ضايعات توليد شده و منابع تلف شده در يک چاپخانه بسيار متنوع است که ممکن است بسياري از آنها از ديد چاپخانهداران پوشيده باشد. در حالي که محصولات چاپي توليد شده توسط چاپخانهها بسيار مختلفاند، اما ضايعات مشاهده شده در همه چاپخانهها تا حد زيادي مشابه است. در اين مقاله ضايعات هم از منظر سنتي و هم از منظر صنعتي بررسي شده است.
در تفکر سنتي، وقتي صحبت از ضايعات يک واحد چاپي ميشود، ذهنها به سمت کاغذ يعني هزينهبرترين ماده اوليه- چه به شکل چاپي يا غيرچاپي آن- ميرود و منظور از ضايعات چاپي، همان باطلههاي توليد شده به هنگام آمادهسازي ماشين و مراحل چاپ است؛ ولي بايد توجه داشت که حتي در نگاه سنتي نيز علاوه بر کاغذ، انواع ديگري از ضايعات و تلفات در يک چاپخانه مشاهده ميشود که از آن جمله به موارد زير ميتوان اشاره کرد:
۱) ضايعات کاغذ: اولين رتبه در ضايعات توليد شده، متعلق به حجم کاغذ باطله شده و سرمايهاي است که بابت اين کاغذهاي باطله شده به هدر رفتهاست. کاغذهاي مورد استفاده در چاپ بهطور معمول در چهار مرحله باطله ميشوند:
۱) قبل از مرحله چاپ و در حين حمل و نقل کاغذ به چاپخانه و يا برش اوليه کاغذ
۲) در مرحله شروع چاپ تا زمان تنظيم شدن ماشين چاپ
۳) در حين چاپ و به دلايل مختلف نظير توقفهاي ناگهاني ماشين چاپ يا خطاي اپراتور
۴) بعد از چاپ مثلا در عمليات تکميلي يا تبديلي و در مواقعي که مشتري کار را عودت ميدهد و قبول نميکند
براي جلوگيري از باطله شدن کاغذ راههاي مختلفي وجود دارد که از آن جمله به موارد زير ميتوان اشاره کرد:
– پيادهسازي سيستم مديريت و اندازهگيري رنگ با تمام جوانب آن و به کاملترين شکل. در اين حوزه، استاندارد شدن چاپ هدف اصلي شمرده ميشود که براي اين منظور مشخصات رنگي ماشين چاپ يا اثر انگشت رنگي آن به دست آمده و پس از اطمينان از انطباق پروف با مشخصات چاپ، امکان توليد محصول چاپي بر طبق استاندارد فراهم ميشود. خوشبختانه فناوري در اين قسمت بسيار پيشرفته بوده و تمام ابزار نرمافزاري و سختافزاري لازم براي اينکار مهيا است و از اين نظر مشکل خاصي وجود ندارد.
– براي تنظيم رفتار رنگي ماشين چاپ و تنظيم سريع شيرهاي مرکب از دادههاي قبلي ثبت شده استفاده شود.
– براي تکرار چاپهاي سفارشاتي که قبلاً چاپ شدهاند از دادههاي ثبت شده براي تنظيمات هوا، ابعاد کار و خشککنها استفاده شود. خوشبختانه فناوريهاي جديد اين امکان را در اختيار ما ميگذارد.
– براي جلوگيري از ضايع شدن حداقل کاغذ، امکان استفاده از سيستمهاي دنسيتومتري و اسپکترو فوتومتري متصل نيز وجود دارد تا در کمترين زمان ممکن به فرمهاي چاپي مورد تأييد از نظر رنگ برسيم. براي رجيستر شدن هر چه سريعتر کار نيز از سيستمهاي اتوماتيک کنترل رجيستر متصل به ماشين چاپ ميتوان استفاده کرد. اين سيستمها تا حد زيادي از ميزان باطله کاغذ ميکاهند، چرا که ديگر نيازي به متوقف کردن ماشين و کشيدن فرمهاي نمونه براي چک کردن کيفيت کار نيست.
۲) اتلاف انرژي: کاهش انرژي مصرف شده براي هر فرم چاپي به معناي دسترسي به منابع مالي بيشتر براي سرمايهگذاري بر روي ماشينآلات جديد است. در يک ماشين چاپ چند برجه با يک برج کوتينگ، حدود يک سوم انرژي توسط خشککنها، يک چهارم توسط سيستمهاي اصلي ماشين، يک پنجم توسط دريچههاي هوا و يک دوازدهم براي خنک کردن سيستم رطوبتدهي و کنترل درجه حرارت سيستم مرکب صرف ميشود. خوشبختانه در ۱۰ سال اخير شاهد پيشرفتهاي بسيار زيادي در اين رابطه بودهايم و از جمله اين که:
– با استفاده از فناوريهاي نوين فوت کننده هوا و قابليت کنترل فرکانس، ميزان مصرف انرژي تا ۵۰ درصد کاهش يافته است. در صورتي که از خشککنهاي UV در ماشين چاپ استفاده شود، بالاست الکترونيکي کاهش يافته و مصرف انرژي کل کاهش مييابد.
– بهرهگيري از ماشين چاپ در سرعتهاي بالا، کيلووات مصرف شده براي هر فرم را کاهش ميدهد.
۳) ضايعات مرکب: حتي بهترين چاپکاران نيز در انتهاي هر چاپ به اندازه يک قوطي، با مازاد مرکب روبرو ميشوند که حدود ۴ درصد مرکب مصرفي است و اين مقدار ضايعات مرکب در سال بسيار قابل توجه خواهد بود. اين در حالي است که استفاده از سيستمهاي مرکب کارتريجي تا حد زيادي از تلفات مرکب ميکاهد.
۴) اتلاف آب: بهطور معمول در مرحله پيش از چاپ و چاپ، در هنگام ثبوت پليت يا ساخت محلول افست، مقداري آب مصرف ميشود که به کمک فيلترهايي، استفاده چندباره از آنها امکانپذير شده و از ضايع شدن حجم زيادي از آب جلوگيري ميشود.
۵) انتشار گازهاي VOC: استفاده از ابزار شستشوي پارچهاي، براي تميز کردن لاستيک و سيلندر چاپ تا حد زيادي مانع از مصرف محلولهاي شستشويي ميشود که گازهاي VOC (ترکيبات ارگانيک فرار) را به هوا منتشر ميکنند.
بدينترتيب بر طبق تحقيقات انجام شده، در صورتي که همه پيشنهادات ارائه شده در بالا بکار گرفته شود، چيزي حدود ۵ درصد در هزينههاي عملياتي يک چاپخانه صرفهجويي ميشود که براي چاپخانهاي با هزينه عملياتي ۲۰ ميليارد تومان در سال، حدود يک ميليارد تومان ميشود.
از منظر صنعتي در لايههاي پشتي ضايعات سنتي، با ضايعات ديگري روبرو هستيم که غالبا از ديد چاپخانهداران پوشيده است. اين نوع ضايعات به خاطر انجام کارهاي غيرضروري و بيفايده که به آنها فعاليتهاي بدون ارزش افزوده گفته ميشود حاصل ميشود. فعاليت بدون ارزش افزوده فعاليتي است که در اثر آن هيچ مشخصه ارزشمندي به کالاي چاپي در حال توليد اضافه نشود و مشتري بابت آن حاضر به پرداخت پول نباشد. بدين ترتيب هر آنچه که از چنين فعاليتهايي نتيجه شود، در يک کلمه چيزي جز ضايعات نخواهد بود. از انواع اين ضايعات به موارد زير ميتوان اشاره کرد:
۱) اضافه توليد يا چاپ کردن بيش از تيراژ درخواستي: به زبان ساده، اضافه توليد به معناي توليد محصول چاپي در تيراژي بيش از حد لازم و مورد درخواست مشتري است. به توليد اضافه، توليد به محض احتياط نيز گفته ميشود. اين کار در بهترين شرايط، باعث افزايش زمان سفارش تا تحويل کالا، تحميل هزينههاي انبارداري و سختشدن شناسايي ريشه مشکلات توليد و خطاها ميشود. سادهترين راه جلوگيري از اضافه توليد، بستن شير مرکب است. البته اين کار به شجاعت زيادي احتياج دارد تا مشکلات مخفي شده در پشت اضافه توليد نمايان شود. براي مثال چاپخانهداراني که از تلفات زياد در مرحله تاکني يا صحافي برخوردارند، به خاطر پوشيدهماندن اين اشکالات بيشتر چاپ ميکنند که ضايعات تلقي ميشود. اگر در چنين شرايطي تنها به تيراژ سفارش داده شده مشتري توجه شود، وجود اشکال در مراحل بعد مشخص شده و نسبت به حل آن اقدام ميشود. چاپخانهداران بهتر است که از چاپ اضافه براي جبران باطله در مرحله بعد جلوگيري کنند تا به مشکلات مراحل مختلف توليد خود و کيفيت کار اپراتورها و ماشينچيها پي ببرند.
۲) تلفات زماني ناشي از انتظار: هر جا که با انباشتگي محصول چاپي و عدم کاربر روي آن روبهرو باشيم، با ضايعات ناشي از انتظار مواجه شدهايم.
بهطور معمول در روشهاي سنتي توليد، بيش از ۹۵ درصد زمان صرف شده بر روي يک سفارش چاپي، شامل زمانهايي است که آن محصول بلاتکليف يا منتظر عمليات است. بدينترتيب عمده زمان بين سفارش تا تحويل کالا، ناشي از زمانهايي است که کار چاپي ناتمام، در انتظار شروع عمليات بعدي در کف چاپخانه بلاتکليف است.
علت مواجه شدن با اين حالت، بيشتر به خاطر گردش ضعيف مواد، طولاني بودن زمان توليد سفارشات و فاصله زياد واحدهاي توليد با يکديگر است. به عبارت ديگر يک ساعت وقفه در يک فرآيند گلوگاهي، به معناي يک ساعت وقفه در توليد خروجي چاپخانه است که به هيچ عنوان قابل جبران نيست. اتصال فرآيندها به يکديگر به نوعي که خروجي يکي بهطور مستقيم به ديگري تغذيه شود، تا حد زيادي زمان انتظار را کاهش ميدهد. از جمله زمانهايي که به خاطر انتظار بيمورد تلف ميشود، به موارد زير ميتوان اشاره کرد:
– اتلاف وقت به خاطر طولاني شدن زمان تعويض يک سفارش با سفارش ديگر بر روي ماشين چاپ
– انتظار محصولات چاپي نيمهکارهاي که منتظر عمليات بعدي هستند
– انتظار براي رسيدن مواد اوليه به ماشينخانه
– انتظار به خاطر خرابي ماشين
– زمان صرف شده براي نصب پليت روي ماشين چاپ
– انتظار براي تأييد نمونه چاپي
– تأخير در دريافت فرم سفارش توسط عوامل توليد
– انتظار براي دريافت پاسخ پرسشي که قبلاً بايد گرفته ميشد (نظير مشخصات فني کار چاپي، تيراژ و… )
– انتظار براي فرستاده شدن دوباره فايلي که در ابتدا اشکال فني داشته و باز نميشده است، ولي ليتوگرافي در زمان حضور مشتري آن را چک نکرده است و…
۳) انبارداري بيمورد: انباشتگي مواد اوليه نظير بندهاي کاغذ بلاتکليف، کار چاپي نيمه کاره و محصول چاپي نهايي در قسمتهاي مختلف چاپخانه، نتيجه بارز وجود اشکال در سيستم است. انبار کردن زيادي مواد اوليه، باعث مخفي ماندن مشکلات در ماشينخانه شده و مانع شناسايي و حل اين مشکلات به منظور بهبود عملکرد عمليات توليد ميشود. انبار کردن زيادي سبب افزايش زمان سفارش تا تحويل کالا، اشغال فضاي ماشينخانه، تأخير در شناسايي مشکلات و بيارزش شدن اهميت ارتباط درست و مؤثر چاپخانه در درون و يا با بيرون خود ميشود. اگر حرکت مواد، ميان بخشهاي مختلف توليد و پشتيباني به سهولت صورت گيرد، بهبود کيفيت خدمات به مشتريان امکانپذير شده و از انبارداريهاي بيمورد و هزينههاي مربوطه کاسته ميشود. براي مثال اگر ارتباط درستي ميان چاپخانه و مشتري وجود داشته باشد، مشتري از زمان پايان عمليات توليد و آماده شدن نهايي سفارش خود آگاه بوده و به محض اتمام توليد، کار خود را تحويل ميگيرد و از چاپخانه ميبرد. اين در حالي است که در اغلب موارد با انباشتگي کارهاي آماده در محيط چاپخانه روبرو هستيم که مشتري براي تحويل گرفتن آنها هنوز مراجعه نکرده است و اين حالت نه تنها فضاي زيادي از چاپخانهها را که به طور عمده کوچک هم هستند ميگيرد، بلکه احتمال خراب شدن محصول چاپي را نيز افزايش ميدهد.
۴) حمل و نقل و انتقال بيمورد مواد و کالا: نقل و انتقال سفارشهاي چاپي تکميل نشده بين بخشهاي مختلف توليد، هزينهبر بوده و چيزي به ارزش کالا اضافه نميکند. نقل و انتقال بيشازحد و غيرضروري محصولات چاپي باعث خراب شدن کارهاي چاپي و صدمه ديدن کيفيت کار ميشود. اگر از وسايل مخصوص نقل و انتقال نيز براي جابجايي کارهاي چاپي استفاده شود، خود مستلزم سرمايهگذاري بر روي خريد اين تجهيزات بوده و در عين تحميل هزينههاي بيشتر به چاپخانه، هيچ ارزشي به محصول اضافه نميکند. البته هميشه نميتوان از نقل و انتقالها جلوگيري کرد، چرا که جابجايي دستگاهها خود هزينهبر بوده و از طرفي شناسايي آن که چه کاري بايد بعد از کارهاي ديگر رخ دهد هميشه ساده نيست. برنامهريزي ضعيف توليد و هماهنگ نبودن واحدهاي مختلف توليد با يکديگر ممکن است باعث نقل و انتقال بيمورد و مکرر کارهاي چاپي نيمهکاره بين بخشهاي مختلف توليد شود.
۵) انجام عمليات غيرضروري: خارجيها ضربالمثلي دارند به اين مضمون که «هيچوقت از پتک براي شکستن فندق استفاده نکنيد.» بدين معنا که بسياري از افراد براي انجام کارها از ابزار بسيار دقيق و گران قيمتي استفاده ميکنند که ضروري نبوده و راههاي سادهتري نيز براي آن وجود دارد. براي مثال در بعضي از مواقع با يک لوپ ساده بسياري از مشکلات چاپي بر روي فرم قابل شناسايي است که بعضي از افراد براي کشف آنها به سراغ ابزار گران قيمت و پيچيده ميروند که به خاطر دشواري کار با آنها از اصل موضوع صرفنظر ميشود. اينکه براي انجام هر کاري سادهترين روش کدام است، بسيار کارسازبوده و در اکثر مواقع باعث افزايش سرعت کار ميشود.
۶) رفت و آمدهاي غيرضروري افراد: اين نوع ضايعات ريشه در اشکالات ارگونوميک داشته و در انواع حرکات بيموردي که اپراتورها روزانه انجام ميدهند نظير: خم شدن، حرکات کششي، راه رفتن و بلند کردن وسايل مشاهده ميشود. اين دسته از ضايعات به مسائل ايمني و سلامتي کارکنان نيز مربوط ميشود که در سايه قوانين و آييننامههاي حاکم بر محيطهاي صنعتي، مشکل اساسي براي شرکتها به دنبال خواهد داشت. کارهايي که مستلزم حرکات بدني زيادي است، بايد بررسي شده و براي بهبود آنها به کمک پرسنل چاپخانه اقدام شود. در اغلب موارد چيدمان ضعيف تجهيزات و بخشهاي مختلف چاپخانه موجب ميشود که فاصله فيزيکي محل عمليات قبلي و بعدي خيلي زياد باشد و کارگران ناچار بين قسمتهاي مختلف در رفت و آمد دائمي باشند.
۷) خرابيها: بروز اشکال کيفي در محصول که به دوبارهکاري يا ايجاد باطله ميانجامد، هزينههاي زيادي را به واحد چاپي تحميل ميکند. از جمله عوامل اين هزينهها به موارد زير ميتوان اشاره کرد:
– بازرسيهاي دوباره و چندباره
– زمانبندي دوباره توليد
– هدر رفتن ظرفيت توليد
– بي اعتبار شدن چاپخانه نزد مشتري که مانع ارائه سفارشات بعدي به چاپخانه ميشود
در بسياري از واحدهاي چاپي، هزينه کل ناشي از اشکالات کيفي، درصد قابل ملاحظهاي از هزينه کل توليد را شامل ميشود. با شرکت دادن کارکنان و بهبود مستمر کارها و روشها، فرصتهاي زيادي پيش روي واحد چاپي براي کاستن از اشکالات کيفي قرار خواهد داشت. منابع درست مصرف نشده، نظير مرکب اضافه مانده از چاپ يا کاغذ برش خورده افزون بر مقدار مورد نياز که ديگر قابل استفاده نيستند، از انواع خرابيها محسوب ميشوند.
۸) شايد بزرگترين ضايعات، بهرهبرداري کم از استعداد نيروي انساني و قدرت تعقل آنها است. اگر مديران ياد بگيرند که عقيده کارکنان را جويا شده و آَنها را در فعاليتهاي حل مسأله مشارکت دهند، از آن چه قادر به انجام آن خواهند بود متعجب خواهند شد. غالباً کارکنان چند ساعتي سر کار ميآيند، مهارتهاي خود را ارتقا ميدهند و انجام کارهايي به آنها محول ميشود، ولي به ندرت از آنها خواسته ميشود که مغز خود را به کار گيرند. چرا بعضي از شرکتها در حالي که افراد باتجربه زيادي در اختيار دارند، تفکر را تنها به دوش يک يا چند مدير مياندازند؟
به هر ترتيب، شناسايي و حذف ضايعات در مرکزيت رويکرد رقابتي قرار دارد. ضايعات در هر جنبهاي از کسب و کار ممکن است بروز کند. ضايعات دشمن کسب و کار است. ضايعات هزينهها را بالا ميبرد، کيفيت را پايين ميآورد، زمان انجام فعاليت را افزايش داده و سرعت پاسخگويي به خواست و نياز مشتري را کند ميکند. ضايعات به هيچ ارزشي منجر نميشوند. محيط کار به گونهاي بايد طراحي شود که با ايجاد فضاي مناسب افراد را به استفاده از مهارتهاي خلاقانه و حذف اشکال مختلف ضايعات در کارهايي که انجام ميدهند تشويق کند.