نسترن سعیدینژاد، فارغ التحصیل کارشناسی چاپ دانشگاه هنر:
صنف چاپ آمادگی جذب فارغ التحصیلان را ندارد
حانیه محبیزاده
یکی از دختران فارغ التحصیل دورههای اولیه رشته چاپ دانشگاه هنر، نسترن سعیدینژاد است که به گفته خودش بعد از سالها فعالیت در عرصه چاپ و چاپخانه، راه خود را به سوی بازاریابی و تبلیغات کج کرده است تا دنیای جدیدی را تجربه کند و شانس خود را در این عرصهها بیازماید. او از این تغییر مسیر راضی به نظر می رسد، هرچند هنوز دل در گرو چاپ دارد و کار کنونی او هم چندان دور از چاپ نیست. شاید حرفهای این دانش آموخته چاپ، مدیران چاپخانهها را کمی به فکر ببرد.
در ابتدا از خودتان، تجربههایتان و بهطورکلی مسیری که تا الان داشتهاید برایمان بگویید.
سعی میکنم کوتاه خودم را معرفی کنم. من در مقطع کارشناسی، رشته چاپ را در دانشگاه هنر تهران گذارندم و بعد هم در مقطع ارشد همان دانشگاه، رشته کارگردانی انیمیشن را خواندم. من ورودی سال۸۸ دانشگاه هنر بودم و فکر میکنم بعد از آن دو ورودی دیگر در این رشته پذیرفته شدند و دیگر بعد از آن رشته چاپ تعطیل شد. از همان ابتدا بسیار فعال و علاقهمند به رشتهام بودم و به همین دلیل از ترم۷ وارد بازار کار شدم، ابتدا بهعنوان طراح و ناظر چاپ و بعد هم با مجله صنعت چاپ همکاری خود را آغاز کردم. میخواهم بگویم به این صنعت آشنا بودم و هستم و چاپ برای من یک دغدغه بود. عرصهها و حوزههای گوناگونی را در صنعت چاپ تجربه کردم، بعد از اتمام تحصیل خود مدتی در انتشارات بازدید کار کردم و بعد هم با شرکت «ایران روتاتیو» که هم در حوزه ماشینآلات و هم مواد مصرفی فعالیت داشت همکاری کردم. جالب است بدانید در ادامه مسیر حرفه ای و کاری من، اتفاقات جالبی افتاد که مرا به سمت فعالیت در حوزه مارکتینگ پیش برد. یعنی من حتی در شرکتهایی که با حوزه چاپ مرتبط بودند، در بخش مارکتینگ و بازاریابی فعالیت کردم تا زمانی که کاملا از صنعت چاپ خارج شدم و دنیای مارکتینگ و تبلیغات را دنبال کردم و درحال حاضر هم مدیر روابطعمومی فروشگاه زنجیرهای هایپر فامیلی شعبه ونک هستم.
باتوجه به اینکه در دانشگاه چاپ را انتخاب کردید و مسیر شغلیتان هم با چاپ شروع شد میخواهیم بدانیم چه چالشها، کمبودهایی را در این عرصه شاهد هستید؟
بگذارید از همین ابتدا بگویم که یکی از مواردی که در این صنعت خیلی به چشم میآید این است که اصلا علمی کار نمیشود؛ یعنی نباید انتظار داشته باشیم که همه آن مباحثی که در محیط آموزشی یا آکادمیک یاد گرفتهایم، پای کار هم همانها پیاده شود. زمانی که شما وارد چاپخانهها می شوید، میبینید که برخی اوقات چقدر دستگاهها قدیمی است و مثلا برای چاپ یک فایل، باید استانداردهای زیادی مثل رنگها، resolution و اعداد و ارقام را تغییر دهید تا در سیستم به نتیجه مورد نظر برسید درحالی که طبق چیزهایی که در محیط آموزشی یاد میگیرید باید بتوانید طبق همان اطلاعات وارد شده در سیستم، با همان اندازهها و رنگها، خروجی بگیرید. یعنی میخواهم بگویم که در ایران، فضای کاری رشته چاپ با محیط آموزشی بسیار متفاوت است و این را زمانی که وارد کار شوید کاملا درک میکنید. درواقع باید این مورد را درنظر بگیریم که همه چیز براساس آزمون و خطاست وخیلی پیشبینی پذیر نیست. البته من احساس میکنم این موارد بیشتر به علت سنتی بودن فضای صنعت چاپ و چاپخانه است که هنوز هم با وجود چنین فناوریهای پیشرفتهای، در چاپخانههای خود، جای کار بسیار داریم.
پس شما نبود بازار کار مناسب و مرتبط برای فارغ التحصیلان این رشته را یکی از چالشهای اساسی میدانید.
بله، نگاه من به بازار کار رشته چاپ تاحدودی متفاوت است؛ من احساس میکنم برخلاف ظرفیت و فضای گستردهای که در این صنعت وجود دارد، بازار کار محدودی برای علاقهمندان به این رشته موجود است. یکی از دلایل عمده آن هم ورود چاپ، بهعنوان یک صنعت به فضای هنر است؛ چراکه من معتقدم بهجای دانشگاه هنر، بهتر بود رشته چاپ در دانشکدههای فنی-مهندسی تدریس می شد تا دانشجویان هم بیشتر با فضای کار در صنعت آشنا شوند. البته خود من هم در آن زمان شروع تحصیل براین باور بودم که بودن این رشته در فضای دانشکده هنر بسیار درست و بهجاست، اما بعدها که وارد محیط کار شدم، نظرم عوض شد. حتی من فکر میکنم این موضوع فقط مختص به من نیست بیشتر دوستانی که در آن سالها وارد دانشگاه هنر شدند، این کمبود را احساس کردند. البته این را هم باید بگویم که نسل اولی که در دانشگاه هنر این رشته را خواندند الان موفقتر هستند و تجربههای خوبی داشتهاند. به هر حال من بیشتر درباره مسیر حرفهای خودم میگویم اگر در همان سالها رشتهای مانند مارکتینگ را تجربه کرده بودم، الان موفق تر بودم و فضاهای بهتری را تجربه میکردم. کارشناسی چاپ حداقل برای من آوردهای را که انتظار داشتم، در بر نداشت؛ بازهم تاکید میکنم این موانع شاید بیشتر بهخاطر نگاه صرف هنری بود که به چاپ در آن سالها وجود داشت و افرادی مثل من برای ورود به بازار کار با مشکل مواجه شدند. درواقع چاپ، یک صنف محدود با شغلهای محدود است. بیشتر چاپخانه داران یک فرد تحصیلکرده آکادمیک صرف، نمیخواهند و کسانی موفقتر هستند که تجربه کاری و عملی بیشتری دارند.
یعنی دانشجویان بعد از فارغ التحصیلی نمیتوانند وارد بازار کار شوند؟
متاسفانه مشکل ما در حال حاضر در عرصه چاپ این است که این تعادل میان فضای آکادمیک و آموزشی با فضای کاری وجود ندارد. این را هم دوست دارم به شما بگویم که در آن سالها بعد از تجارب کاری گوناگون، من برای پیدا کردن یک شغل مرتبط با چاپ، بسیار جستجو کردم اما حقیقت این بود مواردی که پیدا میشد خیلی با بخش فنی و تخصصی چاپ، در ارتباط نبود. مثلا به ما کارهایی مثل کار در تعاونی یا اتحادیه پیشنهاد میشد، درحالی که این دست فعالیتها خیلی مناسب یک فرد کارشناس چاپ و حداقل کسی که این رشته را در دانشگاه خوانده است، نیست. این را هم باید در نظر بگیریم که درحال حاضر بسیاری از همان افرادی که فارغالتحصیل چاپ بودند و با چنین مشکلی مواجه شدند، به واسطه گری چاپ روی آوردند. یعنی به عنوان رابطی میان چاپخانهها و مشتریها و بازار فعالیت میکنند و این خیلی برای یک صنعت ریشهدار و اصیل جالب نیست. به همین دلیل است که میگویم این صنعت همچنان جای کار دارد.
درباره بسترآنلاین و دیجیتال شدن فرایندهای چاپی، چه نظری دارید؟ آیا
وقت آن نرسیده که حتی چاپخانههای بزرگ و قدیمی ما به سمت آنلاین شدن بروند؟
دراینباره باید به یک سری نکات توجه کنیم. اول اینکه بازار هدف هر مجموعهای متفاوت است بهخصوص در کار چاپ. برای مثال بازار هدف مجموعههای جوان و دانشبنیان که درحال حاضر نرمافزارها و برنامههای موفقی را برای ارتباط چاپخانهها با مشتریان یا ثبت سفارشات طراحی کردهاند که اتفاقا بستر دیجیتال و آنلاین برای این موارد بسیار جواب میدهد. اما بعضی از حوزهها، مثل بستهبندی از جمله بسته بندی منعطف را نمیتوان، آنلاین پیگیری کرد و آنلاین سفارش داد. برای چاپخانههای بزرگ مثل شرکت ُفست و سفارشات پرتیراژ هم شاید سفارش و تحویل انلاین، روشی مطمئن نباشد. چراکه چنین فرایندی نیاز به نظارت دقیق و مداوم دارد، بنابراین مشتریهایی که سفارشات حجیم دارند، چنین ریسکی نمیکنند.
همانطور که میدانیم این رشته در دهه ۸۰، در دانشگاه هنر تعطیل شد و بعد از آن هم دیگر راهاندازی نشد. شما این حذف ناگهانی را به عنوان لطمهای به صنعت نمیبینید؟
من احساس میکنم که حذف این رشته از محیط آکادمیک، خیلی لطمهای به این صنعت وارد نکرده است چون حتی آن زمانی هم که دانشجویان فارغالتحصیل می شدند و وارد صنعت میشدند سود یا زیان خاصی به مجموعهها وارد نکردند، چراکه صنعت چاپ، زیرساختی بابت موضوع آموزش آکادمیک و اصلا آموزش افراد حرفهای، ایجاد نکرده است. قطعا باید یک بستری وجود داشته باشد که افراد فارغالتحصیل در نهایت بتوانند وارد محیط کار شوند. که البته خود این بستر و فضا هم به موارد زیادی از جمله ماشین خیلی خوب و مناسب، مواد اولیه باکیفیت و درکنار این موارد یک متخصص کاربلد دارد. اما اگر این بستر وجود داشت از همان ابتدا که نسلهای اولیه مثل ما وارد دانشگاه هنر شدیم، قطعا در این صنعت میماندیم و با شوق به کارمان ادامه میدادیم نه مثل الان که فقط تعداد انگشتشماری در این کار ماندگار شدند. شاید برایتان جالب باشد که بدانید ما در دوران دانشگاه، خیلی مواقع استادی نداشتیم که سرکلاس بیاید و تدریس کند یا مثلا خیلی واحدهای فنی تخصصی مثل ایستادن پای دستگاه و کار با ماشین چاپ را نگذراندیم. همه این موارد میتواند روی یک صنعت تاثیر بگذارد.
باید اذعان کنم که یکی از بهترین دورههای زندگی من تجربه تحصیل در دانشگاه هنر و رشته چاپ بود، اما همچنان هم معتقدم کم وکاستیهای خودش را داشت و صنف چاپ آمادگی جذب فارغ التحصیلان را نداشت.
دوست داریم، بعد از این گپ و گفت دوستانه، سخن پایانی را شما بگویید. به عنوان یک دختر فارغالتحصیل رشته چاپ و فردی که سالها تجربه کاری در این زمینه داشته اید، چه برایمان دارید؟
به عنوان سخن پایانی میخواهم بگویم شاید آن اتفاق هیجانانگیزی که من انتظار داشتم در فضای چاپ برای من نیفتاد، آن هم برای من که تمام آن سالها را با شور و شوق فراوان در مسیر ماندم. با این همه همیشه گفتهام که تجربه کاری من در صنعتچاپ همیشه بهکارم آمده، حتی الان که در زمینه مارکتینگ و تبلیغات کار میکنم، اما اگر به گذشته برمی گشتم، قطعا مسیر دیگری را انتخاب میکردم و به حوزههایی مثل بازاریابی وارد میشدم. یکی دیگر از نکاتی که باید درباره این صنعت درنظر بگیریم، این است که صنعت چاپ، صنعتی کوچک و کارگری است و خیلی امکان ارتقاء شغلی ندارد و صنعتی موروثی است که معمولا میان صاحبان چاپخانه جابهجا میشود. مثلا یک اوپراتور بعد از سالها کار کردن پای دستگاه، یک تکنسین میشود و این خیلی در جایگاه و دستمزد شما و حتی حرفه و فنی که فقط شما در آن تخصص دارید، تغییری ایجاد نمیکند با این همه شاید این تجربه شخصی من باشد و اصولا نمیتوانم برای دیگران نسخه بپیچم.