کپي غيرقانوني کتاب معضلي جدي در کشور به شمار ميآيد که در طول ساليان مختلف همواره ذهن دست اندرکاران حوزه نشر را مشغول کرده است، دغدغهاي جدي که به دليل نقص قوانين در کشور، همچنين نبود زيرساختهاي فرهنگي هيچگاه به طور جدي به آن پرداخته نشده است. ميتوان گفت که چاپ و تکثير غيرقانوني کتابهاي پرمخاطب و پرفروش، در سالهاي اخير، ناشران را با مشکلات بسياري روبرو کرده است. اگرچه با رايزنيهاي اتحاديه ناشران و کتابفروشان تهران، معاونت نظارت بر اماکن عمومي نيروي انتظامي نيز براي برخورد با عاملان تکثير غيرمجاز کتابها وارد ميدان شده است، اما مشکلات همچنان پابرجا است، در اين گزارش نگاهي داريم به زواياي مختلف اين پديده غيرفرهنگي که آسيبي جدي براي صنعت نشر کشور است.
آگاهي بخشي يک ضرورت
محمدامينمحبعلي که کارشناسيارشد ادبيات و عرفان از دانشگاه تهران دارد، مدير اجرايي انتشارات زندگي روزانه است. او که دبير است تلاش ميکند بحث کپي غيرقانوني کتاب و مشکلات و آسيبهاي آن را در قالبهاي مختلف در کلاسهاي درس به دانشآموزان يادآوري کند و نکات حقوق مادي و معنوي اثر را توضيح دهد، از سوي ديگر به عنوان ناشر هم در فضاي مجازي در حد توان اطلاعرساني کند. او با ارزيابي وضعيت كپي غيرقانوني كتاب در سالهاي اخير، مي گويد: «از آنجا که تمرکز من در حوزه نشر غيرقانوني الکترونيک کتاب است بايد بگويم با گسترش اينترنت و رواج نرمافزارهاي مختلف امکان استفاده از فرمتهاي الکترونيک کتاب فراهم شد، اين پديده همچنين اجازه ميداد که فايلي به طور نامحدود با هزينهاي ناچيز نشر پيدا کند. در غرب از اين پديده در تکثير قانوني کتاب الکترونيک استفاده کردند و براي مقابله با کژکارکردهاي آن، قوانين مختلفي وضع کردند و ضمانت اجرايي هم داشتند. متاسفانه در کشور ما با رواج پديده اينترنت سايتهاي سودجو اقدام به اسکن کتب پرفروش کردند و يا از فروش مستقيم آن بهره بردند و يا بازديد سايتهاي خود را بالا بردند و غير مستقيم سود کردند.» او ادامه مي دهد: «در ابتدا اين امر بيشتر در حوزه کتب دانشگاهي رخ داد. براي مثال فيزيک هاليدي که براي رشتههاي مختلف فني و مهندسي جز کتب ترمهاي اول است هزاران بار دانلود شدند و اين يعني آسيب مستقيم به ناشر و مترجم و زنجيره مرتبط آن: ليتوگراف و چاپخانهدار و صحاف و کتابفروش و ديگر اجزاي صنعت چاپ و نشر. در اين ميان با رواج نرم افزارهاي ارتباطي نظير تلگرام شرايط نشر غيرقانوني بسيار تسهيل شد و صدها کانال به طور گسترده به نشر غيرقانوني پرداختند. کافي است يک کتاب در بازار توجه مخاطب را به خود جلب کند، به سرعت اسکن ميشود و چندين برابر تيراژ خود در کانالهال تلگرام دنبال ميشود.» او در بخش ديگر صحبتهاي خود به عوامل اثرگذار در رواج کپي غيرقانوني، توضيح ميدهد: «يکي از عوامل اين است که قوانين کپيرايت ضمانت اجرايي چنداني ندارند. مورد ديگر نيز اين است که عامه مردم از اينکه دانلود غيرقانوني امري خلاف و غيراخلاقي است بي اطلاع هستند. البته عامل مهم ديگر تغيير ذايقه به مطالعه الکترونيکي است، البته من بر اين باورم که کتاب کاغذي همواره جايگاه خود را حفظ خواهد کرد اما نياز به کتاب الکترونيک با قابليتهاي خاص آن در اين روزگار پر رنگ است.» محب علي همچنين بياطلاعي افراد جامعه نسبت به جرم و اشتباه بودن اين کپيها را يکي ديگر از عوامل توسعه اين پديده غيرفرهنگي معرفي مي کند و ميگويد: «يکي از اصليترين عوامل اين است که افراد نسبت به تبعات کار خود آگاهي ندارد، به نظر ميرسد همچنان اصليترين عامل آگاهي بخشي در جامعه ايران صدا و سيما است، در اين ميان صدا و سيما درباره نشر غيرقانوني کتب کارهاي بسيار ناچيزي انجام داده است. علاوه بر اين ناشران، نويسندگان و ديگر فرهيختگان جامعه هم بايد در حد، توان آگاهي بخشي کنند.» در سالهاي اخير، با وجود اينکه ناشران براي برخورد با اين پديده پيگيريها و فعاليتهاي متعددي را دنبال کرده اند اما نتوانستهاند در اين حوزه موفق باشند، اين فعال حوزه نشر در اين زمينه معتقد است: « ناشران به تنهايي قادر به مقابله نيستند. در بهترين حالت ناشران چند کتاب نشر ميکنند و حداکثر ميتوانند اين کتابها را به چاپ دوم و سوم برسانند. در اين ميان، دغدغههاي مختلف ناشران مانع از اين ميشود که به تنهايي توان مقابله با اين پديده را داشته باشند.» وي يادآور مي شود: « براي برون رفت از اين موضوع تنها راهکار شفافيت قانون است زيرا حقيقت اين است که دانلود غيرقانوني دستبرد به حق مالکيت ناشر و نويسنده است و وجود ضمانت اجرايي براي قانون و مقابله با متخلفان بايد به گونهاي باشد که ناشران و صاحبان حقوق معنوي به راحتي بتوانند شکايت کنند و اين شکايت به ثمر بنشيند. تجربه کشورهاي ديگر نشان مي دهد آگاهيبخشي به جامعه هم از فرآيندهاي مختلف نگارش، ترجمه، آمادهسازي، چاپ و نشر کتاب و هم از قوانين و مجازاتها مي تواند بر اين موضوع تاثير بگذارد. البته توجه به کتاب الکترونيک نيز نکته مهمي است، البته حقيقت اين است که نياز به مطالعه کتاب الکترونيک در جامعه احساس ميشود، در چند سال اخير نرمافزارهاي مخصوص فروش قانوني کتب الکترونيک از قبيل فيديبو و طاقچه و… ظهور يافتند اما همچنان نياز به گسترش و غنا بخشيدن به اين نرمفزارها احساس ميشود.»
نه به دانلود غيرقانوني
مسئله اينجا است که مشکلي که در چاپ و تکثير غيرقانوني کتاب فرآيند توليد کالاي فرهنگي مثل کتاب را کند و حتي متوقف ميکند اين است که اين سواستفاده غالبا کتابهاي پرفروش يک ناشر را هدف قرار ميدهد و ناشر را از نظر اقتصادي فلج ميکند و اين ناشر از نظر اقتصادي محافظه کار ميشود و چاپ کارهاي جديد را قبول نميکند. هر ناشري معمولا ۲۰ تا ۲۵ درصد کتابهايش پرفروش هستند، و چرخ اقتصادي يک بنگاه نشر را ميگردانند، مابقي کتابها دو تا سه سال طول ميکشد که بازگشت هزينه داشته باشند. وقتي همان ۲۵ درصد هم از ناشر گرفته ميشود، ديگر خطر نميکند تا مبلغ در گردش نشر خود را براي چاپ کتاب جديد صرف کند. شايد مشکل به اين برگردد که بسياري با قوانين نشر آشنا نيستند و نميدانند که استفاده از کتاب بدون اجازه ناشر علاوه بر منع قانوني، اشکال شرعي هم دارد. متاسفانه توجهي به اين امور نميشود در حاليکه اگر مخاطب حق ناشر را ادا کند و از کتابهاي کپي استفاده کند، کمتر اين سرقت اتفاق ميافتد. در اين ميان براي اولين بار در ايران کمپين نه به دانلود غيرقانوني کتاب، در سال ۱۳۹۳ با هدف احياي حقوق مادي و معنوي ناشرين و مولفين، در ايران، فعاليت خود را آغاز کرده است. در نمايشگاه بيناللملي کتاب تهران نزديک به ده هزار علاقهمند به کتاب، دستبندهاي کمپين «نه به دانلود غير قانوني کتاب» به دست خود بستند و به صورت نمادين حمايت خود را از اين کمپين اعلام کردند. از ديگر اهداف اين کمپين، ايجاد فضاي امن براي ناشران و جلوگيري از انتشار لينکهاي دانلود غيرقانوني کتابهايي است که ناشرين و مولفين براي چاپ آن کوشيدهاند. تلاش مجموعه براي ايجاد فضايي است که ناشران و مولفين با خيال آسوده به انتشار آثار خود بپردازند. تلاشهاي شبانه روزي نويسندگان و مترجمان کتاب در سالهاي اخير، به دليل قرار گرفتن کتابهايشان در اينترنت به صورت رايگان و غيرقانوني بينتيجه مانده و ياس و نااميدي را در فضاي نشر ايجاد کرده است. اين اقدام باعث کاهش درآمد و ضررهاي اقتصادي قابل ملاحظه به صنعت نشر ايران شده است. از همين رو ناشران، ديگر توانايي انتشار بسياري از کتابها را به دليل هزينههاي سرسامآور و عدم جبران بازگشت سرمايه خود را ندارند. اين روزها که صنعت نشر به دليل بي توجهي به موضوع کپيرايت (حقوق مولفين) رو به افول گذاشته و نسخه پي دي اف بسياري از کتابهاي ناشران در اينترنت و شبکههاي اجتماعي به وفور يافت ميشود، اهميت اين کمپين بيش از پيش خود را نشان ميدهد، زيرا ميتواند، باعث جلوگيري از دانلود غيرقانوني کتاب و افزايش درآمد ناشران، نويسندگان و مترجمان شود.
هل دادن ماشين در سربالايي!
به سراغ بهزاد پاکروح، فعال فرهنگي، نويسنده و مسئول انتشارات انديشه سرا ميرويم، او که در طول سالهاي مختلف موضوع کپي غيرقانوني کتاب را به صورت جدي دنبال کرده است، ميگويد: «کپي غير قانوني کتاب با امکانات نوين آسانتر و فراوانتر شده؛ هم به صورت نسخههاي چاپي و هم نسخههاي ديجيتال. براي نسخههاي چاپي، تعدد دستگاههايي که چاپ و صحافي در تيراژهاي کم نيز با آنها مقرون به صرفه است اين عمل ناشايست را گسترش داده است. براي نسخههاي ديجيتال هم وجود فناوريهاي نوين و گسترش شبکه هاي مجازي بستر لازم را براي سو استفاده توسط کساني که استعداد سو استفاده کردن دارند فراهم کرده است.» وي با بيان اينکه اين عمل يک دزدي معمولي نيست! بسيار زيانبارتر از يک دزدي معمولي است، ادامه ميدهد: «دزدي محتواي کتابها، حلقههاي يک زنجير بزرگ را نابود کرده است و از پشت به کل علم و فرهنگ جامعه خنجر زده است. وقتي کتابي ۱۰۰۰ صفحهاي را مولفي مينويسد، ناشري چاپ ميکند و مدت کوتاهي بعد فايل آن از شبکههاي مجازي سر در ميآورد؛ نويسنده، ناشر، تايپيست، صفحهآرا، طراح جلد، کاغذ فروش،ليتوگراف، چاپخانهدار، صحاف و کتابفروش همه با زيان روبهرو ميشوند و در نهايت منجر به ورشکستگي آنها ميشود. نکته بسيار مهم ديگر اين که نويسنده و ناشر ديگر دليلي براي تداوم نويسندگي و نشر ندارند و کتاب ارزشمند جديدي نوشته نخواهد شد، همان قبليها دستبهدست خواهد گشت يعني يک درجا زدن تقريبا کامل رخ خواهد داد. کساني با دانش و تجربه خيلي کمتر چيزي خواهند نوشت که تا پيش از آن کسي حاضر به نشر آنها نبوده است اما از اين پس به صورت سفارشي چاپ خواهد شد!» پاکروح با اشاره به راهکارهايي که ميتوان براي برون رفت از اين موضوع پيشبيني کرد، ميگويد: « در درازمدت کارهاي زيادي ميشود کرد به عنوان مثال ميتوان جايي براي اين بحث در کتابهاي درسي پايههاي مختلف در نظر گرفت اما صنعت نشر ما اگر چارهاي انديشيده نشود خيلي زود آسيب جدي ميبيند و راهحلهاي درازمدت مثل يک خاطره خواهد بود نه راه حل، پس ما به راه حل فوري هم نياز داريم. کساني که رسانههاي پرمخاطب را در اختيار دارند بايد به طور جدي به اطلاعرساني در اين زمينه بپردازند. اما با توجه به اين که آتش زدن ديجيتالي آثار نويسندگان و هنرمندان ريشهاش ناآگاهي مردم نيست، بلکه منافع سودجويان است، آگاهي بخشي به تنهايي مشکل را حل نميکند.» او به فعاليت شبکههاي مجازي و فضاي اينترنت هم اشاره ميکند و يادآور ميشود: «بسياري از تارنماها و کانالهاي تلگرامي که حق مولف را زير پا ميگذارند از طريق جذب آگهي درآمدهاي کلان حتي در حد روزي چند ميليون تومان دارند. اين جا ديگر مساله آگاه نبودن نيست، مساله سودجويي است که روشهاي برخورد خودش را بايد داشته باشد. در بخش “چاپ کتاب يا بخشي از کتاب بدون اجازه ناشر”، لازم است به سرعت نظارت دقيقي بر عملکرد واحدهاي تکثير داخل دانشگاهها و اطراف دانشگاهها انجام شود. افرادي که در زمينه برخورد با کپي غير قانوني کتاب زحمت ميکشند بايد اين مهم را جدي بگيرند که ميزان آسيبي که انتشار فايلهاي کتاب در شبکههاي مجازي به صنعت نشر ميرساند بسيار بسيار بيش از آسيب ناشي از “چاپ” بي اجازه کتاب است و فورا و جدا کار وسيعي در اين زمينه انجام دهند. زيرا سواستفادههاي چاپي، کتاب اصلي را نابود نميکند و براي تعداد عناوين زيادي از کتابهاي يک ناشر رخ نميدهد؛ اما انتشار فايلهاي الکترونيکي، کتاب اصلي را و به تدريج نشر و نويسندگي را نابود ميکند. زيرا کار اول (انتشار هاردکپي) به سختي انجامپذير است، هزينه دارد، تعداد کپي آن محدود است، فقط براي کتاب هاي پرفروش رخ ميدهد، تنها توسط عده معدودي انجام ميشود و رديابي و حذفش هم آسان است.» پاکروح با بيان اين که کار دوم يعني انتشار پي دي اف بدون اجازه به آساني انجام پذير است، تاکيد ميکند: «در اين کار تعداد کپيها نامحدود است، تعداد انتشاردهندگان و بازنشردهندگان انبوه است، براي همه کتابها اعم از پرفروش و کمفروش انجام ميشود، رديابي و حذفش آسان نيست و وقتي فايل يک کتاب سر از يک سايت يا کانال درآورَد هر چشمهاي را که بخشکانيد دهها چشمه از کنارش ميجوشد! و مثل روغن ريخته قابل جمع شدن نيست. مثالي تقريبي که بتواند فرق اين دو را نشان دهد اين است که در حالي که سايتها و کانالها موزيکهاي مجاز را بياجازه براي دانلود ميگذارند، شما دنبال چند نفري باشيد که کنار خيابان دارند سي دي موزيک را ميفروشند! در مدتي که يک سي دي کنار خيابان فروش ميرود هزاران دانلود از همان موزيکها رخ داده است.» اين فعال فرهنگي همچنين درباره اقداماتي که در اين زمينه انجام داده است مي گويد: «مدتي قبل يک کانال تلگرامي را ايجاد کردهام به نام “چه اشتباهي رخ داد؟” با اين توضيح که “شما اگر يک جمله هم تاليف کرده باشيد صاحب آن جملهايد و اين براي شما ايجاد حق ميکند؛ البته مسئوليت هم!” من معتقدم که زير پا گذاشتن حق مولف فقط محدود به کتاب نيست، فيلم، موسيقي و عکس هم قربانياني بزرگاند. در اين ميان، بخش بزرگي از فرهنگ سازي در اين زمينه اتفاق افتاده است، دست کساني که منافع خودشان را جاي فرهنگ جا ميزنند مثلا در گروه هاي تلگرامي ميگويند “مطلب لينکدار” ارسال نکنيد! و اين تبديل به يک اصل در بيشتر گروهها شده است! در حالي که درست بايد برعکس اين باشد! لينک مطلب نشاندهنده “معتبر بودن يا نبودن مطلب” است، هم نشان ميدهد که “مسئوليت مطلب” با چه کسي است و هم سبب حفظ “حق معنوي مولف” ميشود.» پاکروح ميگويد: «همچنين در کانال تلگرامي انتشارات انديشهسرا و کانال ديگري که درباره گردشگري مينويسم مفصلا به اين مقوله پرداختهام. از امکانات ساير شبکههاي مجازي هم در اين زمينه استفاده زيادي کردهام؛ بعضي نوشتههاي من در شبکه مجازي در اين زمينه به خبرگزاريها و رسانههاي پر مخاطب راه يافته است؛ به برخي مسئولين هم در اين زمينه مشورت ميدهم؛ اما تعداد مخاطباني که به اين شکل در دسترس قرار دارند با تعداد مخاطباني که کانالهاي ناقض حقوق مولفين دارند قابل مقايسه نيست. کاري که آنها ميکنند مثل هل دادن يک ماشين در سرازيري است و کاري که ما ميکنيم مثل هل دادن ماشين در سربالايي!»