چرا سازمان چاپ و انتشارات (اوقاف) به این روز افتاد؟

محمدرضا مهدی‌زاده

محمدرضا مهدی‌زاده

در مراسم جشن چاپ سال گذشته، از میان جمعیت برخاستم و خطاب به وزیر وقت، دغدغه‌هایم را با صدای رسا گفتم اما صدا به گوش ایشان نمی‌رسید و پس از همایش، نگرانی‌هایم را مستقیم و به‌صورت خصوصی به ایشان اعلام کردم و ایشان هم قول‌هایی دادند که متاسفانه مانند ادوار گذشته به وعده‌هایی تبدیل شد که سرانجامی نداشت.

من دانش‌آموخته رشته صنایع هستم و سابقه‌ای حدود سی ساله در صنعت چاپ دارم و نسل دومی هستم، پدرم نیز از همین قشر بوده و مدیر صحافی شرکت چاپ افست بود و خودم هم پانزده سال ابتدایی کارم در شرکت چاپ افست خدمت کرده‌ام؛ یعنی از اهالی چاپ و کارگران و متخصصان این مجموعه هستم، پستی و بلندی‌های روزهای این صنعت را حداقل در این سی سال، به چشم دیده‌ام یا شنیده‌ام. من، از دلسوزان این صنعت هستم که خود را محق می‌دانم در مورد این صنف اظهارنظر کنم. به همین دلیل خود را موظف دانستم در این روزها که دولت جدید بر سر کار آمده است و امید می‌رود صدایمان را بشنوند، به یکی از مشکلات این صنف اشاره کنم و دغدغه و دل‌نگرانی‌هایم را بگویم. بسیار مشتاقم که حرف‌هایم را از هر طریقی که می‌شود به گوش رئیس‌جمهور و وزرای جدید کشور برسانم و امیدوار باشم که ترتیب اثر داده شود.

ما معضلی در صنف چاپ و بسته ‎بندی ایران داریم که سال‌هاست گریبان صنعت چاپ ما را گرفته‌ است؛ به نام چاپخانه‌های نیمه‌دولتی مانند چاپخانه اوقاف (شرکت چاپ و انتشارات). این‌ها با توجه به اینکه مدیران انتسابی دارند که متاسفانه هیچکدام از بدنه چاپ نیستند، اصولاً این صنف و دغدغه‌هایش را نمی‌شناسند و معمولاً آگاهی و اشرافی نسبت به این فن و هنر ندارند، در نهایت منجر به صدمه‌زدن به چاپخانه‌های مهم و بزرگ کشور می‌شوند. نمونه بارز این عدم شناخت و ناکارامدی را می‌توانیم در مدیریت و مجموعه‌ای که شرکت چاپ و انتشارات (اوقاف) را تحویل گرفته بود، ببینیم.

شما در تمامی این شرکت‌ها، استهلاک، عدم جایگزینی، عدم رشد را می‌بینید و در حقیقت چاپخانه‌هایی رو به زوال و مرگ هستند.

شرکت چاپ و نشر(اوقاف)، در گذشته هویت صنعت چاپ در ایران بود؛ محلی بود که ناشران و بزرگان صنف چاپ هفته‌ای یکبار در آن محل جمع می‌شدند، همفکری می‌کردند، کتاب چاپ می‌کردند و قرار بر این بود که بشود هاب خاورمیانه! این سازمان، یکی از بزرگترین ملک‌ها و یکی از بهترین دستگاه‌های صحافی و جلدگذار را داشت که اکنون آن دستگاه‌هایش را فروخته است، اکنون ماشین‌های بسته‌بندی و دایکاتش را برای فروش گذاشته است و الان آن شرکت پرطمطراق چاپ و نشر وزارت ارشاد جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است به یک شرکت کوچک در یک سوله سیصد متری. کسی نیست که قدمی بردارد تا کاری برای آن برند انجام بدهد یا برای کارگرانی که آنجا خدمت می‌کنند. این شرکت کاملاً دارد از عرصه چاپ و نشر خارج می‌شود.

ظاهراً اکنون گروهی جدید مدیریت شرکت چاپ‌وانتشارات (اوقاف) را به عهده گرفته‌اند با شعار جدید «فصلی تازه» مدعی هستند که می‌خواهند دوران پرشکوه سازمان چاپ و انتشار ارشاد را احیا کنند، رسالت این مجموعه نشر است، بروید بپرسید که این افراد در حوزه نشر چه برنامه‌ای دارند و چه می‌خواهند انجام بدهند؟

ماشین‌های صحافی شرکت چاپ‌ونشر (اوقاف) را ۱۹ میلیارد تومان قیمت گذاشتند اما به قیمت ۸ میلیارد تومان خریداری شدند، بروید ببینید دلیل این تفاوت قیمت چه بوده است که مدیر وقت و فروشنده شرکت چاپ اوقاف، پس از آن مدیریت را واگذار کرد و رفت.

این مشکل برای تمامی شرکت‌ها و کارخانه‌های چاپی که مدیران غیرچاپی دارند، کم‌وبیش صدق می‌کند. تمامی کارمندان و مدیران وزارت ارشاد که متصدی این کار هستند، اگر هم بخواهند، کاری از پیش نمی‌برند چون نمی‌توانند با مدیران انتسابی که از خواص هستند، درگیر شوند.

وزارت ارشاد اسلامی، به‌عنوان متولی چاپ می‌بایست وارد میدان شود، چطور شهرک سینمایی و خانه سینمایی دارد و فیلم فاخر می‌سازد اما هیچ بودجه و خبر قابل‌اعتنایی برای حمایت از چاپکاران و ناشران نداریم. بدون دقت هم می‌توانید ببینید که ارشاد تقریباً هیچ بودجه قابل‌توجهی برای حمایت از نشر کتاب فاخر ندارد. ما مشکلی نداریم که برای فیلم محمد رسول‌الله، مسافر ری و چند فیلم دیگر بودجه‌های هنگفتی اختصاص داده‎‌اند آیا نمی‌توانند برای چاپ یک قرآن فاخر، نهج‌البلاغه یا کتاب رضوی فاخر بودجه‌ای در خورد اختصاص بدهند یا نمی‎خواهند بودجه‌ای از داخل دولت به این حوزه اختصاص داده شود؟ کتاب و نشر، هویت ما ایرانی‌هاست، صحافی هنر ما ایرانی‌هاست که به تدریج در حال از بین رفتن است. جزو وظایف وزارت ارشاد زنده‌نگداشتن این هنر و هویت است، صحافی، تذهیب و بسیاری دیگر که نشان‌دهنده اصالت ایران است، به سادگی در حال محوشدن است. هیچکس پا پیش نمی‌گذارد که بگوید صحافی سنتی و هنری ایران، هنر تذهیب، هنر خطاطی و هنر کتاب‌آرایی جزو هنرهای ایران است، دارند از بین می‌روند. اما کسی پیدا نمی‌شود درباره‌اش بنویسید یا اگر هم گفته و نوشته‌شده، کسی کاری برایش انجام نداده است.

معمولاً در روزهای ابتدای کار دولت‌ها اثبات شده، گاهی طرح‌ها و بودجه‌هایی را برای رفع معضلات برخی حرفه‌ها و مشاغل اختصاص می‌دهند، تمامی امید من این است که این حرف‌ها به گوش وزیر ارشاد دولت جدید و مدیران دولتی برسد.

 

 

 

ارسال نظرات

پیامتان راوارد نمایدد
لطفا نامتان را اینجا وارد نمایید