بی مقدمه بگویم؛ بسیاری از چاپخانههای کوچک و متوسط محکوم به نابودیاند. این روند و ضرورت تحقق آن را پیش از این در مصاحبه با ماهنامه صنعت چاپ مطرح کرده بودم این مسأله، امسال با شرایط به وجود آمده در اقتصاد و تجارت کشور بیشتر احساس میشود. اگر پارسال میشد با چاپخانههای کوچک امرار معاشی هر چند جزئی داشت، امسال اصلاً نمیتوان روی کمینه درآمد و کارایی این چاپخانهها حساب باز کرد. راه حل این است مجتمعهایی توانمند با قابلیت انجام صفر تا صد کارهای چاپی از ادغام واحدهای کوچکتر شکل بگیرد. در آن صورت به جای رقابت شکننده واحدهای کوچک با یکدیگر، نوعی همپوشانی و حمایت شکل میگیرد. و منافع نسبی چاپخانهداران و امکان توسعه صنعت چاپ فراهم خواهد شد.
در توضیح این نظر میتوان به این نکته توجه کرد: ده چاپخانه، ده سرقفلی، ده اجاره و ده هزینه کسب جای خود را به یک هزینه میدهند و تمام مراحل انجام سفارش چاپی در یک چاپخانه اجرا میشود. در غیر اینصورت اگر کاری نیاز به طلاکوب داشته باشد باید به چاپخانه دیگر مراجعه و آنجا طلاکوب صورت گیرد. اگر یووی نیاز داشته باشد باز هم باید کار چاپی را برای انجام مراحل یووی به واحد چاپی دیگر که کار یووی انجام میدهد منتقل کرد. برای هر مرحله تکمیلی نیاز به انتقال محصول چاپی است که به دنبال آن هزینههای اضافی حمل و نقل و همچنین احتمال آسیبدیدگی کار افزایش مییابد. در شرایط کنونی با توجه به قیمت بالای کاغذ و ملزومات چاپی، خراب شدن شماری از کارها در هر مرحله از جابهجایی و حمل و نقل میتواند زیانبار باشد. در سالهای قبل که هزینههای تولید کمتر بود، می شد از این مقادیر چشمپوشی کرد، اکنون نمیتوان چشم خود را روی این هزینهها بست. اگر مشتری که هزینه زینک و کاغذ و چاپ را پرداخت کرده، در مرحله انتقال به چاپخانهای که کار یووی انجام میدهد مثلا ۳ درصد کارش آسیب ببیند، میدانید چه میزان متضرر میشود؟ در این رهگذر هر چه مرحله انجام کار بالاتر رود، هزینههایی که صرف انجام مراحل قبلی شده بیشتر میشود. وقتی میتوان در یک مجموعه کامل همه این مراحل را یکجا انجام داد و احتمال وجود هزینههای اضافی و آسیب دیدن کار را کاهش داد، چرا باید در آن تردید کنیم؟
اگر چندین چاپخانه که در حال حاضر کارایی زیادی هم ندارند به صورت شراکتی یک مجموعه چاپی نسبتاً بزرگ را با امکان انجام صفر تا صد کار چاپی تأسیس کنند، تقریباً تمام مشکلاتی که اکنون با آن دست و پنجه نرم میکنند، حل خواهد شد. اکنون دیگر دوران این چاپخانههای کوچک پراکنده به سر رسیده و دور مجتمعهای بزرگ چاپی است. اداره مجتمع چاپی به دست اعضای هیات مدیره خواهد بود و هر کس برحسب سهم خود و میزان اعتباری که برای تأسیس چاپخانه جدید میگذارد، سهام دریافت خواهد کرد.
اینجا ایران است؟!
اینجا یک پرسش مطرح میشود: آیا با ادغام چاپخانهها و تشکیل مجتمعهای چاپ به موازات عبور از مشکلاتی که چاپخانههای کوچک با آن درگیر هستند، وارد مشکلات جدیدتری نخواهیم شد که در پی شراکت رخ مینماید؟ در ایران چاپخانهداران بسیاری هستند که از شراکت بیزارند و برخی هم تجارب به زعم خود تلخی در اینباره دارند. این سخن کم و بیش درست است که در ایران فرهنگ شراکت وجود ندارد و متأسفانه ما در کارهای گروهی ضعیف هستیم و نمیتوانیم حق و حقوق خود را در یک کار مشترک بشناسیم و منطبق با آن عمل کنیم. بنده در کمتر کاری سراغ دارم که بدون دردسر یک پروژه با همکاری و بدون دردسر به سلامت به اتمام رسیده باشد. اما این به معنای ناشدنی بودن این پیشنهاد نیست، باید از لحاظ فرهنگی روی فعالیتهای شراکتی کارکنیم و به اصطلاح در این زمینه فرهنگسازی شود.
در پایان لازم میدانم به معضل مالیاتی چاپخانهها هم اشاره کنم. در شرایط رکود، فشار مالیاتی زیادی روی چاپخانهداران وجود دارد. سازمان امور مالیاتی بدون در نظر گرفتن شرایط وخیم اقتصادی و رکود حاکم بر صنعت چاپ، فقط به فکر اخذ مالیات از چاپخانهها است. رویکرد ممیزان مالیاتی این است که هر چه بیشتر بهتر! از آنجایی که بسیاری از چاپخانهها توان پرداخت مالیات را در شرایط رکود نداشتند، به تعطیلی گراییدند. از نقطهنظر پرداخت مالیات هم تشکیل واحدهای چاپی برآمده از ادغام واحدهای کوچکتر در کاهش فشار مالیاتی مؤثر است . با این توضیح معضل مالیاتی باید تلنگری به این چاپخانهها وارد کند که با همکاران خود وارد مذاکره شوند و به سمت ادغام چاپخانههایشان بروند.
آنچه در این مقاله مطرح کردم راجع به صنعت چاپی است که متأسفانه تاکنون به چند رسته و اتحادیه تبدیل شده:
– پیش از چاپ شامل: لیتوگرافی، گراورسازی، سیلندرسازی و …
– چاپ شامل: چاپخانه، چاپ دیجیتال، فلکسو، سیلک اسکرین و …
– پس از چاپ شامل: صحافی، جلدسخت، جعبه سازی، دایکات و …
در یک مجتمع چاپی نیاز به این تخصصها و ماشینآلات مربوطه است و لزوماً فقط چاپخانهدارها ـ سهام داشته نیستند.
امید است بهتدریج جداییهایی که در صنعت چاپ رخ داده از بین برود و صنعت چاپ با همدلی و دید وسیع به جایگاه واقعی خود برسد. اطلاع دارید که صنعت چاپ شاید صنعت سوم جهان باشد، چه در تکنولوژی و تخصص و سرمایه. چه در بستهبندی و چه در چاپ دیجیتال و سایر رستهها.
در خاتمه خواهشمندم همکاران شریف از اظهارنظر در زمینه ادغام واحدهای چاپی کوچک کوتاهی نکنند تا بتواینم بجای داشتن ۶ یا ۷ اتحادیه کوچگ با کارائی کم یک اتحادیه و سندیکاری قدرتمند در سطح کشور داشته باشیم و با همکاری و همفکری این دربهای بسته را باز کنیم.