صنعت چاپکتابخانهمصاحبهمقالات تخصصی

توسعه چاپخانه با ماشین چاپ لیبل، اگر بانک یاری کند

غلامعلی اشفاق
مدیر چاپخانه حافظ ـ اصفهان

بازدید از لیبل اکسپو در ادامه بررسی‌های من برای طرح توسعه چاپخانه صورت گرفت. از چند سال پیش سناریوهای مختلف توسعه چاپخانه را بررسی کرده‌ایم، ابتدا به روال معمول سابقه کار چاپخانه و در تداوم کار پدر، به فکر ماشین‌های ۵/۴ ورقی چند رنگ افست بودیم ولی به این نتیجه رسیدیم که توجیه ندارد. همین الآن می‌بینیم مشتری هر طور که حساب کنی می‌گوید گران است. توضیح می‌دهیم که ۸۵ درصد هزینه بابت جنس‌های مصرفی است. ولی این توضیحات مشکل را حل نمی‌کند.
سرانجام با توجه به سفارشات چاپخانه و تمایل مشتریان، ماشین لیبل را انتخاب کردیم، حتی با فروشنده تا حد زیادی بحث خرید را پیش بردیم.
در لیبل اکسپو هم فناوری‌های چاپ لیبل و تنوع کار این محصول استراتژیک چاپی را یکجا و دقیق‌تر دیدم، واقعا علاقمند به این کار هستم و زمینه کاری جذابی در این رشته می‌بینم. اما وقتی پای سرمایه‌گذاری به میان می‌آید، محدودیت‌ها یکی، پس از دیگری خودنمایی می‌کنند.
برای خرید ماشین چاپ لیبل حدود ۱۰ میلیارد تومان باید تأمین شود، علاوه بر آن دو، سه میلیارد تومان هم برای هزینه‌های جانبی، رقم کمی نیست. تصور ما این بود که حداقل نصف این مبلغ را بتوانیم از بانک وام بگیریم، اما وقتی پس از لیبل اکسپو به بانک مراجعه کردیم، ورق برگشت. چون حرف من این بود که ماشینی را که خریداری می‌کنیم در رهن بگیرند. پس از کلی تلاش و براساس سابقه و عملکرد حساب بانکی، به توافقی رسیده بودیم، ولی ان‌ها می‌گویند شما دستگاه را بیاورید نصب کنید، بعد ما ببینیم تا به شما وام بدهیم. اما در شرایط کنونی بانک‌ها، نمی‌توان پیش‌بینی کرد که چه اتفاقی خواهد افتاد. ساخت و حمل دستگاه، چندین ماه طول می‌کشد و ممکن است در این فاصله با تغییر یک مدیر، شرایط تغییر کند. اساساً وام بانکی برای سرمایه‌گذاری اولیه و خرید دستگاه لازم است. نه این که اول بخریم، بعد منتظر باشیم وعده رییس بانک عملی شود. منابع را از کجا باید تأمین کنیم؟ با توجه به رویه معمول بانک‌ها، چه بسا پس از خرید و نصب ماشین چاپ، باز هم برای پرداخت وام، وثیقه بانکی از ما بخواهند.
چاپخانه‌دار و سرمایه‌گذار ایرانی واقعا در فشار است و باید با تحمل اضطراب و استرس سرمایه‌اش را در معرض خطر قرار بدهد. چرا که علیرغم مشکلات تأمین سرمایه در این بازار خراب، انتقال وجه از طریق واسطه در صرافی‌های ترکیه، بعد به کشوری مثل هنگ کنگ و از آن‌جا به مقصد کشور اروپایی و سپس انتقال کالا به ترکیه و از آن‌جا به ایران که هر کدام از این عملیات، کلی دردسر و گرفتاری و ریسک با خود دارد، کار معمول تجارت و سفارش ماشین چاپ را به پروسه‌ای دلهره‌آور و نفس‌گیر بدل می‌کند.
بعد از این همه پیچ و تاب ممکن است وسط کار بگویند مقررات عوض شده، مثلاً به جای ترکیه، پول را باید به دبی بفرستید. همه این کارهای اضافی، زحمت و هزینه و استرس اضافی به ما تحمیل می‌کند. بانک‌ها هم همکاری لازم را ندارند. واقعاً این کشور چطور می‌‌خواهد پیشرفت کند؟ وقتی چاپخانه‌دار نتواند جعبه و لیبل خوب فراهم کند، تولیدکننده چگونه می‌‌خواهد محصولش را عرضه کند یا در بازارهای منطقه عرض اندام کند؟
ما عمری را در کار چاپ گذاشته‌ایم، چاپ حرفه پدری ماست و به آن عشق می‌ورزیم، من یکی، دو کار دیگر را نیز تجربه کرده‌ام که از نظر درآمد، بهتر و سودآورتر بودند ولی فضای کاری آن‌ها با فضای فرهنگی و صنعتی چاپخانه خیلی تفاوت دارد. من با علاقه، می‌خواهم این چاپخانه پر سابقه را حفظ کنم ولی به چشم خود می‌بینم که دوستان و همکاران دیگر به ناچار این حرفه را رها می‌کنند.
چند روز پیش یکی از شاگردان قدیمی پدرم را دیدم که خودش استادکار و مدیر با تجربه چاپخانه‌ای بود و پس از ۵۰ سال سابقه در کار چاپ، هم ملک و هم ماشین‌آلات چاپخانه را فروخته و زیرزمینی را خریداری کرده و به قهو‌ه‌خانه‌دار اجاره داده است. از این بابت بسیار افسرده و ناراحتم.
متأسفانه هیچ مرجعی برای حمایت از چاپخانه‌ها نیست. ما توقع نداریم کسی پولی به ما اهدا کند. اما انتظار داریم بانک‌ها مثل همه کشورها، وام بدهند و ماشین چاپ را به عنوان ضمانت بپذیرند. این انتظار زیادی نیست. ولی وقتی همین انتظار برآورده نمی‌شود، باید طرح توسعه را کنار بگذاریم.

نمایش بیشتر