
استنساخ اجباري توسط نوجوانان راهب و رهجويان جوان علم و سپس راههايي براي کپي کردن متون بدون زحمت فراوان نسخهبرداري. داستان تکثير متن قبل از اختراع ماشين چاپ با حروف سربي به همينسادگي است. چاپ به معناي نسخهسازي و کليشهپردازي را ميتوان سرگذشت دوران پيشاچاپ به حساب آورد. داستاني که به ما نشان ميدهد اختراع چاپ حادثهاي به يکباره نيست و روندي از پيشرفتها و ابتکارات افراد مختلف در گوشههاي مختلف جهان براي رسيدن به آرزوي تکثير نسخههاي بيشتري از کتاب است.
چاپ در اصل در شرق و غرب معاني متفاوتي داشته است. در غرب، پيدايش چاپ به معني چاپ حروفي بود، يعني چاپ به کمک حروف قابل انتقالي که از فلز ساخته ميشد. اما در چين و کشورهاي آسيايي ديگري که فرهنگشان از فرهنگ چيني متاثر بود اختراع مهم در اين زمينه چاپ باسمهاي و پيدايش چاپ به معني چاپ چوبي، يعني چاپ به کمک الواح چوبي بود. بنابراين نبايد مفهوم چاپ را در غرب به شرق تعميم دهيم. انگيزه اصلي چاپ در چين انتشار علم نبود، بلکه ميخواستند به اين وسيله شمايل قديسان يا متون مقدس را عينا تکثير کنند و قصد از اين کار استفادههاي ديني يا جادويي بود. ساختن تصاوير مکرر براي نقش بر پارچه از روي تصويري که بر چوب حک ميشد، يکي از هنرهاي کهن مردمي بود و دستکم در قرن سوم ميلادي چينيها مرکبي ساخته بودند که به کمک آن نقوش روشن و ثابتي از اين باسمههاي چوبي بهدست ميآورد. دودهاي را که از سوختن روغن يا چوب حاصل ميشد جمع ميکردند و بهصورت قلمههايي در ميآورد و آنگاه از حل کردن آن مايع سياهرنگي بهدست ميآمد که در زبان انگليسي به مرکب هندي
(Indian ink) معروف است اما فرانسويان و ايرانيان آن را به نام دقيقتر مرکب چين(I,encre de chine) ميخوانند. توسعه چاپ باسمهاي در دروان سلسله دانگ(Tang) آغاز شد. در اين دوران خاندان حاکم با همه مذاهب دانشمندان دائويي و کنفوسيوسي مذهب، مبلغانمسيحي، موبدانزرتشتي و بهخصوص راهبان بودايي- مدارا ميکرد، و هريک از اين مذاهب متون و تصاوير مقدس خاص خود را داشت. در آغاز قرن هفتم، کتابخانه امپراتور مشتمل بر حدود چهلهزار طومار دستنوشت بود. صومعههاي بودايي در آزمون راههاي مختلف تکثير شمايلها از همه کوشاتر بودند، زيرا به گفته مورخي به نام تامس فرانسيسکارتر(Thomas Francis Carter)
«ميل به نسخهبرداري» جوهر مذهب بودايي است. هر مومن بودايي بايد نسخه بدلي از بودا باشد و بوداييان معتقد، سعي ميکردند از راه تکثير شمايل بودا و متون مقدس کسب «ثواب» کنند. راهبان بودايي شمايلهايي بر سنگ ميکندند و آنگاه برگردانهايي از آن فراهم ميآوردند؛ مهر ميساختند؛ نقوشي را که بر چوب يا فلز يا موم کنده شده بود بر روي کاغذ يا ابريشم يا ديوارهاي گچي منتقل ميکردند، با مهرهاي چوبي کوچک دستهداري که ميساختند، نمونههايي ابتدايي از چاپ به کمک حکاکي روي چوب فراهم ميآوردند. در اين ميان يکنفر به فکرش رسيد که دسته مهر را بردارد و باسمهچوبي را روي ميز صافي قرار دهد بهطوري که روي حکاکي شدهاش به طرف بالا باشد. آنگاه، احتمالا در قرن هفتم يا اوايل قرن هشتم ميلادي، اوراق کاغذ را روي باسمهچوبي آغشته به مرکب پهن کردند و فرچهاي روي آن کشيدند، و بدينطريق نمونههاي بزرگتري از چاپ به کمک حکاکي روي چوب بهدست آمد. اما در سال ۸۴۵ که مذاهب بيگانه، و از جمله مذهب بودايي، در چين ممنوع اعلام شد، چهارهزاروششصد معبد بودايي را ويران کردند و دويستوپنجاه هزار راهب و راهبه بودايي را از صومعهها بيرون راندند، و اين نخستين نمونههاي چاپ چيني از ميان رفت. در همان زمان که شيوههاي چاپ باسمهاي در چين پيشرفت ميکرد، در آنسوي درياهاي مجاور، فرهنگ ژاپني تحتتاثير فرهنگ چيني متحول ميشد. در قرن هفتم، سران قدرتمندي چون امير شوتوکو (shotoku) طوايفي را که در راس هر يک رئيسي دينيار بود با هم متحد کردند و يک حکومت متمرکز به سبک چيني بهوجود آوردند. دين اصلي اين طوايف شينتو(Shinto) بود که ديانتي بود قديمي و صورتهاي گوناگون داشت و بر پرسش طبيعت استوار بود، اما هيئتهايي که فرمانروايان ژاپني به چين فرستادند، از مذهب بودايي که اصل هندي داشت، بهصورت وسيلهاي براي انتقال راهورسم چيني به ژاپن استفاده کردند. دانشجوياني که از چين باز ميگشتند زبان و ادب و هنر چيني را با خود به ارمغان ميآوردند. امير شوتوکو، به تقليد از امپراتور چين، در نامهاي خطاب به او نوشت: «از امپراتور آفتاب طالع به امپراتور آفتاب غارب». هنگامي که امپراتوران ژاپن(در۷۰۱-۷۸۴) پايتخت باشکوهي در نارا(Nara) ، به تقليد از پايتخت چين در چانگآن (Changan) ، سيان(Sian) امروزي، بنا نهادند و آنرا با يک مجسمه مفرغي ۵۵۰تني از بودا آراستند)(۷۴۹-۷۳۵) که روکشي از طلا به وزن تقريبا ۲۴ کيلوگرم داشت و هنوز بزرگترين مجسمه مفرغي جهان است، مذهب بودايي در اوج قدرت خود بود. هنگامي که امپراتور ژاپن شومو(Shomo) در ۷۴۹ از سلطنت کنارهگيري کرد، تاجوتخت به دخترش ملکه راهبه کوکن(Koken) رسيد. رييس ترزبان راهبان بودايي با سخنان خود دل ملکه را بهدست آورد و پزشک مخصوص و مشاور ويژه او شد. ملکه حکومت و احيانا تن خود را به او سپرد، و اورا به القاب و عناويني که زماني خاص امپراتور بود آراست، در قصر خانهاش داد، و خود بودايي متعصبي شد. ملکه کوکن، براي جلوگيري از بازگشت آبله همهگيري که در ۷۳۴-۷۳۵ بسياري از درباريان را کشته بود، هياتي ويژه متشکل از صدوشانزده راهب بودايي را مامور راندن شياطين بيماريزا کرد. او داستاني را از يکي از متون بودايي بهخاطر آورد: زماني پيشگويي به برهمني گفته بود ظرف هفت روز آينده ميميرد. برهمن پيش بودا رفت و گفت که اگر چارهاي براي کارش بينديشد مريد او خواهد شد. بودا به او گفت:«در فلان شهر پاگودايي ويران شده است. بايد به آنجا بروي و آن را مرمت کني، سپس يک تعويذ درني(dharani) بنويس و در آنجا بگذار، اگر اين تعويذ را بخواني عمرت دراز خواهد شد و به بهشت خواهي رفت» آنگاه مريدان بودا از او پرسيدند که تاثير تعويذ درني از کجاست؟ بودا گفت:«هر کس بخواهد از اين تعويذ کسب تاثير کند بايد هفتادوهفت نسخه از آن بنويسد و در پاگودايي بگذارد. آنگاه بايد براي اين پاگودا قرباني کند، اما ميتوان به جاي اين کار هفتادوهفت پاگوداي گلي براي درنيها ساخت و در هر کدام يکي از آنها قرار داد. با اين کار عمر کسي که اين پاگوداها را ميسازد و تقديس ميکند دراز و گناهانش بخشوده خواهد شد. چنين است شيوه استفاده از درني…». ملکه کوکن که ديگ تقدسش به جوش آمده بود، کار بيسابقهاي کرد. دستور داد يک ميليون تعويذ بسازند، که هر کدام يک ورق کاغذ بود و حدود بيستوپنج سطر نوشته رويش چاپ شده بود و در يک پاگوداي کوچک چوبي قرار داشت. اينکار در سال ۷۷۰ پايان يافت و يک ميليون پاگودا را ميان معابد مختلف توزيع کردند. بيشتر اين پاگوداهاي کوچولو سه طبقه بودند و در حدود يازده سانتيمتر ارتفاع داشتند و قطر قاعدهشان در حدود هشتونيم سانتيمتر بود. اما از هر دههزار پاگودا يکي هفت طبقه و از هر صدهزار يکي سيزده طبقه بود. تعويذهاي درون اين پاگوداها نخستين نمونه چاپ باسمهاي از روي مس به روي کاغذ است. اما ظاهرا اين تعويذها داروي موثري نبود، زيرا ملکه در همان سالي که کار پايان يافت در سن پنجاهودو سالگي گويا به مرض آبله درگذشت.
تهيه سوتره الماس، که در ۷۶۸ چاپ شده و دومين بازمانده چاپ چيني است و قديميترين«کتاب» موجود محسوب ميشود، کار پيچيدهتري بود. منتخباتي از متون مقدس بودايي را بر اوراقي که هريک هفتادوپنج سانتيمتر طول و سيسانتي متر عرض داشت چاپ کردند و بههم چسباندند و طوماري تقريبا به طول پنجمتر پديد آمد. در کنار اين موعظههايي که بودا درباره ناچيزي همه چيز ايراد کرده است، توضيح داده شده بود که فراهم آورندگان اين کتاب چه ثوابهايي بهدست آوردهاند، و گفته شده بود که هرجا نسخهاي از اين متن مقدس باشد حضرت بودا شخصا درآنجا حاضر خواهد بود. بدين طريق چاپ لوحي بهصورت شيوه جديد و مطلوبي براي توليد«ثواب» در مقياس وسيع درآمد. ساير آثار چاپي اوليه، گذشته از متون مقدس بودايي، احيانا شامل نوشتههايي در جادوي دائويي، رسالههايي در تعبير خواب، و کتابهاي لغت بود. اما در زمينه متون مذهبي، هنوز عموما دستنوشتههايي را که به هنرهاي خطاطي آراسته بود ترجيح ميدادند، و آثار چاپي براي مردم کمبضاعت بود. تاچند قرن، چاپ اسناد دولتي در مقياس وسيع، صورت غالب و دستوپاگير چاپ در چين بود. فنگ دائو(Feng tao) صدراعظم سلسله چين مرکزي که شو(Shu) واقع در چين غربي را به تصرف درآورد، در وقايعنامه رسمي سال ۹۳۲ مينويسد: در دوران سلسله هانگ(Hang)، علماي مذهب کنفوسيوس را محترم ميشمردند و آثار کلاسيک را بر سنگ ميکندند… در دوران دانگ(Tang) نيز سنگنوشتههايي حاوي متون کلاسيک در مدرسه شاهي فراهم ميآمد. سلسله ما به بسياري کارهاي ديگر مشغول است و نميتواند به کارهايي چون کندن کتيبه بر سنگ و برپا کردن آن بپردازد. اما ديدهايم که برخي از اهالي وو(wu) وشو کتابهايي را که از روي باسمههاي چوبي چاپ شده است فروختهاند. اين کتابها گوناگوناند، در ميان آنها آثار کلاسيک] مذهب کنفوسيوس[ ديده نميشود. اگر آثار کلاسيک تصحيح شوند و بدينطريق بر چوب حک و منتشر گردند، مطالعه ادبيات رونق فراوان خواهد يافت.
تصحيح و چاپ آثار کنفوسيوس مذهب کنففوسيوس بيستويک سال تمام وقت برد. در سال ۹۵۳ ، مدير فرهنگستان ملي، موقعي که مجموعه صدوسي جلدي آثار کلاسيک کنفوسيوسي را سرانجام به امپراتور تقديم کرد، برخود ميباليد که اکنون«آن تعاليم جهاني جاويدان شده است». منظوري که همواره مدنظر بود حفظ اصالت متون بود نه بخش کردن آنها، واژه چيني يين (yin) به معني چاپ، در اصل به معني «مهر» بود، و بدينطريق مفهوم تاييد رسمي را همراه داشت. تا سال ۱۰۶۴ هرگونه چاپ خصوصي آثار کلاسيک مذهب کنفوسيوس يا هر چيز ديگر ممنوع شده بود، و فقط متوني که رسما تاييد شده بود ميتوانست منتشر شود. چاپ باسمهاي شکوفايي فرهنگ چيني را در دوران رنسانس سونگ۰(Sung) سبب شد و مجموعه چاپي آثار کلاسيک مذهب کنفوسيوس ادبيات اين مذهب را زنده کرد. پيش از پايان قرن دهم، اولين دوره از تواريخ سلسلههاي چين از چاپ درآمد، در همان زمان، در سال ۹۸۳، بوداييها اثري عظيمتر از آن توليد کردند، و آن سه زنبيل(Tripitaka) يا مجموعه متون موثق بودايي در ۵۰۴۸ مجلد و بالغ بر۱۳۰۰۰۰ صفحه بود، که هر صفحهاش را با يک باسمه جداگانه چاپ کرده بودند. پادشاه کره يکدوره از اين کتاب از امپراتور چين هديه گرفت، و وقتي راهبي بودايي يکدوره از آن با خود به ژاپن برد واژه سوري- هون (Suri-hon) به معني کتاب چاپي به زبان ژاپني وارد شد. مذاهب ديگر نيز متون مقدس خود را به چاپ رساندند. مجموعه متون موثق دائويي در ۴۰۰۰ جلد در ۱۰۱۹ منتشر شد. مذهب مانوي، که از غرب به چين رفته بود، با چاپ باسمهاي کتب مقدس خود، ضبطوربطي به کار خود داد. ظاهرا مسلمانان بسياري که در دوران سلسله سونگ در چين ميزيستند قرآن را به چاپ نرساندند، اما تقويمهايي چاپ باسمهاي ميشد که خاص مسلمانان بود. در چين نيز مانند غرب، ظهور فنون چاپ با افول فنون پرورش حافظه همراه بود. يک دانشمند چيني به نام يهمنگده(yeh meng-te) در حدود ۱۱۳۰ مينويسد: «پيش از سلسله دانگ، چون فن چاپ وجود نداشت، همه کتابها دستنوشت بود. مردم گردآوري کتاب را افتخاري محسوب ميکردند و هيچکس کتاب زياد نداشت… و دانشجويان، به سبب تلاش عظيمي که در کار استنساخ ميکردند، در از بر خواندن کتب بسيار توانا و دقيق بودند». در زمان پنج سلسله، نخست فنگدائو از سرور خود درخواست کرد که يک موسسه رسمي چاپ داير شود و بار ديگر در دوراني از سلطنت سلسله ما که به شونهوا(shun hua) معروف است کارگزاراني ماموريت يافتند که اسناد تاريخي و وقايعنامههاي سلسلههاي اول و دوم هان(Han) را به چاپ برسانند، از آن زمان، شمار کتابهاي چاپي روزبهروز بيشتر… و تحصيل کتاب براي دانشجويان آسانتر شد و درنتيجه سنت از برخواندن متون ازميان رفت.
دانيل جي.پورستين
ترجمه: حسين معصومي