
آشفته بازار نرخ ارز، چاپخانهداران را شوکه کرد. حتی بیخیالترین چاپخانهدارانی که بیملاحظه با دادن قیمت پایین سعی در جلب مشتری داشتند، یکباره به خود آمدند و ترمز را کشیدند. ادامه کار با قیمتهای چند ماه پیش یا چند هفته پیش و حتی چند روز پیش دیگر امکانپذیر نیست. بسیاری از مواد مصرفی چاپخانهها وارداتیاند و با ارز آزاد خریداری میشوند. بنابراین دستخوش تغییر نرخ ارز هستند.
براساس آمار رسمی در ۲۰ بهمن ۱۴۰۲ قیمت دلار در بازار آزاد حدود ۵۵ هزار تومان بود. این قیمت در اوایل بهمن ماه ۱۴۰۳ به ۸۴ هزار تومان رسید و عصر شنبه ۲۰ بهمن قیمت حواله دلار به ۹۰ هزار تومان رسید که نسبت به سال گذشته، رشد ۶۴ درصدی را نشان میدهد.
اما تغییرات سریع از کانال ۸۰ هزار تومان به ۹۰ هزار تومان در یک ماه، واقعاً شوکآور است. در اینجا از فشار اقتصادی بر خانوارها و بهویژه کارگران چاپخانهها سخن به میان نمیآید که به جای خود جدی و بس قابلتامل است.
چاپخانهها که معمولا به شرایط پرداخت نامطلوب بسیاری از مشتریان تمکین میکردند، حالا دیگر آشکارا میبینند گرفتن چک سه ماهه و ۵، ۶ ماهه، اساساً در این بازار به معنی زیان مطلق است. این وضعیت فورس ماژور، فعالان خانواده چاپ و اتحادیه چاپخانهداران را به تکاپو انداخت فکری برای دریافتیهای خود بکنند.
به همین خاطر ماهنامه صنعت چاپ در تدارک میزگردی با حضور صاحبان واحدهای بزرگ تهران، اصفهان، تبریز و مشهد که بیشترین سهم را در بازار دارند، برآمد، هماهنگی با این مدیران در چند نوبت به دلیل برنامههای متنوع آنان، به تعویق افتاد، خوشبختانه به دعوت اتحادیه چاپخانهداران تهران نشستی با حضور چند تن از مدیران واحدهای بزرگ در محل اتاق اصناف تهران بزرگ برگزار شد تا در این باره چارهاندیشی کنند.
محمود پیشعلی (رئیس هیاتمدیره فرارنگ آریا و دبیر کمیسیون مشورتی اتحادیه)، مهرداد نباتچیان (مدیرعامل آسان پک)، هومن محمدی (مدیرعامل هودیس پارس)، مجید خادمی مزده (مدیرعامل پویا هنر نوین)، بیژن گستانیان (مدیرعامل چاپ رازی)، حسین احمدی (مدیرعامل چاپ صنوبر)، علی نجفی (مدیرعامل چاپ اورامان)، محمود ذوالفقاری (مدیرعامل گروه خجستگان)، مجیدرضا اسماعیلزاده (مدیر کیان چاپ) و … میهمان احمد ابوالحسنی (رئیس اتحادیه) و سعید علیان (مشاور عالی اتحادیه) بودند. دیدگاههای شرکتکنندگان در نشست از نظر طرح مساله و بیان مشکل به اندازه کافی از عمق فاجعه خبر میدهد که حاوی نکاتی قابلتامل است. اما به روال معمول چنین نشستهایی سرانجام به راهحل روشن و توافقی مطمئن نمیانجامد. امید که ادامه این روند بیداری و هشدارهای صنفی، شاهد وحدت رویه چاپخانهداران در دفاع از منافع بلندمدت این حرفه ارزشمند و حامی تولید کشور باشیم.
در اینجا گزیدهای از سخنان رئیس اتحادیه و تنی چند از مدیران چاپخانههای حاضر در این نشست را میخوانید:
احمد ابوالحسنی:
بحثی که الان پیش آمده این است که همه عزیزانی که دور این میز حضور دارند، آن مواد اولیهای را که دو سه ماه پیش گرفتند و کار چاپی تولید کردند و به مشتریان دادند، امروز که بخواهند سفارش جدید بدهند، ۲۰، ۳۰ درصد عقب هستند.
آقای پیشعلی و آقای گلستانیان میتوانند شهادت دهند که ما سه سال پیش این حرف را زدیم که چنین اتفاقی خواهد افتاد. چرا؟ چون من خودم چاپخانهدار نبودهام ولی کار چاپی را خیلی زیاد انجام دادهام، من حداقل با سه، چهار چاپخانه کار کردهام. همان موقع آن سودی که میگرفتم، متوجه میشدم که چاپخانهدار سود کمتری نصیباش میشود. امروزه همه حساب میکنند که اگر کار نمیکردند، جلوتر بودند.

محمود پیشعلی:
ما با یک نفر پریروز صحبت کردیم سه تریلی مقوا به ما بدهد، توافق کردیم یک ماه دیگر پولش را بگیرد. چند ساعت بعد، شب که اخبار داشت از تلویزیون پخش میشد، زنگ زد گفت: “نقده، صبح اگه پولش را بدی میدم، ندی نمیدم”. گفتم چه اتفاقی افتاده، گفت برو اخبار را تماشا کن. یعنی کار از این چیزا گذشته و دست کسی نیست. از آن طرف هم مشتریان چاپخانهها عادت کردهاند به ارزان خریدن. قشنگی ماجرا این است که لوازم آرایش (مثلاً کرم آرایشی) که ۵۰۰ هزار تومان بوده، یک میلیون و دویست هزار تومان شده، اما آن پانصد تومان چاپ، هزار تومان نشده، بهخاطر اینکه همکاران ما تلاش نکردند که به نسبت تورم و حتی کمتر از آن قیمت را بالا ببرند. نکته بامزهتر اینکه همان کرم را با قیمت افزوده هم الان نمیفروشد. اینها به تعیین قیمت ربط ندارد، خودش یک بحران بزرگتری است. حالا باید خرد جمعی تصمیم بگیرد. پیشنهاد بدهید، آقای نباتچیان هم در این مسائل خیلی خوب پیشنهاد میدهد، این خیلی مهم استه ما از اینجا داریم تقلا و تلاش میکنیم که این قیمت درست بشود، از آن طرف آنها دارند تلاش میکنند پول ما را دیرتر بدهند؛ قیمت را هم بالا نبرند! این خیلی مهندسی جالبی است که دو طرف باهم داریم میجنگیم، زهرش را هم چاپخانهها دارند میخورند، چراکه اتحاد ندارند. چاپخانهها تعدادشان زیاد است، کاغذ فروشان تعدادشان کم است، شاید حداکثر پنجاه نفر، آنها با هم متحد و متعهد هستند. با هر اخباری، دلار بالا میرود، صبح همه کاغذ فروشان با هم بستهاند و هیچی نمیفروشند. میگویند که صبر کنید یک هفته ببینیم چه میشود. چون میدانند آن مقوایی که وارد کردند، مشتری دارد و در بازار تقاضایش است و روی دستشان نمیماند حتی اگر بکنند دو برابر.
من الان صبح داشتم سابقه صورتحسابهای یک شرکتی را نگاه میکردم، سال هشتاد و چهار، هشتاد و شش قیمت داده بودم، مقوا کیلویی هفتصد و پنجاه تومان بود، الآن هزار برابر شده. اصلاً نمیشود اینها را با هم سنجید. حالا فکر کنم خرد جمعی ما بهتر بتواند یک پیشنهادهایی بدهد که ما از این بحران خارج شویم. اینکه میفرمایند قیمت مواد مصرفی و دستمزد را جدا کنید و در صورتحساب چند قلم هزینه را جداگانه بنویسید، همه درست، ولی باز همان مشکل هست. چراکه ما با هم اتحاد نداریم که قیمتها را نگه داریم.
آگهیهای استخدام و کاریابی در صنعت چاپ و بستهبندی را در اینجا مشاهده کنید!
مهرداد نباتچیان، مدیرعامل شرکت آسان پک:
این اعداد، اعداد درستی است و حتما دوستانی که دور این میز هستند، دادههای دقیقی دارند، ولی جزئیات ظریفی در آن نهفته است. این جزئیات ظریف مثلا من اوایلی که داشتم کار میکردم و محصول چاپی میفروختم، همان اول مثلا میگفتم مقوا اگر میشود ۱۰۰۰ تومان، شما ۱۰۲۰ تومان محاسبه کنید چون ۲ درصد ضایعات داریم. حالا آمدیم جلو و میگوییم این ۲ درصد را اینجا نزنید و بزنید ۱۰۰۰ تومان به علاوه مرکب و چیزهای دیگر و آخر ۲ درصد به جمع کل اضافه کنید. این ذره، ذره جزئیات که با محاسبه فاکتور کاغذ و مرکب بود، اگر دقت کنیم فاکتورهای دیگری را هم در بر میگیرد. یک فاکتور دیگر داروی چاپ است، یک فاکتور دیگر، لاستیک است. من فکر میکردم ما مثلا زینک میبندیم در ماشین، دیگر زیر ۱۵۰ یا ۲۰۰ هزار تا نمیزنیم، فکر میکردم مشتری ثابتی که هی سفارش میدهد، بچهها همان زینک را برمیدارند و میبندند. دیروز رفتم دیدم میگویند: “آقا میانگین تیراژمان به زیر ۲۰ هزار تا رسیده است. دائما مشتری تغییرات دارد، عمر زینک ۲۵ هزار تا شده است (۲۵ هزار برگ)، یعنی یک هفتم از ۱۷۵ هزار. خب این قیمت را باید چطور با مشتری حساب کرد؟
اگر پریروز اشتباه حساب میکردم، امروز درستش میکنم. من قبلا میگفتم بابت زینک روی سفارش این شخص، دانهای ۱۰ تومان روی جعبه بکشید اما الان میگویم دانهای ۱۰۰ تومان روی آن بکشید. درباره چسب داشتم با آقای پیشعلی صحبت میکردم، همکاران ما این را نگاه میکنند و میگویند این را بگیر ۱۰۰ تومان، آن را هم بگیر ۱۰۰ تومان و آن یکی را هم بگیر ۱۰۰ تومان. میآیی و حساب میکنی، میبینی خروجی این ۲۰ هزار تا است و مثلا خروجی جعبه دارویی ۵۰ هزارتا است. قیمتشان هم با هم فرق میکند. ولی هیچکسی (برای مثال خودم را میگویم)، این محاسبات را دقیق انجام نمیدهد. ایشان یک نکتهای را فرمودند که از یک جلسهای رفتند بیرون و حکم حکومتی به چاپخانهشان دادند و گفتند زیر این قیمت نده. من میگویم دوست عزیز از فردا، باید هر روز یک حکم بدهی. فلکسیبل بودن یک ضرورت است. به محض اینکه سرت گرم است، یک داستانی شود، اصلا فرض کنیم چیز خوبی اتفاق بیفتد، دو روز بروی تعطیلات و بیایی، قافیه از دستت رفته است. باید یک سیستمی داشته باشید که بهروز بتوانید قیمت دلار را در محاسبه اقلام مختلف هزینه اعمال کنید و هر بار، قیمت روز مقوا را بزنید تا قیمت واقعی در بیاید. حالا میخواهید تخفیف دهید، یک درصد یا دو درصد تخفیف میدهید، ولی نه اینکه به جایی برسد که ببینید هر چه کار کردهاید، ضرر بوده است.

مجید خادمیمزده:
واقعیت این است که بازار رقابت بازار توافق نیست و هیچ جای دنیا همچین چیزی نمیگویند، خیلی از همکاران صحبت میکنند که بچهها بیایید باهم صحبت کنیم. اولین حرفی که میزنند از گذشته صحبت میکنند که ما نشستیم باهم توافق کردیم، بعد صبح که آمدیم، دیدیم فلانی زیرفروشی کرد. این بدرفتاری، یک اتفاق بدی را رقم زده است که امروز هم اینجا نشستیم شاید بهنوعی به هم اعتمادی وجود نداشته باشد. ولی امروز موضوع بین من و شما نیست، بین کل صنعت چاپ است، یعنی کل صنعت چاپ دارد میبازد. من خواهش کردم از آقای نباتچیان و خیلی از دوستان دیگر که واقعاً بیاییم دیدگاهمان را عوض کنیم؛ حرکت عوض شده، ما امروز یک بحث تورم داریم، یک بحران که از ۱۴۰۲ رقم خورده به نظرم حالا امروز، صدایش دارد درمیآید.
من پارسال یک مصاحبه کردم با یکی از دوستان، همین را گفتم که بهزودی صنعت چاپ از نساجی بدتر خواهد شد. این خیلی واضح است. آقای ابوالحسنی، ما یک عده زیادی چاپخانه داشتیم که چهار، پنج سال پیش میلیون میلیون پیک برتر میزدند (حالا یکی از آنها را مثال میزنم). یک عدهای هم داشتیم دستمال کاغذی چاپ میکردیم، از جمله خودم، امروز یک عده دستمال کاغذی نیست، یک عده هم پیک برتر نیست؛ آیا بازار بزرگ شده؟ نه. چه اتفاقی افتاده؟ تازه من میگویم بازار کوچک شده، اینکه بازار کوچک شده، چه اتفاقی میافتد؟ باید سهم بازار ما کم شود، حالا یک عده از همکاران ما که قبلاً پیک برتر میزدند یا کاتالوگ میزدند، بروشور میزدند (مثل همین دوستانی که همه ما میدانیم و کار نشر را میکردند)، اینها آمدهاند وارد چاپ جعبه شدهاند. خب قطع به یقین با همهشان که صحبت کنیم میگویند، صنفم بوده یا کار دیگری ندارم یا من در این صنف بزرگ شدهام، راست هم میگویند. میآیند، چه اتفاقی میافتد؟ یک سهم کوچکی از پنجاه تا تقاضا بیشتر شده، خب این اتفاق رقمی میزند که همهمان میدانیم عرضه و تقاضا وقتی مساوی نباشد، اتفاقی میافتد که آدمها از خودشان هزینه میکنند؛ یعنی هی داریم تیکههای صنعت چاپ را میکنیم و میدهیم به مشتریهایمان.
حالا باید این را بدانیم که الآن فضایی ایجاد شده که حرف من و آقای نباتچیان و احمدی (ترام چاپ) و همه صنف، یکی است. دیگر حرفمان دوتا نیست، یکی است. حالا چه باید بکنیم؟ به قول آقای پیشعلی میگوید فکری بکنیم بعد جالب این است که من فکر میکنم آقای پیشعلی ارزان میفروشد، یعنی آنها میگویند و آقای پیشعلی میگوید آقای نباتچیان ارزان میزند؛ نباتچیان میگوید، ترام چاپ ارزان میزند. بعد میآییم با هم خصوصی صحبت میکنیم، میگویند اینطوری نیست. دیروز من خودم با آقای احمدی صحبت کردم و گلایه از ترام چاپ درباره یک برند خاص. اما ایشان از من گلایه داشت، آقای خادمی اینقدر شما زیرفروشی میکنی که دیگر تابلو شدهای در صنعت چاپ. گفتم من؟ من همین الآن راضی هستم بیایید تمام استعلامها و تمام مکاتبات را با این مشتریان ببینید. پس نشان میدهد که این وسط کی دارد از اعتماد ما سوءاستفاده میکند! فلان بازرگانی و فلان شرکت از فاصله بین صنعت چاپ و ناهماهنگی بین ما چاپخانهداران دارد سوءاستفاده میکند.
این جلسه برای آن است که بگوییم اگر میخواهید ما پای کار هستیم. اتحادیه وظیفه خود میداند هر تصمیمی را که شما بگیرید، حمایت و پیگیری کند. اگر جایی مصاحبهای لازم باشد، آماده هستیم، اگر جایی قرار باشد که نامهنگاری بشود، آماده هستیم.
کاملا ما آماده هستیم. ولی در حال حاضر به نظر من با شرایطی که الان پیش آمده است، اگر همه رعایت کنند. بهترین کار این است که یک روشی پیاده کنیم و اطلاعرسانی کنیم. اجرت را از مواد اولیه جدا کنند.
لطفا در جلسات این اقدام را نکنید. وقتی تحت فشار میگذارید این خود یک بحران است، مشکلساز میشود. مثال تولیدات مرکب در ایران. علیرغم شرایط بحرانی، شما وارد این بخش شوید باز هم به نسبت، تعادلش خیلی بیشتر است و پابرجاست. چرا؟ چون عرضه و تقاضا وجود دارد و در بازار هم هست. در حال حاضر چه اتفاقی میافتد که هر روز و هر ساعت تعرفه را بالا میبرند و هیچکس هم جوابگو نیست؟
عزیزانی که میخواهند سفارش دهند میگویند پول را واریز کن و اگر صحبتی شود شما را در لیست سیاه میگذارند. اما ما در چاپ به جایی رسیدهایم که دیگر باید خودمان تعیینکننده باشیم. متاسفانه تا حالا در همه چیز برعکس بوده است، همه طرفها به یک شکلی برای ما تعیین تکلیف میکنند. ما باید هماهنگ و قاطع از منافع صنف دفاع کنیم.

با نسیهفروشی، دستمزد شما هر ماه حداقل ۶ درصد کاهش مییابد!
بیژن گلستانیان (مدیرعامل چاپ رازی):
چاپخانهها با مشکلات فراوانی مواجه هستند، یکی از آنها نسیه کار کردن با زمان برگشت پول چندین ماهه و حتی سالانه است!!! با توجه به تورم ۴۶ درصدی و نرخ بهره حداقل ۲۴ درصدی، اجرت شما هر ماه دیرتر که نقد شود، ارزش پول شما حداقل ۶ درصد کاهش مییابد. یعنی اگر قرار بود ۳۰ درصد سود داشته باشید، بعد از پنج ماه، صفر میشود.




