بهاي تمامشده را برآورد کنید، بعد قیمت بدهید
حسابداري صنعتي نورافکنی به سود و زیان هر سفارش در چاپخانه

فهرست مطالب
این روزها بحث تعیین دستمزد خدمات چاپ نقل مجلس چاپخانههاست. اتحادیه چاپخانهداران به تازگی تعرفه دستمزد خدمات چاپ را اعلام کرده و بحث و جدل پیرامون آن بین چاپخانهداران از طرفی و بین چاپخانهها و مشتریان از طرف دیگر، داغ است. بسیاری از چاپخانهداران از قیمتشکنی برخی همکارانشان گلایه دارند و بر این باورند که آنها حساب و کتاب و درک درستی از هزینه تمامشده ندارند وگرنه تن به چنین قیمتهای پایینی نمیدادند. در چنین فضایی ضرورت توجه به روش محاسبه قیمت تمامشده، احساس میشود. اما راه و روش دستیابی به قیمت تمامشده کدام است؟
حسابداري صنعتي شاخهاي از علم و فن حسابداري است که وظيفه جمعآوري اطلاعات مربوط و عوامل هزينه و محاسبه بهاي تمامشده محصولات و خدمات را برعهده دارد و با تجزيه و تحليل گزارشها و بررسي راههاي توليد، روشهاي تقليل بهاي تمامشده توليدات را بيان ميکند.
مديران اگر گزارشات دقيق و صحيحي از عوامل هزينه نداشته باشند در تصميمگيري خود در جهت افزايش توليد يا ساير تصميمگيريها و راه انجام تصميمات خود با مشکل مواجه خواهند شد. در اين مقاله سعي شده بهصورت مختصر و به شکل آموزشي به اين مقوله مهم پرداخته شود
براي حسابداري صنعتي (حسابداري بهاي تمامشده) تعاريف بسياري ارائه شده است که دو تعريف زير از آن جمله است:
حسابداري صنعتي شاخهاي از سيستم اطلاعاتي حسابداري است که اطلاعات مربوط به هزينههاي ساخت محصول را براي استفاده در حسابداري مديريت و حسابداري مالي جمعآوري، پردازش و ارائه ميکند.
حسابداري صنعتي به شاخهاي از حسابداري اطلاق ميشود که اطلاعات مربوط به عوامل هزينه را جمعآوري و بهاي تمامشده محصولات و خدمات را محاسبه ميکند. همچنين از طريق تحليل و بررسي هزينههاي توليد اطلاعات سودمندي براي تصميمگيري مديريت فراهم ميآورد و روشهاي تقليل بهاي تمامشده توليد از طريق تجزيه و تحليل گزارشها و بررسي شيوههاي توليد را عهدهدار است.
اهميت حسابداري بهاي تمامشده
حسابداري بهاي تمامشده با بهکارگيري سيستمها، روشها و شيوههاي متداول و مخصوص به خود، مديريت را جهت برنامهريزي، کنترل و ارزيابي نتايج عمليات مجهز کرده و نقش بازوي مديريت در برنامهريزي و کنترل فعاليتها را ايفا ميکند.
اين شاخه از حسابداري، مديريت را در برآورد و جمعآوري اطلاعات مربوط به عوامل هزينه شامل (هزينه مواد اوليه، هزينه حقوق و دستمزد و ساير هزينههاي توليدي) ياري ميکند. اين عمل به مديران امکان ميدهد تا جهت افزايش توليد با توسعه تأسيسات و تغيير ماشينآلات از طرق مختلف مانند خريد، تعويض، ساخت و يا اجاره تأسيسات و ماشينآلات جديد تصميمگيري نمايند. همچنين برآورد و جمعآوري اطلاعات ميتواند مديران را درجهت کاهش توليد (درشرايط نامناسب) ياري کند.
بهطور مثال، اگر مديران يک واحد توليدي تصميم داشته باشند توليد را افزايش دهند ميتوانند ماشينآلات مورد نياز خود را به يکي از طرق زير تهيه کنند:
۱- خريد ماشينآلات جديد
۲- اجاره ماشينآلات مورد نياز
۳-تعويض ماشينآلات موجود با ماشينآلات جديد
حسابـداري بـهـاي تمـامشـده مـيتـوانـد با برآورد هزينههاي لازم براي استفاده هر يک از شيوههاي فوق، بهاي تمامشده محصول ساختهشده (مثلا یک فرم دو ورقی افست چهاررنگ) را در هر یک از این گزینهها، برآورد کند. در اين صورت مديريت با درنظر گرفتن امکانات و محدوديتهاي واحد تجاري و با توجه به برآوردهاي انجامشده در حسابداري صنعتي ميتواند بهترين و باصرفهترين راه ممکن را انتخاب و به مرحله اجرا در آورد. همچنين مديران با استفاده از اطلاعات ارائهشده بهوسيله حسابداري صنعتي، دواير و مراکزي را که کارايي کمتري دارند يا وظايف خود را به درستي انجام ندادهاند، شناسايي ميکنند.
آگهیهای استخدام و کاریابی در صنعت چاپ و بستهبندی را همین الان مشاهده کنید!
کاربرد حسابداري بهاي تمامشده
بهطور خلاصه وظايف حسابدار صنعتي عبارت است از:
۱- ايجاد روشها و شيوههاي اعمال کنترل درجهت کاهش معقول هزينهها
۲- کمک به مديران در جهت اجراي برنامهها
۳- ارزيابي موجودي کالا (موجودي مواد، موجودي کالاي درجريان ساخت و موجودي کالاي ساخته شده) بهمنظور هزينهيابي و قيمتگذاري آنها و نيز ارائه روشهاي کنترل مقدار موجوديها
۴-راهنمايي مديريت درجهت تصميمگيريهاي نهايي به منظور انتخاب بهترين راهحل از راهحلهاي موجود
۵- پيشبيني و برآورد هزينههاي توليد براي يک دوره معين (ازطريق تنظيم بودجه)
۶- جمعآوري، تفکيک، ثبت و تسهيم هزينهها
استفاده ازحسابداري صنعتي و نتايج حاصل از آن تنها به مؤسسات توليدي محدود نميشود، بلکه مؤسسات غيرتوليدي شامل اکثر مؤسسات خدماتي (بیمارستانها، مؤسـسـات آمـوزشي، شرکتهاي بيمه، شرکتهاي حملونقل بار و مسافر، عمده فروشان و ادارات دولتي) نيز ميتوانند از حسابداري صنعتي و نتايج حاصل از آن، جهت محاسبه بهاي تمامشده خدماتي که ارائه ميدهند و نيز جهت افزايش کارايي فعاليتهاي خود، استفاده کنند.
بهعنوان مثال، در يک بيمارستان امکان محاسبه بهاي تمامشده يک تخت بيمارستاني درمدت يک روز بدون در نظرگرفتن ساير خدمات ارائهشده به بيمار وجود دارد که آن را اصطلاحاً (تخت روز) مينامند. همچنين در يک واحد آموزشي مانند هنرستانها و دانشکدهها با استفاده از روشها و شيوههاي موجود در حسابداري صنعتي ميتوان هزينه آموزشي يک دانشآموز يا يک دانشجو در يک ترم تحصيلي يا حتي براي گذراندن يک واحد درسي يا هزينه يک ساعت درسي در يک کلاس را محاسبه کرده، همچنين شرکتهاي حملونقل بار و مسافر با استفاده از حسابداري صنعتي ميتوانند هزينه حملونقل يک تن بار و يا جابهجايي يک مسافر درطول يک کيلومتر را محاسبه کنند که اصطلاحاً به آن تن کيلومتر و يا مسافر کيلومتر گفته ميشود.
با توجه به مثالهاي ارائهشده به کاربرد حسابداري صنعتي درمؤسسات غيرتوليدي پي ميبريم ولي مهمترين کاربرد حسابداري صنعتي محاسبه بهاي تمامشده محصولات ساختهشده در واحدهاي توليدي است. به همين جهت مباحث ارائه شده عمدتاً به اين موضوع اختصاص دارد.

اصطلاحات متداول در حسابداري بهاي تمامشده
علوم و فنون هر يک داراي اصطلاحات خاص خود هستند که با بهکارگيري اين اصطلاحات، درک مطالب مربوط به آن علوم و فنون سادهترخواهد شد. برهمين اساس حسابداري بهاي تمامشده نيز داراي اصطلاحاتي است که هرکدام نشانگر مفهوم خاصي هستند. در اين قسمت به توضيح بعضي از آنها ميپردازيم تا فراگيري مطالب بعدي آسانتر شود.
عوامل بهاي تمامشده
هزينههاي مستقيم؛ هزينههايي است که به آساني میتوان آنها را به محصول معين ارتباط داد و هزينههاي غيرمستقيم از هزينههايي تشکيل شده که ارتباط مستقيم با محصول توليد شده ندارد.
عوامل بهاي تمامشده که به آن عوامل، هزينه نيز گفته ميشود، عبارت از هزينههايي است که بهصورت مستقيم و غيرمستقيم در ساخت محصول به مصرف ميرسند. اين عوامل معمولاً از سه قسمت (شامل مواد اوليه مستقيم، دستمزد مستقيم و سربار توليد) تشکيل ميشوند.
– مواد اوليه مستقيم
هر نوع مواد اوليهاي که يک جزء قابل شناسايي محصول را تشکيل ميدهد، مواد مستقيم ناميده ميشود مانند چوب در ساخت ميز.
– دستمزد مستقيم
حقوق و دستمزد کارگراني که بهصورت مستقيم در توليد محصول نقش دارند مانند هزينه دستمزد کارگران برش چوب در توليد ميز.
– ساير هزينههاي غيرمستقيم توليد
هزينههاي غيرمستقيم توليد که معمولاً به آن، سربارساخت و يا سربار توليد نيز ميگويند، همه هزينههاي توليد است که غير از مواد مستقيم و دستمزد غيرمستقيم را دربرميگيرد.
بعضي از هزينههای غیرمستقیم عبارتند از: مواد غيرمستقيم (ميخ در توليد ميز)، دستمزد غيرمستقيم در هزينه دستمزد کارگران، هزينه اجاره کارخانه، هزينه استهلاک ساختمان، ماشينآلات و تأسيسات، هزينه بيمه شامل (بيمه کارخانه، بيمههاي اجتماعي کارگران، بيمه بيکاري)، هزينه سوخت و روشنايي کارخانه، هزينه تعمير ماشينآلات و تأسيسات کارخانه و هزينه نگهداري ماشينآلات و ساختمان و تأسيسات کارخانه.
بهايابي و هزينهيابي
محاسبه بهاي تمامشده کالاي ساخته شده و محاسبه بهاي تمامشده موجودي کالاي درجريان ساخت را اصطلاحاً بهايابي (هزينهيابي) گويند.
توليد
عبارت از، تغيير شکل و يا تغيير ماهيت مواد، طي مراحل مختلف به کالاي ساخته شده است بهطوريکه پس از اين تغيير، مواد خام ديگر شکل و ماهيت قبلي را نداشته باشد. بهعنوان مثال، در کارخانههاي ذوبآهن سنگآهن را به آهن ورق، تير آهن و … تبديل ميکنند.
کالاي ساخته شده
به محصولاتي گفته ميشود که فرآيند توليد را طي نموده و اصطلاحاً تکميل شده و براي فروش آماده باشند.
کالاي در جريان ساخت
به محصولات يا موجوديهايي اطلاق ميشود، که ساخت آن هنوز به پايان نرسيده و تکميل نشده باشند.
بهعنوان مثال: دريک پالايشگاه، نفت خام که به عنوان مواد اوليه است دريک فرآيند توليد به محصولات و فرآوردههايي مانند بنزين هواپيما، بنزين سوپر، بنزين معمولي، نفت سفيد، نفت گاز، نفت کوره، قير و … تبديل ميشود.
باتوجه به تخصصيشدن موضوع هزينهيابي و افزايش حجم فعاليتها در مؤسسات توليدي، همچنين لزوم تفکيک هزينهها و محاسبه بهاي تمامشده محصولات ساختهشده، بهمنظور دستيابي به اهداف مورد انتظار، ايجاد دايره حسابداري صنعتي به موازات دايره حسابداري مالي ضروري بهنظر ميرسد.
دايره حسابداري مالي وضعيت مالي مؤسـسه را بـا ارائـه گـزارشهاي مـالـي (صورت سود وزيان، ترازنامه و صورت گردش وجوه نقد) منعکس ميکند. اين گزارشها عموماً برونسازماني بوده و نشاندهنده اين است که فعاليتهاي مؤسسه درطول دوره مالي چه نتايج کلي دربرداشته است. ولي دايره حسابداري بهاي تمامشده به جزئيات فعاليتهاي دواير توليدي، مراکز هزينه و قسمتهاي مختلف ميپردازد و نتايج بهدست آمده را در قالب گزارشهايي مانند گزارش مصرف مواد، گزارش ساعت کار انجام شده، اوقات تلفشده، ضايعات توليد، همچنين قيمت تمامشده محصولات ساختهشده و در جريان ساخت و … در اختيار مديران قرار ميدهد که معمولاً گزارشهاي درونسازماني محسوب ميشوند.
حساب کالاي در جريان ساخت
با توجه به مطالب ياد شده درمورد عوامل بهاي تمامشده در مؤسسات توليدي، حسابي تحت سرفصل حساب کالاي در جريان ساخت يا حساب کنترل کالاي درجريان ساخت که درواقع حساب توليد محصول است، استفاده ميشود و هزينههايي را که بهاي تمامشده محصول را تشکيل ميدهند (شامل مواد اوليه مستقيم، دستمزد مستقيم و هزينههاي غيرمستقيم توليد) به بدهکار حساب کنترل کالاي درجريان ساخت منظور ميشوند. به عبارت ديگر، حساب کنترل کالاي در جريان ساخت به ازاي هريک از عوامل بهاي تمامشده که درساخت محصول به مصرف رسيدهاند، بدهکار ميشود و پس از ساخت محصول در واحد توليدي و انتقال آن به مراحل بعدي توليد و يا انتقال به انبار، بهاي تمامشده محصول محاسبه و از حساب کنترل کالاي درجريان ساخت خارج ميشود. به عبارت ديگر حساب کنترل کالاي در جريان ساخت معادل بهاي تمامشده کالاي ساخته شده، بستانکار ميشود. (جدول ۱)
مثال : يک کارخانه به توليد سه نوع محصول به نام محصول الف، ب و ج اشتغال دارد هزينههاي اوليه اين محصولات شامل مواد اوليه مبلغ ۶.۰۰۰.۰۰۰ ريال، دستمزد مستقيم مبلغ ۲.۵۰۰.۰۰۰ريال و هزينههاي غيرمستقيم توليد (سربار ساخت) مبلغ ۱.۵۰۰.۰۰۰ريال است.
۴۰ درصد از مواد اوليه، ۳۰ درصد از دستمزد مستقيم و ۳۰ درصد از هزينههاي غيرمستقيم براي توليد محصول الف به مصرف رسيده است. ۳۵ درصد از مواد اوليه، ۲۵ درصد از دستمزد مستقيم و ۲۵ درصد از هزينههاي غيرمستقيم براي توليد محصول ب مصرف شده است. بقيه مواد اوليه، دستمزد و ساير هزينههاي غيرمستقيم جهت توليد محصول ج مصرف شده است. در پايان دوره مالي معادل ۸۰ درصد از هزينههاي توليد محصول الف و معادل ۷۰ درصد از هزينههاي توليد محصول ب و معادل ۱۰۰ درصد از هزينههاي توليد محصول ج به کالاي ساخته شده تبديل شده است. (جدول ۲)
بايد توجه داشت که مانده حساب کنترل کالاي درجريان ساخت، بهاي تمامشده موجودي کالاي درجريان ساخت پايان دوره را نشان ميدهد. به عبارت ديگر محصولاتي که طي دوره مالي فرآيند توليد را بهطور کامل طي نکرده باشند، بهعنوان موجودي کالاي در جريان ساخت پايان دوره در حساب کنترل کالاي درجريان ساخت باقي ميمانند. اين محصولات در دوره مالي بعد تکميل شده به مراحل بعدي يا به انباركالاي ساخته شده منتقل ميشوند.
چنانچه در يک کارخانه چند نوع محصول ساخته شود يا اگر محصولات يک کارخانه درچند دايره توليد شوند، در دفتر کل يک حساب تحت سرفصل حساب کنترل کالاي درجريان ساخت در نظرگرفته ميشود. و در دفتر معين براي هرمحصول يا براي هر دايره اجرایی، حسابي جداگانه تحت سرفصلهاي حساب کالاي درجريان ساخت محصول و يا حساب کالاي در جريان ساخت دايره در نظرگرفته ميشود.
گردش هزينهها از زمان تبديل وجه نقد به ساير عوامل تا تبديل کالاي فروشرفته به وجه نقد در نمودار يک تشريح شده است.
چند نکته ضروري
۱- بخشي از وجوه نقد يا حسابهاي پرداختني که مربوط به دستمزد مستقيم است به حساب کنترل کالاي در جريان ساخت انتقال مييابد و همچنين دستمزد غيرمستقيم به حساب سربار ساخت منتقل ميشود.
۲- مواد اوليه به صورت نقد يا نسيه خريداري ميشود که در اين زمان مواد اوليه که جزء اقلام دارايي است به حساب موجودي مواد، بدهکار ميشود و تا زمان مصرف در توليد باقي ميماند.
۳- مواد موجود در انبار به تدريج به مصرف ميرسد که بخش مستقيم آن به حساب کالاي در جريان ساخت و بخش غيرمستقيم آن به حساب سربار ساخت بدهکار ميشود.
۴- پس از اين که کالا تکميل شد، بهاي تمامشده کالاي ساخته شده از حساب کنترل کالاي در جريان ساخت به حساب موجودي کالاي ساخته شده منتقل ميشود.
لازم به توضيح است که حساب کنترل کالاي درجريان ساخت و حساب موجودي کالاي ساختهشده هر دو از اقلام داراييهاست و در اين گروه طبقهبندي ميشود.
۵- هنگام فروش کالاي ساختهشده، بهاي تمامشده کالاي ساختهشده ازحساب موجودي کالاي ساخته شده به حساب قيمت تمامشده کالاي فروشرفته منتقل ميشود و در فاصلة پايان دوره به خلاصه حساب سود و زيان انتقال مييابد. در نتيجه حساب موجودي کالاي ساختهشده که يک قلم دارايي است، به حساب بهاي تمامشده کالاي فروش رفته که يکي از اقلام هزينه است منتقل ميشود.
جدول ۱
ابوالقاسم عشقي




