چراغ چاپخانه خاموش است / موجی گرم زیرپوست شهر میجوشد / کسی این صدای خاموش را میشنود؟
چرا چاپخانهها یکایک، تعطیل میشوند؟ (علی خوشنام)
صحبت از کسادی و بیرمقی بازار نیست، فراتر از اینهاست. چاپخانهها یکی پس از دیگری دارند، بسته میشوند، کارگاههایی که چند دستگاه چاپ و صحافی و تیغزنی در آنها روشن بود و هر کدام ده، دوازده نانآور خانواده را به کار گرفته بود، حالا خاموشاند.
کارگران روانه کجا شدهاند و خانوادههایشان چه میکشند؟
نهادهای صنفی و متولیان دولتی که از چندسال پیش هشدارها را شنیدهاند، چه تدبیری اندیشیدهاند؟ اتحادیهها، وزارت صنعت، معدن و تجارت و وزارت ارشاد و وزارت صمت در قبال فروپاشی صنعت چاپ چه کردهاند و چه دارند بگویند؟
کسی انتظار معجزه از این نهادها و وزارتخانهها ندارد، قرار نیست آنها اثر تحریمها را خنثی کنند یا ارز را به کانال یکی، دو سال گذشته برگردانند یا جلو فساد و رانتخواریها را بگیرند، اما دست کم انتظار میرود بتوانند تیغ اداره مالیات را کندتر کنند.