هفته حروفچینی تهران در غیاب ناشران برگزار شد
تاملی بر یک رویداد هنری و فرهنگی
ماه گذشته رویدادی بسیار مهم در حوزه نشر اتفاق افتاد که با بیتوجهی عجیب فعالان این حوزه و بهویژه اصحاب رسانه و نشر کاغذی روبهرو شد. آن اتفاق برپایی اولین دوره «هفته تایپ تهران» یا اگر درستتر بگوییم «هفته حروفچینی تهران» در موزه امام علی بود، رویدادی که حداقل با ۶۰ سال تاخیر رخ داد و برگزاری آن، به همت دو موسسه خصوصی «کوئیک استودیو» و «آفرینشهای هنری یارا» و مساعدت مدیریت موزه امام علی امکانپذیر شد. اما چرا میگویم رویدادی بسیار مهم؟ واقعیت این است که مهمترین موضوع در حوزه نشر، خوانده شدن متنی است که ارائه میشود، چرا که اگر متن ارائه شده، قابل خواندن نباشد، انتشار یا عدم انتشار آن، فرقی نمیکند و خوانده شدن یک متن هم بستگی به قلم یا همان فونتی دارد که متن با آن حروفچینی شده است؛ و اگر میگویم ۶۰ سال است که در برگزاری چنین رویدادی تاخیر شده، به آن دلیل است که حداقل از دهه چهل، موضوع نشر و همچنین فونت به کار رفته در نشر، یک مساله بسیار با اهمیت بوده و همچنان هم هست. اما چرا همان ابتدا گفتم عجیب؟ عجیب از آن نظر که فونت بهکار رفته در انتشار یک اثر، موضوع اصلی ناشرین و موئسسات مطبوعاتی است و طبیعتا آنها هستند که باید بیشتر از هر کسی به این مهم بپردازند و برگزارکننده چنین رویدادی باشند که نه تنها ۶ دهه است چنین نکردهاند، بلکه حالا که با این تاخیر بسیار طولانی، از طرف بخش خصوصی و آن هم سویه طراحی فونت و نه سفارشدهنده فونت، چنین رویدادی برگزار شده، هیچ اثری از هیچ ناشر و موسسه مطبوعاتی مهمی در این رویداد یگانه دیده نمیشود. البته مسئولیت این عدم حضور و کوتاهی فقط بر گردن آنها نیست، بلکه وجه دیگری هم در این غیبت وجود دارد که بسیار پر اهمیت است.
اشاره کردم که برگزارکننده چنین رویدادی میبایست ناشران و موسسات مطبوعاتی، اعم از دولتی یا خصوصی باشند، چرا که آنانند که بدون در اختیار داشتن قلم مناسب، کارشان به سامان نمیرسد، ولی واقعیت این است که برگزارکنندگان این رویداد که همگی از طراحان گرافیک هستند، به همان بیماری عمومی طراحان گرافیک مبتلایند؛ بیماری «نامحرم» بودن و یا حتی «دشمن» دانستن «سفارشدهنده»، تا آنجا که در بین اعضای شورای سیاستگذاری این رویداد، که منطقا باید اکثریت را ناشرین و صاحبان جراید تشکیل دهند (سیاستگذاری برای هر پروژه گرافیک برعهده سفارشدهنده آن است) حتی یکی از این افراد حضور نداشتند و هر شش نفر طراح گرافیک بودند و یا حتی در بین سیاستگذاران علمی یا سخنرانان این مراسم نیز، ناشران و صاحبان جراید غایب بودند، اتفاقی که نشان میدهد تا چه حد، طراحان گرافیک با واقعیت حرفه خود بیگانهاند و هنوز بعد از نزدیک ۸۰ سال از «شغل» شدن گرافیک در کشورمان، متوجه این مساله نشدهاند که این حرفه با سفارش است که معنا پیدا میکند و سفارش بدون سفارشدهنده بیمعناست. البته از آن سو هم سفارشدهنده فونت که ناشران و جراید باشند، به «آمادهخوری» تمایل بیشتری دارند و الا چرا باید مهمترین و پرکاربردترین قلمهای عرصه نشر کاغذی، همان فونتهایی باشند که بیش از ۵۰ سال از تولیدشان میگذرد و همچنان برای نمونه، «فونت لوتوس» محبوبترین فونت در بین ناشران و جراید باشد؟
در پایان جا دارد از خانم «عاطفه محمدی» و تمامی همکارانشان که با همتی ستودنی، باعث این رویداد مهم شدند تشکر کنیم، رویدادی که باید صاحبان اصلی فونت، یعنی ناشران و جراید دولتی و خصوصی برگزارکنندهاش میبودند که دهههاست در انجام آن کوتاهی کردهاند.