مادر مرکبهاي صنعتي در چاپخانههاي امروز ما را به مرکبهاي کتابت ابداعشده در قرون باستان ميرانند. انسان از ديرباز، براي انتقال مفاهيم و نوشتن از مرکب استفاده ميکرد. ازاينرو، در تهيه اجزاي مرکبها و چگونگي ترکيب آنها باهم، دقت و تلاش ويژهاي داشته است. اما، متاسفانه پژوهشهاي صورت گرفته در اين زمينه هنوز بهدرستي راهگشاي کشف فنون ساخت مرکبهاي پيشين نيست و مشاهده شده که بسياري از آثار قديمي دچار آسيب شدهاند. پس، پژوهش در اين زمينه امري لازم و ضروري است.
هدف: شناخت و طبقهبندي مرکبهاي خوشنويسي ملتهاي ايران، عثماني، چين، هند و اعراب و شناسايي مواد به کار گرفته شده در مرکبهاي ملل مذکور اهداف اين پژوهش است. پرسشهاي پژوهش نيز عبارتاند از: آيا اجزاي اصلي به کار گرفته شده در ساخت مرکبها در ملل مختلف تقريبا يکسان بوده يا نه؟ و آيا شباهتي ميان ترکيبات بهکاررفته در مرکبهاي ملل مذکور وجود داشته است؟
اين مقاله خلاصهاي است از بررسي تطبيقي مرکبهاي خوشنويسي مورداستفاده در ميان ايرانيان، عثمانيها، چينيها، هنديان و اعراب که زهرا سلطاني، حميد فرهمند بروجني و جليل جوکار تهيه کردهاند.
زماني که مسئله اشکال خط و کتابت در مصر حل شد، مصريها به دليل سختي کار نقر مطالب بر روي سنگها و تختهها در پي چاره برآمده و بهجاي تيشه، از قلم، و بهجاي صفحه از سنگ و تخته و کاغذ استفاده کردند. آنها موفق به اختراع رنگهاي سياه، قرمز و سبز شدند و تخته مسطحي را بهجاي دوات مرکب درست کرده و در انتهاي آن صفحه، سه سوراخ در آورده و رنگهاي سهگانه سياه، قرمز و سبز را در آنها ميريختند و قلمي از چوب بهجاي تيشه آهني تراش داده و خط الوان را به سطور افقي نوشته و با خط سياه آنها را از هم جدا ميکردند. اختراع مرکب قدمتي ديرينه دارد، اما به دليل کمبود منابع دقيق، مشروح و جامع، حق مطلب در اين زمينه بهخوبي ادا نشده است. ميتوان گفت تاريخچه دقيقي درباره مرکب وجود ندارد و آنچه وجود دارد تنها مواد فراواني است که به کار برده شده، و تاريخنويسان در ثبت اطلاعات و نگهداري و انتقال آنها مسامحه کردهاند.
تعريف مرکب
در تعريف مرکب مطالب مختلفي ارائه شده است. برخي، بيشتر به تعريف واژگاني بسنده کردهاند، براي مثال آن را معادل حبر و دوده، نقس، سياهي و زگالاب دانستهاند. برخي نيز به وجه تسميه آن توجه کرده و براي مثال گفتهاند: ( کلمه مرکب را تا زمان سعدي دوده ميگفتند: چون دوده را مثلا با زاج و مازو و صمع و نبات تکميل ميکردند، به آن دوده مرکب گفتهاند و رفتهرفته در استعمال، دوده را انداختهاند و براي سهولت استعمال، مرکب گفتهاند. درگذشته به مرکب مداد يا مداد نيز گفته ميشده و اين نامگذاري بدان جهت بوده که قلم را مدد ميدهد و کمک ميکند تا بنويسد. همچنين، نام (مرکب) به اين دليل بهکاررفته که از اجزا مختلفي فراهم آمده است.
برخي ديگر، به ماهيت مادي انواع و وجه کاربردي مرکب توجه کردهاند، براي مثال گفتهاند:”جوهر، مايعات يا خميرهاي رنگي است که براي نوشتن، نقشهکشي، رنگزني، نشانهگذاري، و چاپ به کار ميرود. مرکب سياه معمولا شامل گالوتانات آهن است که با اضافه کردن مازوهاي خيسانده به محلول سولفات آهن به دست ميآيد و در اين حالت محلول است و ذرات معلق ندارد. يا مادهاي مايع يا ژلاتيني است که در کار نوشتن، نقاشي، ليتوگرافي، مهرزني و رنگآميزي کاربرد دارد. مرکب را با استفاده از انواع رنگينه يا سوسپانسيون رنگدانههايي مثل دوده کربن درست ميکنند. مرکبهاي نوشتاري معمولي، مرکبهاي آهن- مازو هستند که از ترکيب اسيد گالوتانيک و زاج سبز( سولفات فرو) در مجاورت هوا تهيه ميشوند.
منشا مرکب
منشا مرکب به تاريخ نوشتن باز ميگردد. زماني که اين هنر از دوران کتابت سنگي يا لوحههاي گلي جلو افتاد، براي علامتگذاري با ني و قلم به موادي نيازمند بود. به دست آوردن مخلوطي سياه يا رنگي براي اين هدف دشوار نبود. ميتوان گفت پيدايش و تکوين مرکب چهل قرن قبل يا پيشتر شروع شد.
گفته ميشود که ملل آسيايي و مصريها هنر نوشتن را قرنها زودتر از آنکه در اروپا مرسوم شود عملي کردند. بنابراين، ميتوانيم گزارشهاي مراحل تکامل مرکب نوشتن را در تعدادي از ملل آسيايي ارزيابي کنيم، درحاليکه در آن زمان اروپا در سياهي مطلق مدفون بوده است. «Deyo» کلمه عبري براي مرکب است که از روي سياهي آن برگرفته شده است. ابتداييترين ترکيبي که بيش از دو هزار سال ممتد ساخته ميشود، ترکيب سادهاي از گرد زغال چوب يا دوده بهاضافه آب بود که گاهي هم به آن صمغ اضافه ميشد.
پليني فرمولي براي مرکب نوشتن داده که بهوسيله کاتبان يونان و رم استفاده ميشد و از دوده زغال چوب و صمغ ساخته شده بود. او توضيح نميدهد که چه مايعي براي مخلوط کردن آن به کار گرفته شده است، اما اشاره ميکند که استفاده از مقداري اسيد (سرکه) در مرکب يک ويژگي انقياد در پاپيروس ايجاد ميکند.
حکيمان راهب، ابتدا، با نسخههاي شفاهي و سپس با نوشتن تلاش کردند روشهاي ساخت مرکب (هم سياه و رنگي و هم مرکبهاي محرمانه) را به برادران جوانترشان ابلاغ کنند، تا بدينگونه آنها را جاودانه سازند. همه معلومات سنتي و تمرين شده که تحت تصرف آنها بود به شکل دستنوشتههاي خلاصه شدهاي بود که آنها با عنوان رمزنامه ناميده بودند همانند بعضي از نقاشان، خطاطان منحصر به فرد نيز مرکبهايشان را خودشان آماده ميکردند، ازاينرو، به کارگيري محرمانه دستورالعملهاي ساخت مرکب باعث مفقود شدن آنها پس از مرگ ابداعکنندگان آن ميشد.
انواع مرکب سياه
مرکبهاي سياه خوشنويسي به دو گروه عمده کربني و آهن – مازويي تقسيم ميشوند. مرکبهاي کربني شامل دوده، صمغ عربي و آب ميباشد و مرکبهاي آهن- مازو شامل سولفات آهن، مازو، آب و صمغ عربي است.
مرکب کربني
مرکب کربني سياه احتمالا نخستين مرکبي است که نخستين بار استفاده شده. سابقه اين مرکب تقريبا ۲۵۰۰ سال قبل از ميلاد مسيح در چين ميرسد. آمادهسازي آسان و دوام آن باعث استفاده فراروان براي نوشتن و طراحي در سراسر قرنها و تا زمان حاضر شده.
رنگدانه کربني از زمان ماقبل تاريخ تا زمان حاضر بهطور وسيعي استفاده ميشد. ابتداييترين استفاده از مرکب کربني براي نوشتن در مصر قديم در ابتداي سرسلسله پادشاهان تقريبا ۳۴۰۰ سال قبل از ميلاد مسيح بود. اين مرکب، بهعنوان مرکب مرسوم نوشتن در سرتاسر دوره فراعنه ادامه پيدا کرد. در چين، ژاپن و کره مرکب کربني مشابهي براي خوشنويسي و نقاشي استفاده ميشد.
کربن، از سوزاندن روغنها، چربيها، رزينها، استخوان، عاج و هسته ميوهها به دست ميآمد. دوده به دست آمده ساييده ميشد تا پودري نرم به دست آيد و بعد با آب مخلوط ميشد. سپس، با صمغها و چسبهاي متنوع تکميل ميشد تا ويژگيهاي چسبندگي بهبود يافته و ترکيب پايدار شود. همچنين، رنگدانه را در يک سوسپانسيون نگه ميداشته است.
ديگر افزودنيها، مثل شکر، نبات، عسل و زردآب گاو نر براي اصلاح ساختار، رنگ يا درخشش يا افزايش رواني مرکب گاهي اوقات اضافه ميشد.
رنگدانههاي کربني در حلالهاي آلي و در آب و اسيدها و قلياها نامحلولاند. آنها در مقابل گرما پايداري عالي دارند، اگرچه با عوامل اکسيدکننده واکنش فراوان ميدهند و وقتيکه آتش بگيرند خواهند سوخت. بهعنوان مثال، دوده استخوان عاج خاکستري سفيد باقي ميگذارد، که بهطور عمده فسفات کلسيم است. در اين ميان، گرافيت سختتر از ديگر شکلهاي کربن سوخته ميشود. رنگدانههاي سياه بر پايه کربن بسيار پايدارند و از نور تاثير نميپذيرند. اما اين مرکب نسبت به آب حساس است و بهراحتي لکهدار ميشود.
مرکبهاي کربني در آسياي غربي، مصر و دنياي غرب در سراسر دوره کلاسيک استفاده ميشد. در جهان غرب، مرکب کربني شامل کموبيش کربن خالص و يک صمغابه بود. خيلي زود، ماده ثابت کننده به مرکب کربني اضافه شد و عبارت بود از مرکب آهن مازو که ساخته ميشد و بهصورت مخلوطي از دوده چراغ همراه با نمکهاي فلزي يا عصارههاي گياهي پوسته درختان يا مازوها گاهي اوقات مرکبهاي کربني مخلوط با مرکبهاي مازويي فلزي استفاده ميشد و بهتدريج اين مرکبها جايگزين مرکب کربني شد.
مرکب آهن مازو
نوع ديگر مرکب سياه که از ترکيب زاج و مازو توليد ميشود، مرکب آهن مازوست که در کشورهاي اروپايي کاربرد گستردهتري دارد، و چندين دستورالعمل شامل سولفات آهن( ) و دوده براي آن وجود دارد. اگر از زرد آب گياهان بهعنوان منبع پلي فنل استفاده شود (که اغلب همينطور است)، مرکب آهن مازو ناميده ميشود. گفتهشده است که گالوتانات مرکبهاي آهني(نمک آهن، مازو و صمغ) نخستين بار در قرن چهارم ميلادي به کار گرفته شد. نمونه تاريخياي که ظهور اين مرکب را زودتر از اين زمان ثابت کند در هيچ کتابخانه عمومي يا خصوصي يافت نشده است. زماني گفته ميشد مرکب مازويي منشا ايتاليايي دارد، ولي اختراع اين مرکب به يک کشور آسيايي اختصاص دارد و در مراحل تدريجي از راه عربستان، اسپانيا و فرانسه به رم رسيد. پس از آن، اطلاعات درباره آن از طريق کليسا به هرجا که تمدني وجود داشت رسانده شد.
ويژگيهايي که باعث شد مرکب مازويي جانشين مرکبهاي کربني شود بدين قرار است : ۱- توليد ساده و ارزان، ۲- مواد اوليه ارزان، ۳- چسبندگي و نفوذ به سطح کاغذ يا پوست، ۴- مسدود نکردن منافذ قلم
مواد خام اصلي مرکب آهن مازو، سولفات آهن يا مس و مازوست. برخلاف مرکب کربني سياه، رنگ و شدت آن ناشي از واکنش شيميايي است که يک مايع بنفش سياه توليد ميکند. نتايج گالوتانات آهن در ابتدا رنگ خفيفي دارد، اما اکسيداسيون سريع در هواي باز باعث تغيير آهن از فروس(آهن دو ظرفيتي +fe2) به حالت فريک(آهن سهظرفيتي +fe3) ميشود.
مرکب ايراني
روشهاي متعددي براي ساخت مرکب مشکي در رسالههاي خوشنويسي آمده است. بر اساس عنصر تشکيلدهنده رنگ مشکي، اين مرکبها به سه گروه اصلي تقسيم ميشوند: ۱- مرکبهاي دودهاي، ۲- مرکبهاي مازو-زاج، ( رسوبات سياه مازو و زاج)، و ۳- مرکبهاي مخلوط ( دوده و مازو – زاج)
در هر سه مورد، يک عنصر پيونددهنده ( بست) که معمولا صمغ عربي است، لازم است. به گفته عبدالله کوهدزي تا زمان ابن مقله، مبدع شيوه نسخف همه خوشنويسان از مداد( آب مازو و زاج ) استفاده ميکردند و مرکب دوده و صمغ را به آنها اضافه کردند. تفليسي، مرکبهاي مازو- زاج را حبر و مرکبهاي دودهاي را مداد ناميده است.
مرکبسازان و فرهنگنويسان معاصر حبر را همان مرکب گفتهاند. حال آنکه اجزاي آن دو با هم فرق دارد و در ترکيب برخي گونههاي حبر بههيچعنوان از دوده استفاده نميشود. همچنين، حبر سياه و براقتر بوده و بر اثر نمديدگي و گذشت زمان تغيير نميکرده است.
رنگدانه اصلي مرکب خوشنويسي، دوده است و مواد ديگري مانند زاج، مازو و صمغ عربي را نيز براي چسبندگي رنگدانهها و قوام يافتن مرکب به آن ميافزايند صمغ عربي عامل پيونددهنده بينظيري براي مرکبها و رنگهاست.
در اغلب دستورالعملهاي ساخت مرکب و ليقه در عمده الکتاب از صمغ عربي بهعنوان بست(در ترجمه سهوا حلال ذکر شده است) نام برده شده است. علاوه بر اين چهار جز، که سيمي نيشابوري هم در دوبيتي مشهور ( هم سنگ دوده زاج است…) ذکر کرده و در رسالات مختلف هم بيان شده، مواد ديگري نيز به مرکب افزوده ميشد، که هرکدام بنا به دلايلي و بنابر خواص متفاوتي که داشتند به مرکب اضافه ميشدند. از جمله مورد که رنگ مرکب را مايل به سبز ميکرد. کافور، مشک و گلاب آن را خوشبو ميکرد، خمير کلوسينت، زهره گاو و صبر زرد آن را از مگس محفوظ ميداشت. عسل با دوام رنگ مرکب در طول زمان ميشد و دم کرده افسنتين در مرکب از تخريب کاغذ توسط موشها جلوگيري ميکرد.
تعدادي از دستورالعملها پيچيدهتر و داراي جزئيات بيشتر هستند. براي مثال (مرکب پرطاووسي) علاوه بر دوده، زاج، مازو و صمغ شامل بيست افزودني ديگر ميشود، از جمله زعفران، حنا، گرد طلا، لاجورد و گلاب.
برخي نکاتي که در ساخت مرکب خوشنويسي رعايت ميشد در زير آورده شده است:
- چربي دوده بايد کاملا از بين برود تا هنگام نوشتن مرکب يکنواخت باشد و بين حروف فاصله نيفتد.
- قبل از اينکه زاج به مرکب افزوده شود آن را بر روي صفحهاي فلزي بر روي آتش حرارت ميدادند تا گوگرد موجود در آن از بين برود و از خاصيت اسيدي آن کاسته شود و در ضمن استفاده بيش از حد زاج مرکب را ميسوزاند.
- آب مازو را ميجوشاندند يا مدتي ميگذاشتند بماند تا تخمير سريعتر صورت بگيرد.
- ترکيب مرکب ( مواد ممزوج شده ) بايد بهخوبي ساييده شود و در رسالات ذکر شده که هرچه بيشتر ساييده شود بهتر است و گفتهاند که کمتر از صد ساعت نباشد.
در رسالات بيان شده که مرکب خوب مرکبي است که سياه و براق و روان باشد اگر نوشته در آب بيفتد تغيير نکند و برخي مواردي که خوشنويس در هنگام استفاده از مرکب بايد رعايت کند به شرح زير بيان شده است:
- بايد مراقب بود که مرکب غليظ نشود
- مرکب نبايد در دوات آهنين ريخته شود که اگر چنين شود پس از مدت کوتاهي (آهن) را فاسد ميکند
- ديگر اينکه مرکب از سرمازدگي حفظ شود که زياني بالاتر از آن براي مرکب نيست
- آب تمبر هندي نيز از آن مواردي است که اگر در مرکب ريخته شود باعث ميشود با آن مرکب نتوان به خوبي نوشت.
- خوشنويس بايد ليقه را در هر ماه تعويض کند و زماني که دست از نوشتن بر ميدارد در دوات را بگذارد تا از گردوغبار محفوظ مانده و خط را تباه نسازد.
۶. همچنين، خوشنويس در محلي که باد ميوزد يا شعاع آفتاب باشد خوشنويسي نکند.