
دکتر محمد صنعتی، در خانواده چاپ و انتشارات ایران، بهعنوان ابداعگر برنامه حروفچینی زرنگار و کسی که آنها را از رنج حروفچینی سربی و فیلمی نجات داد میشناسند. نرمافزار زرنگار با یک دستگاه کامپیوتر۲۸۶ (ابتداییترین PC) و یک پرینتر، برای خودش کار یک انتشاراتی و گاهی کار یک چاپخانه کوچک را میکرد.
دیدار با دکتر صنعتی پس از ۲۰ سال یا بیشتر،خاطرهانگیز و دلانگیز است. باید از – انصاری سپاسگزار باشم که بانی این کار خیر شد و برنامهای ترتیب داد که پسازاین همهسال دکتر صنعتی را ببینم و گپ و گفتی داشته باشیم. این دیدار در معیت دو تن دیگر از علاقمندان به دکتر صنعتی انجام شد.
یکی مهندس قاسمی (از همکاران سابق شرکت نرمافزاری پروین و توسعهدهنده فونت ایران نستعلیق) و دیگری خانم – (طراح گرافیک و پژوهشگران طراح فونت)
ما برای این دیدار موضوع خاصی را در دستور قرار نداده بودیم ولی مباحثی به میان آمد که خواندن آن برای اهلفن، بهویژه ناشران و ادیبان و نویسندگان و طراحان حروف، خالی از لطف نخواهد بود.
دکتر محمد صنعتی متولد ۱۳۳۱ اردبیل.
پنجمین فرزند یک خانواده پرجمعیت بود که در ۳ سالگی پدر را از دست داد، با فداکاری مادر و زیر سایه عمو و برادر بزرگتر، درس خواند و وارد دانشگاه تهران شد. پس از گرفتن لیسانس فیزیک، روانه آمریکا شد. سال ۱۹۷۷ فوقلیسانس و ۱۹۸۰ دکترای کامپیوتر را از دانشگاه ایالتی نیویورک Binghamton گرفت و در دانشگاه اوهایو و دانشگاه ورستر به تدریس رشته کامپیوتر پرداخت. سال ۱۳۶۴ به ایران آمد و شرکت نرمافزاری سینا را بهمنظور ارائه برنامه واژهپرداز فارسی، تأسیس کرد.
او که قبلاً صفحهکلید تایپ فارسی برای کامپیوتر را طراحی کرده بود، نرمافزار «پیشکار» و «سایه» و «زرنگار» را عرضه کرد که از مشهورترین برنامههای کاربردی اداری و مؤسسات انتشاراتی شدند.
وی در زمینههای دیگر ازجمله کارتهای اعتباری، کارهای نوآورانه انجام داد. قلمهای زرنگار در سالهای بعدی، برنامه word هم به کار گرفته شدند. با رواج ورد، دکتر صنعتی در سال ۱۳۷۵، زرنگار را بوسید و کنار گذاشت.
سالها پیش، در دهه ۷۰ خوانندگان ماهنامه صنعت چاپ، هرازچندگاه در خبر یا مصاحبهای نام شما را میدیدند و دکتر صنعتی و برنامه حروفچینی کامپیوتری زرنگار برای آنها شناختهشده بود، حالا نسل عوضشده، جوانترها شاید زرنگار را نشناسند، همچنان که از حروفچینی سربی هیچ خاطرهای ندارند. لطفاً مروری خلاصه بر چگونگی ابداع زرنگار داشته باشید تا برویم سراغ مسائل دیگر.
سال ۱۹۸۴ در آمریکا یک واژهپرداز کامپیوتری طراحی کردم. قبل از آن سال ۱۹۷۹ برای نگارش پایاننامه دکتری اصرار داشتم که چون دانشجوی دکتری کامپیوتر هستم، باید پایاننامه خود را با استفاده از کامپیوتر حروفچینی کنم. توجه دارید که آن سالها خبری از کامپیوتر شخصی PC نبود و در دانشگاه هم کامپیوتر مین فریم داشتیم. با زحمت فراوان و آزمونوخطا، سرانجام موفق شدم و پایاننامه من در ۱۹۸۰ شاید اولین پایاننامه با حروفچینی کامپیوتری بود.
پس از فارغالتحصیلی چند سالی را در دانشگاه اوهایو تدریس کردم، بعد در دانشگاه WPI در ماسا چوست مشغول به کار شدم. آن سالها تازه اپل روی کامپیوتر شخصی کار میکرد و IBM تازه داشت روی این پدیده کار میکرد و امکاناتی در اختیار دانشگاه ما گذاشته بود برای پژوهش در زمینه نرمافزارها جهت کامپیوترهای شخصی، من در جایگاه خوبی قرارگرفته بودم و با همه جنبههای کامپیوترهای PC و برنامههای آن آشنا شدم.
آن تولید واژهپرداز و نشر رومیزی ایدهای طلایی بود. من در ۱۹۸۴ یک واژهپرداز طراحی کردم. بعد فکر کردم چگونه میتوانم یک واژهپرداز فارسی درست کنم. به ابتکار خودم، صفحه کلیدی طراحی کردم که خالی از اشکال نبود، ولی همان صفحهکلید تا اکنون پذیرفتهشده و همه با آن کار میکنند.
در دانشگاه ماسا چوست دو دوست ایرانی دیگر هم بودند: دکتر داداش زاده و دکتر دادفر. (متأسفانه دکتر دادفر همین چند روز پیش فوت کردند.) ما سه نفر داشتیم به این فکر میکردیم که چگونه واژهپردازی مثل IBM برای زبان فارسی فراهم آوریم. به این منظور شرکتی به نام Sina Soft ثبت کردیم.
باری بازسازی فونت فارسی ما یک برد الکترونیک طراحی کردیم که بتواند فونت فارسی را تبدیل کند این برد درون کامپیوتر وصل میشد و یک درایو که حروف را بهصورت گرافیکی ظاهر کند، درواقع حروف فارسی در پرینتر نقاشی میشد چون بارگذاری قلم فارسی مقدور نبود.
برنامه «پیشکار» را در آمریکا طراحی کردم که به ایران بفرستم. البته هنوز PC در ایران رواج نداشت. سال ۱۳۶۰ شورای انفورماتیک تأسیسشده بود. من کامپیوتر شخصی خودم و برنامه پیشکار را برداشتم و آمدم ایران.
بعد به شورای انفورماتیک مراجعه کردم که بدانم استاندارد صفحهکلید و کد فارسی چیست، که صفحهکلید پیشکار را مطابق آن تنظیم کنم. آقای قنبری، رئیس شورا از همکلاسیهای قدیمی خودم بود. گفت فعلاً چنین استانداردی تهیه نشده و از من خواستند که خودم پیشقدم شوم و آن را تهیه کنم.
چون من شخصی بودم نمیتوانستند قرارداد ببندند، شرکت «نرمافزار سینا» را تأسیس کردیم و خلاصه در آن سالها که جنگ بود و بعضیها ترجیح میدادند، بهجای امن بروند، من ماندگار شدم، تدریس در دانشگاه آمریکا را هم رها کردم. بدون اینکه درآمد درست حسابی اینجا داشته باشم –ظرف ۶ ماه این کار انجام شد. نتایج این کار را در مجله بینالمللی استاندارد منتشر کردم. لیآت صفحهکلید فارسی جا افتاد ولی که فونت فارسی تأیید نشد. کد عربی تأییدشده شاید چون کشورهای بیشتری پشت آن بودند.
فروش برنامه پیشکار چطور بود؟
ابتدا کسی باور نمیکرد که ما بتوانیم بازار در ایران داشته باشیم –چون تا آن موقع تقریباً کامپیوتر شخصی بهندرت وارد کشور میشد، آنهم توسط شرکتهای دولتی دادهپردازی ایران، (ایران ارقام و ایز ایران). حتی بعضیها ما را تمسخر میکردند که فکر میکنیم مشتری برای پیشکار خواهیم داشت. ابتدا باید مقداری PC و پرینتر وارد کشور میشد.
من برای اینکه ثابت کنم با واژهپرداز فارسی میتوان تایپ کرد و پرینت گرفت، اساسنامه شرکت نرمافزار سینا را با پیشکار نوشتم و با پرینترهای سوزنی پرینت گرفتم. البته حدود ۵۰۰ ورق باطله دادیم تا ۱۸ برگ اساسنامه شرکت را با آن قلمهای بیریخت و با پرینتر سوزنی، پرینت بگیرم.
بهتدریج بعضی شرکتها مجوز ورود پرینتر گرفتند و پیشکار را هم با ورژن جدید ارائه دادیم و تعدادی از ادارات دولتی و شرکتها شروع به خریدن و بهرهبرداری از آن کردند.
توسعه نرمافزار و بسته نرمافزارهای سینا چگونه پیش میرفت؟
بعضی از کسانی که پیشکار را خریده بودند، میگفتند نمیشود پس از بستن برنامه امکان تایپ آن بماند؟ درواقع آنها بهجز داخل برنامه پیشکار، در محیط سیستمعامل به فارسینویسی نیاز داشتند. در پاسخ به این درخواست، نرمافزار «سایه» را طراحی کردیم. بعد دیدیم فروش سایه از پیشکار بیشتر شد.
کتابچههای راهنمایی پیشکار و سایه و برنامه آنها خیلی طرفدار پیدا کرد. شرکت هم گسترش یافت و پرسنل و متخصصان آن بیشتر شدند.
یعنی طبق طراح و برنامه از پیشکار به سایه و سپس زرنگار حرکت نمیکردید؟
راستش نه، ما با دریافت بازخوردی که از کاربران برنامهها میگرفتیم، میفهمیدیم چه میخواهند و برنامهها را توسعه میدادیم. درواقع مشتریان سایه را توسعه دادند و مشتریان زرنگار را زرنگار کردند که سراسر کشور و حتی در کشورهای همسایه از آن استفاده میشد.
در مورد ایلان ماسک و زاکر برگ هم همینطور است. هرکسی بگوید از اول دقیقاً میدانستم قرار است از نقطه A به نقطه B و سپس C و… برسم و این مسیر را از اول ترسیم کرده بودم، احتمالاً درست نمیگوید. همه کارها همینطور است.
واتساپ را کسی که اختراع کرد، ابتدا برای تفنن و دختربازی درست کرده بود، بعد متوجه شد که میتواند بر اساس نظر دوستان و کاربران برای آن قابلیتها و امکان بیشتری نصب کند.
زرنگار چگونه توسعه پیدا کرد و تمام حروفچینی نشر و اداری و شخصی را تسخیر کرد؟
ما بر اساس نیاز مشتریان زرنگار را طراحی کردیم و دقیقاً با نظر کاربران آن را توسعه دادیم. ابتدا ۶ ماه زرنگار را رایگان میدادیم. (از آن شگردهای آمریکایی!) بعد مردم وابسته میشدند وقتی فایلهایشان را در آن تایپ میکردند، دیگر کار با آن را ادامه میدادند.
حروفچینها، چاپخانهداران، ناشران و… ما هم همانها را در ورژن بعدی تعبیه میکردیم. یکجا در قم دعوت شدیم، دیدیم علاوه بر آیهها و حروف و علائم عربی، چه مشکلاتی درباره زیرنویسدارند. گاهی زیرنویسهای خیلی طولانی داشتند. اما مهمترین سفارش شاید از جانب موسسه لغتنامه دهخدا بود، وقتی تصمیم گرفتد که فرهنگنامه دهخدا را با زرنگار تایپ کنند، آنها فیچرهای زیادی از ما خواستند. پسازآن یکباره فروش زرنگار اوج گرفت. تازه وضع ما خوب شد. هر برنامه زرنگار را ۱۲۰۰ دلار (حدود ۸۰۰ هزار تومان) میفروختیم.
اما مقاومتهایی هم بود و مخالفتهایی نیز میشد
بله، کسانی که از اسم کامپیوتر میترسیدند و گمان میکردند، خیلی چیز سخت و پیچیدهای است، یا کسانی که گمان میکردند کار و جایگاه خود را از دست میدهند، ابتدا مقاومت میکردند. مثلاً مرحوم استاد رضا مظاهری که متخصص حروفچینی و بسیار وارد به حروف سربی و فیلمی و کامپیوست بودند، ابتدا خیلی مخالفت میکردند و حتی مصاحبه کردند که حروف کامپیوتری و پرینت شده، چشم را خسته میکند، موجب کاهش مطالعه خواهد شد و…
ایشان سرانجام با دیدن کیفیت کار و پرینترهای لیزری جدید، خودشان طرفدار زرنگار شدند و اتفاقاً چند قلم کامپیوست را هم برای ما آوردند.
حالا که صحبت از قلمهای زرنگار شد، بفرمائید چگونه قلمهای متنوع تأمین شد.
راستش باید اعتراف کنم که قلمهای اولیه پیشکار، خیلی بیریخت بود. یک روز شخصی به نام آقای سلطانی که از کارکنان بانک مرکزی بود، به دفتر نرمافزاری سینا آمد و گفت قلمی طراحی کرده که با پرینتر ماتریسی جواب میدهد. قلم خوشقیافهای بود و ایشان داوطلبانه آن را باقیمتی اندک، به ما دادند. شاید حدود ۱۵ هزار تومان و البته با یک نسخه نرمافزار پیشکار. قلم اهدایی آقای سلطانی بزرگوار، پیشکار را متحول کرد، من همیشه از بزرگواری ایشان تعریف کردهام. بعد که ما آن را روی پرینتر لیزری آوردیم و پرینت گرفتیم، کیفیت آن بیشتر نمایان شد. بعد قلمها را برای پرینتر لیزری طراحی میکردیم. ما روی طراحی قلم برای پرینتر لیزری کاری میکردیم و درصدد و پیدا کردن یکقلم جدید بودیم. خیلیها آمدند و رفتند و نشد. یک روز شخصی به نام آقای کمالی آمدند و من نیاز به یکقلم فارسی خوشپرداخت را به ایشان توضیح دادم. ایشان فردای آن روز با مجموعه کامل قلم زر مراجعه کرد. نام زرنگار را از این سری قلم گرفتیم. همیشه از ایشان سپاس گذاری کردهام ولی دیگر موفق به زیارت ایشان نشدم.
نسخه اولیه زرنگار، با تنها ۲ قلم ارائه شد، زر و ترافیک. بعد البته قلمهای دیگر افزوده شد . بعد نازنین و بدر و غیره اضافه شدند. در دهه ۷۰ ما هر قلم را بین ۲۵۰ تا ۳۰۰ هزار خریداری میکردیم.
آن قضیه برد الکترونیک برای فارسی سازی و کدهای فارسی چه شد؟
بعد که یونیکد آمد، دیگر نیازی به این چیزها نبود. در همه جهان یونیکد مبنای فونتها قرار گرفت.
در آمریکا هم قبل از آن هر کس ساز خودش را میزد. تنها با فرمان رئیسجمهور، در سال ۱۹۹۱ یونیکد (A SCI) اجباری و فراگیر شد. وقتی مایکروسافت یونی را پذیرفت، بقیه هم تبعیت کردند. ما هم ASCI را فارسی کردیم. بسیاری از قلمهای فارسی که ابتدا ورد استفاده کرد، قبل از آن در زرنگار استفادهشده بود.
بااینهمه با آمدن ورد، شما زرنگار را رها کردید. چرا؟
وقتی Word هست، چرا باید زرنگار باشد؟ این درست نیست که ما مردم را به گروگان بگیریم و گیر بیاندازیم، چون خودمان میخواهیم پول دربیاوریم. زرنگار بخشی از تاریخ فونت و نشر در ایران است و به این اعتبار میماند ولی در عمل دیگر استفاده نمیشود. زیرا Word امکانات بیشتری میدهد و در فضای اینترنت کارایی دارد.
در آغاز اینترنت که همه زبانها در اینترنت کار نمیکرد.
آن موقع اینترنت همه زبانها را پشتیبانی نمیکرد. من یک سخنرانی در آمریکا داشتم و آنجا نگرانی خود را اعلام کردم که اگر روزی قرار باشد با اینترنت حرف بزنیم، ما با زبان فارسی چه خاکی باید به سر کنیم؟
حالا خوشبختانه به لطف متخصصان گوگل، نزدیک به هزار زبان توسط نرمافزارهای این شرکت پشتیبانی میشود.
فونت، خط و نگارش هم مثل بسیاری پدیدهها دستخوش نوآوریهای فناوری است. خیلی از کارها که قبلاً ارزشمند بود، الآن ارزش خود را ازدستدادهاند، مثلاً نرمافزار زرنگار که روزی سلطان حروفچینی بود، با آمدن ورد و اینترنت، جایگاه خود را از دست داد. بهطوریکه ما دیگر فعالیت خود را روی فونت زرنگار تعطیل کردیم. حتی نرمافزار آفتاب را برای کمبینایان درست کرده بودیم که در اختیار مرکز نابینایان رودکی قرار گرفت که حروف را بسیار درشت روی مانیتور نشان میداد. حالا که اسکرین صفحات نمایشگرها با دو انگشت تغییر میکند و تصویر بزرگتر میشود، دیگر نیازی به آن نیست.
ولی طراحی فونت هنوز میتواند جایگاه خود را حفظ کند
طراحی فونت بله، هنوز جای کار دارد ولی طراحی ورد پروسسور یا نرمافزار حروفچینی دیگر برای این یا آن زبان دیگر موضوعیت ندارد. زیرا Word همه زبانهای زنده و گوناگون را پشتیبانی میکند. همه میتوانند باهم حرف بزنند. از دنیایی که گوگل از کتابها و شبکههای اجتماعی و منابع مختلف گردآوری میکند، امکان تعامل زبانها را باهم فراهم میسازد.
کارهایی مثل تایپ کردن خط نستعلیق و هر نوع کالیگرافی گویا هنوز حرفی برای گفتن دارند
بله، تا حدودی، در این زمینه چند شرکت کارهایی کردهاند. در شرکت سینا ما نرمافزار کلک را برای خوشنویسی نستعلیق داشتیم که باید روی آن کار میشد و خیلی راحت نبود.
قلم ایران نستعلیق (که در شرکت هامون مقدمات آن آغاز شد) اکنون این قابلیت را دارد که در Word بهراحتی تایپ شود و با یونیکد ساختار مقبولی از خط نستعلیق را به نمایش بگذارد.
جالب است، البته یکی از هموطنان (آقای بهداد اسفبهد)، که در گوگل کار میکرد، میگفت نرمافزاری نوشته است که شکل فونت را در خود دارد و برای تایپ خطهایی مثل نستعلیق احتمالاً مفید خواهد بود. (درباره جزئیات این نرمافزار من چندان اطلاع ندارم.)
شما در مقالهای به برخی مشکلات خط فارسی و شیوهنامههای نگارشی را یادآور شده بودید و پیشنهادی برای یک ن سازی نگارش کلمات فارسی و حتی طراحی فونتی بدون اتصال حروف مطرح کرده بودید. کمی دراینباره توضیح دهید.
زبان فارسی یکی از قویترین زبانهاست به زیبایی آنهم خیلی هنرشناسان اذعان دارند. زبانی توانمند در واژهسازی و زبانی که اینهمه سرمایه گرانقدر در ادبیات و شعر دارد، ازنظر خط و نگارش، مشکلات زیادی دارد.
یکی همین نقطه که در بعضی کلمات واقعاً مشکلساز است. در نظر بگیرید یک کلمه «پیچ» هشت نقطه دارد. تفاوتها و شباهتهای ب، پ، ت و ث واقعاً برای نوآموز و برای خارجیها گیجکننده است. بعضی کلمات سرکش هم دارند.
از همه اینها بگذریم جدانویسی یا سرهمنویسی خودش ماجرایی است که همه درباره آن کلمات یک نظر ندارند. حالا در مورد «می» قبل از فعل کموبیش همه موافقاند که بیفاصله (یا به قول معروف نیمفاصله) بنویسند ولی در کلمات دیگر، چنین توافقی نیست. مثلاً در شناسنامه نشریه معتبر ادبی بخارا، روزنامهفروشی را جدا و کتابفروشی را سرهم مینویسند. دلیل این تفاوت ازنظر زبانآموز روشن نیست.
بعضی کلمات که چند جور نوشته میشوند مثل سئوال، سوال، سووال، سؤال. یا کبری و کبرا یا حتمن یا حتماً
از اینها که بگذریم حمزه و تنوین، کار را سخت میکند. بعضی از استادان ادبیات خیلی به این چیزها پایبند هستند، درحالیکه در خواندن مردم بدون تنوین و حمزه بهاشتباه نمیافتند و بچهها هم بهراحتی آنها را میخوانند.
حروف و خط فارسی باید به روسی معقول و خردمندانه سادهسازی شوند.
شما چه راهی پیشنهاد میکنید؟
به نظرم اگر کمپینی راه بیفتد که املای همه حروف یکسان باشد و بهتدریج همه رعایت کنند. برنامههای واژهپرداز هم به کمک هوش مصنوعی، میتوانند موقع نوشتن هر کلمه، املای درست را پیشنهاد دهند.
هوش مصنوعی که از منابع مختلف استفاده میکند، خودش گیج میشود
هوش مصنوعی الآن از همین چتهای همگان در شبکههای اجتماعی یاد میگیرد. الآن نوجوانان و نسل Z به روش خودشون مینویسند و نوشتار را تقریباً به زبان محاورهای مینویسند. با این همه هماکنون هوش مصنوعی متنی را که به فارسی بخوانید، صحیحتر از ۹۰ درصد مردم مینویسد. بهویژه وقتی چند بار یک پیشنهاد را رد کنید، دیگر یاد میگیرد و فراوانی یک انتخاب از سوی هر فرد و از سوی گروه زیادی از مردم باعث میشود که هر چه بیشتر گزینه درست را پیشنهاد دهد.
درباره فونت چه پیشنهادی دارید؟
در یکی از جلسات که سالهای گذشته دراینباره برگزار میشد. آقای ایرج کابلی که زبانشناس و اهل ادبیات است، نکاتی درباره جدانویسی گفتند که دیدم واقعاً چقدر به درک معانی کمک میکند. شما وقتی مینویسید آشپز خیلی بهتر میفهمید که آش به معنی غذا بوده و پز که بیفاصله کنار آن باشد، بهتر معنی میدهد.
اما من پیشنهاد دیگری هم دارم و آن جدانویسی حروف است. میدانید حروف فارسی معمولاً ۴ نمادی هستند. حروف اول یا وسط یا آخر یا تنها مثل ع تنها با همین حرف در ابتدا یا وسط یا آخر کلمه، تفاوت دارد و هرکدام یکشکل است.
در طراحی فونت بعضی کلمات را سه نمادی طراحی میکنند. حتی قلم یاقوت دو نمادی است و کسی متوجه نمیشود که هر چهار حالت کارکتر، با دو نماد نوشتهشده است. حالا اگر طراحی خوشذوق بتواند یک فوت طراحی کند که همه حروف تک نمادی باشند، دیگر امکان جدانویسی هم فراهم میشود، بدون اینکه خواندن آنها دشوار شود. البته این کارها به این آسانی نیست.
این نظر سالها پیش هم از جانب بعضی استادان و زبان شناسان مطرحشده ولی معمولاً با مقاومت زیادی روبهرو میشود. ازجمله اینکه ارتباط نسلهای جدید با متون قدیم ازهمگسسته میشود.
درگذشته شاید تغییر الفبا مطرح بوده ولی پیشنهاد ما جدید است. همین الفبای کنونی فقط بهصورت تک نمادی طراحی شود که بتوان جدانویسی کرد. بهاینترتیب خواندن متنهای قدیمی هم مشکل نمیشود. در ضمن اینکه نسخههای خطی و قدیمی اصولاً تک و استثناییاند و در دسترس مردم نیستند. تنها پژوهشگران میتوانند دسترسی داشته باشند. بههرحال این کارها نیاز به پژوهش و بررسی تیمهای متشکل از چندین تخصص دارد. بهویژه استادان و دانشجویان ادبیات باید بهجای اختصاص صد درصد وقت خود به تفسیر شعر حافظ و متون ادبی، به این مباحث بپردازند و با زبانشناسان و متخصصان فونت و کامپیوتر رأیزنی کنند.
آقای دکتر فکر کنم هوش مصنوعی مجال این چیزها را ندهد و قبل از اینکه ما به فکر آموزش دادن او باشیم، او خودش از بررسی همه منابع و متون قدیم و جدید، نگارشی را معمول کند که همه بپذیرند.
شاید هم واقعاً هوش مصنوعی بتواند مشکل را حل کند. من به فناوری همیشه خوشبین بودهام و سرانجام در جهت سهولت کارها، حل مسائل و پیدا کردن راهحلها و کاهش زحمت انسانها به کار میآید.
فناوری هوش مصنوعی در دست جوانان خلاق، خردمند و ایراندوست که به زبان و گنجینه ادب فارسی عشق میورزند، بهیقین، به بهترین روش آموزش خواهد دید و آموزش و بهرهمندی از آفرینشهای قدیم و جدید زبان شیرین فارسی برای همگان آسانتر و عملیتر خواهد شد.
نوع نگارش فارسی در متنهای مختلف باید یکسان باشد. این مساله در فضای اینترنت و بهویژه اکنون با آمدن هوش مصنوعی، از اهمیت ویژهای برخوردار است.
زمانی که برنامه حروفچینی زرنگار را معرفی کردیم و تقریباً همه جا از آن استفاده میکردند، امکان داشت که شیوهنامه یکسانی جا انداخته شود.
سال ۱۳۷۱ آقای ایرج که زبانشناس بود، پیشنهاد بیفاصله نویسی را مطرح کرد. من هم مقالهای در مجله آدینه نوشتم.
شورای انفورماتیک تشکیل شد و من خیلی جوان بودم و نمیدانستم که شورا خیلی سیاسی است. بعد فرهنگستان به عهده گرفت که من کار فرهنگستان را نقد کردم. الآن که تازه هوش مصنوعی دارد رواج پیدا میکند، بازهم یک فرصت تاریخی است که اگر آنهم از دست برود، مشکلات خط فارسی در دنیای ارتباطات لاینحل میماند.
اجازه بدهید مثالی بزنم:
الآن شما در تلگرام و واتساپ و شبکههای اجتماعی هر کلمهای که تایپ میکنید، خود برنامه، کلمه بعدی را پیشنهاد میدهد.
مثلاً مینویسیم I am Traveling برای واژه بعدی سه پیشنهاد میدهد: For /with /to
I am Traveling to Tabriz
I am Traveling with My Brother
I am Traveling for My business
ولی در فارسی که میگوییم من جمعهها با مادرم ناهار، سه نوع میخورم جدا و سرهم و چسبیده را پیشنهاد میدهد. چون سه نوع میخورم دیده و یاد گرفته است.
ازنظر نگارش، نقطهها هم در الفبا مشکلساز است. ایده تغییر خط هم که زمانی مطرح میشد، از نقطه نظر سهولت فراگیری زبان به میان آمده بود. برای نوآموز (بهویژه خارجیها) درک تفاوت آوای «ز» و «ظ» و «ذ» و «ض» کار آسانی نیست. هرچند که بزرگترها و تحصیلکردهها هم هنوز در مواردی در نگارش صحیح کلمات حاوی این حروف مشکلدارند.
الآن در چتها نوجوانان فرهنگ نوشتاری خاص خود رادارند. مثلاً طول عرض را بعضی جاها دیدهام طول و ارز مینویسند و طرف آنها هم آن را میفهمد. اساساً نگارش در شبکههای اجتماعی خیلی به گویش نزدیک شده است و چندان هم دغدغه درستنویسی را ندارند.
درواقع هوش مصنوعی هم دارد این کلمات را یاد میگیرد.
میخواهد «بلیت» بنویسد، املای دیگر «بلیط» را هم داریم و از این موارد بسیار است. برای پیشنهاد کلمه بعدی، این برنامه، ۶/۱ میلیارد محاسبه انجام میدهد. استادان ما گمان میکنند، وقتی کتابی نوشتند دیگر تمام شد. درصورتیکه تازه شروع کار است. این کتاب دیتا بیس میشود، جستجو میشود.
یک کلمه ترکیبی را از خط فارسی چند جور مینویسند، وقتی من جستجو میکنم و یک املای به گمان خودم درست را مینویسم، نمیتوانم مطمئن باشم که همه موارد در این جستجو، یافته شدهاند یا نه. چون مثلاً میخانه را شاید میخانه هم نوشته باشند و در جستجوی من که ۱۱ «میخانه» بوده، موارد با نگارش جدا، پیدا نمیشوند.
آیا انتظار دارید فرهنگستان زبان فارسی برای یکدستی نگارش فارسی تعیین تکلیف کند.
دیگر زمان تعیین تکلیف رسمی و نقش موسسهای مثل فرهنگستان تمامشده، منابع هوش مصنوعی همین چت من و شماست که هرروز در تلگرام و واتساپ و اینستاگرام مینویسیم و همه نوع نوشتن مردم که شاید سواد درستوحسابی هم نداشته باشند. دیگر برنامه نوشتن تمام شد. هوش مصنوعی با همین چتهای ما دارد آموزش میبیند .
پس از این نظر تفاوتی با زبانهای دیگر نباید باشد.
زبان فارسی تا حدی تفاوت دارد. ما یکزبان رسمی داریم، یکزبان محاورهای. و بعضی املاءها چند جور است.
مثلاً مینویسیم «آنها به تهران رفتند» ولی میگوییم «اونا رفتن تهرون»، در همین جمله ساده سهکلمهای، میبینید که در زبان گفتاری هم جای فعل عوضشده، هم تلفظ و املاء تغییر کرده و هم بعضی کلمات عوضشدهاند. گمان نمیکنم در زبانهای دیگر، چنین شرایطی حاکم باشد. اینها کار را مشکل و پیچیده میکند.