تأملی در سیاستهای حمایتی دولت از تولید کاغذ تحریر
فهرست مطالب
نویسنده: محسن واضحی
پشت نامِ زیبایِ تولید، خیلی از ضعفها و کاستیها پنهان میشوند و با جلب حمایتهای مقطعی، تصویری دلپذیر از تولید و خودکفایی ترسیم میشود. درحالیکه چهبسا همانها نمونههای مثالزدنی از ناکارآمدی باشند و این حمایتها تنها به بهرهمندی عده انگشتشماری منجر شده ولی منجر به تحمیل سطح نازلی از کیفیت به انبوهی از مصرفکنندگان شده باشد.
«خودکفایی در تولید» واژهای دستمالیشده و به یادگار مانده از دولتهای گذشته است که در دولت قبل، در بخش کاغذ به آن دامن زده شد و برخلاف آنچه انتظار میرود گویا قرار است همان سیاست در دولت جدید نیز تداوم بیابد.
ارز چند نرخی؛ تقابل مطامع صنفی با منافع ملی
بارها از زبان اقتصاددانان شنیدهایم که چند نرخی بودن ارز عامل تبعیض و فساد است. کمترین اثر منفی آن تبعیض بین بخشهای مختلف کسبوکارها و هدر رفت منابع ارزی کشور است.
عملاً تجربه کردهایم که حمایت دولت در تخصیص یارانه به ارز مواد اولیه در واردات، منجر به کاهش قیمت تمامشده محصولات و خدمات نشده و بهسادگی به جیب فقرا یا مصرفکنندگان نهایی نرفته است. ازین پس هم نمیرود.
آفت دیگر یارانه ارزی که اخیراً توسط دکتر همتی وزیر محترم اقتصاد بدان اشاره شده است، خروج ارز از کشور و فرار مالیاتی بهواسطه بیش اظهاری ارزش کالاهای وارداتی و کم اظهاری ارزش کالاهای صادراتی است!
این آفت صرفاً مخصوص تجار نبوده و تولیدکنندگان کالاهای ایرانی نیز در واردات مواد اولیه خود منزه از این آفت نیستند. این سیاست غلط، درآمدهای مالیاتی کشور را کاهش داده و به کاهش شفافیت مالی کسبوکارها نیز دامن زده است.
در زمینه تولید کاغذ، لابیگریهای سفت و سختی توسط ذینفعان این حوزه صورت گرفته و میگیرد تا این بخش، ارز ارزانقیمت دریافت کند.
تولیدکننده کاغذ ایرانی مثل تولیدکننده خودروی ایرانی دنبال کسب همهجانبه رانتهاست! رانت در ارز مواد اولیه، رانت انرژی، رانت هزینه دستمزد پایینتر نیروی کار، رانت وامهای کمبهره و بالاخره رانت بالا بردن حقوق و عوارض گمرکی برای گران کردن کالای مشابه خارجی برای خریداران تا خداینکرده تولیدکننده داخلی در سودآور کردن تولیدات کم کیفیت خود خیلی بهزحمت نیفتد.
هر چه برای خود میپسندی، برای مشتریات نیز بپسند!
اخیراً وزارت صمت نسبت به حذف ارز نیما برای واردات بسیاری از کالاها از جمله برخی از کاغذ و مقواهای بستهبندی و نیز کاغذ گلاسه اقدام نموده است.
این تصمیم بجا وقتی بهدرستی در راستای منافع ملی قرار خواهد گرفت که اولاً همه ارزهای حمایتی حوزه کاغذ و مقوا حذف شود و همه انواع کالاهای یک حوزه تنها با یک نرخ ارز وارد گمرکات کشور گردد، ثانیاً حقوق و عوارض گمرکی همه کالاهای یک گروه نیز یکسان شده و حتی مالیات بر ارزشافزوده نیز بهصورت یکپارچه اعمال گردد وگرنه تجربه اظهار کالای نامنطبق، مشابه آنچه در سالهای قبل دیدهایم، تکرار خواهد شد.
در مقابل، تشکل تولیدکنندگان کاغذ درحالیکه در تلاش برای حذف ارز نیمایی حمایتی در واردات کاغذ خارجی هستند، همزمان در تلاش برای سهم خواهی در همین ارز حمایتی برای خمیر و دیگر واردات مواد اولیه کاغذسازی به اسم مقدس «تولید» هستند!
این درحالیکه است که بخش اعظم تولید کاغذهای بستهبندی داخلی بر پایه ضایعات و آخال است و قیمت آخال بهعنوان ماده اولیه اصلی در تولید کاغذ ایرانی با قیمتی حدود نصف قیمت جهانی آن در داخل کشور، از بازار داخل جمعآوری و تأمین میشود!
اکنون جای این پرسش باقی است که چرا تولیدکننده داخلی برای سودآوری مضاعف خود، در تلاش برای اخذ یارانه ارزی برای خود از یکسو و گران کردن هزینه واردات کالا به کشور از سوی دیگراست؟ چرا در برابر زیادهخواهی صنفی بخش کوچکی از جامعه، هزینه زیادی به بخش بزرگی از مجموعههای خدماتی، چاپخانهداران و نیز دیگر مصرفکنندگان بستهبندی تحمیل شود؟!
مگر در ترکیه که طی ۴-۵ سال اخیر یکی دو کارخانه بزرگ تولید کاغذ و مقوا به راه افتاده است، چنین سوبسیدی به تولیدکننده داده میشود؟ و این در حالی است که قیمت آخال در ترکیه دو برابر ایران برای تولیدکننده ترک تمام میشود. جالب اینکه حتی نرخ تعرفه واردات مقوا در سالهای اخیر و پس از راهاندازی کارخانه مقواسازی ترکیه نیز تغییر نکرده و همان ۵ یا ۶ درصد است.
این روزها که رئیسجمهور محترم در ادبیات خود متوسل به نهجالبلاغهاند، یادآور این کلام علی علیهالسلام است که هر چه برای خود میپسندید برای دیگران هم بپسندید!
سخن آخر:
راه موفقیت بلندمدت برای تولید ثروت در کشور، تقویت توسعه شبکه رانت نیست، بلکه تمرکز بر روشن کردن چراغ علم و دانش، نوآوری و تحقیق و توسعه برای تولید کالاهاست.
اگر سود مورد انتظار یک بنگاه اقتصادی در پرتو کسب رانت و ویژه خواری حاصل شود، دیگر دلیلی برای خلق زنجیره ارزش و خلاقیت و رقابت در تولید محصولات و خدمات باقی نمیماند. درصورتیکه یک محصول جدید میبایست در پرتو رقابت آزاد خلق شود، نه در بستر انحصار و حمایتهای نابرابر و تبعیضآمیز.
جا دارد دولتمردان و سیاستگذاران با تأمل بیشتری برای سیاستگذاری در نحوه حمایت از تولید، واردات و صادرات محصولات سلولزی، سهم هر یک از مؤلفههای اصلی بهای تمامشده کاغذ را بین تولیدکنندگان اصلی داخلی و کالای مشابه خارجی مقایسه کنند تا به تحلیل دقیقتری از شرایط صنعت دست یابند.