قطعی اینترنت و بازگشت قطرهچکانی آن، فارغ از آسیبی که به کسب و کارهای بزرگ و کوچک وارد کرد، از نظر کارکرد رسانهای اختلالی دردناک به حساب میآید. چراکه تحقیر رسانهها و بیارزش کردن اطلاعرسانی و بیاعتبار کردن رسانهها را به نحو روشن بازتاب داد.
تیتر اول روزنامه همشهری در سوم آذرماه چنین بود: «رسانههای خالی از صدای مردم». همشهری با بررسی پوشش خبری ۱۰ روزنامه اصلی کشور از حوادث هفته قبل از آن اعلام کرد:
– «روزنامهها گزارشهای تحلیلی و مردمی بسیار کمی در خصوص حوادث روزهای گذشته چاپ کردهاند.»
– هیچ روزنامهای عکس اختصاصی دربارۀ اعتراضات مردمی منتشر نکرده است.»
روشن است که این عبارت بدین معنی است که همۀ روزنامهها عکسهایی را که به آنها دادهاند، چاپ کردهاند! یعنی مراکزی هستند که کار روزنامهها و خبرنگاران را آسان کردهاند؛ به جای آنها فکر میکنند و مینویسند و عکس انتخاب میکنند. یعنی روزنامه و خبرنگار کشک!
وقتی حادترین رویداد اجتماعی در کشور رخ میدهد و اهمیت آن به قدری است که مقامات عالیرتبه آن را در حد عملیات جنگ ایران و عراق و فراتر از آن، جنگ جهانی علیه ایران تعبیر میکنند و در عین حال حتی یک گزارش میدانی یا مصاحبه با «آشوبگران» یا عکس از تجمع مردم و فیلم از حرکت و شعارهای آنان در رسانهها دیده نمیشود، چرا انتظار داریم اعتماد مردم به رسانههای رسمی خدشهدار نشود و برای کسب خبر به شبکهها و کانالهای خارج از کشور رو نیاورند؟!
مردم اگر استدلال مسئولان برای قطعی اینترنت را بپذیرند، دربارۀ محدود ساختن روزنامههایی که به هیچکدام از آنها انگ وابستگی و عامل خارجی و جاسوسی نمیچسبد، چه بگویند؟ وقتی در هیچ روزنامهای سخنی از زبان جمعیت گستردۀ معترضان در شهرهای مختلف شنیده نمیشود و صفحه روزنامهها فقط سخنان تهدیدآمیز مسئولان انتظامی و قضایی و دولتی را بازتاب میدهد، چرا از بیاعتنایی مردم به روزنامهها و رسانههای وطنی گلایه داریم؟
این پرسشها نه فقط برای دستاندرکاران رسانه، که برای بسیاری از مردم، حتی برای نوجوانان نیز مطرح است، بنابراین طرح آنها نه به معنای تشویش اذهان عمومی بلکه هشدار برای بازبینی عاقلانه رفتار با رسانهها و بازگشت اعتماد عمومی است.
قهر کردن مردم با رسانههای خودی برای هر سیستم حکومتی، به مراتب خطرناکتر از تلاش رسانههای خارجی برای جلب نظر آنهاست.
با قطعی یک هفتهای اینترنت، سرمایه اجتماعی دولت و حاکمیت به شدت کاهش یافت. آیا حرکت بعدی، در جهت ترمیم و بازسازی این سرمایه اجتماعی خواهد بود یا به باد دادن باز هم بیشتر آن؟!
سردبیر