محصول فناورانه و فراتر از معمول
ضرورت تولید دانشبنیان در صنعت چاپ و بستهبندی ایران
دکتر سعید رستگار دانشآموخته دکترای مهندسی پلیمر گرایش رنگ از دانشگاه صنعتی امیرکبیر، مدیرعامل شرکت دانشبنیان رادسیس پوشش که در مراسم روز ملی چاپ در هتل استقلال بهعنوان مدیر شرکت دانشبنیان برگزیده در خانواده چاپ، تندیس و لوح تقدیر دریافت کرد، در این مقاله مسیر احراز شرایط عنوان دانشبنیان و موانع و دشواریهای آن را برمیشمرد و در پایان، ضرورت شکلگیری شرکتهای دانشبنیان در صنعت چاپ و بستهبندی را تاکید میکند.
گروه گزارش
چند سالی است که واژه “دانشبنیان” در ادبیات کتبی و شفاهی کشور رایج شده است. شرکتهای دانشبنیان یکی پس از دیگری وارد عرصه اقتصاد میشوند و بسیاری از شرکتهای موجود در تلاشند تا تاییدیه دانشبنیانی کسب کنند. بر اساس تعاریف موجود، شرکت دانشبنیان، شرکتی است که محصول یا محصولات دانشبنیان تولید و به بازار عرضه مینماید. شرکتهای دانشبنیان بر اساس فرایند داوری که توسط معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان ریاست جمهوری تدوین شده است، توسط کارگزاران دانشبنیان، ممیزی شده و از دیدگاه ساختار شرکت و سطح فناوری محصولات ارائه شده به کارگزار مورد بررسی قرار میگیرند. در حال حاضر این فرایند با ۱۰ سال تجربه در اجرا، به شکل قابل قبولی انجام میپذیرد. هر یک از محصولات شرکت به صورت جداگانه داوری شده و سطح فناوری آن مشخص میگردد. بر اساس سطح فناوری مشخص شده، محصولات به سه دسته؛ غیردانشبنیان، دانشبنیان و دانشبنیان معاف از مالیات تقسیم میشوند.
دانشبنیان به چه معناست؟
بر اساس آییننامه ارزیابی محصولات دانشبنیان، محصولات ارائه شده “باید در حوزه فناوریهای برتر بوده و سطح دانش فنی طراحی و ساخت یا دانش فنی فرآیند تولید محصول از متوسط سطح فناوریهای موجود در کشور بالاتر بوده و دستیابی به آن مستلزم انجام تحقیق و توسعه توسط یک تیم فنی خبره باشد. محصولات دارای سطح فناوری قابل پذیرش، در قالب فهرست کالاها و خدمات دانشبنیان توسط دبیرخانه تدوین و منتشر میشود”.
بر اساس سهم محصولات دانشبنیان در فروش شرکت، شرکتهای دانشبنیان به سه نوع نوپا، نوآور و فناور تقسیم میشوند.
شرکتهای نوپا درآمد عملیاتی اظهاری کمتر از ۵۰ میلیارد ریال دارند حال آن که شرکتهای نوآور درآمد عملیاتی بیش از ۵۰ میلیارد ریال و حداقل یک محصول تولیدی دانشبنیان را اظهار نمودهاند. سهم محصولات دانشبنیان در شرکتهای نوآور کمتر از ۵۰ درصد فروش شرکت میباشد.
در شرکتهای دانشبنیان فناور، این سهم به بیش از ۵۰ درصد فروش شرکت میرسد. بر اساس آییننامه جدید، شرکتهای نوآور و فناور هر سه سال یکبار مورد بررسی و ممیزی مجدد قرار میگیرند. در این ممیزیهای دورهای احتمال افزوده شدن محصولات جدید به فهرست محصولات دانشبنیان شرکت و یا حذف برخی از محصولات دانشبنیان قبلی به دلیل عدم ارتقای سطح فناوری وجود دارد. این آییننامه حاوی جزئیات بسیاری است که میتوانید در سایت www.daneshbonyan.isti.ir ملاحظه فرمایید.
دانشبنیانی در حوزه چاپ
بر اساس آییننامه ارزیابی محصولات دانشبنیان، عنوان دانشبنیان میتواند به محصولات، فرایندها یا حتی خدمات فنی و مهندسی اطلاق گردد مشروط بر اینکه سطح فنی آنها بالاتر از سطح متوسط فناوریهای مشابه در کشور باشد.
بر اساس این تعریف به نظر میرسد که زمینههای بسیاری در صنعت چاپ برای ارتقای یک فناوری خاص به سطحی بالاتر از سطح متوسط کشور وجود دارد و البته در برخی موارد نیز محدودیتهای جدی مشاهده میشود. برای مثال ارتقای سطح فناوری در زمینه ماشینآلات و تجهیزات، پیش از چاپ یا چاپ سنتی خیلی عملیاتی نیست اما ارتقای سطح فناوری در زمینه طراحی، توسعه محصولات چاپی جدید، مواد مصرفی صنعت چاپ و بسیاری موارد دیگر امکانپذیر است. بدیهی است که ارتقای سطح فناوری مستلزم سرمایهگذاری بلندمدت در بخشهای تحقیق و توسعه است. بر اساس تبصره ۳ ماده ۱ قانون حمایت از شرکتهای دانشبنیان، مواردی مانند هزینه¬کرد تحقیق و توسعه، تعداد نیروی انسانی فعال در حوزه تحقیق و توسعه شرکت، برخورداری از مشتری تخصصی پایدار (تعداد مشتری، مدت و تناوب فروش به هر کدام)، میزان جذب سرمایه از شرکتهای بزرگ، میزان سرمایهگذاری در تیم¬های فناور و شرکت-های دانش¬بنیان، انعقاد قراردادهای همکاری فناورانه با سایر شرکت¬ها یا دانشگاه¬ها، داشتن ثبت اختراع بینالمللی تایید شده نهایی (گرنت شده) و دارا بودن استانداردهای تخصصی و تاییدیه¬های عملکرد، مواردی هستند که در فرایند ممیزی شرکت از اهمیت برخوردارند.
با توجه به وجود نیروهای خوشفکر و جوان در بخش خصوصی کشور و محوریت سودآوری و عملکرد اقتصادی سازمان در این بخش مهم از اقتصاد ایران و به خصوص در صنعت چاپ، میتوان گفت که زمینه ارتقای فناوریهای موجود، فراهم بوده و آغاز آن تنها به بازبینی خلاقاته و توسعه میدان دید صاحبان صنعت نیازمند است.
صنعت چاپ، یک هنر صنعت بسیار گسترده است که فصول مشترک بسیار گستردهای با بسیاری از صنایع دیگر دارد. همواره فصول مشترک، یکی از بهترین و مستعدترین بخشها برای رشد ایدههای جدید و توسعه محصولات نوآورانه در صنایع هستند. اما انجام پروژههای نوآورانه در یک فصل مشترک بینرشتهای به دلیل ناشناخته بودن بسیاری از عوامل موثر، امری دشوار و نیازمند تلاش فراوان و صبر و حوصله بسیار است. عرضه محصولات و خدمات نوآورانه همواره با مقاومت نگرش موجود که حفظ وضعیت فعلی را عاقلانهترین کار ممکن میداند، مواجه میشود. به همین دلیل انجام ماموریتهای اکتشافی در بخشهای بینرشتهای نیازمند همراهانی همقسم
است که همگی به دستیابی به هدف تعیین شده متعهد باشند. ایجاد چنین گروههایی نیاز به توانایی بسیار بالا در کار گروهی و رهبری (و نه ریاست) دارد. برای دستیابی به هدف ارتقای سطح فناوری، شناخت بازار و الگوهای فناوری، برنامه مدون تحقیق و توسعه، ایجاد گروه منسجم تحقیق و توسعه محصول، سرمایهگذاری قابل توجه در بخش تحقیقات، تحلیل دقیق نتایج، ایجاد سیکل بازخورد و اصلاح و در نهایت صبر و حوصله فراوان نیاز است.
اینکه بسیاری از ایدههای تحقیقاتی به دلایل مختلف و در فازهای مختلف خود، شکست میخورند و در ظاهر همه تلاشها و هزینههای انجام شده، بر باد میرود، امری طبیعی است. اما چرا شرکتهای دانشبنیان پیشرو، با آگاهی از این هزینهها، باز هم به تحقیق و توسعه که از نظر بسیاری تنها اتلاف منابع است، ادامه میدهند. شاید مهمترین دلیل این امر را بتوان باقی ماندن تجربیات و آموختههای یک پروژه شکست خورده و تبدیل شدن آنها به سواد عملیاتی سازمان دانست. شاید بتوان این سواد عملیاتی را در کنار نیروی انسانی سازمانهای دانشبنیان، مهمترین سرمایههای آنها دانست. تجمع دانش، که بخش مهمی از آن آگاهی از راههایی است که به هدف ختم نمیشوند، میتواند احتمال رسیدن به هدف را بسیار افزایش دهد. به همین دلیل، سرمایهگذاری در بخش تحقیق و توسعه، اتلاف منابع نیست بلکه یک سرمایهگذاری سودده است مشروط بر اینکه این کار برای سالها و بر اساس یک برنامه مشخص انجام پذیرد. تدوین چنین برنامهای خود پیشنیازهای بسیاری دارد که از حوصله این بحث خارج است.
موانع فعالیتهای دانشبنیان در ایران
کشور ما با اتکا به درآمدهای نفتی، سالهای سال از بهترین مشتریان خوشنامترین شرکتهای تولیدی و خدماتی جهان بوده است. خرید کردن از خوشنامترینها گاهی، به رقابتی میان صاحبان صنایع و سرمایهگذاران تبدیل میشود و صرف داشتن فلان ماشین از یک تولیدکننده بنام، یک مزیت به حساب میآمد. در بخش چاپ بهطور خاص، گاهی حتی دادن سفارش کار چاپی به یک شرکت خارجی مایه مباهات و افتخار یک سازمان محسوب میشد و در این سالها غافل بودیم که همه این حس خوب ناشی از مسکنی به نام دلارهای نفتی است. وجود این دلارها در صنعت ایران و صرف آنها در مسیرهایی نه چندان بهینه، سبب شد تا سطح فناوری در بخشهای مختلف صنایع به شکلی ناموزون رشد کند و در بخشهای زیادی خلاء دانش فنی ایجاد گردد. شاید بتوان مهمترین خلاء ایجاد شده در اثر هزینهکرد نادرست دلارهای نفتی را نبود اعتماد به دیگر صنعتگران یا همصنفان دانست. این بی اعتمادی در صنایع کشور موج میزند و هر چه وزن استانداردهای بینالمللی و کیفی در یک صنعت کمتر میشود، بیاعتمادی به منابع داخلی و نیز تصور خطاناپذیر بودن صنعتگران خارجی پر رنگتر میشود. همگی شاهد این هستیم و بودهایم که برای فروش یک محصول با کیفیت ایرانی، از اسامی ترکیهای، چینی، کرهای و غیره استفاده میشود.
نگارنده بیش از دو دهه از عمر خود را در توسعه محصولات نوین در بخشهای مختلف صنایع کشور صرف کرده است و در تمام این سالها شاهد بوده است که هرگاه زوجهای مناسبی شکل گرفته و اعتماد به تخصص یکدیگر را سرلوحه کار قرار دادهاند، حاصل نهایی محصولاتی بسیار با کیفیت بوده است که هم تولیدکننده و هم مصرفکننده از برکات آن برخوردار شدهاند.
رقابت با محصولات خارجی
به دلیل جو عدم اعتماد به تولیدکننده ایرانی که از صدر تا ذیل صنعت و مشتریان نهایی محصولات صنعتی و مصرفی را تحتتاثیر قرار داده است، تولیدکننده ایرانی همواره باید برای اثبات خود، مبارزه کند و انرژی بسیاری را صرف اثبات کیفیت محصول خود نماید. این امر در شرکتهای دانشبنیان جدیتر و تاثیرگذارتر است چرا که رقیب محصولات این شرکتها، در بسیاری موارد شرکتهای اروپایی و امریکایی هستند که از سابقه و تجربه بسیار و امکانات و سرمایه غیرقابل قیاس با شرکتهای دانشبنیان داخلی برخوردارند. اگر به این موارد، بدگوییها و نگرانیهای ایجاد شده از سوی فروشندگان محصولات وارداتی درباره محصولات دانشبنیان داخلی را نیز اضافه کنیم، تصور دشواری کار یک شرکت دانشبنیان در فروش محصول خود، کار دشواری نخواهد بود. در اختیار گذاشتن فرصت برابر برای شرکتهای دانشبنیان میتواند راهکاری بسیار موثر در ارتقای سطح فناوری در صنعت چاپ باشد. نگارنده به هیچوجه بر این عقیده نیست که ما باید تمامی محصولات مورد نیاز خود را تامین کنیم بلکه اکیدا معتقد است که صنایع این کشور در بخش خصوصی میبایست هر چه بیشتر در بخشهای فناوریمحور، سرمایهگذاری نمایند تا به بازگشت سرمایه و رسوب دانش فنی در این بخشها واقف شده و با اعتمادبهنفس ایجاد شده در اثر این آگاهی، راه دستیابی به فناوریهای نوین را بیابند و از منافع آن برخوردار گردند.
مانع سوم در راه توسعه فعالیتهای دانشبنیان در صنایع ایران از جمله صنعت چاپ، نرخ بالای تورم و ترجیح سرمایهگذاری در گردش به سرمایهگذاریهای دیربازده مانند تحقیق و توسعه است. سیاست کلی تجارتها در سالهای اخیر دادن اولویت به تامین و هزینهکرد سرمایه در بخش گردشی کار بوده است که البته در شرایط موجود امری عاقلانه و صحیح به نظر میرسد. اما اختصاص بخش کوچکی از سرمایه سازمان به تحقیق و توسعه و ایجاد دانش فنی، میتواند زمینهساز آشنایی با مسیر دستیابی به درآمد از طریق تحقیق و توسعه و عرضه محصولات با فناوریهای سطح بالاتر گردد. دانش رسوب کرده در این سالها که سرمایه هنگفتی نیز صرف آن نشده است، میتواند سازمان را آماده حرکت شتابدار در زمان گشایش کند. بدیهی است که سازمانی که از چم و خم کار تحقیقاتی و تبدیل ایده به محصول آگاهی داشته باشد، در زمان مناسب میتواند گوی سبقت را از رقبا برباید.
چهارمین عامل محدودکننده شرکتهای دانشبنیان، عدم یا کندی تخصیص تسهیلات بانکی به این شرکتهاست. در بسیاری موارد، پنجره توسعه و فروش یک محصول نوآورانه، تنها برای زمان محدودی باز است و شرکت دانشبنیان میبایست در آن زمان محدود، توسعه محصول، آزمونهای مقیاس کوچک و مقیاس صنعتی، اخذ تاییدیه صنعتی و در نهایت تامین مواد اولیه لازم برای تولید را انجام دهد. این امر نیازمند تامین مالی سریع پروژههای تحقیقاتی است که با فرایندهای زمانبر فعلی امری بسیار دشوار مینماید.
برای دستیابی به فناوریهای سطح بالاتر از متوسط سطح فناوری فعلی کشور که در عین حال با محصولات شرکتهای خوشنام فرا ملی نیز قابل رقابت باشند، گاهی میبایست از مواد اولیه و تجهیزات جدید استفاده کرد. دستیابی به این مواد و تجهیزات، یکی از مهمترین چالشهای شرکتها و فعالیتهای دانشبنیان در ایران امروز است. شرکتهای دانشبنیان میبایست راهکارهای موثری برای دستیابی به این منابع ضروری بیابند تا راه را برای تامین نیازهای فناورانه مشتریان خود باز کنند. این امر با توجه به محدودیتهای موجود، ریسکهای بسیاری بر شرکتهای دانشبنیان تحمیل مینماید. محدودیتهای خارجی ناشی از تحریم، باعث میشود که شرکتهای دانشبنیان برای تامین نیازهای خود، مجبور به دور زدن تحریمها شوند و این امر هزینههای هنگفتی به این شرکتها تحمیل میکند. از سوی دیگر، به دلیل زمانبر بودن فرایندهای ثبت سفارش، تخصیص ارز و فروش آن از سوی بانکها، دوره گردش سرمایه، گاه به یک سال میرسد. گردش یک ساله سرمایه به خصوص اگر با وام بانکی تامین شده باشد، حاشیه سود را، اگر منفی نکند، به شدت کاهش خواهد داد و این امر رقابتپذیری را دشوار میسازد. لذا بخشهای تحقیق و توسعه شرکتهای دانشبنیان میبایست دائما در حال توسعه ایدهها و محصولات جدید باشند تا حاشیه امنی برای شرکت و فعالیتهای تحقیق و توسعهای آن فراهم نمایند. این مبارزهای است که علاوه بر دشواریهای بسیار، با نگاهی به بخش پر لیوان، شرکت دانشبنیان را آبدیده و آماده ورود به بازارهای جهانی میکند.
به کارگیری شرکتهای دانشبنیان در صنعت چاپ و بستهبندی ایران، میتواند این صنعت بزرگ را از بحرانهای مقطعی به سلامت عبور داده و دشواریهای این برهه زمانی را کمتر نماید. در این شرایط، شرکتهای دانشبنیان و جوانان فعال در آنها، میتوانند به کمک صاحبان صنعت چاپ و بستهبندی آمده و در عین حال افراد متعددی را به کار بگمارند. این شرکتها میتوانند در آینده نقشهای بسیار کلیدی در صنعت چاپ و دیگر صنایع کلیدی کشور ایفا کنند. بیاییم با کردار آگاهانه و مسئولانه خود، آیندهای بر پایه دانش برای صنعت چاپ رقم بزنیم.
موانع و محدودیتهای بسیار دیگری بر سر راه فعالیتهای دانشبنیان در کشور وجود دارد اما ذکر تک تک آنها در این نوشته، از حوصله خارج است. کشور ما در وضعیت امروز خود، بسیار مستعد فعالیتهای دانشبنیان است و این فعالیتها در شرایط امروز ایران، نیازمند اعتماد، حمایتگری، تلاش، تدبیر و صبر است و صد البته امیدواری، که هر یک صفتی هنرمندانه است که قطعا اهالی هنر صنعت چاپ کشور عزیزمان ایران، حائز تمامی آنها هستند.
به امید روزهای بهتر برای بنیاندانش