تاریخدیدگاه‌هاسیاست‌گذاریمقالات تخصصی

گنجینه شاهنامه، دست‌مایه محصولات چاپی و صنعت سرگرمی

هزارویک ‌راه نرفته در تولید کالاهای فرهنگی

نویسنده: مرتضی اوجی

بسیار شنیده‌ایم که شعر، سرمایه ارزشمند ایرانیان است. به‌واقع هم در کمتر کشوری و شاید هیچ کشور دیگری نمی‌توان مشابهی از نظر تعداد شاعران پرمایه و نیز غنای سبک‌ها و زیبایی‌شناسی و تخیل و تصویرهای شاعرانه پیدا کرد که با این سرمایة پرمایه در ایران، برابری کند. این غنای هنری شاید تنها به شعر هم محدود نباشد، ادبیات کهن ایران، در صورت‌های ادبی دیگر، مثل اسطوره و قصه و داستان و طنز، گنجینه‌ها و گنج‌هایی گران‌قدر دارد. اما این سرمایه گران‌قدر در اقتصاد ملی چه بازتاب و چه دستاوردی داشته است؟ کدام محصولات فرهنگی از این‌همه گنجینه‌های بی‌بدیل فراهم آورده و به بازار جهانی عرضه کرده‌ایم؟ تقریباً هیچ!

شاهنامه

از چند پژوهش سنگین و دانشگاهی و چند کتاب قصه کودکان که بگذریم، کمتر محصولی برآمده از گنجینه ادبیات و فرهنگی غنی ایران را به جهان عرضه کرده‌ایم؛ کالای فرهنگی برای فروش نداریم و هیچ دستاوردی از این‌همه ذخیرة بی‌مانند در اقتصاد و کسب‌وکارهای خود نمی‌بینیم.

آیا این گنجینه‌ها کمتر از چاه‌های نفت ارزش دارند؟ نه. اما آسانی استخراج نفت و شاید هم سود فوری آن برای آن‌ها که چاه نمره یک را در مسجد سلیمان زدند تا چرخ صنعت خودشان بهتر بچرخد، مسیر ما را هم به این‌سو تعیین کرد و به‌هرحال سیاست‌گذاران و برنامه‌ریزان فرهنگی و اجتماعی کشور، ادبیات و شعر را در جای شایسته خود ننشاندند.

این‌چنین است که با آن همه کاراکتر جذاب و خیره‌کننده در شاهنامه، ما حتی یک عروسک برای ارائه در نمایشگاه‌های فرهنگی و صنایع‌دستی نداریم، یک فیلم سینمایی قابل‌ارائه و محصولات متنوع دیگر برآمده از شاهنامه نداریم.

بارها در صحبت با دانشجویان و فارغ‌التحصیلان ادبیات که از بیکاری نالیده‌اند، بحث داشته‌ام که چرا از این سفرة پربرکت ادبیات لقمه برنمی‌گیرید؟ نان شما در این خوان گسترده است. کافی است دستتان را جلو ببرید و بردارید. تاریخ ادبیات و شاهکارهای نظم و نثر فارسی، نقشة گنج شماست، کافی است که آن را بکاوید و محصولات هنری درون آن را استخراج کنید و سازوکار مناسب برای این کاوش را با تشکیل تیم همدل و آگاه و باانگیزه فراهم کنید، به فکر سرمایه و حامی و غیره نباشید، اگر ایدة جذاب و خلاقانه‌ای داشته باشید، سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده هم با اشتیاق خواهند آمد.

در واقع باید ده‌ها استارت‌آپ حول هر یک از شاهکارهای ادبی ما شکل می‌گرفت و این کوشش حتی پتانسیل‌های موجود در آثار درجه چندم و اشعار و فولکلور محلی را هم کشف می‌کرد و از دل هرکدام، چندین محصول بومی و ملی و جهانی برمی‌کشید که در صنعت سرگرمی و پوشاک و دکوراسیون و فضای شهری و جشنواره‌ها و صنایع‌دستی و غیره و غیره، بازار خاص خود را ایجاد کند.

تنها با قصه‌های هزارویک شب، می‌توان هزار و یک نمایش، هزار و یک فیلم و هزار و یک جورچین (پازل) و غیره فراهم آورد. متأسفانه بین هزاران استارت‌آپ تشکیل شده در چند دهة اخیر، باید با ذره‌بین دنبال چنین گرایشی بگردی و تردید دارم که بتوان چیزی درخور پیدا کرد.

علت این ناکامی، آن است که در سیاست‌های بالادستی و برنامه‌ریزی‌های کلان کشور اساساً چنین نگاهی مفقود است و مدیران بخش‌های فرهنگی با دغدغه‌هایی ماورایی، اغلب به هدر دادن منابع و توزیع رانت مشغول‌اند. نه این‌که بودجه فرهنگی را به برادر و داماد خود بدهند، نه. صحبت از یک سیاست فرهنگی غلط، ناآشنا با ذخیره‌های فرهنگ ملی و بی‌باور به پتانسیل زایش و باروری ذخیره‌های ادبی و نقش آن‌ها در شکوفایی اقتصادی است.

سیاست‌گذاری فرهنگی ناموفق

سال‌ها مدیران ارشد فرهنگی در همین حوزة چاپ و نشر، در تخصیص سهمیه کاغذ و زینک، اولویت را به کتاب‌های مذهبی داده‌اند، بسیار کتاب‌ها با حمایت نهادهای حاکمیتی به چاپ دهم و پنجاهم و …. رسیده‌اند. البته با این تمهید که مثلاً در گزینش‌های استخدامی و ارتقای رتبه ضمن خدمت، از مطالب آن کتاب‌ها می‌پرسند. آشکارتر از آن؛ در یک جا ردیف بودجه‌ای برای تولید کتاب‌های خاص تعیین شده و ردیفی دیگر را به مراکزی اختصاص داده‌اند که امثال آن کتاب‌ها را خریداری و مثلاً در کتابخانه‌های عمومی یا مساجد و ادارات توزیع کنند! چنین سیاست‌گذاری‌هایی به چه نتایجی می‌توانست برسد جز همین‌که الآن رسیده و فغان همان برنامه‌ریزان را از دهه هشتادی‌ها بلند کرده است؟ این‌ها محصول همان برنامه‌ریزی‌های فرهنگی است که این نسل را از وضعیت جنینی تا تولد و مهدکودک و دبستان و دبیرستان تغذیه کرده و به نمایش رفتارهایی معین واداشته است.

در همه عرصه‌های دیگر فرهنگی به‌جز کتاب و ادبیات هم می‌توان همین برنامه‌ریزی‌ها و سرمایه‌گذاری‌های نافرجام را نظاره کرد. در سینما، تئاتر، برنامه‌ها و سریال‌های تلویزیون و غیره نیز، در بر همین پاشنه چرخیده است.

اگر اینجا و آنجا دری به روی ادبیات ایران گشوده شده، در چارچوب همان سیاست‌گذاری کلان ایدئولوژی‌زده و قالبی و در دایرة تنگ بینش تربیتی و کنترل اجتماعی بوده است. آن‌هم کمتر به‌صورت محصول فرهنگی و هنری و اغلب در قالب بحث‌های کسالت‌بار و درازگویی به نام عرفان و معنویت و آیین بندگی.

خزانه ادبیات در خدمت اقتصاد

متأسفانه دانشجویان و دانش‌آموختگان هنر، حتی آنان که جستارهایی در حوزة ادبیات ایران داشته‌اند، اغلب به استفاده از برخی موتیف‌ها و نمادها در کارهایشان بسنده کرده‌اند و کمتر به آفرینش اثری ماندگار و محصولی قابل‌ارائه و توسعه‌پذیر همت گماشته‌اند. تجربة آزمودۀ نسل‌ها به ما نشان داده است که برای کاری اساسی در زمینه حفظ هویت و فرهنگ ملی، نباید منتظر اقدام دولت‌ها ماند. خوشبختانه این خودآگاهی در جامعه ایران، امروز بیش از هر زمان دیگر شکل گرفته است. همین خودآگاهی بن‌مایه‌ای است که می‌توان روی آن کاخ‌های باشکوه شاهکارهای ادبی را بنا نهاد و کارگاه‌های پرنگار و پربار محصولات فرهنگی- هنری را پی افکند. اگر خیزش مبارک خودآگاهی و بازگشت به ارزش‌های ملی، که شاهنامه فردوسی در قلب آن جای دارد، با صنعت سرگرمی (Entertainment) پیوند بخورد، در این خزانه، به روی گوهرشناسان گشوده خواهد شد تا فرآورده‌هایی گران‌بها برای گروه‌های سنی مختلف، در ژانرها و گونه‌های متنوع بیافرینند.

اگر بگوییم گنجینه‌های ادب فارسی و به‌ویژه شاهنامه، ظرفیت آن را دارند که وزارتخانه‌ای خاص خود را داشته باشند، اغراق نیست، اما آن را به بی‌راه می‌کشانیم، چراکه کار را در مجرایی بوروکراتیک می‌اندازیم. اما سازمانی خصوصی و مردمی با مدلی شبیه دیزنی (Disney) یا مشابه به آن، می‌تواند حول شاهنامه شکل بگیرد و فرآورده‌های خود را به صد گونه در بازار جهانی عرضه کند. دستیابی به این هدف، با هیجان و ادعا و شعار میسر نخواهد شد، بلکه همچنان که حکیم توس به ما آموخته است، با چاره‌جویی از روی خرد و با شناخت و اراده و پایداری و دل‌بستگی به مهر و صلح و آشتی، به کف خواهد آمد. منش و کوشش خردمندانه و پررنج فردوسی بزرگ خود بهترین الگوی ماست برای انجام این کار سترگ.

برای این‌که نمونه‌ای از بهره‌گیری خردمندانه از پتانسیل گران و دامنة گستردة شاهنامه را نشان دهیم، در ادامه به معرفی هنرمند خلاق ایرانی حمید رحمانیان و آثار هنری و فرآورده‌هایش با دست‌مایه داستان‌های شاهنامه در بازار آمریکا و اروپا می‌پردازیم.

Show More

Related Articles

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back to top button
باز کردن چت
1
سلام👋
آیا سوالی دارید که من بتوانم پاسخ دهم؟