چهره‌هامصاحبه

چاپ انسانیت؛ روایت از هنر مسئولیت‌پذیری در صنعت چاپ

گفتوگوی اختصاصی با مجید خادمی مزده، مدیرعامل مجتمع چاپ و بسته‌بندی پویا هنر نوین

کسب عنوان “کارفرمای برتر مسئولیت‌پذیر اجتماعی” در سی و ششمین جشنواره امتنان استان تهران

در دنیای صنعت چاپ، جایی که کیفیت تولید، دقت در رنگ‌ها و سرعت تحویل سفارش‌ها معیار اصلی موفقیت محسوب می‌شود، برخی فراتر از مرزهای کسب‌وکار خود می‌اندیشند. مجید خادمی مزده، مدیرعامل مجتمع چاپ و بسته‌بندی پویا هنر نوین، نمونه‌ای از این دسته افراد است؛ کارآفرینی که نگاهش تنها به تولید انبوه و سود اقتصادی محدود نشده و با دیدگاهی متفاوت، کسب و کار را به عرصه‌ای برای مسئولیت‌پذیری اجتماعی تبدیل کرده است. او اخیراً در سی و ششمین جشنواره امتنان استان تهران، به عنوان “کارفرمای برتر مسئولیت‌پذیر اجتماعی” تقدیر شد، این افتخار را به پاس کمک به افراد در تنگنا، دریافت کرده است. در این مصاحبه، خادمی دیدگاه خود در این باره را در یک جمله خلاصه می‌کند: «مسئولیت اجتماعی، هنرِ انسان‌سازی است.»

اجازه بدهید با تبریک به خاطر تازه‌ترین دستاوردتان شروع کنیم. اخیراً در سی و ششمین جشنواره امتنان به عنوان کارفرمای مسئولیت‌پذیر اجتماعی تقدیر شدید. این عنوان دقیقاً به چه معناست و چه مسیری شما را به اینجا رساند؟

این تقدیر، ثمره‌ی یک تحول فکری است که در من شکل گرفت؛ تحولی که ریشه‌اش به دوره‌های رهبری و مدیریت برمی‌گردد که در آن‌ها شرکت کردم. در این دوره‌ها، آموختم که باید به انسان‌ها و ارزش‌هایشان با دیدی نو نگاه کرد. هر فرد، مجموعه‌ای از باورها و خط قرمزهایی دارد که رفتارش را شکل می‌دهد؛ برای یکی خانواده اولویت است، برای دیگری شاید پول یا کار. این نگاه تازه، ابتدا در ذهن خودم جوانه زد و بعد به سازمانم راه پیدا کرد و ذهنیت همکاران و مدیرانم را هم دگرگون ساخت.

امروزه جامعه ما با چالش‌های بزرگی روبه‌روست؛ مشکلات اقتصادی، کمبود نیروی کار و معضلاتی مثل اعتیاد و بزهکاری که بخش‌هایی از آن را فرا گرفته‌اند. اغلب سازمان‌ها، شاید ۸۰ تا ۹۰ درصدشان، درهای خود را به روی افرادی با گذشته‌ای خاکستری می‌بندند؛ کسانی که شاید خطایی کوچک مثل سرقت یا اعتیاد در کارنامه‌شان داشته باشند. اما این رویکرد، نه تنها کمکی به بهبود اوضاع نمی‌کند، بلکه مشکلات را عمیق‌تر می‌سازد. وقتی این افراد طرد می‌شوند یا به زندان می‌افتند، نه تنها اصلاح نمی‌شوند، بلکه گاه در محیطی قرار می‌گیرند که خطاهایشان را چند برابر می‌کند. ما به این نتیجه رسیدیم که باید متفاوت عمل کنیم؛ به این افراد به چشم بخشی از خانواده و جامعه خودمان نگاه کنیم، به آن‌ها بها بدهیم و فرصتی برای تغییر.

تجربه نشان داده که همین آدم‌ها، وقتی مورد اعتماد و محبت قرار می‌گیرند، انعطاف‌پذیرتر می‌شوند و به نیروهایی وفادار و ارزشمند تبدیل می‌گردند.

گفتوگوی اختصاصی با مجید خادمی مزده، مدیرعامل مجتمع چاپ و بسته‌بندی پویا هنر نوین

پس این تغییر نگرش، جرقه اصلی این سمت‌گیری بود؟ آیا پس زمینه فکری و انگیزه شخصی شما هم در این مسیر نقش داشته است؟

دقیقاً. بخشی از این ماجرا به کودکی و نوجوانی‌ام برمی‌گردد؛ روزهایی پر از سختی که در روستا گذراندم و بعد به شهر آمدم و کارگری کردم. من خودم طعم دشواری‌ها را چشیده‌ام و این حس را از خانواده‌ام به ارث برده‌ام. اما بخش بزرگ‌ترش به همان دوره‌های رهبری بازمی‌گردد. وقتی در جمع کارآفرینان نمونه و مسئولیت‌پذیر قرار می‌گیری، حس‌های مثبتی در تو بیدار می‌شود. احساس می‌کنی موتوری هستی که می‌تواند کارهای خوب را به حرکت درآورد. این همراهی با انسان‌هایی که همین مسیر را رفته‌اند، انگیزه‌ام را چند برابر کرد.

این حس شخصی و همراهی با دیگران، شما را به سمت مسئولیت‌پذیری اجتماعی سوق داد. درست است؟

صد در صد. وقتی با کارآفرینان دیگر صحبت می‌کنی، می‌بینی که هر کس در جایی از زندگی‌اش به نقطه‌ای می‌رسد که نیازهای مادی‌اش اشباع می‌شود؛ برای یکی این نقطه با میلیاردها تومان باشد، برای دیگری شاید کمتر. اما بعد از آن، حس معنوی درون آدمی بیدار می‌شود؛ همان که در سلسله مراتب مازلو به آن کمال می‌گویند. به نظر من، انسان‌ها این کارها را برای دل خودشان انجام می‌دهند، نه برای جلب تشویق دیگران. من این مسیر را بیشتر دوست دارم، چون لذتش از هر سود مالی‌ای عمیق‌تر است.

از فعالیت‌هایی که در این مسیر انجام داده‌اید بگویید. چه حوزه‌هایی را تا به حال پوشش داده‌اید؟ آیا آماری از این فعالیت‌ها دارید؟

من همیشه می‌گویم آمار در این کار چندان مهم نیست؛ مهم اثرگذاری است. هدفم از این گفت‌وگو هم همین است، اگر حتی یک نفر با خواندن این متن تغییری در نگاهش ایجاد شود، برایم کافی است. ما باید همدیگر را به کارهای مثبت تشویق کنیم، نه اینکه نگران برچسب‌هایی مثل ریا باشیم. حالا اگر بخواهم از کارها بگویم، یکی از اولین قدم‌ها طرح «من یک باغبانم» بود. هفت، هشت سال پیش، در روستای مزده از شهرستان نطنز شروع کردیم؛ روستایی که داشت از یادها می‌رفت. همه می‌گفتند این دهات دیگر مرده و کسی به آن علاقه‌ای ندارد. اما من گفتم بیایید با هم درخت بکاریم. هر نفر یک درخت در فضای عمومی کاشت و اسمی به آن دادیم، مثلاً «به نام حکیم». این کار کم‌کم فرهنگ شد. بعد باغ‌ها را درست کردیم، قنات ساختیم، نانوایی راه انداختیم و لوله‌کشی کردیم. نه فقط من، بلکه کل تفکر روستا تغییر کرد. امروز این روستا در شهرستان نطنز یکی از زیباترین و گران‌ترین روستاهاست؛ جایی که دیگر زمین خالی در آن پیدا نمی‌شود و تابستان‌ها تا ۳۰۰ نفر در آن زندگی می‌کنند.

در رباط کریم هم که محل چاپخانه ماست، به جای طرد کردن افراد معتاد یا زنان سرپرست خانوار، به آن‌ها پناه دادیم. معتادان را به کمپ فرستادیم و از خانواده‌هایشان حمایت کردیم. امروز همین آدم‌ها بخشی از وفادارترین نیروهای ما هستند. یک بار کارگری را دیدیم که چیزی از سازمان برده بود. نگهبان او را گرفت و وقتی پرسیدم چرا، گفت بدهکارم. همان لحظه بدهی‌اش را پرداخت کردیم، وامی به او دادیم و گفتم با دل و جان کار کن. به همه گفتم به او احترام بگذارند و انگ دزدی به او نزنند. شش ماه چالش داشتیم، اما نتیجه‌اش فوق‌العاده بود. حالا او یکی از بهترین نیروهای ماست و این اتفاق‌ها در کارخانه‌ها زیاد می‌افتد، ولی ما به جای اخراج، راهنمایی می‌کنیم.

این نمونه‌ها نشان‌دهنده فرهنگ خاصی در سازمان شماست. این فرهنگ را چگونه در پویا هنر نوین ساخته‌اید؟

فرهنگ‌سازی، سخت‌ترین بخش کار یک سازمان است. در جامعه ما، نگاه منفی غالب است و تغییر این دیدگاه نیاز به صبر و آزمون و خطا دارد. اول باید از مدیران شروع کرد. رهبری، فراتر از مدیریت است؛ رهبر دل‌ها را تسخیر می‌کند، نه اینکه دستور بدهد. وقتی این حس خوب را در سازمان جا انداختم، کم‌کم مثل زنجیره‌ای رشد کرد. ابتدا مقاومت بود، اما با کارهای موردی و ایجاد حس مثبت، مدیران و کارکنان همراه شدند و این فرهنگ هر روز قوی‌تر می‌شود.

با این فرهنگ، چالش‌های استخدام افراد خاص مثل معتادان در حال ترک را چگونه مدیریت می‌کنید؟

وقتی درهای جذب را باز می‌گذاری، ریسک بالا می‌رود و حاشیه زیاد می‌شود. مثلاً چند روز پیش یکی از نیروها که تازه ترک کرده بود، با کوچک‌ترین تنش عصبانی شد و چکش به دست گرفت. سریع مداخله کردیم، آرامش کردیم و حتی با شوخی و کیک، تابلویی برایش ساختیم که «از فردا همه را ببوس». حالا ۴۰ روز است که همه رعایت او را می‌کنند و او هم با محبت پاسخ می‌دهد. این کار صبر می‌خواهد، اما شیرینی‌اش به همین سختی‌هاست.

با این حال، این تنها چالش ما نبوده است. برخی از کارکنان قدیمی‌تر در ابتدا نسبت به جذب این افراد مقاومت نشان می‌دادند. نگرانی‌هایی مانند عدم مسئولیت‌پذیری، احتمال بازگشت به اعتیاد و تأثیر منفی روی دیگران مطرح بود. برای رفع این چالش، جلسات آموزشی برگزار کردیم و فرهنگ سازمانی را تقویت کردیم تا همه درک کنند که این افراد اگر فرصت درستی پیدا کنند، می‌توانند به کارمندانی ارزشمند و وفادار تبدیل شوند.

آگهی‌های استخدام و کاریابی در صنعت چاپ و بسته‌بندی را در اینجا مشاهده کنید!

برنامه‌تان برای این افراد چیست؟ جذبشان می‌کنید یا به کمپ می‌فرستید؟

ما در حلقه‌ای از فعالان مسئولیت اجتماعی هستیم که افراد سرآمدی مثل آقای اکبرگنجی و دکتر نبی در آن حضور دارند. من اعتقاد دارم باید از جایی که ایستاده‌ام شروع کنم. اگر اطرافم را پاکسازی کنم، این فرهنگ نقطه به نقطه رشد می‌کند. برنامه مشخصی نیست، بلکه موردی عمل می‌کنیم؛ کسانی که می‌توانند کار کنند جذب می‌شوند و بقیه را به کمپ می‌فرستیم تا بهبود یابند. الان عضو هیئت امنای خیرین بهزیستی رباط کریم، گروه خیریه کودکان خلاق و همچنین خیریه شهرستان  نطنز هستم.

به زنان سرپرست خانوار هم اشاره کردید. چرا این گروه و چگونه آن‌ها را حمایت می‌کنید؟

منطقه‌ای که چاپخانه ما قرار دارد، پر از خانواده‌های محروم و مشکل‌دار است؛ زنانی که طلاق گرفته‌اند یا حتی با داشتن همسر، نان‌آور خانه‌اند. صنعت چاپ کارهای دستی زیادی دارد، پس بخشی را برای کار خانم‌ها درست کردیم. آن‌ها از طریق آشنایی دهان به دهان می‌آیند و ما با احترام به حریمشان، کارهایی ساده را به آن‌ها می‌سپاریم. این بخش برایم خیلی ارزشمند است.

این زنان اغلب از طریق آشنایی دهان به دهان متوجه این امکان می شوند و به ما مراجعه می‌کنند. ما با احترام به حریمشان، کارهایی مثل چسب‌زدن، بسته‌بندی و مونتاژ محصولات چاپی را به آن‌ها می‌سپاریم. برای ایجاد امنیت بیشتر، بخشی را به عنوان فضای کاری اختصاصی برایشان فراهم کرده‌ایم که بتوانند در محیطی راحت و بدون فشارهای خارجی کار کنند. علاوه بر این، به آن‌ها آموزش‌هایی داده می‌شود تا مهارت‌هایشان را توسعه دهند و در آینده بتوانند به مشاغل پایدارتری دست پیدا کنند.

بزرگ‌ترین مانع در این مسیر چه بوده؟ برای دیگران که بخواهند شروع کنند، چه چالش‌هایی می‌بینید؟

بزرگ‌ترین مانع، بی‌اعتمادی است. مردم کار داوطلبانه را سخت می‌پذیرند، چون سوءاستفاده‌هایی دیده‌اند. مثلاً در روستا فکر می‌کردند دنبال مالیات یا وامم. حتی محیط زیست برای کاشت درخت شکایت کرد و حکم زندان گرفتم، ولی با توضیح نیتم تبرئه شدم. باید صبور باشی تا اعتماد بسازی.

گفتوگوی اختصاصی با مجید خادمی مزده، مدیرعامل مجتمع چاپ و بسته‌بندی پویا هنر نوین

از نهادهای دولتی چه انتظاری دارید؟

انتظارم این است که مانع نشوند. آن‌ها قانون‌محورند و باید سوءاستفاده‌ها را کنترل کنند، اما وقتی نیت خیر ثابت شود، حمایت می‌کنند. من قوانین را یاد گرفتم تا کارم درست پیش برود.

برنامه آینده‌تان چیست؟

در نطنز و رباط کریم ادامه می‌دهیم. کارگروه‌هایی برای آموزش، سلامت و توسعه تشکیل داده‌ایم و افراد برجسته را دعوت می‌کنیم تا با همدلی، تغییرات بزرگ‌تری رقم بزنیم. ما در نطنز عضو هیات امنای توسعه شهرستان شده‌ایم و به دنبال آن هستیم که با همراهی دیگر افراد تأثیرگذار، تغییراتی ملموس ایجاد کنیم. این حرکت، کاملاً مردمی است و با حضور متخصصان، افراد دانشگاهی و فعالان اقتصادی برنامه‌ریزی‌شده است. یکی از گام‌های اساسی ما در این مسیر، ایجاد کارگروه‌هایی تخصصی در حوزه‌هایی همچون آموزش، بهداشت، اشتغال‌زایی و بازآفرینی شهری است. این کارگروه‌ها وظیفه دارند مشکلات منطقه را بررسی کرده و راه‌حل‌های عملی ارائه دهند.

ما همچنین در تلاشیم که افراد سرشناس و موفقی را که ریشه در این مناطق دارند، دعوت کنیم تا با استفاده از ظرفیت‌هایشان، تحولات مثبتی را رقم بزنیم. جذب سرمایه‌گذاری، بهبود زیرساخت‌ها و توانمندسازی اقشار آسیب‌پذیر از جمله اهداف ماست. باور داریم که توسعه پایدار، تنها از طریق مشارکت واقعی مردم امکان‌پذیر است و بر همین اساس، تلاش می‌کنیم تا الگویی موفق در این زمینه ارائه دهیم.

یک خاطره الهام‌بخش از این مسیر بگویید.

زمانی که برای بهبود وضعیت منطقه شروع به کار کردم، روبه‌روی خانه‌ام زمینی متروکه و بیابانی بود. بسیاری از مردم فکر می‌کردند که این کار سرانجامی ندارد، حتی تصور می‌کردند که من به دنبال منافع شخصی هستم. اما علی‌رغم تمام مخالفت‌ها و چالش‌ها، توانستم با همراهی افراد محلی، این زمین را به فضایی سبز و زنده تبدیل کنم. در این مسیر، بارها با مشکلات قانونی و مقاومت‌های اجتماعی مواجه شدم، حتی در مقطعی نامه‌ای از محیط‌زیست دریافت کردم که تصور می‌کردند فعالیت‌های من غیرقانونی است. اما با پیگیری‌های مداوم و نشان دادن نیت خیر، توانستم این موانع را برطرف کنم. امروز این منطقه یکی از نمادهای تأثیر مثبت کار جمعی و تغییر نگرش در جامعه است.

حرف آخر؟

این مسیر را برای برندینگ یا تبلیغات انتخاب نکرده‌ام، بلکه اعتقاد دارم که رهبران و کارآفرینان مسئولیت دارند تا مسیرهای درست را انتخاب کنند، ایستادگی کنند و برای تحقق تغییرات مثبت تلاش کنند. اگر افراد متعهد و مسئولیت‌پذیر بیشتری به این جریان بپیوندند، می‌توانیم در سطح گسترده‌تری تأثیرگذار باشیم. هدف من تنها ایجاد تغییری ماندگار است، تغییری که بتواند الهام‌بخش دیگران باشد و نسل‌های آینده نیز از آن بهره‌مند شوند.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا