حسین احمدی، مدیرعامل چاپخانه مادرول
طی ده دوره اخیر نمایشگاه لیبل اکسپو، من از بازدیدکنندگان علاقمند و جستجوگر آن بودهام و به عنوان کسی که کسب و کار خود را به صنعت لیبل اختصاص داده است، با کولهباری از حسرت برگشتهام. البته شناخت روندها و تازهها و تجهیز چاپخانه به برخی تجهیزات و اعمال روشها و استفاده از موادمصرفی جدید، دستاوردهای ارزشمندی بودهاند که در این کنکاش به دست آوردهام.
تفاوت من و چاپخانهدار هندی
وقتی میبینم یک چاپخانهدار هندی که حدود ۱۸ ماشین چاپ لیبل درجه یک دارد، باز هم امسال در لیبل اکسپو دو دستگاه جدید دیگر میخرد ولی من از کشور نفتی ایران به خاطر سقوط ارزش پول کشورم ماشینی را که نسبت به سال گذشته ۱۰ درصد هم ارزانتر میدهند. (مثلاً یک میلیون یورو را ۹۰۰ هزار یورو میدهند) چه بگویم؟! من که دو سال پیش میتوانستم آن را ، ۵/۳ میلیارد تومان بخرم، اکنون باید ۱۵ میلیارد تومان برای همان ماشین بپردازم. کدام چاپخانهدار میتواند ۱۵ میلیارد تومان پول بپردازد؟
حالا سقوط ارزش پول به کنار، ریسک سرمایهگذاری را هم ندید بگیریم؛ مشکلات انتقال وجه و هزینه دور زدن تحریمها را هم به حساب نیاوریم؛ با نامهربانی سیستم بانکی چه کنیم؟
آن چاپکار هندی، بیهیچ دغدغهای خرید میکرد زیرا اطمینان داشت که ماشین را در گرو بانک میگذارد و تمام اسناد خرید را بانک او امضا میکند. در حالی که من وقتی پس از کلی خواهش و تمنا و گذر از هفتخوان مشکلات موافقت بانک را برای پرداخت وام میگیرم، شرط وثیقه ملکی را در برابرم میگذارد. جالب است که حتی برای زمین و ساختمان هم قیمت واقعی آن را نمیپذیرد و هر چه خودش خواست، قیمت میگذارد و هنگامی که وام را نپردازی، آن را حراج کند و به پولش برسد. نکته شیرین (!) دیگر در رابطه ما با بانک این است که سقف اعتبار ما را که ده سال پیش مثلاً ۲ میلیارد بوده، حالا هم همان ۲ میلیارد میداند و تورم را در این زمینه هیچ دخالت نمیدهد.
خرید نیمبند ایرانی
همه میدانیم که در صنعت لیبل، اکنون انتظار سفارشدهندگان بسیار بالاست، شماری از صاحبان برند، خواهان افکتها و عملیات خاصی روی لیبلهایشان هستند، بنابراین چاپخانهها تمایل به خرید ماشینهای کارآمد و فول آپشن دارند و برای خرید چنین ماشینهایی نیاز به سرمایه دارند. در همه جای دنیا، بخش چشمگیری از تأمین سرمایه را برای توسعه و نوآوری، بانکها تأمین میکنند. در واقع چاپخانهدار باید ایده و طرح توجیهی درستی داشته باشد و توانایی انجام کار را فراهم آورد و به سازماندهی بازاریابی بپردازد ولی از بابت سرمایهگذاری، به امکانات بانکی متکی باشد. در کشور ما متأسفانه گرفتن وام از بانکها با آن بهرههای سنگین، پروسهای پر رنج و فرساینده است که توان و انرژی سرمایهگذار را میگیرد. در واقع شرایط کنونی ما چنین است که بانکها کمکی نمیکنند و چاپخانهها هم منابع ندارند. بنابراین یا اساساً خریدی صورت نمیگیرد یا اگر به ندرت ماشین نو خریداری شود، از آپشنهای آن صرفنظر میکنند. (مثل تاکسیرانی که اتومبیل هیوندا میخرد، ولی بدون ایربگ در سمت مسافران.) در نتیجه علیرغم خرید ماشین نو و تحمل هزینه و سرمایهگذاری سنگین، باز هم از انجام سفارشات اختصاصی و لیبلهای لوکس باز میماند. چاپخانهدار در ایجاد مشکلات هیچ نقشی نداشته است. اگر دلار بالا نرفته بود، من میتوانستم بهروزترین ماشین را از معتبرترین کمپانیهای خریداری کنم، ولی حالا سرمایهگذاری برای ما بسیار مشکل شده است.
بهسوی تازهها، علیرغم محدودیتها
به هر حال علیرغم همه محدودیتها سعی میکنیم در حد توان خود، نوآوری داشته باشیم. با تدبیر سرمایه خود را برای تأمین امکاناتی که نیاز داریم، اختصاص میدهیم. مثل امکان چاپ پشت و رو Relam Delam، البته طلاکوبی سرد Cold Foil را که داریم، در ماشین جدید شاید نیازی نباشد بخریم ولی از اتورجیستر که نمیتوان گذشت، در زمینه مواد مصرفی هم ملاحظات خاص خود را داریم. مثلاً متریال جدیدی مثل اولتراکلییر را باید چاپ کنیم؛ مواد ترانسپارنتی که شفافیت بسیار بالایی دارند که با چسب شفاف به ظرف یا برای pet میچسبد و به خاطر همین شفافیت، تصور میشود، مستقیم روی ظرف چاپ شده است. اما چاپ کردن اولترا کلییر، با هر ماشین چاپی میسر نیست و باید ماشین چاپ قابلیتهای خاصی داشته باشد.
به هر حال چاپ لیبل، حرفه ماست و نباید درجا بزنیم، میدانیم که مشکل است در کشور بسیار است و اگر چشم ما تنها به دست این اداره و آن مسئول باشد، کاری پیش نمیرود. ما باید خود و کسب و کارمان را در جهت رضایت مشتری توسعه دهیم.