صنعت چاپ توان توسعه را از دست داده است
سیدرضا کروبی
مدیرعامل چاپخانه اخترشمال
کافی است نگاهی به آمار گمرک بیاندازید و ببینید چه تعداد ماشین چاپ وارد شده و آن را با یک دهه قبل مقایسه کنید، خواهید دید این تعداد بس اندک است و تازه در همین آمار هم سهم ماشینهای دست دوم چشمگیرتر است. این یعنی چاپخانهها از روند طبیعی نوسازی وتوسعه بازماندهاند و با چنگ و دندان ماشینهای خسته را سرپا نگه میدارند.
تأمین، سرمایه و درآمدی که نیست
نوسازی مستلزم تأمین سرمایه است، بخشی از سرمایه باید از درآمد و گردش مالی چاپخانهها بیاید و بخشی هم از وام بانکی. درآمد زمانی حاصل میشود که بازاری متعادل و سفارشاتی پیوسته در برابر چاپخانهدار باشد و البته پرداخت دستمزد چاپ نیز به موقع و متناسب با هزینهها توسط مشتریان پرداخت شود و با بالارفتن تورم، بالا رود.
آیا چنین شرایطی در صنعت چاپ ایران مشاهده میشود؟
در شرایط بحران اقتصادی، چرخه سفارش، معیوب و پراشکال و نامطمئن میشود و تناسب عرضه و تقاضا بر هم میخورد، در نتیجه، دستمزد چاپ بالا نمیرود که هیچ، با رقابتهای غیرحرفهای و قیمتشکنی بعضی چاپخانهها، دستمزدها به سطحی تنزل مییابد که جبران هزینههای جاری چاپخانهها را نمیدهد، چه رسد به سرمایهگذاری برای نوسازی!
انجماد تعرفه خدمات چاپ و در مواردی ناباورانه، کاهش دستمزد چاپ، در حالی اتفاق میافتد که تورم بیسابقه و شکننده، همه اقلام هزینه چاپخانه را ماه به ماه بالاتر میبرد. قیمت اقلام مواد مصرفی و حقوق کارکنان نسبت به سال گذشته رشدی حداقل ۴۰ درصدی داشته، در حالی که بعضی چاپخانهها هنوز هم با همان نرخ پارسال، دل مشتریان را بهدست میآورند.
نابرابری درآمدی ریالی و هزینههای ارزی
شاید بتوان کاهش ارزش پول ملی را به عنوان شاخص و نیز علت بازماندن چاپخانهها از نوسازی در نظر گرفت. اغلب اقلام کالاهای مصرفی صنعت چاپ، وارداتی است. حتی تولیدات داخلی نیز تا حدی به مواد اولیه وارداتی وابستهاند.
اجازه بدهید مثالی بزنم؛ قیمت یک ماشین ۵/۴ ورقی ۶رنگ کونیگ اند بائر بالای ۵/۲ میلیون یورو اعلام میشود. همین ماشین مدل ۲۰۱۵ حدود یک میلیون و صد یورو قیمتگذاری میشود. در شرایط کنونی اقتصاد ایران و آنچه درباره سفارشات و دستمزد چاپ گفته شد، اساساً چنان درامدی نصیب چاپخانهها نمیشود که بتواند هزینههای جاری، مالیات و تعمیر و غیره را بپردازد و مبلغی معادل یکی، دو میلیون یورو را هم بابت خرید ماشین جدید بپردازد.
آنها که ماندهاند و آنها که میروند
شرایط گفته شده در بالا، بعضی چاپخانهها را به تعطیلی کشانده، اما بسیاری از چاپخانهها پابرجا ماندهاند و معمولاً با حداقل سود (و چه بسا زیان) جایگاه خود را در بازار حفظ کردهاند. اجازه بدهید حساب بعضی چاپخانههای ناکارآمد را که بر اثر مشکلات مالی و جور نشدن دخل و خرج به تعطیلی کشیده شدهاند، با چاپخانههایی توانمند که از مناسبات نامطلوب اقتصادی و رقابتهای غیرحرفهای آسیب میبینند، جدا کنیم.
این طبیعی است که درجامعهای با مناسبات سرمایهداری و در شرایط بحران، چند واحد کسب و کار و چاپخانههایی که راندمان و کیفیت و سرویسدهی مناسب ندارند، از ادامه فعالیت بازبمانند. آه و فغانی که گاه در این باره بلند میشود، هم به جایی نمیرسد. همچنان که سوگواریهایی که در تعطیلی فلان کتابفروشی و انتشاراتی، گاهی در شبکههای اجتماعی طنینانداز میشود، تأثیری در این روند ندارد. هر کسب و کاری باید پویایی و سازگاری با تحولات زمانه را داشته باشد و گرنه از گردونه خارج میشود.
در اینجا صحبت از آنها که رفتهاند، نیست. بحث در مورد آنهایی است که ماندهاند و کم وبیش از سابقه و تجربه و امکانات و ماشینآلات و ارتباطات مناسبی هم برخوردارند. از معدود چاپخانههایی که با روشهای خلاقانه موفقیتهای نسبی کسب کردهاند که بگذریم، بیشتر چاپخانهها به طور معمول، امکان توسعه مطلوب ندارند.
چند چاپخانه که در سالهای گذشته موفق به دریافت وامهای ارزی از صندوق توسعه ملی شدند، هم احتمالاً به لطف استمهال و مهلت گررفتن در بازپرداخت اقساط توانستهاند، حرکتی انجام دهند و البته لیاقت مدیران بعضی از این واحدها را نمیتوان نادیده گرفت. اما صنعت چاپ کشور در مجموع، توان توسعه متوازن را از دست داده است.
توسعه باید خودزا و براساس درآمد مطمئن چاپخانه امکانپذیر باشد، که نیست.
در اینجا از بحث شرایط نامطلوب وامهای بانکی سخنی به میان نمیآوریم که خود از موانع توسعه است. همچنین به رانتها و فعالیتهای مشکوک به پولشویی ـ که متأسفانه در اقتصاد ما گاهی رخ مینماید و بازیگران اصیل بازار را به حاشیه میراند ـ نمیپردازیم.
علاوه بر مشکلات داخلی، در روابط تجاری با خارجیها هم مشکل داریم. مثلاً تا چند سال پیش کارشناس و متخصصان کارخانه بوبست میآمدند از چاپخانهها بازدید میکردند. هرگاه قطعه یدکی میخواستیم، به موقع میفرستادند؛ میآمدند و نصب میکردند. بعد طوری شد که پاسخ ما را نمیدادند و آخر سر کار به جایی رسید که میگفتند حتی ایمیل هم نزنید!
اما به هر حال این پرسش مطرح میشود که با ادامه روند کنونی و آهنگ کند توسعه و نوسازی، چه سرنوشتی در انتظار خانواده چاپ است؟
جامعه فقیرتر میشود
ادامه، این روند به کاهش ظرفیت و راندمان صنعت چاپ میانجامد و متناسب با افول اقتصاد کشور، فرو میکاهد و کل جامعه فقیرتر میشود. همچنان که شاهد رانده شدن طبقه متوسط به ردههای پائینتر و گستردهشدن اقشار زیرخط فقر در جامعه هستیم، در چاپخانهها هم ماشینها فرسوده و قطعات بعضاً در داخل ساخته میشود و سرعت و راندمان ماشینها پایین میآید.
مگر مهمتر از ناوگان اتوبوسرانی داریم؟ آیا اتوبوسهای شهری به موقع نوسازی و جایگزین میشوند؟
آیا مهمتر از تجهیزات پزشکی داریم؟ آیا بیمارستانها آنچنان که باید، بازسازی میشوند؟ دلیلی ندارد که همه ممالک در مسیر پیشرفت باشند و در شرایط کنونی و با شاخصهای اقتصادی موجود، نباید انتظار داشتهباشیم که صنعت چاپ هم رشدی چشمگیر داشته باشد، همچنن که دیگر بخشهای صنعت و تجارت و خدمات نیز از توسعه بازماندهاند.
این که این روند تا کی ادامه داشته باشد و کجا متوقف شود، از اراده این یا آن چاپخانهدار، بیرون است. به هر حال تلاش مدیران چاپخانهها برای حفظ کارایی ماشینآلات و ارتقای کیفیت و تأمین بستةبندی کالاهای تولید داخل، قابل تقدیر است.