این روزها دیوار سالنهای خانه هنرمندان غرق تصویر است؛ عکس و گرافیک و کاریکاتور و حتی فیلم در این روزهای پایانی سال و در آستانۀ نوروز و بهار. اینجا جشن تصویر سال و جشنواره فیلم تصویر برپاست.
اینجا سایهروشنها و رنگ و خط، بینندۀ مشتاق و صاحب« نظر» را به وجد میآورد و به سماع میکشاند. چه بجاست تصاویر سماع در راهپلۀ ساختمان دفتر مجله «تصویر سال» که با 60 گام چرخان، ما را به اوج میبرد، تا طبقه چهارم. سرانجام در دفتر مجله که روزگاری نه چندان دور دفتر مجله صنعتچاپ بود، با سیفالله صمدیان روبرو میشویم که نامش یادآور «تصویر» است. تصویر ایران، با گوشهچشمی به جهان، در اتاقی که روی دیوارش چشماندازی از برف و درخت، اثری از زندهیاد کیارستمی را قاب کردهاند و پنجرههای فراخش، رو به منظر باغ هنر طهران و خانۀ هنرمندان ایران گشوده میشود.
صمدیان از روزی در سال 1370 یاد میکند که با همراهی زندهیاد مرتضی ممیز و محمود کلاری، مجلۀ تصویر را راهاندازی کرد، مجلهای که ابتدا نامش «عکاسی» بود ولی خیلی زود به « تصویر» تغییر نام داد تا گنجایش همه آفرینشهای بصری را داشته و پل ارتباطی بین عکاسی، گرافیک، کاریکاتور و سینما باشد.
ماهنامه « تصویر» و سپس « تصویر سال» به هنرهای بصری تکثیرپذیر اختصاص یافت؛ به عکس و گرافیک و کاریکاتور که در مطبوعات و تبلیغات و رسانهها و در و دیوار به نمایش درمیآید.
از آنجاکه « تصویر» و « تصویر سال» با چاپ گره میخورد، این بهترین دلیل برای دیدار ما با سیفالله صمدیان، سردبیر تصویر سال است.
روزی که مجلۀ تصویر را شروع کردید، چه تصوری از آن در ذهن داشتید؟ آیا حالا پس از 27 سال به آن رسیدهاید؟
ابتدا ضمن یادی از زندهیاد مرتضی ممیز استاد برجستۀ گرافیک و محمود کلاری فیلمبردار پرآوازۀ سینمای ایران بهعنوان همگامان و آغازگران مجلۀ تصویر، برای اطلاع جوانترها بگویم که مجله ما با عنوان «عکاسی»، آغاز به کار کرد، سپس «تصویر» شد. همین تغییر گویای تصور و تعریفی است که از خود داشتیم. میخواستیم پل ارتباطی باشیم بین همۀ هنرهای بصری؛ عکاسی، سینما، گرافیک، کاریکاتور و غیره که همه زیر عنوان تصویر جای میگیرند. دستاندرکاران این هنرها نیز باید از کار همدیگر باخبر باشند و بهره برگیرند، خیلی اهمیت دارد که کارگردان سینما ، عکاسی بداند؛ نقاشی را بشناسد؛ همچنان که باید از گرافیک ،ادبیات، موسیقی و شعر سردربیاورد. چنین هنرمندی که بنیان تصویر را میشناسد، بسیار موفقتر و توانمندتر از کسی است که فقط متنی را میگیرد تا آن را به فیلم تبدیل کند و در اکثر موارد هم به یک نمایشنامه رادیویی بیشتر شبیه است تا فیلمی با جذابیت های تصویری!
روند تغییر و تکامل مجلۀ تصویر را بهطور خلاصه برای ما بگویید.
ابتدا دربارۀ جوانب مختلف تصویر گزارش و مصاحبه داشتیم و عکسها و کارهای گرافیک و کاریکاتور خوب را در مجله چاپ میکردیم. بعد از چند شماره، شکل کار را عوض کردیم و ویژهنامههای خاص عکاسی، گرافیک و طنز و کمدی و موارد دیگر به چاپ رساندیم. بعد رویکرد موضوعی برای هر شماره انتخاب کردیم. البته نه با متن که با تصویر. مثلاً موضوع«آیینها و مراسم سنتی» را از زاویه دید عکاسان، سینماگران، کارتونیستها و طراحان گرافیک در یک شماره مجله ارائه دادیم.
ویژهنامۀ «پیکاسو» هم نمونهای دیگر از مجلههای موضوعی تصویر است که با تصاویر و البته متنهای خود، خواننده را با این هنرمند بزرگ آشنا میکند، هنرمندی که در 14 سالگی میتوانست یک تابلو را با تمام ریزهکاریهای سبک کلاسیک، نقاشی کند و با کسب مهارت و دانش در چند رشتۀ هنری، به جایی رسید که هر ایدهای را ظرف چند دقیقه با چند خط ساده پیاده کند. بد نیست بگویم ویژهنامۀ پیکاسو، اولین شمارهای بود که یک فرم رنگی در آن مجلۀ سیاه و سفید به چاپ رسید.
نقطه عطف بعدی ما دوازده سال پس از شروع کار، یعنی سال 1382 بود که به جای ماهنامه تصویر، مجلهای سالانه، پُر عکستر و پُر برگتر و رنگی چاپ کردیم و نام آن را به «تصویر سال» تغییر دادیم و هر سال یک مجله 360 صفحه به بالا با کاغذ گلاسه و چاپ تمامرنگی، منتشر میکردیم. انتشار این مجلههای سالانه با جشنوارۀ تصویر و برپایی نمایشگاهی از برگزیده آثار بیش از 3000 هنرمند، همزمان میشود.
موضوع مجله و اهمیتی که به تصویر باکیفیت میدهد، حساسیت چاپ مجلۀ تصویر سال را بسیار بالا میبرد. بنابراین در لیتوگرافی و چاپخانه باید چالشهای زیادی داشته باشید.
بله، چاپ مجلۀ ما مسأله بسار مهم و حساسی است و میتواند بسیار مشکلساز باشد ولی ما از ابتدا به اقتضای طبیعت کارمان، با لیتوگرافی و چاپخانهای کار کردهایم که حس ما را نسبت به تصویر، درک کنند و نسبت به این کار معرفت پیدا کنند و به اهمیت کیفیت در چاپ تصویرهای متنوع و آثار هنرمندان پی برده باشند.
دوازده سال اول که مجله روی کاعذ تحریر و به صورت تکرنگ چاپ میشد، شناخت فنی و دقت در مرحلۀ تولید فیلم و پلیت و پس از آن مراقبت از فرم چاپی در ماشین چاپ بسیار بااهمیت و بسیار دشوار بود. ما از لیتوگراف میخواستیم که ترام 3 درصد تا 97 درصد را در طیف خاکستری، بهدرستی داشته باشیم. نه ترام 3 درصدی بپرد و به سفیدی بزند، و نه ترام 97 درصد پُر شود و به تمپلات بزند، چالش اصلی ما حفظ تونالیتۀ خاکستری در چاپ بود که علاوه بر دقت و تخصص لیتوگراف و چاپکار به نوع مواد(بهویژه مرکب) و فرآیند تولید و مدیریت نیروی انسانی هم مرتبط میشد و بنابراین کاری پرچالش بود.
12 سال چاپ سیاه و سفید مجله روی کاغذ تحریر، با حساسیتهایی که برشمردم، باعث شد که زبان مشترکی با لیتوگراف و چاپکار مجله و نیز تجربۀ خوبی در مدیریت تولید و آمادهسازی فایلها برای چاپ به دست آوریم. بنابراین وقتی از سال 1382 چاپ رنگی مجله را آغاز کردیم، این تجربه خیلی به کارمان آمد.
با رنگی شدن مجله، نیاز به کنترل کیفیت و مدیریت رنگ، مطرح میشود. بهویژه چاپ عکسهای سیاه و سفید در فرم رنگی، نیازمند تنظیمات خاصی در مرحله پیش از چاپ است، آیا با این تغییر، راحت کنار آمدید؟
بله، انجام چاپ رنگی، هم دقت خاص خودش را میطلبد. ما معمولاً با چاپخانه و لیتوگرافی هماهنگیهایی داریم ولی در مواردی با مشکل مواجه میشدیم. از معمولترین مشکلات یکی فشار زیاد نوردها یا حجم زیاد مرکب تغذیه شده به زینک بود که باعث پُرشدن و خفهشدن کار میشد، همینطور کثیفی نوردهایی که باید زودتر شسته میشدند و بر اثر تنبلی یا بیتوجهی، به کار لطمه میزد.
بعضی اشکالات هم بر اثر بیتوجهی اپراتورها رخ میداد. مثلاً کاری را که یک اپراتور وارد انجام داده بود، با تغییر شیفت بهدست دیگری سپرده شده بود که مهارت اولی را نداشت و بخشی از کار را خراب میکرد. شرایط شبکاری و بیخوابی اپراتور هم که گاهی اثر نامطلوب خود را میگذارد. در آن شرایط به جای کنترل نمونه چاپ پس از مثلاً 20 برگ، پس از صد برگ، یک نمونه از ماشین درمیآورد.
این آسیبها موجب نارضایتی هنرمندانی میشود که نسبت به کار خود حساسیت دارند. آنها حاصل کار یک سال خود را در قالب یک یا دو کار به ما میسپارند و انتظار دارند، در چاپ آثارشان نهایت دقت صورت گیرد. وقتی این کار خراب شود، هزار یا دو هزار نفر زخم خورده خواهیم داشت.
در مورد عکسهای سیاه و سفید توضیح ندادید.
در مواردی تصویرهای سیاه و سفید را در فرمهای جداگانه و بهصورت دو تن چاپ میکردیم ولی معمولاً آنها بین عکسهای رنگی قرار میگیرند و چاپ آنها با تفکیک چهاررنگ، از مرحلۀ پیش از چاپ با نظارت لیتوگراف و در حین چاپ با نظارت چاپکار کنترل میشود که یکی از رنگها غلبه نکند و تصویر جلوۀ سیاه و سفید واقعی داشته باشد و مثلاً به بنفش و قهوه ای و …. نزند.
به نظر میرسد شما ناظر چاپ مستقل ندارید و مسئولیت کنترل کیفیت پیش از چاپ و چاپ را به خود لیتوگراف و چاپخانهدار میسپارید. از این نظر خیلی باید خوششانس باشید.
چرا نظارت و تأیید اولیه همیشه داشتیم ولی وظیفه خودم می دانم از جناب هامیک سلیمانی مدیر بلند طبع لیتوگرافی برف تشکر کنم که از شروع کار مجله از سال 1370، همیشه با ما همراه و پدرانه بالای سر کار بودند. بعد هم زندهیاد رضا امینی و برادرشان حسین امینی که عهدهدار این مسئولیت شدند. در سالهای اخیر لیتوگرافی نقشآور و چاپ فارابی نیز به مدیریت حمید و امیر امینی، نهایت همکاری را با ما داشته اند. آنها هم مسائل کالیبره بودن دستگاهها و تنظیمات ماشین چاپ و انتخاب مرکب مناسب و کنترل کیفیت چاپ را بهدرستی انجام میدهند. در پایان صحافی آبنوس فرمهای چاپی تصویر سال را جمع میکند و مثل دستهگل تحویل میدهد.
با این آشفته بازار کاغذ و این همه کاغذ گلاسه که شما برای 360 صفحه مجله لازم دارید، چگونه کار را ادامه میدهید؟
خیلی ساده، بیش از یکسال است که ما اصلاً مجله منتشر نمیکنیم. الآن مجلۀ ما آمادۀ چاپ است-حتی مجله «تصویر سال» دو دوره گذشته را نیز هنوز نتوانستهایم چاپ کنیم.- جالب است بدانید که دیگر سالهاست که حتی از سهمیه و سوبسید محدود کاغذ برای امثال ما خبری نیست. چند سال پیش دیدیم در سایت ارشاد-که اعلام شد میخواهند شفافسازی کنند- نام مجله ما در ردیف دریافتکنندگان یارانه 6 میلیون تومانی ذکر شده بود که تا امروز، هنوز این رقم به حساب ما واریز نشده است!
چاپ نشدن مجلۀ کاغذی، مانع از برگزاری نمایشگاه و جشنواره تصویر سال نشده است، در تدارک این نمایشگاه، بهجای چاپ افست از چاپ دیجیتال برای نمونۀ آثار استفاده کردهاید، آیا در این زمینه توضیحاتی دارید؟
مجله تصویر از سال 1382 تاکنون یعنی در طول 16 سال گذشته بزرگترین رویدادهای هرنهای تصویری ایران را با نام جشن تصویر سال و جشنواره فیلم تصویر با همراهی بیش از سه هزار هنرمند عکاس، گرافیست، کاریکاتوریست و فیلمساز راه اندازی کرده است که همه ساله در ماه پایانی سال بمدت 20 روز در خانه هنرمندان ایران با در اختیار داشتن کلیه فضاهای نمایشگاهی برگزار می شود. از 3 تا 24 اسفند 97نمایشگاه تصویر سال در خانه هنرمندان برپا شد که حدود 900 اثر چاپ شده و یا بصورت مالتی مدیا به نمایش گذاشته شده است. آثار روی دیوار همگی آنها بصورت دیجیتال به چاپ رسیدهاند. اینجا هم کیفیت خیلی مهم است و هم وسواس و دقت هنرمندان زیاد. این امر بسیار طبیعی است چون آنها بهترین کارهای خود را به این جشن میفرستند و انتظار دارند آثارشان با بهترین کیفیت چاپ و ارائه شود.
هر سال این کارها را با دستگاه اپسون چاپ میکردیم و امسال دستگاهHP گرفتیم که قدری ارزانتر است، البته کیفیت چاپ، اشکالی ندارد و تفاوت آنها در ماندگاری و طول عمر تابلوهاست. به هر حال ما همۀ مراقبتها را به عمل میآوریم تا عکسها از نظر کنتراست، شدت رنگ و تونالیته رنگ خاکستری در تصاویر سیاه و سفید به خوبی جاپ شوند. اگر این نکات را رعایت نمیکردیم، جشن تصویر سال به 16 سالگی نمیرسید.
حالا پس از این همه تلاش وقتی مجله کاغذی منتشر نمیشود، دلگیر نیستید؟
چطور ممکن است دلگیر نباشم؟ اما وقتی ظرف یک ماه کاغذ از کیلویی 3 هزار تومان به 23 هزار تومان میرسد، چه باید کرد؟ مجله بالای 80-70 هزار تومان تمام میشود. دانشجوی علاقمندی که برای پرداخت 25 هزار تومان قیمت پشت جلد قبلی مشکل داشت، حالا چطور میتواند این مبلغ را پرداخت کند؟ ظاهرا ما دیگر امکان ادامه انتشار مجله را بصورت چاپی نداریم!
واقعاً باید برای شرایطی متأسف بود که در آن انجام چنین کاری، تا این حد دشوار شده است. آرشیو تصویر سال واقعاً مجموعهای منحصر به فرد است. ما در طول 25 سال گذشته، تصویر ایران و جهان را ثبت کردهایم. مهمترین اتفاقات
سیاسی، اجتماعی، هنری و فرهنگی ایران را به همراه گزیده فتوژورنالیسم
جهان یعنی World Press Photo با ترجمه کامل چاپ کردهایم، همچنین گزارش های سالانه از جشنوارۀ فیلم کن را به عنوان منبع مهم تصاویر سینمایی به چاپ رساندهایم. بدون اغراق و خودشیفتگی رایج باید بگویم هیچ رسانۀ دیگری چنین توجه و نگاه تخصصی به مستندسازی تصویری در ایران نداشته است.
با توجه به شرایطی که توصیف کردید، آیا به انتشار نسخه دیجیتال مجله تصویر سال فکر کردهاید؟
بله، داریم راههای مختلف را بررسی میکنیم که فایلها را به صورت PDF یا روی DVD یا در سایت نمایش دهیم. ولی امنیت و حفظ حقوق صاحبان آثار برای ما از اولویت برخوردار است و هنوز راه مطمئنی برای نمایش کارها با کیفیت بالا در سایت یا اپلیکیشن اختصاصی خودمان پیدا نکردهایم.
شما علاوه بر مجله تصویر سال، گهگاه کتابهای تصویری هم منتشر میکنید. دربارۀ این کتابها کمی توضیح دهید.
بله، بنده امتیاز انتشارات تصویر ایران را هم دارم که عمدهترین ویژگی آن، علاوه بر انتخاب آثار حرفه ای عکاسی دقت به کیفیت بالای تصاویر چاپ شده است. آخرین کتابهای این انتشارات، مجموعه 3 جلدی با عنوان «عکسهای عکاسی نشده» است که به فریمهایی انتخاب شده از 3 فیلم معروف تاریخ سینمای ایران یعنی «گاو» ساخته داریوش مهرجویی، «باد صبا» اثر آلبر لاموریس و «ناخدا خورشید» ساخته ناصر تقوایی اختصاص دارد.
عکسهای کتاب گاو سیاه و سفید است و طبق معمول رویۀ این انتشارات به صورت دوتُن چاپ شده است و باز هم طبق معمول تفکیک رنگ آن را آقای رسایی و آقای افضلی در لیتوگرافی فرآیندگویا برای چاپ دوتُن انجام دادهاند.
ما ارائه چشمنواز و با کیفیت و نزدیک به ارژینال این کتابها را مدیون حمایت همین دوستان در لیتوگرافیها و چاپخانهها هستیم و آنها را متحد خود میدانیم.