هيچ چاپخانهاي به درآمد حاصل از فروش کاغذهاي باطله چاپخانه اهميت نميدهد، با وجود آنکه حجم اين کاغذ کم نيست. بديهي است مديران ادارات و مدارس نيز به اين موضوع چندان اهميتي ندهند. اما غير از هزينه يا درآمد توليد و فروش کاغذ باطله، حجم کلي آنها و تاثيرش بر محيط زيست و اقتصاد ملي بسيار اهميت دارد. متاسفانه در کشور ما به موضوع بهاي چنداني داده نميشود و اگر در کارگاههايي مانند چاپخانهها لزوم خلاص شدن از دست کاغذهاي باطله نبود، اصلا به جمعآوري و انبار کردن آن هيچ اهميتي داده نميشد. مشکل در کجاي نظام توليد و جمعآوري و مصرف کاغذ و مقواي باطله است؟
بر اساس آماري که بيش از 20 سال پيش مجيد عباسپور در مقاله خود درباره کاغذ باطله توليدي تهران به دست داد، تا سال 1372 جمعا 625 واحد چاپخانه دولتي و غيردولتي در سطح تهران داير بوده است. ميزان کاغذ باطله ماهانه توليد چاپخانه افست و چاپخانه چاپونشر ايران به ترتيب 300 و 100 تن در ماه در مقامهاي اول و دوم و چاپخانههاي بانک ملي و روزنامههاي کيهان و اطلاعات هر يک به تنهايي 50 تن در ماه در مقام سوم قرار داشتند و جمع توليد کاغذ باطله سالانه 625 چاپخانه دولتي و غير دولتي در سطح تهران 18390 تن در سال بوده است. ميزان کاغذ باطله بازيافتي سالانه از وزارتخانهها در تهران 33 درصد ميزان مصرف(9375 تن در سال) و معادل 3094 تن در سال ميشد. اين مطالعات نشان داده که در سال تحصيلي 72-71 سرانه ساليانه توليد کاغذ باطله هر دانشآموز تهراني فقط در محيط مدرسه يک کيلوگرم بوده که با توجه به تعداد دانشآموزان در اين سال(1687915نفر) جمعا 1688تن ميشود. در زمان اين مطالعه، ميزان کاغذهاي باطله و بازيافتشده در کشور 65000تن محاسبه شده است که 9درصد ميزان کاغذ مصرفي را شامل ميشده است.
وضعيت توليد و مصرف کاغذ باطله در ايران و جهان
در سال 1990 توليد جهاني خمير و کاغذ 237 ميليونتن و مصرف کاغذ باطله 85 ميليونتن بوده که تقريبا 35درصد از توليد جهاني را تشکيل ميدهد. اما در سال 2009 از ميزان 359.3 ميليونتن توليد جهاني خمير کاغذ، 181.6 ميليونتن آن مربوط به مصرف کاغذ باطله (ميزان توليد خمير کاغذ از کاغذ باطله) بوده است. نرخ مصرف کاغذ بازيافتي (2009) در جهان برابر با 50.6درصد بوده است. اين در صورتي است که نرخ مصرف کاغذهاي بازيافتي در سالهاي 2000،1999و 2004 به ترتيب برابر 41.8درصد، 44درصد و 45.4درصد بوده است. از مقدار 359.3ميليونتن خمير کاغذ توليد شده در سال 2009، 181.6 ميليونتن آن خمير بازيافتي (50.6درصد) و بر اساس آمار fao 118.7ميليونتن خمير شيميايي چوب (33درصد)، 28.5ميليونتن خمير مکانيکي چوب (7.9درصد)، 3.6ميليونتن خمير حل شونده (1درصد)، 17.8ميليونتن خمير الياف ديگر (5درصد) بوده است. در سال 2009 نرخ کاغذهاي بازيافت در ايران، اروپا و جهان، به ترتيب برابر با 11درصد، 66درصد و 50.6درصد بوده که اين نرخ مصرف در کشورهاي عمده توليدکننده کاغذ در دنيا به اين ترتيب بوده است: سوئيس 87.6درصد، آلمان 83.5درصد، ژاپن 73.9درصد، سوئد 73.7درصد، فنلاند 71.4درصد، آمريکا63.4درصد و ايتاليا 63درصد. رشد مصرف کاغذ بازيافتي 3.1درصد است که اين رقم از ميزان رشد، توليد کاغذ (2.2درصد) بيشتر است. در حال حاضر کسي از ميزان واقعي کاغذ مصرفي قابل بازيافت خبر ندارد، ولي موضوع بازيافت کاغذ و مقوا در ابرشهري مثل تهران ابعاد بيشتري يافته است. حفظ محيط زيست و توسعه پايدار، زيان اقتصادي حاصل از عدم بازيافت و هزينههاي دورريز، ابعاد مهمي در اين موضوع هستند. ميتوان پرسيد ريز گرفتاريهاي ما در مورد اين مساله چه هستند؟
جمعآوري و اهميت جمعآوري
به نوشته شبکه کارتن اينفو، به دليل پراکندگي مکاني و زماني، لزوم يافتن سازوکارهاي مناسب خصوصا در کلانشهرها، جمعآوري کاغذ و مقواي باطله، به لحاظ اقتصادي و زيستمحيطي، امري اجتنابناپذير است. در کشورهاي صنعتي، فرآيند جمعآوري کاغذهاي باطله به صورتي سازماندهي شده است که از همان ابتدا از سازمانهاي نظمدهنده، به دليل نداشتن احساس مسئوليت صاحبان حرفههاي مختلف در قبال مسئله بازيافت، مشکلات دستوپاگير اداري و بعضا نا آگاهي عمومي مردم، اين فرآيند از نظر اقتصادي، بهداشتي و زيستمحيطي به خوبي انجام نميشود و توجه به امر جمعآوري صحيح کاغذهاي باطله را ضروري ميسازد. با توجه به وجود مواد با ارزش در ترکيب پسماندهاي جامد شهري، که آگاهي از آن به عنوان طلاي کثيف ياد ميشود، متاسفانه جهت جمعآوري آنها هزينههاي زيادي به شهرداري تحميل ميشود(75 تا 80درصد هزينهها) و غالبا اين پسماندها، که ميتوان با اعمال برنامهريزي صحيح و فني مبتني بر اطلاعات دقيق و قابل اطمينان، نسبت به بازيافت آنها اقدام کرد، در زمين دفن ميشوند.
مسئله تفکيک
تفکيک از مبدأ بهترين روش براي تفکيک و جمعآوري زبالههاي کاغذي در جامعه ميباشد. تفكيك زبالههاي كاغذي از ساير مواد زايد، در برگيرنده منافع اقتصادي و زيستمحيطي زيادي است. در كشور ما با وجود 20درصد مواد بازيافتي از قبيل كاغذ، كارتن، پلاستيك، شيشه و فلزات و نيز حدود 70درصد مواد قابل كمپوست، اتخاذ سيستم بازيافت از مبداء يك تحول اساسي در مديريت مواد زايد جامد خواهد بود. با استناد به ماده 4 آييننامه اجرايي قانون مديريت پسماندها مصوب سال 1384 هيات محترم دولت مبني بر جمعآوري تفكيكشده پسماند عادي توسط مديريت اجرايي پسماند در شهرهاي بزرگ با جمعيت بيش از يك ميليون نفر تا سال 1390، ضرورت اجراي طرح تفكيك ازمبدأ يا بازيافت در كليه شهرها مشخص خواهد شد. تجربه شهرهاي بزرگ كشور مثل مشهد، اصفهان و تهران در اين زمينه ميتواند به عنوان يك خط راهنما عمل كرده و از تكرار تجربههاي ناموفق جلوگيري کند. در انجام موفقيتآميز عمليات تفکيک از مبدأ، جلب همكاري توليدكنندگان زباله اعم از مراكز مسكوني، ادارات، و… بسيار مهم است. لذا آموزش صحيح و تخصصي نقش بسيار مهمي در موفقيت اينگونه پروژهها دارد.
روشهاي فرهنگسازي
برنامهريزي براي بازيافت بدون وجود يك سيستم مديريت پسماند امكانپذير نيست. لذا ابتدا بايستي يك طراحي مفهومي سيستم مديريت يازيافت صورت بگيرد و سپس برنامههاي بازيافت و تفكيك از مبدأ را ايجاد کرد. امروزه سيستمهاي مديريت ضايعات از دو بخش عناصر موظف و امور پشتيباني تشكيل شدهاند. عناصر موظف در مديريت جامع ضايعات شامل هشت عنصر است: كاهش در مبدا، توليد، پردازش در محل، جمعآوري، حمل و نقل، بازيافت، دفع و مراقبتهاي بعد از دفع، عناصر موظف يك سيستم جامع مديريت را تشكيل ميدهند. البته شكلگيري اين عناصر نياز به زمان و رشد همه جانبه در زمينههاي مختلف دارد. براي رشد اين عناصر ميتوان از رسانههاي جمعي، آموزشهاي نظاممند در مدارس و ادارات، طراحي برنامههايي به جهت تشويق شهروندان از جمله اهداي هداياي تبليغاتي و فرهنگي مثل کتاب، بن خريد محصولات فرهنگي در مقابل تحويل حجم مشخصي از کاغذ باطله، قرعهکشي و اهداي جوايز به شهرونداني که در زمينه بازيافت کاغذ بيشترين فعاليت و نقش مثبت را داشتهاند، استفاده کرد.
راهکارهاي اجرايي مناسب
1. راهكارهاي مربوط به شهروندان: امروزه سازمانهاي غير دولتي يا همانNGOها در سطح جهان به عنوان پلهاي ارتباطي بين مردم و دولت و يکي از شاخصههاي پيشرفت مدني جوامع به شمار ميروند؛ اين سازمانها، تشکيلاتي خود جوش، مردمي و داراي ساختاري منسجم با اساسنامهاي مدون هستند که زمينهاي فراهم ميکنند تا حضور فعال شهروندان در حل معضلات جامعه و مشارکت آنها در فرآيند تصميمسازي تحقق يابد.
- راهكارهاي مربوط به مسئولين: حمايت از کارخانجات مصرفکننده مواد اوليه بازيافتي، عدم صدور مجوز براي تاسيس کارخانجات جديدي که لااقل بخشي از ماده اوليه مصرفي خود را از منابع بازيافتي تامين نخواهند کرد. بهبود نحوه سياستگذاري و برنامهريزي کوتاهمدت و بلندمدت، استفاده از تجربيات شهرهاي پرجمعيت دنيا (مانند توکيو) که موفقيتهاي قابل توجهي در زمينه مديريت شهري داشتهاند ميتواند راهگشاي برنامه ريزان و مديران کلانشهرهاي کشورهاي در حال توسعه باشد.
- راهكارهاي مربوط به صنايع: استفاده از تكنولوژي پيشرفته و ماشينآلات مدرن جهت بازيافت بهينه مواد زايد سلولزي، توسعه و بهبود روشهاي جمعآوري، تفكيك و بازيافت كاغذهاي باطله، آگاهي از امتيازات استفاده از مواد اوليه بازيافتي، استانداردسازي سيستمهاي كنترل كيفيت كاغذهاي باطله در صنايع بازيافت كاغذ در كشور.
تعريف کاغذ بازيافتي به گونهاي که دربرگيرنده انواع الياف در گستره وسيعي باشد، طبعا امري دشوار است. با توجه به مشکلات بازيافت کاغذهاي چاپ شده و نوشته شده، کارخانههاي بازيافت به کاغذهاي باطله نرسيده به دست مشتري با کيفيت خوب علاقهمندترند. با توضيحاتي که بعدا داده خواهد شد، اين مشکل در مورد کاغذهاي بستهبندي وجود ندارد. در سال 1978، اداره تجارت و صنعت انگلستان براي انجام اين کار به گروهي مأموريت داد و اين گروه کاغذ بازيافتي را اينگونه تعريف کرد: “کاغذ حاصل از اليافي که از ماشين کاغذ يا مقوا حاصل شده است”. اما اين تعريف براي بسياري از متخصصان محيط زيست، کاغذسازها و مصرفکنندهها قانعکننده نبود. به عنوان مثال، شرکت برندز پيپر که يک شرکت عمده توزيع کاغذهاي بازيافتي انگلستان است، تعريف دوباره کاغذ بازيافتي را خواستار شد: “بسياري از کارخانهها مدعي هستند که کاغذ بازيافتي توليد ميکنند در حالي که اين ادعا درست نيست. احساس ما اين است که بار زيستمحيطي کاغذ بازيافتي مثبت است و بايد واقعا محتوي مقدار زيادي کاغذ باطله باشد.”شرکت برندز پيپر، همراه با ساير شرکتهاي فروشنده کاغذ بازيافتي، از سيستمي استفاده ميکند که مشخصه مواد خام مورد استفاده در توليد کاغذ بازيافتي را تعيين ميکند نه تعريف کاغذ بازيافتي را. با اين نگرش، کاغذهاي باطله به چهار دسته تقسيم مي شوند:
1.کاغذهاي فرآيندي و بدون چوب کارخانه
2.کاغذهاي باطله چاپ نشده و بدون چوب
3.کاغذهاي باطله چاپ شده و بدون چوب
4.کاغذهاي باطله خمير مکانيکي
درصد هر کدام در کاغذ بازيافتي با پيشنويسي مشخص ميشود. بنابراين، کاغذ بازيافتي محتوي 25درصد کاغذ باطله چاپ نشده و 50درصد کاغذ باطله چاپ شده است. کاغذ باطله بدون چوب از خمير شيميايي و کاغذ باطله مکانيکي از خمير مکانيکي توليد ميشود. براي کساني که با صنعت کاغذ آشنا نيستند، اصطلاح بدون چوب سبب سردرگمي ميشود. اين اصطلاح صرفا به اين معني است که 90 يا 95درصد خمير مورد استفاده با فرآيندهاي شيميايي توليد ميشود. ماده خام توليد خمير کاغذ چوب است و براي تشخيص مقدار چوب در کاغذ آزمونهاي شيميايي سريع و آساني وجود دارد. تعريفهاي ديگري نيز براي کاغذ باطله وجود دارد، از قبيل تعريف ارايه شده توسط اتحاديه کاغذهاي چاپ و تحرير وابسته به فدراسيون صنعت کاغذ و مقواي انگلستان: مقصود از کاغذهاي چاپ و تحرير بازيافتي کاغذهايي است که به استثناي خردهکاغذهاي فرآيندي کارخانه، دست کم 50 درصد الياف آنها صرفا کاغذ باطله مصرف کرده باشد.
فدراسيون صنعت کاغذ و مقواي انگلستان کاغذهاي فرآيندي کارخانهاي را نيز به صورت زير تعريف کرده است: انواع کاغذهاي زير کاغذهاي فرآيندي کارخانهاي به شمار ميروند و بايد از 50 درصد فوق مستثني شوند:
1.خرده کاغذهاي پيش از تشکيل حلقه که براي استفاده مجدد در همان خط توليد بازگردانده مي شوند.
2.خرده کاغذهاي حاصل از عمليات تبديل که براي استفاده در همان خط توليد در همان عمليات توليد يا در عمليات ديگر بازگردانده ميشوند.
3.خردهکاغذ و کاغذهاي حاصل از ماشين کاغذ يا عمليات تبديل در مکان ديگر در همان کارخانه يا کارخانه وابسته که به خط توليد اوليه برگردانده ميشوند.
ساير کاغذهاي ضايعاتي و باطله که اگر مصرف نشوند بايد دور ريخته شوند و 50 درصد ديگر کاغذ بازيافتي را تشکيل ميدهند، به شرح ذيل هستند:
1.کاغذهاي فرآيندي حاصل از ماشين کاغذ ديگر يا عمليات تبديل ديگر که در کارخانهاي در مکان ديگر و براي توليد محصول ديگر مصرف ميشوند.
2.کاغذهاي فرآيندي حاصل از يک ماشين کاغذ يا عمليات تبديل که در کارخانهاي ديگر و براي توليد محصولي ديگر مصرف ميشوند.
3.همه انواع کاغذ باطلههاي ديگر
از نظر اتحاديه ملي بازرگاني کاغذ، کاغذ بازيافتي کاغذي است که دست کم 75 درصد الياف آن بازيافتي باشد. اين اتحاديه کاغذهاي بازيافتي با اين ويژگي را با يک علامت کنارهاي مشخص ميکند. از نظر فني و علمي، تعيين مقدار الياف بازيافتي يک نمونه کاغذ غيرممکن است. درصد مورد ادعا را يا بايد به عنوان يک واقعيت پذيرفت يا با وارسي سوابق توليد کارخانه تأييد کرد. البته لازم است استانداردهاي کيفيتي يا مديريتي از قبيل ايزو 9000 الزامي شود. دولت کانادا، در چهارچوب قانون حفاظت از محيط زيست اين کشور، تعريف جامعي در مورد کاغذ بازيافتي به شرح زير ارايه کرده است:
کاغذهاي بازيافتي شامل موارد
زير است:
الف) ضايعات کاغذ پس از فروش از قبيل ضايعات کاغذ و مقواي خشک توليد شده پس از تکميل فرآيند کاغذسازي. اين ضايعات عبارتند از بريدههاي پاکت، بريدههاي صحافي، ضايعات عمليات چاپ و ساير عمليات تبديل، کيسه، جعبه، ضايعات توليد کارتن، کاغذهاي بستهبندي کاغذ و مقوا.
ب) ضايعات کاغذ پس از مصرف از قبيل ضايعات ليفي جمعآوري شده از ادارات، خانهها، شهرداريها که شامل اين موارد است: انواع کارتن کالا، روزنامههاي باطله، مجلات باطله، ضايعات کاغذي مصرفشده مخلوط، انواع کارتها، انواع پارچههاي پنبهاي کهنه و بيمصرف.
کاغذهاي بازيافتي شامل موارد زير نيست:
1.خردهکاغذهاي تر از قبيل ضايعات کاغذي پايانه مرطوب ماشين کاغذ.
2.خردهکاغذهاي خشک از قبيل کاغذهاي پاره شده در مراحل خشککني، اتوزني، توليد حلقه و لبهبري حلقهها.
3.ضايعات کاغذي پيش از فروش از قبيل ضايعات حاصل از تبديل حلقه به ورقه در محل کارخانه يا بيرون از آن و کاغذهاي کنار گذاشته شده به علت داشتن نقص.
4.ضايعات جنگل از قبيل کندهدرختان، خاکاره و ضايعات ارهبري.
آنچه که از مطالب فوق استنباط ميشود اين است که در حال حاضر پاسخ سئوال ساده “کاغذ باطله چيست؟” چندان روشن نيست. اين ابهام بايد رفع شود به طوريکه مصرفکنندگان و خريداران کاغذ درباره آنچه که ميخرند کاملا آگاه باشند. کميته وابسته به موسسه استاندارد انگلستان به اين مشکل پرداخته است. خطر درگير شدن بيش از حد در بحث تعريف دقيق کاغذ باطله اين است که هدف اصلي فراموش شود. کاغذ بازيافتي بايد همان عمل کاغذ دست اول را انجام دهد. در مورد کاغذهاي چاپ، اين نکته شامل سهولت چاپ و برخورداري از استانداردهاي چاپ است. بازيافتي بودن کاغذ نبايد به عنوان توجيهي براي کيفيت بد کاغذ و عملکرد آن در ماشين چاپ و پس از آن باشد. اين نوع کاستيهاي کيفيتي، آن هدف اصلي زيست محيطي را که در بازيافت کاغذ دنبال مي شود تحتالشعاع قرار ميدهد. با پيشرفت فناوري بازيافت، بعضي از مشکلات موجود رفع خواهد شد. با وجود اين در کاغذهاي بازيافتي براي انواع کاربردها، مقدار کاغذ باطله مصرف شده يک درصد بهينه دارد. ضروري است که اين درصد بهينه رعايت شود و صرفا براي تحقق اهداف زيستمحيطي، درصد کاغذ باطله از اين درصد بهينه فراتر نرود.