«در دهه پيش صنعت چاپ ديجيتال در ايران بهعنوان يک چاپ جديد رونق خوبي داشت و همزمان با توسعه تکنولوژي و پيشرفت جهاني چاپ ديجيتال پيش رفت. اين ارتباط و تناسب قابل قبول سالها ادامه داشت تا انتهاي اين دهه.» اين سخني است که بارها از زبان صاحبنظران چاپ ديجيتال کشور شنيده شده است. ايران عقيده مدير چاپ ديجيتال شهاب، يکي از اين اشخاص است. خبرنگار ما گفتوگويي با وي ترتيب داد که بخشهايي از آن در گزارش پيشرو به نظر خوانندگان خواهد رسيد. در اين گفتوگو که با پوزش از ايشان اندکي دير به چاپ رسيد، درونمايه سخن، تفاوت فضاي حاکم بر صنعت چاپ ديجيتال کشور در دو بازه زماني است. گزارش حاضر همچنين چشمانداز مختصري از آينده اين صنعت عنوان ميشود.
ايرانعقيده با بيان اينکه چاپ ديجيتال مانند بسياري ديگر از بخشها وضعيت مناسبي ندارد تصريح ميکند: «حال و روز صنعت چاپ ديجيتال چندان خوش نيست. دليل آن هم اين است که درحالحاضر در رکود اقتصادي به سر ميبريم. هزينهها بسيار بالا است و با توجه به اينکه ارزش پول کشور نسبت به پولهاي رايج دنيا کم شده، قيمت ماشينهاي اروپايي و آمريکايي بالا رفته و به دليل همين گراني، خيلي از فعالان چاپ ديجيتال روي ماشينهاي خوب چاپ ديجيتال سرمايهگذاري نميکنند.» وي با بيان اين مطلب که پيش از اين بارها توسط کارشناسان و فعالان چاپ ديجيتال بهعنوان يکي از موانع پيشرفت حوزههاي مختلف صنعت چاپ در سالهاي اخير نام برده شده.
بسياري از کارشناسان اقتصادي صنعت چاپ را صنعتي مادر ناميده و به تبع اين تعريف و وابستگي دوسويهاي که اين صنعت با ساير صنايع دارد نوعي ارتباط مستقيم بين رونق و توسعه اين صنعت و ديگر صنايع برقرار است. برايناساس هرچه نياز يک صنعت به خدمات چاپ و بستهبندي بيشتر باشد، اين رابطه تنگاتنگ شده و تاثيرات دوطرفه با سرعت وحدت بيشتري اعمال ميشود. از سويي چاپ ديجيتال به اقتضاي قابليتهايي که دارد کاربرد خوبي در صنعت تبليغات دارد. پس زنجيره مطلوب به اين صورت خواهد بود: سرمايهگذاري در صنايع مختلف تبليغات را رونق ميبخشد و رونق تبليغات رونق چاپ ديجيتال را در پي خواهد داشت. ايرانعقيده در پرتو اين مطلب برههاي از اقتصاد کشور را يادآور ميشود که در آن تاييد سرمايهگذاريهاي مختلف در رونق بازار چاپ و تبليغات کاملا مشهود بوده است. در اين رابطه کارشناسان متعددي به فصلي پررونق از بازار چاپ ديجيتال موسوم به «دوران طلايي» اشاره کردهاند که با اتمام دولت هشتم پايان پذيرفت.
مدير چاپ ديجيتال شهاب به اخبار و حرف و حديثهايي اشاره کرده که بر سرمايهگذاري و شروع احتمالي فعاليت برخي شرکتهاي معتبر در ايران دلالت دارد. وي با بيان اين مطلب ضمن ابراز اميدواري براي به سرانجام رسيدن اين سرمايهگذاريها تصديق ميکند: «اگر کمپانيهاي خوب در بخشهاي مختلف وارد ايران شوند، شرايط به خوبي پيش خواهد رفت. اين شرکتها استاندارد خاصي دارند و تن به هر کيفيتي نميدهند. براي آنها کيفيت از قيمت مهمتر است. اگر يک شرکت معتبر براي تبليغات کار خود دنبال رنگ خاصي براي لوگوي خود است، حتما ميبايست از همان رنگي که مدنظر است، استفاده شود. درمجموع بايد گفت آن کيفيتي که در کار آنها تعريف شده است ميبايست مو به مو اجرا شود.زماني اين کيفيت و استاندارد رعايت ميشود که ماشينآلات، مواداوليه و تخصص و افراد مجرب وجود داشته باشد. اگر اين عوامل موجود باشد توليدکننده ميتواند محصولي توليد کند که باب ميل مصرفکننده باشد. اين فرآيند ميتواند چرخه خوبي ايجاد کند.»
ايرانعقيده در ادامه خاطر نشان ميکند: «شرکتهاي معتبر براي تبليغات و ساير سفارشاتي که به چاپخانه ديجيتال ميدهند، ارزش قائل هستند.»
وي در تصريح شرايط سالهاي منتهي به نيمه اول دهه هشتاد که پيشتر بهعنوان بهترني دوران چاپ ديجيتال ايران نام برد، شرح ميدهد: «قبل از دولت آقاي احمدينژاد کمپانيهاي اروپايي خوبي در ايران فعاليت ميکردند. در اين شرکتها با اينکه قيمت مهم بود ولي مولفه اول يک انتخاب نبود. ابتدا کيفيت را بررسي ميکردند و درصورتي که به تاييد کمپاني ميرسيد، به سراغ مراحل بعدي ميرفتند که قيمت يکي از آنها بود. اگر کيفيتي مطلوب توسط چاپخانههاي ايراني برآورده نميشد، به خارج از کشور سفارش ميدادند. لذا چاپخانههاي ايراني براي به دست آوردن اين سفارشات مجبور بودند کيفيت کار خود را بالا ببرند؛ چرا که با ماشين بيکيفيت و اپراتوري که تخصص ندارد، نميتوان کار خوب به آنها تحويل داد. پس من نوعي که سواد و امکان خريد ماشينآلات با کيفيت را داشتم و ميتوانستم نيروي متخصص تربيت کنم، وقتي ميديدم چنين بازاري وجود دارد، وارد عرضه ميشدم و کار ميکردم.» وي سالهاي بعد از اين دوران را سالهاي دشواري اين صنعت برميشمارد و با تاکيد بر اضمحلال تدريجي رقابتهاي مبتني بر معيارهايي همچون کيفيت و… ميگويد: «کاهش قدرت اقتصادي کشور و کاهش سرمايهگذاريهاي خارجي و… بازار صنعت چاپ ديجيتال را دچار رکود کرد. ديگر خبري از اهميتي که به کيفيت کارها داده ميشد، نيست. درحالحاضر در صنعت چاپ ديجيتال کشور قيمت محوري به اوج خود رسيده است.» وي با بيان اينکه صنعت چاپ ديجيتال بيش از بقيه اصناف و صنايع درگير قيمتمحوري شده است، اظهار ميکند: «آيا در ايران صنفي ميتوان يافت که قيمتهايش در طول ۴ الي ۵ سال تغيير نکرده باشد؟ در صنعت چاپ ديجيتال، قيمت نه تنها زياد نشده که پايين آمده است. هزينهها هر سال ۲۰ درصد افزايش مييابند، مسائل مالياتي و… همچنان گريبان چاپخانهها را ميگيرد، اما اگر به اتحاديه ما مراجعه کنيد ميبينيد في متها ثابت مانده است. وقتي با وجود تورم هزينه توليد بالا برود ولي کماکان قيمت ثابت باشد. از ديگر مولفههاي کار مانند کيفيت آن کاسته ميشود.» از سخن اخير اين فعال چاپ ديجيتال چنين برميآيد که رواج بيکيفيتي در بازار چاپ که تا حدودي حاصل افزايش هزينههاي توليد در مقابل ثبات يا کاهش قيمت محصولات و خدمات است، به تدريج عادي شده و استانداردهاي کيفي بازار را تغيير ميدهد. در اين صورت شاخصهايي که پيشتر روي کيفيت محصولات متمرکز بود حالا در اختيار قيمت قرار دارد.
وي ميگويد: «وقتي ميبينيم مغازه اي نوشته پيتزا با سس و نوشابه ۵۰۰۰ تومان، يک معناي خاصي از اين برداشت ميشود و آن اين است که مشتريهاي اين مغازه که کم هم نيستند و براي خريدن پيتزاي ارزان صف ميبندند، براي سلامتي خود ارزشي قائل نيستند. فقط پنيرري که در آن پيتزا بهکار ميرود، پنج هزار تومان هزينه دارد. پس چگونه ممکن است يک پيتزا با سس و نوشابه ۵۰۰۰ تومان باشد. آن هم با اين همه هزينههاي سرسامآور، پس يک جاي کار ايراد دارد. در بحث چاپ هم اين قضيه وجود دارد. گاهي مشاهده ميشود قيمت تمام شده کالا بيشتر از قيمتي است که فروشنده براي فروش پيشنهاد داده. چگونه اين کالا فروخته ميشود. وي ادامه ميدهد: «در اين ميان کساني هستند که از چنين بازاري استفاده يا بهتر است بگويم سوءاستفاده ميکنند و متاسفانه وقتي اين اتفاق ميافتد، کساني که در اين کار تجربه دارند به تدريج از اين عرصه کنار ميروند و ديگراني که ميخواهند وارد اين عرصه شوند منصرف شده و در اين عرصه سرمايهگذاري نميکنند مگر اينکه ارتباطات خاصي داشته باشند و فقط با استفاده از آن ارتباطها کارشان را پيش ببرند.»
وي خاطر نشان ميکند: «بايد به ياد داشت، شرکتها هنگامي دستگاههاي گرانقيمت با کيفيت خوب خريداري ميکنند که تقاضا براي آن وجود داشته باشد. در ايران با توجه به شرايط حاکم بر جامعه، اين تقاضا وجود ندارد. درحالحاضر بسياري دنبال کيفيت نيستند، دنبال قيمت هستند.