حسین احمدی
مدیر چاپخانه صنوبر
چاپخانه ها روزهای دشواری را می گذارنند، نه از این رو که حجم سفارشات آنها کم شده است، بلکه ساختار چاپخانهداری در کشور ما به گونهای شکل گرفته که تاب این مشکلات را ندارند و ضعف ساختارها و نهادهای صنفی، موجب می شود،چاپخانه ها به جای هماهنگی و تدبیر، به سوی رقابت قیمتی و خودزنی بروند _ در چنین شرایطی چاپخانهها هر چه سفارش بیشتر داشته باشند، بیشتر زیان می بینند، زیرا اساساً در آمدها کفاف هزینه ها را نمی دهد.
اگر بخواهیم دقیق تر صحبت کنیم، باید بگویم چاپخانههایی که کیفیت بهتری ارئه می دهند و مواد مرغوبتر و پرسنل اموزش دیده را به کار میگیرند و به روال معمول چاپخانه های معتبر، با کمترین اشکال روی لاستیک آن را تعویض می کنند، در این شرایط بیشتر متضرر می شوند.
ما هر چه کار می کنیم صرف خرید مواد مصرفی می شود. رقم فاکتور بعضی از سفارش ها که مقوای آن را خودمان تامین می کنیم، بسیار بالا می رود، بعد اداره مالیات به این فاکتورها نگاه می کند و مالیات زیادی برای ما تعیین می کند، هر چه توضیح می دهیم که همه این مبالغ صرف مواد مصرفی شده و دستمزد بخش ناچیزی از آن است، توجه نمی کنند.
بدتر از این، وقتی مشتری از کشورهای همسایه سراغ ما می آید، حتی اگر قیمت چاپ را صفر حساب کنیم، باز هم مقوا آنقدر گران است که می بیند، هزینه ها از کشور خودشان بالا میزند. در چنین شرایطی ما چگونه می توانیم با چاپخانه های ترکیه رقابت کنیم؟ همین چند سفارش کشور عراق هم، به سوی آنها متمایل می شود.
چاپخانه ما به عنوان یکی از چاپخانههای فعال بزرگ و پرکار، شناخته شده است، چنین چاپخانه ای باید هر سال،بخشی از ماشین ها را جایگزین و نوسازی کند تا توان و قابلیتهای خود را از نظر تامین کیفیت و حجم کار حفظ کند. در صورتی که الان امکان جایگزینی و خرید ماشین نو برای ما وجود ندارد. وقتی خواستیم یکی از ماشین های چند ساله خود را به خریداری در یکی از کشورهای همسایه بفروشیم تا با پول آن دستگاه تکمیلی نو و مورد نیاز چاپخانه را خریداری کنیم،متوجه شدیم وزارت صنایع هر گونه فروش ماشین دست دوم را به خارج کشور ممنوع کرده است. متأسفانه در صنایع که به حرف ما گوش نمیدهد و ارشاد هم حمایتی نمیکند.
نکته ای که لازم می دانم تاکید کنم این است که همه این مشکلات ناشی از فشار تحریم ها نیست و بیشتر آن به ساختار و مناسبات بین خانواده چاپ در این فاصله مربوط می شود. شما ببینید قیمتهای مواد مصرفی و ماشینآلات و همه هزینه های چاپخانهها طی ده، دوازده سال اخیر حداقل ۴ برابر شدهاند، در حالی که تعرفه چاپ نهایتا دو برابر شده است. سال ۱۳۵۷ قبل از انقلاب تعرفه چاپ، هزاری ۵۰-۴۰تومان بوده (معادل ۷ دلار)، آیا الان در آمد چاپخانه ها با آن سالها قابل مقایسه است؟
این تناسب به سادگی نشان می دهد که کسب و کار چاپ رونق نخواهد گرفت، چاپخانه ها مجبورند با همان دستگاه های قدیمی جواب مشتری را بدهند، هر کس هر چه دارد باید با همان بسازد. همه همکاران هم می آیند با ما صحبت می کنند، حرفشان همین است. ما که این همه تجربه و ارتباطات داریم با این مشکلات مواجه هستیم، قطعاً چاپخانه های دیگر، هم کمتر از ما مشکل ندارند.
بازهم تاکید می کنم مشکل اساسی این است که در صنف ما انسجام نیست. هر کس برای خرید کاغذ به خیابان ظهیر الاسلام می رود، از مغازه اول خیابان تا آخر خیابان همه یک قیمت را اعلام می کنند، شاید یکی، دو درصد تفاوت باشد ولی چاپخانهها چنین تعهد و انسجامی ندارند.
متاسفانه در چنین شرایطی چاپخانههایی که به فکر حفظ برند و اعتبار خود هستند،از این وضعیت بیشتر آسیب میبینند. این روند ظرفیت و توان صنعت چاپ کشور را تحلیل می برد، خسارتی که شاید جبران آن آسان نباشد. آیا مسئولان وزارت ارشاد و وزارت صنعت، معدن و تجارت و مهم تر از آن، حرفهایهای خانواده چاپ به اهمیت این موضوع پی برده و به مسئولیت خود اندیشیدهاند؟
آقای احمدی خیلی عالی گفتی،