بعد ششم بستهبندی؛ پادزهر هوش مصنوعی
فهرست مطالب
بُعد ششم، مفهومی انتزاعی از موارد موثر در صنعت بسته بندی است که به عنوان پادزهر تاثیرمنفی هوش مصنوعی ایفای نقش می کند و رویکرد آن، اتحاد و هماهنگی تمامی فعالیتهای مرتبط با موضوع بستهبندی به عنوان بخشی از زنجیره تامین کالا است.
در این مقاله، به بررسی ابعاد مختلف بستهبندی و چگونگی تأثیر هوش مصنوعی بر این صنعت خواهیم پرداخت. همچنین، رویکرد جامع و جدیدی به نام “بُعد ششم بستهبندی” را معرفی خواهیم کرد که به عنوان راهکاری برای مقابله با چالشهای ناشی از هوش مصنوعی قابل طرح است. برای درک بهتر این مفهوم، ابتدا باید به ابعاد بستهبندی در شکل سنتی آن، نگاهی بیندازیم.
ابعاد سنتی بستهبندی
اگر بر مبنای نیاز کارفرمای یک پروژه بستهبندی؛ طراحی بستهبندی کالای موردنظر را بُعد اول در نظر بگیریم، میتوانیم چاپ و خدمات چاپی تکمیلی یک صفحهی دوبُعدی را بُعد دوم تلقی کنیم. با این روند فرآیند تولید یک بستهبندی و تبدیل یک صفحه دوبُعدی به یک حجم را میتوانیم بُعد سوم در نظر بگیریم. حجمی که قرار است نقش لباس کالای تولیدشده را بازی کرده و ضمن حفاظت از مظروف به زیبایی و جذابیت آن کمک کند.
در این روند بعد چهارم را باید به مدیریت کلی فرآیند و تبیین و تدوینِ سازوکارهای تسهیلگر و سیستماتیک در کل فرآیند اطلاق کرد. پرواضح است که حتی در روند سنتی نیز به صرف خرید ماشینآلات و جذب نیروی انسانی ماهر و تبلیغات گسترده و سرمایهگذاری بیحد و مرز نمیتوان ضمانتی برای موفقیت یک واحد صنفی چاپ و بستهبندی ایجاد کرد. نمونههای ناموفق چنین روندهایی در ذهن شما در حال مرور است و لازم به ذکر نام نیست. این بُعد، چالش امروز صنعت چاپ و بستهبندی در کشور ماست. چالشی که صاحبان واحدهای چاپ و بستهبندی را به سمت هوش مصنوعی سوق میدهد.
بُعد پنجم؛ هوش مصنوعی؛
تحولی عظیم در صنعت چاپ و بستهبندی
همانطور که اشاره شد، ابعاد بستهبندی به شکل سنتی، بر پایه مواردی که ذکر شد در حال فعالیت است. با ورود فناوریهای جدید، بهویژه هوش مصنوعی، این ابعاد در حال تغییر و تحول هستند. هوش مصنوعی با قدرت پردازش دادههای عظیم و الگوریتمهای پیچیده خود، توانایی متحول کردن بسیاری از صنایع از جمله صنعت چاپ و بستهبندی را در ابعاد مختلف دارد. هوش مصنوعی میتواند وظایف تکراری و زمانبر را برعهدهگرفته و به انسانها اجازه دهد تا بر روی کارهای خلاقانهتر تمرکز کنند.
یکی از مهمترین کاربردهای هوش مصنوعی در صنعت بستهبندی، در حوزه طراحی است. هوش مصنوعی میتواند با تحلیل دادههای عظیمی از بستهبندیهای موفق و ناموفق، الگوها و ترندهای طراحی را شناسایی کند. این الگوها میتوانند به طراحان کمک کنند تا بستهبندیهایی با جذابیت بصری بالاتر و کارایی بهتر طراحی کنند. هوش مصنوعی میتواند با تحلیل دادههای مربوط به رفتار مصرفکننده، بستهبندیهایی را طراحی کند که با سلیقه و نیازهای فردی هر مصرفکننده مطابقت داشته باشد. همچنین میتواند با شبیهسازیهای کامپیوتری، بهترین ساختار و گرافیک و تکنیک چاپی را برای بستهبندی پیشنهاد داده و تعیین کند، تا از نظر کلیه استانداردها در بهینهترین شکل ممکن باشد. در ضمن میتواند با انجام تستهای مجازی، مقاومت بستهبندی در برابر ضربه، فشار و سایر عوامل محیطی را بررسی کند.
همچنین هوش مصنوعی میتواند با تحلیل دادههای مربوط به تولید، انبارداری و توزیع، به بهبود فرآیندهای زنجیره تأمین کمک برساند. در واقع میتواند با تحلیل دادههای فروش و عوامل محیطی، تقاضا برای محصولات را پیشبینی کرده و به شرکتها کمک کند تا تولید و موجودی خود را بهینه سازد. به عبارت دیگر میتواند با تحلیل دادههای انبار، به شرکتها کمک کند تا از کمبود یا مازاد موجودی جلوگیری کنند.
هوش مصنوعی میتواند با استفاده از الگوریتمهای یادگیری ماشین و با بهینهسازی مصرف مواد اولیه و انرژی، به کاهش اثرات زیستمحیطی انواع بستهبندی کمک کند. طراحی بستهبندیهای قابل بازیافت و زیستتخریبپذیر، که بهسرعت در طبیعت تجزیه میشوند و کمترین آسیب را به محیطزیست وارد میکنند از جمله آنها هستند. کاهش استفاده از مواد پلاستیکی و به حداقل رساندن اثرات زیستمحیطی آن، از جمله موارد دیگری است که بهواسطهی حضور هوش مصنوعی از آن منتفع خواهیم شد.
هوش مصنوعی میتواند با تحلیل دادههای جغرافیایی و ترافیکی، بهترین مسیرهای توزیع را برای محصولات پیدا کند و هزینههای حملونقل را کاهش دهد.
هوش مصنوعی میتواند تجربه مصرفکننده را با ایجاد بستهبندیهای تعاملی بهبود بخشد؛ میتواند با استفاده از فناوری واقعیت افزوده، به مصرفکننده اجازه دهد تا با اسکن بستهبندی، اطلاعات بیشتری در مورد محصول کسب کند یا با آن تعامل صمیمانهتری داشته باشد؛ میتواند با استفاده از امکاناتی چون فناوری RFID و کاربرد آنها در ردیابی محصولات به بستهبندیها قابلیتهای هوشمندانهای مانند ردیابی تاریخ انقضا، کنترل دما و تعامل با دستگاههای هوشمند ببخشد. بهطورکلی هوش مصنوعی میتواند بهواسطه و با همراهی صنعت بستهبندی کمک کند تا کالاها بهصورت مؤثرتر و کارآمدتر به بازار عرضه شوند و تجربه مصرفکننده را بهطور قابلتوجهی بهبود بخشد.
حال مسئله این است که آیا واحد تولیدی چاپ و بستهبندی بهعنوان بخشی از زنجیره تأمین کالا، توانایی عرضهی چنین سرویسهایی را به مشتری خود دارد و یا در سوی دیگر، در جایگاه سرویسگیرنده خدمات، میتواند توقع چنین خدماتی را از پیمانکاران و تأمینکنندگان مواد اولیه داشته باشد؟
تصور ابتدایی در مورداستفاده هوش مصنوعی بر این است که گویی بهخودیخود مثل یک منجی افسانهای میتواند همهی مشکلات را برطرف کند! غافل از اینکه مخاطبان آن برای رفع مشکلات خود به چیزی شبیه ماجرای اسب تروا گرفتار خواهند شد. چراکه در اکثر قریب به اتفاق واحدها، زیرساختهای لازم برای چنین فناوریای پیشبینینشده است. هوش مصنوعی همانقدر که جذاب به نظر میرسد میتواند برای یک واحد صنفی مخرب باشد و مثل يک غدهی سرطاني به تمام سیستم آسیب بزند. چراکه برای بهرهمندی از مزایای دلفریب آن ناچار باید تمام ابعاد را درگیر کرد. از دسترسی کامل به لیست مشتریان گرفته تا بخشهای طراحی و انبار و تولید و تمام سیستم مدیریت یک واحد صنفی.
چالشهای هوش مصنوعی
از جمله بزرگترین چالشهایی که تاکنون در مورد هوش مصنوعی موردتوجه قرارگرفتهاند، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- نبود زیرساخت: اولین شرط برای گام برداشتن به سمت فنّاوریهای بر مبنای هوش مصنوعی ایجاد زیرساختهای لازم از جمله موارد فنی و مهندسی، مخابراتی، علمی و آموزشی، فرهنگی و مدیریتی است. اتکا به الگوریتمهای هوش مصنوعی، بدون اطمینان کامل به عملکرد آن، ممکن است منجر به بروز خطاهای جبرانناپذیری شود که عواقب جدی در پی خواهند داشت.
- مقاومت در برابر تغییر: تحقیقات ثابت کرده است تغییر در فرایندهای کاری و متحول کردن ساختارهای سازمانی، با فرایندهای متفاوت مبتنی بر هوش مصنوعی، با مقاومت شدید کارکنان مواجه شود.
- هزینه: پیادهسازی سیستمهای مبتنی بر هوش مصنوعی، نیازمند سرمایهگذاری قابلتوجهی در زمینه سختافزار، نرمافزار و نیروی انسانی متخصص است.
- حریم خصوصی: جمعآوری و تحلیل دادههای مصرفکنندگان، مسائل اخلاقی و قانونی را به همراه دارد که هنوز بهطور بایسته برای آن تدابیر لازم اندیشیده نشده است.
- امنیت دادهها: تجربه سالهای اخیر نشان میدهد اطمینان بیچونوچرا به برنامههای مبتنی بر هوش مصنوعی عواقب تلخی برای مصرفکنندگان داشته است. هوش مصنوعی میتواند با کشف الگوریتمهای تولید و روابط موجود، اطلاعات استراتژیک و حیاتی سازمان را به نفع صاحبامتیاز، ذینفع ثالث و یا رقیب به سرقت ببرد.
- نیروی انسانی: تعداد متخصصان هوش مصنوعی در بازار کار محدود است و این امر میتواند باعث افزایش هزینهها و کند شدن روند پیادهسازی سیستمهای آن شود. همچنین اتوماسیون فرآیندها، در اکثر مشاغل ممکن است منجر به کاهش نیروی کار ساده و افزایش چشمگیر بیکاری و مشکلات ناشی از آن شود.
- تغییر شکل مشاغل: هوش مصنوعی میتواند با کشف الگوریتمهای مشاغل مختلف و تطابق آن با فرایندهای خود، به حذف و یا کاهش ارزش آنها در زنجیره تأمین اقدام کرده و مشاغل انسانمحور را حذف و جایگزین کند.
بااینحال، فرصتهای ایجادشده توسط هوش مصنوعی بسیار بیشتر از تهدیدهای آن به نظر میرسد و تب استفاده از آن بهوفور در اکثر صنایع از جمله صنعت چاپ و بستهبندی به چشم میخورد.
بُعد ششم:
اتحاد اصناف مرتبط، پادزهر هوش مصنوعی
پراکندگی و تنوع تخصصهای مرتبط با ابرصنعت بستهبندی، چالشهایی را ایجاد میکند که مانع از دستیابی به حداکثر بهرهوری و نوآوری میشود. عدم هماهنگی بین تولیدکنندگان با مشاوران و متخصصان برند، فعالان صنعت تبلیغات، طراحان صنعتی و طراحان گرافیک، طراحان و متخصصان آمادهسازی خروجیهای اجرایی، متخصصان مذکور با واحدهای اجرایی، واحدهای اجرایی با مهندسان ماشینآلات چاپ و بستهبندی، چاپخانهها، تأمینکنندگان مواد اولیه، موسسههای حملونقل و …، همواره منجر به اتلاف زمان و هزینه بسیار زیاد و کاهش نسبی کیفیت میشود.
عدم یکپارچگی در فرآیندهای مختلف، انعطافپذیری سازمانها را کاهش داده و توانایی آنها را برای پاسخگویی به تغییرات بازار محدود میکند. در مقابل، یکپارچگی تخصصها میتواند منجر به افزایش بهرهوری، بهبود کیفیت محصول، کاهش هزینهها و افزایش نوآوری شود متصل از متخصصان، میتوان اطلاعات را به سرعت و بهطور مؤثر به اشتراک گذاشت، ایدههای. با ایجاد یک شبکه جدید را پرورش داد و فرآیندهای تولید را بهینه کرد. همچنین، یکپارچگی میتواند به سازمانها کمک کند تا بهسرعت به تغییرات بازار و نیازهای مشتریان پاسخ دهند و در نتیجه، رقابتیتر شوند. در نتیجه، یکپارچگی تخصصها، نهتنها به بهبود عملکرد کسبوکار کمک میکند، بلکه به ایجاد محصولات بهتر و پایدارتر نیز منجر میشود.
با ورود هوش مصنوعی و قبل از تسلط کامل آن به فضای صنعت بستهبندی باید از رویکرد بالادستی مبتنی بر هوش اجتماعی انسانی با عنوان بُعد ششم استفاده کرد.
این رویکرد، تمامی مراحل از تولید یک کالا و سفارش پروژه بستهبندی کارفرما، از برندینگ و طراحی، تولید، گرفته تا توزیع و فروش و مصرف و حتی مدیریت پسماند را شامل میشود و همه فرآیند را بهعنوان یک زنجیره واحد در نظر میگیرد و به دنبال ایجاد یکپارچگی و هماهنگی بین تمامی اجزای این زنجیره است.
ماهیت فیزیکی چنین مجموعههایی میتواند ضمن تسهیل ارتباط و تبادل دانش بینا صنفی، بدون در اختیار قرار دادن کلیه اطلاعات به فضای مجازی و هوش مصنوعی بقای خود را تضمین کنند.
برای درک بهتر موضوع به مثالی ملموس اشاره می کنم. فرض کنید یک شرکت دانشبنیان کالای خاصی را طراحی کرده است و برای عرضهی آن نیازمند خدمات برندینگ و بستهبندی است. اقدام سنتی اولیه آن مراجعه به طراح گرافیک، چاپخانه و یا آژانس تبلیغاتی خواهد بود. حالآنکه ترکیبی از این تخصصها برای تدوین استراتژیهای برند، سند چشمانداز و مأموریت سازمان نوپای ایشان موردنیاز است. عموماً در اکثر موارد این شرکتها، در پیچوخم عقد قرارداد با طراح، یا بدقولی چاپخانه و یا عدم تمکین متناسب آژانس تبلیغاتی، عطای تولید را به لقایش بخشیدهاند و با ضررهای سنگین کنار کشیدهاند. با ورود هوش مصنوعی و استفاده از راهنماییهای حاصل از اطلاعات فضای مجازی هرچند این فرآیند سهولت پیدا میکند، اما بخش عمدهای از اطلاعات کارفرما، کالا و تحقیقات محرمانه بدون هیچ تعهد و ضمانتی به اشتراک گذشته میشود. از سوی دیگر مجریان و پیمانکاران نیز باید در یک شرایط رقابتی و با هزینههای زیاد تبلیغاتی در فضاهای مجازی به دنبال جذب مشتری باشند.
درحالیکه اصولاً این فرایند از ابتدا هم بهصورت غلط سازمانیافته است! شاید بهتر باشد برای بستهبندی کالای فوق ابتدا به یک طراح صنعتی یا یک واحد قالبسازی مراجعه کرد و از متخصص طراحی ساختار مشورت گرفته شود؛ تا از یک چاپخانه یا طراح گرافیک یا آژانس تبلیغاتی!
مجتمع متخصصان
مجتمعی را فرض کنید که در آن از همهی تخصصهای مرتبط، نمایندهای حضورداشته باشد. بهواسطهی ارتباط نزدیک متخصصان در این مجتمع، اولاً، بخش عمدهای از هزینههای تبلیغاتی که برای جذب مشتری هزینه میشده، حذف خواهد شد زیرا که مشتریهای مذکور به خدمات سایر واحدها نیز نیاز دارند چراکه واحدهای مذکور رقیب هم نیستند، بلکه مکمل همدیگر هستند و خدمات یکدیگر را پوشش میدهند. پس ورود یک مشتری به چنین مجتمعی برای سایر واحدها، بدون نیاز به تبلیغات و بازاریابی ایجاد کار میکند. مجتمعی که در آن از مشاور برند و طراح صنعتی و طراح گرافیک و مشاوره تبلیغاتی و تأمینکننده مواد اولیه حضور دارد تا انواع متخصصان واحدهای اجرایی چاپی، از چاپ دیجیتال گرفته تا چاپ افست و فلکسو و غیره. همچنین افراد مطلع از انواع عملیات تکمیلی چاپ و لیتوگرافی و قالبسازی و کلیشهسازی و کارتنسازی گرفته تا مهندسان طراحی ماشینآلات چاپ و بستهبندی و حتی آژانس حملونقلی که بهطور تخصصی وظیفه انتقال فرمهای چاپی و ادوات بستهبندی را به عهده میگیرد.
همراهی این متخصصان در کنار هم، ضمن کاهش فاحش هزینههای تبلیغات و جذب مشتری، باعث همافزایی بسیار زیاد و افزایش ارتباطات میانرشتهای و ارتقای سواد کلی واحدهای مذکور خواهد شد و همچنین باعث ارتقای بینظیر کیفیت خواهد شد. این امر امکان رضایت بسیاری از کارفرمایان را که در مسیر دریافت این خدمات از بستهبندی کالای خود ناامید شدهاند، فراهم خواهد کرد. مضافاً، سفارشدهنده دیگر دردسر جابجاییهای متعدد و تنظیم قرار با متخصصان مختلف را نخواهد داشت و با یک تیر قادر به زدن چندین نشان خواهد شد.
علاوه بر این مزایا میزان اطلاعات بارگذاری شده در فضای مجازی قابلکنترل خواهد بود و این هوش مصنوعی است که کاملاً در اختیار واحدهای متحد شده قرار میگیرد. بدون اینکه تمامی اطلاعات از بخشهای مختلف به آن اعلام گردد و هوش مصنوعی تنها دارنده اطلاعات کلی و کنترلشده از زنجیره تأمین باشد.
البته ایجاد سازوکار اجرایی برای چنین مجموعهای به نظر سخت مینماید ولی دور از دسترس نخواهد بود. بزرگترین انگیزه موجودات زنده از جمله انسان، میل بقاست. شرط بقای بنگاههای اقتصادی نیز پیشبینی هوشمندانه و دوراندیشی همهجانبهای خواهد بود. در دنیای امروز عدم کنترل اطلاعات سازمانی، حکم نابودی آن واحد را پیشاپیش اعلام میکند. لازمه بقا در برابر هیولای خوشخطوخالی به نام هوش مصنوعی، فقط و فقط کار گروهی و تیم سازی خواهد بود.
دست در دست هم دهیم، با ياري و همراهي
میهن خویش را کنیم آباد