بيزينس فرانچايز
حتما شما هم نام رستورانهاي زنجيرهاي بلندآوازهاي همچون مک دونالد و برگرکينگ و کافههايي همچون استارباکس به گوشتان خورده است. چگونه مکدونالد توانسته است تعداد بسيار زيادي شعبه را در اختيار خود بگيرند؟ مدل همکاري مکدونالد با شعبههايش به چه صورت است؟ مدل بيزينس فرانچايز چيست و چگونه براي همکاري شرکتها استفاده ميشود؟ اين پرسشي است که در مقاله پيشرو پاسخ داده ميشود، خواندن آن را به مخاطبان پيشنهاد ميدهيم.
تعريف مدل فرانچايز
يک رابطه مدتدار و بلندمدت که فرانچايزدهنده حق بهرهمندي از ليسانس و برند خود را به فرانچايز گيرنده ميدهد و در زمينه سازماندهي، آموزش، تامين مواد، بازاريابي و مديريت به فرانچايزگيرنده کمک ميکند و در ازاي آن مبلغي از درآمد فرانچايز گيرنده را در اختيار ميگيرد. فرانچايز يک مدل از همکاري در کسبوکار است که براي عرضه يک محصول يا خدمت به کار ميرود.
کسبوکارهاي کوچک و فرانچايز
اگر خريد يک کسبوکار موجود براي شما منطقي به نظر نميرسد و از راهاندازي يک کسبوکار جديد هراس داريد
(به خاطر احتمال بالاي شکست) پس بهتر است مدل فرانچايز را مدنظر قرار دهيد. در مدل فرانچايز، فرانچايز گيرنده ابتدا يک مبلغ اوليه پرداخت ميکند (بهخاطر التزام به کار) و در ازاي فروش خود نيز مقداري از درآمد را فرانچايز دهنده ميدهد. در ازاي آن اجازه استفاده از حق علامت تجاري فرانچايزدهنده، حمايت مداوم از طرف فرانچايزدهنده، حق فروش محصولات فرانچايزدهنده و استفاده از فرآيندهاي سازماني و آموزشهاي آن را به دست ميآورد.
علاوهبر استفاده از يک برند پايدار و ثابت شده، فرانچايزگيرنده از مزاياي ديگري نيز برخوردار ميشود. عموما استارتآپها و کسبوکارهاي نوپا به علت ناآشنا بودن با فرآيندهاي اجرايي و مدلهاي مديريتي در سالهاي اول اشتباهات زيادي مرتکب ميشوند و بههمين دليل احتمال زيادي براي شکست دارند. اما فرانچايزگيرنده ميتواند از روشهاي موفق اجرايي و مديريتي فرانچايزدهنده (که در طول زمان اصلاح شده و امتحان خود را پس دادهاند) استفاده کنند و در دام اشتباهات خود نيفتند.
قدرت دسته جمعي
وقتي تعداد زيادي کسبوکار کوچک تحت يک فرانچايز عمل ميکنند از مزاياي کار جمعي بهرهمند ميشوند. قدرت بالاتر در خريد و چانهزني از موضع بالا (به علت تعداد بالاي مصرفکنندگان) ميتواند به آنها کمک کند. به علت درآمدهايي که در اختيار فرانچايزدهنده داده ميشود، ميتوان در مقياس وسيعتري تبليغات کرد و با قدرت بيشتري در زمينه برندسازي عمل کرد. در مدل فرانچايز شرکتهاي تحت حمايت ديگر نيازي به وقت گذاشتن و هزينه کردن براي برندسازي و تبليغات ندارند و تمام مراحل تبليغات توسط شرکت فرانچايزدهنده به صورت متمرکز انجام ميشود.
مزايا و معايب مدل فرانچايز
براي بررسي مزايا و معايب بايد از ديد فرانچايزدهنده و فرانچايز گيرنده به مسئله نگاه کرد:
مزايا براي فرانچايز گيرنده
– استفاده از يک برند شناخته شده و عدم نياز به ساختن برند از ابتدا
– استفاده از فرآيندهاي مديريتي مشخص و موفق
ريسک شکست کمتر:
بهعلت استفاده از نشان معتبر و حمايت از طرف فرانچايزدهنده ريسک شکست کمتر است.
شانس بيشتر براي گرفتن
وام و اعتبار مالي:
تامينکنندگان سرمايه راحتتر به يک عضو زنجيرهاي از يک فرانچايز ميکنند تا اينکه بخواهند به يک کسبوکار نوپا اعتماد کنند (به دليل ريسک شکست کمتر).
حمايت از طرف شرکت فرانچايزدهنده:
شما مطمئن هستيد که در روزهاي سخت از حمايت اجرايي و عملياتي يک نهاد بزرگتر برخوردار ميشويم.
مزايا براي فرانچايز دهنده
توسعه کم هزينه:
درصورتيکه فرانچايزدهنده بخواهد خودش به توسعه شعب اقدام کند بايد هزينه سرمايهاي زيادي را متحمل شود که به راحتي نميتوان اين حجم سرمايه را تامين کرد.
دسترسي به پول بيشتر براي تبليغات:
شما از زيرمجموعههاي خود مقداري هزينه براي تبليغات دريافت ميکنيد و ميتوانيد به راحتي به تبليغات بپردازيد.
معايب براي فرانچايز گيرنده
هزينههاي بالا:
شما بايد ابتدا وجهي به فرانچايزدهنده بپردازيد؛ سپس بايد به ازاي هر فروش نيز درصدي را به فرانچايز دهنده بدهيد. همين امر باعث کاهش درآمد شما ميشود. فرانچايز دهنده به درآمد خالص شما کاري ندارد، همان ابتدا از فروش شما درآمد خود را برميدارد.
شـمـا کـار را بـه روش ديگران انجام ميدهيد:
شما کار را بايد به دستور و استانداردهاي ديگران انجام دهيد؛ خودتان حق کمترين دخالتي را هم نداريد. حتي در برخي موارد حق تغيير ظاهر مغازه خود را هم نداريد. در برخي از قراردادهاي فرانچايز ذکر شده باشد شما به خاطر تخطي از قوانين و استاندارد شديدا جريمه ميشويد. پس اگر دوست داريد کسبوکار خود را خودتان با استفاده از خلاقيت خودتان مديريت کنيد مدل فرانچايز چندان براي شما جذاب نخواهد بود.
کار سخت و زياد:
در مدل فرانچايز شما بايد بهسختي کار کنيد، بهخاطر درصد بالاي حق امتياز فرانچايزدهنده شما بايد فروش زيادي داشته باشيد. پس بايد ساعات بسياري کار کنيد و هزينهها را کم کنيد.
کنترلي روي کار خود نداريد:
شما در مدل فرانچايز روي کار خود و روشهاي آن و محصولات و امکانات آن و طراحي آن هيچ دخالتي نداريد. ممکن است اشتباهات مديريتي از طرف فرانچايزدهنده، طراحي بد محصول و کيفيت پايين آن و يا هر نقص ديگري از طرف مديريت شما را نيز به ورطه نابودي بکشد، بي آن که شما تقصيري داشته باشيد.
اشتباه يک عضو فرانچايز بالاخص مديريت، تمام اعضا را به اعماق دره ميفرستد.
معايب براي فرانچايز دهنده
مديريت سختتر:
شما مديران فرانچايزها را استخدام نکردهايد؛ با آنها قرارداد داريد، پس نميتوانيد بهراحتي آنها را مديريت کنيد؛ تغييرات سختتر و زمانبرتر خواهد بود.
سختتر شدن نوآوري:
اگر بخواهيد يک محصول جديد، يک روش جديد يا يک فرآيند جديد را امتحان کنيد تا زماني که بخواهيد همه زيردستان خود را با روش جديد آشنا کنيد زمان زيادي طول ميکشد. به همين دليل نوآوري سختتر و کندتر ميشود.