستند میتوانند به آن فكر كنند. در شرایط تحریم و مشكلات موجود بسیاری از چاپخانهها خود را داخل در این بحث نمیدانند، در حالی كه همه میتوانند به كمك دانش و آموزش مزیتهای نسبی خود را آشكار كنند. مزیت نسبی در سایه عملكرد بهتر و هزینه كمتر برای خدمات حاصل میشود كه آن هم به شناخت محصول و كاربرد محصول مربوط میشود.
نكتهای كه در این میان حاصل میشود. بحث بقاست. گفتیم كه صنعت چاپ، فناوری محور است و فناوری به عنوان ضرورت كسب و كار مطرح میشود و دانش هم كلید استفاده از فناوری است و با استفاده بجا از آن میتوانیم در هر سطحی تغییر كیفی ایجاد كنیم..
صنعت چاپ: با تشکر از این توضیحات مبسوط لطفاً به برخی نکات که اینجا مطرح شد هم پاسخ بدهید.
ظریف: ما به عنوان نمایندگی هایدلبرگ، از حدود سی سال پیش برای آموزش مورد نیاز چاپخانهها اقدام كردهایم. و پاسخ ما به این پرسش كه آیا نمایندگی كه محصولی را به چاپخانهها میفروشد، باید كاربری صحیح آن را هم آموزش دهد و دانش مربوط به آن محصول باید به رایگان داده شود، پاسخ ما آری است.
این كه این آموزشها كافی و رضایتبخش بوده یا نه، چیزی است كه باید مشتریان نظر بدهند. ما تاكنون چندین سمینار محصول محور با حضور كارشناسان خارجی در مركز آموزش پیتك برگزار كردهایم كه شمار زیادی از چاپخانهداران تهران و شهرستانها در آنها شركت كردهاند
بله، ما الان فكر میكنیم در كنار ارائه فناوری باید درباره مدلهای كسب و كار و روشهایی كه باعث سودآوری و موفقیت چاپخانهها میشود، آموزشهایی را ارایه دهیم و در حال بررسی و به دست آوردن الگوهای مناسب در این زمینه هستیم.
صنعت چاپ: آقای ظریف خودشان به درستی فرمودند که قضاوت در مورد کیفیت خدمات آموزشی نمایندگی با چاپخانهداران است که موضوع این نشست نیست و بحث دیگری را میطلبد. ولی در واقع ایشان الگویی را مطرح کردند که تأمینکنندگان را موظف میکند همراه با ارائه محصول ملزم به ارائه دانش فنی کاربرد آن، به صورت رایگان باشند.
پیشعلی: حالا بحث شرکتهایی مثل ایران روتاتیو به کنار. الآن در بازار، تأمینکنندگان متنوعی دیده میشود، بعضی از آنها اصلاً هویت شناخته شدهای ندارند و جنسهایی هم که میآورند، دقیقاً معلوم نیست مال کجاست و اگر به مشکلی برخود کند، پاسخگو نیستند. شرایط بازرگانی کشور متأسفانه دست نمایندگیهای معتبر را بسته و به جای آن به این وارد کنندههای بعضاً متفرقه میدان میدهد.
صنعت چاپ: نوبتی هم باشد، حالا نوبت آقای دکتر صادقی است.
صادقی: خیلی استفاده کردم از فرمایشات دوستان، من کوشش میکنم به این نقطه نظرات چارچوب بدهم.
یک بنگاه تجاری انواع و اقسام فعالیتها را انجام میدهد. تمام این فعالیتها باید هم به صورت اثربخش (Effective) و هم کارا یا به طور اقتصادی (Efficient) انجام شود.
لازمه انجام فعالیت با این دو مشخصه، داشتن دانش و تجربه است. امروزه فضای کسب و کار به قدری دستخوش تغییر و تحول است که صاحبان کسب و کار مجال کافی برای تجربه اندوزی ندارند، بنابراین شاهد آن هستیم که فاکتور تجربه به مرور کمرنگتر میشود و درعوض نقش دانش برجستهتر میشود. کسب دانش نیز از طریق آموزش میسر میشود. بنابراین لازم است که به ضرورت آموزش در صنعت چاپ باور داشته باشیم.. حال ببینیم خود آموزش به چه صورت میتواند صورت بگیرد. در این مورد سه پرسش اساسی مطرح است:
پرسش اول این که چه کسانی به آموزش نیاز دارند؟
ابتدا لازم است توضیح دهم که این تصور که صنعت چاپ به چاپخانهها محدود است، نادرست است. صنعت چاپ مجموعهای از شرکا و کنشگرانی است که کلیت این صنعت را شکل میدهند، که مجموع آنها را میتوان «شبکه تأمین یا زنجیره تأمین نامید.
در این شبکه فقط چاپخانهدار یا اپراتور فعال نیست، بلکه تشکلهای صنفی تأمینکنندگان موادمصرفی، تعمیرکاران، ناظران چاپ و طراحان گرافیک رسانههای تخصصی و شرکتهای تبلیغاتی و غیره را هم باید به حساب آورد. حتی مشتریان کارهای چاپی را هم باید در این شبکه جای داد. کنشگران دیگری که باید به آن اشاره کرد، مدیران دولتی تصمیمگیر در نهادهای مختلف دولتی و حاکمیتی هستند. چون تصمیمات آنها نیز بر صنعت چاپ تأثیر میگذارند.
همه اینها نیاز به آموزش دارند. اما فعلاً ما بحث خود را محدود میکنیم و روی آموزش در چاپخانه تمرکز میکنیم.
صنعت چاپ: سپاسگزارم که بحث خود را به آموزش چاپ در چاپخانهها محدود کردید، وگرنه حالا حالاها به جایی نمیرسیدیم.
صادقی: بله، پرسش دوم این است که چه آموزشهایی باید ببینند؟
بینید بسته به این که آن کنشگر در چه حوزهای از صنعت چاپ کار میکند یا چه نقشی در شبکه تأمین چاپ بر عهده دارد، نیازهای آموزشی او هم متفاوت خواهد بود. آیا در چاپ بستهبندی فعال است یا در چاپ یا انتشاراتی یا تبلیغاتی یا چاپ امنیتی و غیره. این حوزهها نیازهای آموزشی متفاوتی دارند.
موضوع دیگری که در تعیین نوع آموزش مؤثر است اندازه بنگاه است. چون بنگاههای کوچک و بزرگ از بسیاری جهات متفاوتاند، بنابراین نوع آموزش متناسب با اندازه بنگاه فرق میکند.
از نقطه نظر سطح سازمانی گیرندگان آموزش نیز، نیازها متفاوت است. مدیران ارشد، مدیران میانی، مدیران خط یا سالن تولید (line manager) و اپراتورها. هر یک از این سطوح در سطح سازمانی متفاوتی جای میگیرند و آموزشهای متفاوتی نیاز دارند.
البته مدیر خط یا مدیر سالن یا به اصطلاح همان سرپرست ماشینخانه شاید کلیدیترین موقعیت را در مورد آموزش چاپ داشته باشد.
اما از منظر محتوا نیز ما با چند حوزه آموزشی مواجه هستیم. موادمصرفی یا متریالشناسی که آقای پیشعلی به برخی موارد و کاستیهای آن اشاره کردند.
همچنین آموزش فرایند تولید را داریم. اما یک بحث کلیدی آموزش، مدیریت هزینه است. چرا که یکی از بحثهای مرتبط با بقای تجاری یا ایجاد توان رقابتی برای هر بنگاه تجاری و از جمله چاپخانهها، کاهش هزینه است.
مبحث مهم دیگر مدیریت کیفیت است. همچنین مباحثی مثل مدیریت بازاریابی، مدیریت تعمیر و نگهداری و مدیریت منابع انسانی و غیره و غیره، تا میرسیم به مدیریت اقتصادی و مدیریت استراتژیک.
حالا وقتی شما بنگاه بزرگی دارید؛ بیش از صد یا دویست کارگر دارید و در فکر صادرات هستید، مدیریت استراتژیک بسیار مهم خواهد بود.
مورد دیگر اینکه ریشه ناتوانی بسیاری از شرکتها در حفظ و توسعه جایگاه خود در بازار ناشی از ناتوانی هیأت مدیره است. که در مبحث حاکمیت شرکتی بدان پرداخته میشود و مدیران ارشد شرکتهای بزرگ، حتماً در این مورد باید آموزش ببینند.
در آخر اینکه حتی طراحان گرافیک نیز باید آموزشهای خاصی ببینند تا بتوانند به یک فایل مطمئن و عاری از هر نوع اشکال برای خروجی برسند. منشأ بسیاری از مشکلات تولید و ضایع شدن کارهای چاپی همین کمی دانش طراحان گرافیک و بخصوص تازهکارهای آنها در ایجاد یک فایل بینقص به عنوان ورودی فرایند تولید است.
اما پرسش سوم: مسئولیت آموزش بر عهده کیست؟ که تابع پاسخ به دو پرسش اول و دوم است.
بخشی از آموزش به هنرستانهای آموزش و پرورش مربوط میشود، بخشی به مراکز عملی ـ کاربردی و بخش دیگر به دانشگاهها، بخش دیگر به نمایندگیها و بخشی هم به مؤسسات آموزش خصوصی و بخشی هم به ارائه دهندگان آموزش در فضای مجازی مربوط میشود ـ که در این بخش شاهد فعالیت بعضی مدعیان هستیم که اطلاعدرستی از مطالب ندارند ـ حال اگر پاسخ پرسشهای اول و دوم را بطور کامل داشته باشیم میتوانیم مشخص کنیم که هریک از تشکیلات نامبرده، مسئول چه نوع آموزشی میتوانند باشند.
بنابراین تأکید میکنم تا پاسخ درستی به این سه پرسش اساسی داده نشود، مسأله حیاتی و سرنوشتساز آموزش، حلوفصل نمیشود.
صنعت چاپ: در دور اول صحبت دوستان، مطالب کلی درباره ضرورت آموزش در صنعت چاپ و تنوع نیازهای آموزشی متناسب با بخشهای مختلف و نیز داشتن اطلاعات صحیح از این نیازها مطرح شد. همچنین نهادهای آموزش دهنده به تفکیک نام برده شد که آقای صادقی جمعبندی سخنان این جمع را به خوبی ارائه دادند.
به نظر میرسد اجرای تمام و کمال چنین طرحهایی، زمانبر باشد و در نبود متولی موظف آموزش صنعت چاپ، تضمینی برای تحقق آن نباشد. بنابراین شاید لازم باشد به موازات این بررسیها، اقدامات آموزشی فوریتری هم انجام شود.
جناب دکتر منصوری اشاره کردند که تا همین الان هم کارهای زیادی در زمینه آموزش چاپ صورت گرفته ولی نتایج مؤثری از آن کارها مشاهده نمیشود. این سخن مرا به یاد فعالیتهای مداوم آموزشی در هنرستان و نیز تأسیس رشته چاپ در دانشگاه علم و صنعت (مدرسه عالی نارمک) و نیز طرح استاندارد مهارت آموزش چاپ در وزارت کار انداخت که هر سه این موارد قبل از انقلاب اتفاق افتاده بود و به جز رشته چاپ در مدرسه عالی نارمک که تعطیل شد، دو مورد هنرستان و استاندارد مهارت به همت مهندس بیژن درویش پیش میرفت و پس از انقلاب نیز تداوم داشتند.
شاید بعضی از چاپخانهداران به یاد داشته باشند که جلسات منظمی در اتاق چاپ به مدیریت مرحوم عباس صاحبی و حضور مهندس درویش، مهندس لاچینی و جمعی دیگر از صاحبنظران، سالها تداوم یافت و جزوههایی برای تعریف جز به جزء مهارتهای لازم برای تک تک حرفهها تدوین شد. مثل استاندارد مهارت اپراتور ماشین چاپ ملخی، یا عکاس دوربین لیتوگرافی، یا کارگر طلاکوب دستی و غیره. این طرح مبتنی بر روش آلمانی بود. که میتوانست در صنعت چاپ به کار آید.
اجازه بدهید با توجه به فرمایشات آقای پیشعلی به مشکل فرهنگ آموزش در مدیران چاپخانهها برگردیم و ببینیم چرا همه این تلاشها به باد رفته یا به میزان اندک به بار نشستهاند؟ علاوه بر این اقدامات، ایجاد رشته چاپ در دانشگاه هنر، با کلی امید و انگیزه ایجاد شد و پس از چند دوره فارغالتحصیل دادن متأسفانه به تعطیلی کشیده شد.
فارغالتحصیلان هم اغلب جذب چاپخانهها نشدند. اینها همه هدر دادن فعالیتهای آموزشی است، که علت اصلی آن را باید نبود تقاضا از سوی خانواده چاپ و مدیران چاپخانهها قلمداد کنیم.
آقای ظریف اشاره کردند که چاپ، صنعتی فناورانه است. واقعاً در دستگاههای جدید پیش از چاپ و چاپ میبینیم که بعضی از فناوریهای سطح بالا در صنعت چاپ و بستهبندی به کار میرود، در حالی که مدیران چاپخانهها به جای مسلط شدن به روش علمی و دانش فنی، سعی میکنند ضعفهای خود را دراین زمینه با زبانآوری و سوء استفاده از کم اطلاعی مشتری، به نحوی توجیه کنند. اما اگر مثل مشتری چاپ فرارنگ، منحنیها و گزارش آزمایشگاهی خط تا را از آنها بخواهند، دیگر نمیتوانند از چنین رویههایی استفاده کنند.
ضعف صنعت چاپ ما در ارتباط با بازار جهانی به خوبی آشکار میشود. شما ببینید چاپ فرارنگ آریا به عنوان یک چاپخانه پیشرو و مجهز به فناوری روز و با داشتن مدیری دنیا دیده، کاربلد و کسی که اغلب نمایشگاههای معتبر در چهارگوشه جهان را دیده و دهها چاپخانه درجه یک اروپایی را بازدید کرده است، هنوز هم فاقد آزمایشگاه است و وقتی مشتری خارجی نتیجه آزمایش یک عملیات فرایند تولید را از او میخواهد، باید آن را به خارج بفرستد.
صادقی: این مسأله که بنگاهها نسبت به آموزش بیتفاوتاند، خاص صنعت چاپ نیست، من با توجه به تجربهای که در دیگر صنایع هم دارم، متوجه شدهام که حتی در شرکتهایی که بزرگترین سهم را از بازار خود دارند، هم به آموزش کارکنان بها نمیدهند.
انگیزه این که بنگاهی دل به تغییر بدهد، یا ترس از وضعیت موجود است یا رویای یک وضعیت بهتر. تا زمانی که بازار ایران باز نشود که هم امکان صادرات فراهم شود و هم خارجیها بتواند در بازار ایران رقابت کنند، بیانگیزگی نسبت به آموزش ادامه دارد و درمان هم نخواهد شد.
مطمئن باشید اگر در شرایط فعلی رقیب خارجی پا به بازار ایران بگذارد، بسیاری از چاپخانههای بزرگ و مجهز ما هم در مقابل آنها، تاب مقاومت ندارند، چون نه میتوانند محصول با کیفیت در سطح آنها تولید کنند و نه قیمت تمام شده آنها قابل رقابت خواهد بود.
در آن صورت شاید به فکر آموزش بیفتند چون در غیر این صورت موجودیت خود را در خطر میبینند. تا انگیزهای در صاحب چاپخانه نباشد، نه دولت، نه دانشگاه و نه نمایندگی نمیتواند به زور آنها را به آموزش متقاعد کند.
پیشعلی: راهاندازی یک آزمایشگاه متوسط ـ نه بسیار پیشرفته ـ حداقل پنج میلیارد تومان هزینه دارد که بتوان مواد مصرفی را آزمایش و بعضی فرآیندها را ارزیابی کرد. هر چاپخانهای فعلاً آمادگی چنین هزینههایی را ندارد.
منصوری: اجازه بدهید جمله معترضهای بیان کنم. خود ماهنامه یک فرصت است همین نشست یک فرصت است. افرادی از اتحادیه، چاپخانه، نمایندگی و دانشگاه، اینجا گرد آمدهاند ولی بحث که گسترده و پراکنده مطرح میشود، گمان نمیکنم به نتیجه خاص برسیم. بهتر بود یک موضوع محدود به بحث گذاشته شود.
الآن با توجه به سوابق، فعالیتهای اتحادیه به طور کلی زیر سؤال رفت و اشاره کردید که طرحی به این گستردگی که اتحادیه در نظر دارد، گمان نمیرود به مقصد برسد.
اتحاديه ٧ ماه است با تشكيل كارگروه فعال آموزش و با دعوت از صاحبنظران خبره و استفاده از روشهاي مناسب روي آموزش كار ميكند.
صنعت چاپ: هدف این میزگرد تبادل نظر انتقادی طرفهای مختلف درگیر در امر آموزش است. جا دارد اتحادیه به عنوان یک طرف اصلی در بحث آموزش، از موضع خود بگوید که چه چیزی از آموزش انتظار دارد، از نمایندگی چه میخواهد؟ از دانشگاهها چه میخواهد، و پاسخگوی بعضی کاستیهای خود باشد.
منصوری: اتحادیه نمیخواهد چیزی را به چاپخانهها تحمیل کند، بلکه یک پنل آموزشی طراحی میشود که از همه فرصتها، امکانات، تواناییها و شرایط به صورت برنامهریزی شده استفاده کند. همین جا میتوان اشاره کرد که همین مرکز آموزشی که این شرکت نمایندگی فراهم کرده یک فرصت است. همین آقای پیشعلی یک فرصت است، دانشگاه و ماهنامه صنعت چاپ و غیره هم هر کدام فرصت هستند. متأسفانه از این فرصتها به دلایل مختلف به خوبی استفاده نمیشود. ما در اتحادیه تلاش میکنیم با همگرایی این فرصتها و امکانات شرایط مناسبی برای آموزش چاپخانهداران و پرسنل آنها فراهم سازیم.
برای اجرای درست از این فرصتها، لازم است ابتدا نیاز سنجی درستی صورت گیرد. برای شناخت این نیازها و فرصتها، اتحادیه میخواهد درون چاپخانهها برود و فرمهایی را پر کند که اطلاعات دقیق و جامعی فراهم آورد. این لازمه یک کار سنجیده است. همان طور که آقای دکتر صادقی یادآور شدند، تا پاسخ این پرسشها به دست نیاید، نمیتوان تصمیم درستی گرفت.
در این نیازسنجی باید روشن شود، چرا آموزش ارائه میشود؟ چرا باید آموزش ببینیم، چه کسی باید آموزش ببیند، چه کسی باید آموزش بدهد؟ چه مقدار آموزش، چه نوع آموزش، چه وقت باید آموزش داد؟ و غیره. اگر این بررسی صورت نگیرد، احتمال دارد دست به آموزش زاید، کمآموزی یا زیادآموزی بزنیم؛ احتمال دارد توقعهایی ایجاد شود که مدیر چاپخانه از آموزش پشیمان شود.
آیا در این میزگردها با پاسخهای چند نفر حاضر در جلسه میتوانیم پاسخ این پرسشها را بهدست آوریم؟
معمول است که هر مدیری میآید (چه در ارشاد، چه وزارت صمت و چه اتحادیه) میخواهد دست به کاری بزند و برای گردآوری منابع اقدام کند، بدون این که سابقه کارهای قبلی به درستی بررسی و نقد شود. ما همهاش در وضعیت نقطه، سرخط، هستیم. در حالی که باید ببینیم چرا اقدامات قبلی نتیجه نداده و دستاوردهای مثبت آن را بگیریم و گسترش دهیم.
صنعت چاپ: به هر حال اتحادیه که طیف وسیعی از چاپخانهها را نمایندگی میکند، اگر بتواند اعلام کند که به چه نوع آموزشی نیاز دارد، تکلیف آموزش دهندگان و طرفهای دیگر روشن میشود. مهم این است که قبل از هر چیز مطالبهای برای آموزش باشد که دیگران بخواهند به آن پاسخ بدهند. آیا اساساً چاپخانهداران و اتحادیه به عنوان نهاد صنفی آنها احساس نیاز میکنند و مطالبهای از دانشگاه و نمایندگیها و دولت در این زمینه دارند.
پیشعلی: آموزش در صنعت چاپ مثل ادب در جامعه است که همه میگویند، هر آدمی باید ادب داشته باشد. ولی معلوم نیست چگونه میتوان آدمهای با ادب تحویل جامعه داد.
منصوری: ما روش اصولی را در پیش گرفتهایم. ضرورت آموزش و تدابیر آموزشی را بررسی میکنیم و وظیفه داریم الگوی آموزشی مناسب را ارائه دهیم و برای عملی شدن آن تلاش کنیم. در این زمینه خیلی کار انجام شده، حتی برای نیازسنجی و پیامد هر اقدام بررسی شده است. ولی علاوه بر این و در کنار این مطالعه، مجبوریم کارهای فوری و موردی هم انجام دهیم، به این جور کارها میگویند اقدامات وصلهای که در همه صنایع و کسب و کارها هم لازم است. اما نمیشود کار را به اقدامات وصلهای محدود کنیم.
ظریف: من با اهداف ششگانه استراتژیک آموزش شروع کردم و بحثهای مفید دوستان را در ادامه شنیدم. اگریک به یک این اهداف را در نظر بگیریم، هر یک، در دل خود مفاهیمى را دنبال میکنند که اهمیت سرمایهگذارى بر روى آموزش را معنا مىبخشد. در دل این مفاهیم بهرهورى و اثربخشى تجهیزات نقش اصلى را دارد. جا دارد ببینیم که چه انتظاری از رسانه میتوانیم در امر آموزش داشته باشیم. اگر بخواهیم معضل آموزش را به یک کوه یخى تشبیه کنیم، آموزشهای اپراتوری، تنها آن نوك کوه یخ است که از آب بیرون زده و همه میتوانند ببینند (دانش آشکار) اما بخش زیر آب این کوه یخى، دانش پنهان است وبرای کسب و ترویج این دانش که سخت انتقال داده میشود و سخت تقلید میشود، لازم است روند اطلاع سانی و روشنگری فراهم شود و آرام آرام لزوم این که چرا باید چاپخانهها و بنگاههای اقتصادی به یك سازمان یاد گیرنده بدل شوند، تشریح شود. باز كردن این موضوع، كار رسانههاست.
آموزش و انتقال دانش مسیری پویا و تكاملی است. كسانی كه امروز بانی آموزش چاپ میشوند. به سمت و سوی صنعت، گرایشها، دغدغهها و نیازها اشراف دارند.
ما به عنوان نمایندگی كمپانیهای سازنده ماشینآلات و مواد مصرفی، به خاطر ارتباط با این شركتها كه صاحبان فناوری چاپ هستند و درباره بازار جهانی مطالعه جدی دارند، میتوانیم تجربههای آنها را در این زمینه اخذ كنیم و در اختیار علاقمندان قرار دهیم.
صنعت چاپ: با استفاده از سخن آقای ظریف که به پویایی صنعت چاپ اشاره کردند، طبیعی است که آموزش چاپ هم باید دستخوش پویایی و تغییر شود. از آقای صادقی میپرسیم آیا روشها و مواد آموزشی که در سالها پیش به کار گرفته میشد، اکنون هم قابل استفادهاند یا نه؟
و پرسش دیگری هم از ایشان به عنوان مدیرگروه اسبق رشته چاپ در دانشگاه هنر داریم که اگر دوباره این رشته بازگشایی شود و شما مدیر گروه باشید، آیا با همان روشها و مواد آموزشی تدریس خواهید داشت؟
صادقی: بحث آموزش صنعت چاپ، تنها یکی از موضوعات استراتژیک مطرح در این صنعت است. اگر هر چه زودتر راهکار جامعی برای حل مسائل صنعت چاپ به دست نیاید، مسأله آموزش هم حل نخواهد شد. از جمله هماهنگی بین شرکای اصلی صنعت چاپ (یعنی اتحادیه، ارشاد، صنایع، دانشگاه، نمایندگیها)، باید اتفاق بیفتد تا زمینه برای آموزش چاپ به نحو مطلوب فراهم شود.
در رابطه با رشته چاپ دانشگاه هنر اگر بخواهم صحبت کنم، با توجه به پرسش شما، نظرم این است که اگر از من بخواهند دوباره این رشته به همان صورت دائر شود،
خود من یکی از مخالفان هستم. چون آن سبک آموزش که رشته چاپ دانشگاه هنر ارائه میداد، الآن از طریق غیر آکادمیک هم قابل کسب است و احتیاجی به دانشگاه ندارد. خیلی از دانشگاههای معتبر خارجی هم که رشته چاپ داشتند، الآن تغییر سبک دادهاند و تبدیل شدهاند به رشته ارتباطات چاپ. مثلاً دانشگاه London College of Printing) LCP) از ۱۵ – ۲۰ سال پیش تبدیل به شد یعنی به جای پرینت، کامیونیکیشن یا ارتباطات را گذاشت. نامگذاری پرینت مدیا آکادمی هایدلبرگ هم در واقع چنین گرایشی را نشان میداد.
بنابراین آموزش چاپ به صورتی که ۵۰ یا ۶۰ سال پیش بود، الآن پاسخگوی نیازهای جامعه نیست شاید یک دلیل این تغییر رویکرد، این باشد که دانش پایه چاپ دیگر به حد بلوغ رسیده و حرف جدیدی ندارد. کتاب ده سال پیش چاپ افست، امروز هم همان است. الآن باید دورههای تخصصیتری تعریف کرد که تأثیر بیشتری داشته باشد. بهتر است در حوزه بستهبندی دورههایی در سطح کارشناسی ارشد راه انداخت که ترکیبی از چاپ، گرافیک و برندینگ باشد؛ یعنی آموزشهای بین رشتهای که در توسعه تجارت ایران مؤثر باشد.
صنعت چاپ: اگر نتیجه این میزگرد، همین یک جمله باشد، هم چیز ارزندهای است، زیرا نوعی نظریهپردازی در مورد سمت و سوی آموزش عالی چاپ ارائه میدهد که آن را از سطح کارگاهی به سطح اقتصاد و صنعت کشور ارتقا میدهد.
صادقی: من طرح این رشته را تهیه کردم و به دانشگاه ارائه دادم و کلی توضیح دادم که رونق اقتصادی کشور در گرو صادرات است؛ صادرات هم در گرو بستهبندی است و بخش مهمی از بستهبندی مربوط به چاپ است ولی متأسفانه توجه کافی به آن نشد، چون پشتیبان نداشت.
اگر انتقاداتی به فارغالتحصیلان رشته چاپ و جذب نشدن آنها به بازار کار میشود، باز هم برمیگردد به همین عدم حمایت از سوی خود چاپخانهداران، نهادهای صنفی و دولت، که تعامل سازندهای با دانشگاه نداشتند و مطالبهای نداشتند. اما همین جا اضافه کنم که بسیاری از فارغالتحصیلان رشته چاپ دانشگاه هنر در دورههایی که من مدیر گروه بودم و کم و بیش میشناسم، جذب چاپخانهها و مراکز معتبر شدند و در نمایندگیها و حتی در خارج از کشور، موقعیتهای خوبی پیدا کردند و کارایی خوبی از خود نشان دادند. متأسفانه جایگاه این رشته در نظام آموزشی تضعیف شد. میخواهم بگویم تا انسجام و مطالبه و مشارکت طرفهای مختلف و ذینفعان و تصمیمگیرندگان از همه بخشها شکل نگیرد، سرنوشت آموزش چاپ همین است که هست. چه در بخش دانشگاهی و چه سایر بخشها.
حل سایر مسائل و مشکلات صنعت چاپ، غیر از آموزش هم به همین انسجام و مشارکت فراگیر مربوط میشود. مسائلی مثل بیمه و مالیات، مسائل کارگری، تعمیرکاران و غیره هم تنها با انسجام و هماهنگی همه دستاندرکاران کسب و کار چاپ قابل حل خواهد بود. لازم است اشاره کنم که مجله صنعت چاپ هم به عنوان رسانه در زمینه اطلاعرسانی مسائل آموزشی کاستیهایی داشته است.
ظریف: جا دارد اشارهای هم به مراكز دانشگاه علمی ـ كاربردی داشته باشیم. به عنوان مدرس پانزده ساله در مراكز علمی كاربردی میخواهم اشارهای از دید خودم داشته باشم. از اسم این مراكز معلوم است كه با هدف جذب افراد، حتی شاغلان در صنعت شكل گرفته كه بیایند، آموزشهای علمی ببینند كه بعد آن را به صورت كاربردی در جهت ارتقای كسب و كار و رشته مربوطه به كار بگیرند.
واحد شماره ۱، شماره ۵ و شماره ۳۰ در تهران رشته چاپ داشتند كه الان گویا فقط در واحد ۳۰ این رشته را داریم.
مشكل این بود كه هیچ یك از متولیان مراكز علمی كاربردی، مسائل آن را به سطحی بالاتر از آن مراكز انتقال ندادند. در صورتی كه میتوانستند با توجیه وزیر ارشاد و جلب توجه وزیر صمت، ساز و كار بهتری برای تعامل این مراكز با صنعت فراهم آورند و با صرف انرژی كمتر، اثربخشی رشته چاپ مراكز علمی كاربردی را در صنعت چاپ و بستهبندی ده چندان كنند.
اگر انسجام بین همه بخشهای حاكمیتی و دانشگاه و صنعت برقرار میشد، حتی میتوانستند برای واحدهای چاپی كه فلان تعداد دانشجو را آموزش دهند، امتیازاتی مثل معافیت مالیاتی و چیزهایی از این قبیل در نظر بگیرند.
اما متأسفانه این مراكز عمدتاً تبدیل شد به یك جور بنگاه فروش آموزش و دادن مدرك كه اثربخشی این رشته را به شدت كاهش داده است.
صنعت چاپ: با توجه به این که کسی از سوی دانشگاه علمی ـ کاربردی در این نشست حضور ندارد، فعلاً پاسخی به این سخن آقای ظریف نمیتوان داد ولی به عنوان مدرس ۱۵ ساله، باید نقد ایشان جدی گرفته شود.
صادقی: خلاصه این که همه طرفها از مراکز آموزشی تا نهادهای صنفی و مدیران چاپخانهها و مسئولان دولتی در زمینه آموزش چاپ، رفوزه شدیم.
صنعت چاپ: جمعبندی این نشست میتواند همین فصل مشترک باشد که با تکریم تلاشهایی که از ۵۰ سال پیش در زمینه آموزش از سوی متخصصان و نهادهای مختلف در زمینه آموزش صنعت چاپ صورت گرفته، باید با دیدی انتقادی به تجربه گذشته بنگریم و ضعف اساسی ناهماهنگی بین طرفهای مختلف و تأثیرگذاران آموزش چاپ در کشور را چاره کنیم و با جلب بیشترین مشارکت و تأمین منابع، براساس نیازسنجی و سطح آموزش، برای این مهم برنامهریزی علمی صورت گیرد.
روشن است که دانش و تجربه میهمانان عزیز حاضر در این میزگرد بسیار فراتر از موضوعات مطرح شده در این جلسه دو ساعته است ولی امیدواریم آنچه در این فرصت بیان شد، راهگشای ارتقای آموزش صنعت چاپ در کشور باشد و شاهد اتفاقات خوبی از سوی اتحادیه و مراکز آموزشی باشیم.