خبر کوتاه بود و عجيب انتشار کتاب روي رول دستمال کاغذي! انتشار اين کتاب که نوعي پرفورمنس به شمار ميآيد در هفتههاي اخير توجه بسياري از اهالي چاپ و دستاندرکاران اين حوزه را به اين خلاقيت ديدني جلب کرد. کتابي که فقط از ۷۰۰ کلمه تشکيل شده بود. اين کتاب را که «شناختنامهي انسانِ معاصر» نام دارد سعيد کريمي، شاعر، منتقد و پژوهشگر در ۳۰۰ نسخه توسط نشر ايجاز بر روي رول دستمال کاغذي منتشر کرد. دقايقي با سعيد کريمي که پيش از اين پنج کتاب مثل «مباني ترانهسرايي»، «دعاهاي بيآمين» و «پاپ نامه» را منتشر کرده است، به گفتگو نشستيم که ماحصل آن را ميتوانيد در اين مصاحبه بخوانيد.
قبل از هر چيز برايمان بگوييد چطور شد به اين فکر افتاديد که کتاب خود را بر روي رول دستمال کاغذي منتشر کنيد؟
بايد بگويم که اين کتاب بر روي رول دستمال توالت منتشر شده است و من تاکيد دارم که حتما از اين کلمه استفاده کنم به اين دليل که مصرفگرايي انسان را به نمايش بگذارم. انسان همه چيز را در خدمت خود ميخواهد و بيشترين کاري که در طول زندگي انجام ميدهد توليد زباله و آسيب زدن به منابع طبيعي است. براي رول توالت نيز درختان زيادي قطع ميشود و اين کاغذ پاکيزه توليد ميشود تا انسان بتواند خود را تميز کند اين در حالي است که در هيچ گونه جانوري اجابت مزاج تا اين اندازه مثل انسان براي محيطزيست هزينه ندارد.
عمليات چاپ کتاب چگونه محقق شد؟
براي چاپ کتاب طبق تحقيقاتي که داشتم متوجه شدم که هيچ پرينتر يا دستگاه چاپي در ايران وجود ندارد و در اين صنعت تنها زماني که تيراژ کتاب ميليوني است ميتوان اين کتاب را چاپ کرد. در اين کار در هر ۲۵ رول دستمال کاغذي يک صفحه از کتاب من آورده شده است و در هر خط پرفراژ دستمال تنها دو پاراگراف از متن کتاب نوشته شده است. براي اين کار با همکاري يکي از دوستانم به نام ماني شرواني يک مهر و کليشه درست کرديم. سپس تلاش کرديم مرکبي را پيدا کنيم که بر روي رول توالت پخش نشود. زيرا يکي از مشکلات ما اين بود که اغلب مرکبها روي رول پخش ميشوند. در همين زمينه يک مرکب خارجي پيدا کرديم و کار ما به صورت چاپ دستي آغاز شد.
در نگاه اول کار زياد سخت نيست اما در هنگام کار مشکلات خاص خودش را داشت.
بله کار خيلي سخت بود، انجام چاپ دستي بر روي پارچه و کاغذ خيلي راحت است اما در اين کار بايد رول را باز ميکرديم، مهر ميزديم و به دليل حساسيت جنس رول باز و بسته کردن آن مشکل بود. اما از آنجايي که تصميم گرفته بودم اين کار را انجام دهم با کمک جمعي از دوستانم در مدت يک هفته توانستيم چاپ کتابها را تمام کنيم. البته عمليات آمادهسازي اين کتاب بيش از سه ماه طول کشيد چون براي تهيه مواد اوليه موردنياز تحقيقات و کارهاي ميداني زيادي انجام شد، حتي برخي ايدههاي اوليه هم جواب نداد تا در نهايت به آخر کار رسيديم.
يکي از نکات جالب اين کتاب بهرهمندي از جلد است. درباره ايده جلدسازي کتاب برايمان بگوييد.
هر کتاب يک جلد دارد و ما نميخواستيم اين کتاب را بدون جلد يا بستهبندي مناسب به دست خريداران بدهيم. به ويژه اينکه نظرم اين است که اين کتاب يک شي هنري است و ارزش هنري دارد. من براي اين کتاب قيمت ۳۰ هزار توماني در نظر گرفتم و معتقد بودم که افراد براي يک رول دو تا سه هزارتوماني که پول نميدهند اما چون ارزش هنري دارد به سراغ آن ميآيند. به همين دليل براي اينکه رول يا کتاب ما جلد داشته باشد، پاکتي گرفتيم و روي آن نيز چاپ دستي انجام داديم و با وجود اينکه برخي افراد گفتند که چاپخانه کار را انجام دهد اما من مخالفت کردم و گفتم که در اين صورت کار شکل تجاري پيدا ميکند و از ارزش هنري آن کاسته ميشود.
براي اين کتابها چند رول دستمال کاغذي مصرف شد؟
حدود ۴۰۰ رول دستمال مصرف شد که ۳۰۰ رول آن در قالب کتاب منتشر شد و بيش از صد رول دستمال کاغذي مصرف پرتي داشت، زيرا برخي از آنها موقع باز کردن يا چاپ کردن پاره ميشدند. اين رولها را برخي از دوستان هنرمندم خمير کردند و با آنها مجسمه ساختند. ما چون در تعداد بالا اين رولها را گرفته بوديم از ميان ۱۰ رول يکي از آنها چروک بود يا به دليل ضربه خوردن قابليت و کارايي نداشتند. حتي بعضي رولها چون دولايه هستند از هم باز ميشدند و به درد کار ما نميخوردند و مجبور ميشديم آنها را کنار بگذاريم و پنج مدل رول توالت انتخاب کرديم و کتابها را بر روي آنها چاپ کرديم و همه رولها از يک جنس و برند نيستند.
نحوه استقبال مردم و فروش کتابها چگونه بود؟
از آنجايي که تمام نسخههاي کتاب شماره دارند، نحوه فروش ما اينگونه بود که نام خريدار و شماره نسخهاي که خريداري کرده است را يادداشت کرديم تا بدانيم که هر نسخه کتاب در دست چه کسي است. در روز فروش کتاب، الان حدود ۱۰۰ کتاب از ۳۰۰ نسخه باقي مانده است که به زودي در يکي از گالريهاي هنرهاي تجسمي براي فروش عرضه ميکنيم.
پيش از اين آيا نمونه کار شما در ايران يا جهان انجام شده است؟
من اين ايده را از سال گذشته در ذهنم داشتم و در گفتگو با چاپخانهداران و اهالي فن به جستجو در اين زمينه پرداختم. حين تحقيقاتم متوجه شدم که باز هم مثل خيلي از ابداعات ديگر، پيش از اين؛ ژاپنيها پيشدستي کردهاند و در سال ۱۳۸۸ يک رمان جنايي در تيراژ ميليوني بر روي رول توالت چاپ کردهاند. يک شرکت توليدکننده لوازم بهداشتي در ژاپن تصميم گرفت در يک اقدام جالب يکي از داستانهاي پرفروش جنايي اين کشور را بر روي رول دستمال کاغذي به چاپ برساند تا استفادهکنندگان در هر جا بتوانند از خواندن اين داستان لذت ببرند. کتاب «حلقه» نوشته «کوجي سوزوکي» نويسنده ژاپني است که هر کدام از اين رولهاي کاغذ حدود ۹۰ سانتيمتر طول دارد و استفاده کنندگان بهراحتي ميتوانند تنها در ظرف چند دقيقه تمام داستان را بخوانند. البته من قبل از اينکه بدانم ژاپنيها در اين زمينه کار کردهاند ايده کتاب بر روي رول توالت را در ذهنم داشتم و برايم جالب بود که در ژاپن نيز چنين کاري شده است.
کمي هم درباره موضوع کتاب برايمان بگوييد.
اين اثر نظراتم درباره انسان معاصر را به رشته تحرير در آوردهام. تصورم اين است که يک فرد در کمتر از ۴، ۵ دقيقه ميتواند اين کتاب را مطالعه کند. شايد بتوان گفت که اين اثر از متني فلسفي تشکيل شده است و خواندن آن را به افرادي که ميخواهند انسان معاصر را بهتر بشناسند، پيشنهاد ميکنم. بدون شک هر فردي براي کاري که انجام ميدهد، دليل و منطقي مشخص دارد اما ميتوانم مجموعهاي از فعاليتهاي انسانهاي مختلف را در اينجا ذکر کنم که آن افراد بدون دليل و هدف دست به انجام آن کار زدهاند و فقط اين نکته را ميگويم که در مجموع در اين کتاب به بيهودگي وجود انسان معاصر پرداختهام.
آيا امکان دارد که اين کتاب را در نسخههاي بعدي يا بهتر است بگوييم چاپ دوم منتشر کنيد؟
کتاب «شناختنامهي انسانِ معاصر» کتابي است که بهصورت انحصاري و با هزينه شخصي در ۳۰۰ نسخه روي رولِ دستمال کاغذي منتشر شده است و هرگز تجديد چاپ نخواهد شد زيرا دوست ندارم اين کتاب کارکرد تجاري پيدا کند.
ساره گودرزي