ميزگرد ماهنامه صنعت چاپ که در مورد مسائل نمايندگيها طي دو شماره به صورت گسترده تقديم خوانندگان شد و مسائل ريز و درشت مرتبط با رابطه چاپخانهداران و نمايندگيهاي کمپانيهاي توليدکننده ماشينآلات را مورد بررسي قرار داد، مديرعامل چاپخانه انديشه آمل را که از چاپخانههاي بزرگ کشور و طبعا درگير با مشکلات مختلف مرتبط با نمايندگيها است بر سر ذوق مشارکت در بحث کشانده است. مقاله او را که با ياد از عملکرد مرحوم مرتضي نورياني و شيوه نمايندگي اين بزرگمرد شروع شده است، ميخوانيم.
صنعت چـاپ و بستهبندي در بين ساير صنـايع، فوقالعاده گرانقيمت و سـرمايهبر است. بهگونهاي که براي تکميل يک خط توليد چاپ و بستهبندي (از پيش از چاپ گرفته تا چاپ و پس از چاپ) با آپشنها و امکانات مورد نظر، نياز به سرمايهگذاري چند ده ميليـون يورويي از سوي سرمايهگذار و کارآفرين دارد.
امنيــت چنين سرمايهگذاري سنگيني نيـاز به خـدمات و پشتيبـاني درخـور توجهي دارد؛ چرا که توقف هر يک از ماشينآلات ميليون يورويي در روز، خـود زيان چند هـزار يورويي روزانه را به همراه خواهد داشت.
بعد از خواندن زندگينامه و کارنامه مرحوم مرتضـي نورياني، پدر صنعت چـاپ نوين ايران، به نکاتي قابل تأمل برخوردم که در ذيل به ذکر چند نمونه مهــم آن اکتفا ميکنم.
- اهـداء ماشينآلات چاپ نو به دانشگاه علم و صنعت
- اعــزام تعداد زيادي از کارگران بااستعداد به کارخانجات سازنده و تربيت متخصص دورهديده در خارج کشور جهت خدمت به صنعت چاپ
- ايجاد انبــار قطعات يدکي با موجودي به ارزش بيش از هشت ميليون مارک آلمان
- موجـودي ماشينآلات چاپ آماده براي فروش به ارزش پنج ميليون مارک آلمان
- بانک اطلاعات صنعت چاپ ايران
- واژهگزيني در ادبيات فني صنعت چاپ و نصب پلاک فارسي در بخش کاربردي ماشين براي اپراتور
- تحويل ماشينآلات چاپ به چاپخانهدار با حداقل دريافتي و اقسـاط بلندمدت
- اخذ تضمين نزديک به ده ميليون دلار براي چاپخانهداران در بانک ملي جهت تجهيز و توسعه آنها
- از نظر هايدلبرگ سرويس و خدمات موسسه نورياني در ايران جزء بهتــرينهاي دنيا قلمداد شد.
- راهاندازي بيش از هشتاد درصد چاپخانههاي ايران با همکاري موسسه نورياني که حتي يک فقره شکايت از نورياني وجود نداشت.
- داير کردن اولين آموزشگاه چاپ در خـاورميانه با هدف تکميل کادر فني چاپخانهها يعني آموزش کارگران و آشنـا کردن آنها به اصـول علمي چاپ و طريقه نگهداري صحيح ماشينآلات چاپ و جالبتر از همه اينها رايگان بودن اين آموزشها و کرايه رفت و برگشت با اتوبوس از ميدان ۲۴ اسفنـد (انقلاب) تا آموزشگاه که از حساب موسسه نورياني پرداخت ميشد. دوره آموزش بين سه تا چهار ماه بوده که در پايان دوره، ديپلم فني از طرف موسسه نورياني و کمپاني هايدلبرگ صادر ميشد.
در ستايش عملکرد مرحوم نورياني از نگاه اهالي چاپ، کافي است به مصاحبه مرحوم عبـدالرحيم جعفـري، غول بيبديل نشر و خالق انتشـارات اميـرکبيـر بسنده کنم که ميگويد به جز خودم چند نفـري را به ايشان (نورياني) معـرفي کردم. خيليها ميآمدند سراغ من و سفتههايي را که با امضـاء من بود ميگرفتند. آقاي نورياني سفتههايي را که امضــاء من پشتش بود قبول ميکرد و ماشين را در اختيـار آنها قرار ميداد.
مردان گمنـام ديروز، پيشکسوتان موي سپيد صاحبنام امـروز، آن چنان با شيفتگي از مشتريمداري و تعهد زندهياد مرتضي نورياني فقيد ياد کردهاند که گويي پديدهاي خاص در صنعت چاپ بوده است. مختصـري که اشاره کردهام، بخش کوچکي از خدمات پشتيباني بود که چهل سال پيش براي حدود دو هـزار دستگاه ماشينآلات نو فروخته شده آن زمان که از نظر تعداد و تکنولوژي، پيکربندي و قيمت با ماشينآلات موجود امروز قابل قياس نيست، بود. چرا که يک ماشين چاپ امروزي شايد بيش از يکصد دستگاه ملخي موسسه نورياني قيمت داشته باشد.
موسسه نورياني از کدام محـل اين همه هزينه را پرداخت ميکرد؟ جز اين که بخشي از درآمد فروش و خدمات را صرف چنين سرمايهگذاري کرده بود؟
از آن زمان حدود نيم قرن سپـري شده است و ديگر هايدلبرگ سهــم هشتاد درصدي بازار ايران را ندارد و در مقابل شرکتهايي مانند ک.ب.آ، کوموري، ميتسوبيشي، رولند و… ماشينآلاتي با پيکربندي خاص و چندين ميليون يورويي به چاپخانهداران فروختند.
ماشينها فوقالعــاده هوشمند و بسيار بزرگ شدهاند. ظريفي ميگفت: يک ماشين چاپ امروزي لوکوموتيوي است با دقت يک ساعت سوئيسي که حدود سيصد عدد موتور محــرک ريز و درشت دارد و بين پنجاه تا يکصد هزار قطعه، پيچ و مهــره در آن بکار رفته که بايد مرکب را با قطــر يک ميکرون روي کاغذ بنشاند. يک ميکرون برابر است با يک پنجاهم موي سر انسان.
براي چاپخانهداران امروز که با اندوخته مالي و اعتبــاري و استقراض از سيستم بانکي با بهرهاي که تناسبي با درآمد فعلي ندارد، مبادرت به خريد ماشينآلات نو و چندين ميليون يورويي با فنآوري پيچيده کردهاند و چندين برابر شدن تعداد چاپخانهها و ماشينآلات نسبت به گذشته، نمايندگان رسمي شرکتهاي سازنده چه تدارکي از قبيل آموزش، خدمات پشتيبــاني و غيره در نظـر گرفتهاند؟
ياد داستان طنـزي افتادم که شهـرنشيني از کنار درخت کهنسال گردو عبور ميکرد و با حيرت ميگفت: اگـر درخت گـردو به اين بزرگيست، درخت هنـدوانه اللهاکبر. براستي اگر هنــدوانه درخت داشت، نسبت به گردو بايد چند برابر ميشد.
کنفرانس ليبل که چندي پيش با همت اتحاديه صادرکنندگان محصولات چاپي و حمايت جمعي از دستاندرکاران چاپ و بستهبندي در اتاق تهران برگزار شد، در نوع خود قابل تقدير است؛ زيرا چراغ راهي براي سرمايهگذاران خواهـد بود. در اين کنفرانس نکتهاي را در سخنـراني محمودرضا برازش مديرکل محتــرم چاپ و نشــر دريافتم. اين که در سال گذشته براي يکصد و بيست هزار تن سفارش چاپي مجــوز ورود به کشـور داده شد. اگر اين حجم را به واحدهاي ملموستري براي چاپخانهداران ترجمه کنيم، به طور متوسط شش هزار تريلي بيست تني ميشود؛ يعني بيش از پانزده هزار ميليارد تومان و به عبارتي رقمي نزديک به پنج ميليارد دلار. اين يعني فرار ارزها، آن هم ميلياردي؛ يعني آباد شدن چاپخانههاي کشورهاي ديگر و خانهخراب شدن بيرحمانه چاپخانههاي داخلي. بماند از خرما، چاي، زعــفران و … که بصورت فله صادر و بعضي از اين اقـلام مجدداً با بستهبندي جديد و با ارزش افــزوده چنــد برابر به ما فروخته ميشود.
چرا رقم اغواکننده حدود پنج ميليارد دلار که ميتواند رونقي شگرف در صنعت چاپ به وجود آورد، انگيزه و تحــرک لازم را براي کارآفرين جهت سرمايهگذاري ايجاد نميکند. حلقه مفقوده کجاست؟
کژ انگاري نيست اگر بگويم با حدود ده درصد مبلغ پنج ميليارد دلار ميتوان ناوگان صنعت چاپ را چنان متحــول نمود که همه سفارشات چاپي مورد نياز صنايع در چاپخانههاي کشور خودمان اجرا شود. اين مهم ميسر نشود مگر اين که نمايندگان فعلي کمپانيهاي سازنده مورد ارزيابي اعتبــاري قرار بگيرند، نسبت به ماشينآلات در حال کار، حوزه مسئوليت نمايندگان و اين که چه حجــم سرمايهگذاري جهـت خدمات و پشتيباني توسط آنهـا به چاپخانهداران داده ميشود. گزاف نخواهد بود اگر بگويم که اکثريت نمايندگان فعلي از نظر سرمايه، تيم فني و تأمين قطعات، توانايي لازم براي فعاليت در اين حوزه را ندارند. يعني سرمايه و اعتبــار خريد و به نمايش گذاشتن حتي کوچکترين ماشين ساخته شده کارخانجات تحت نمايندگي خود را نداشته و حتي توان حضور در المپيک چاپ يعني دروپا را ندارند؛ ايشان چگونه ميتوانند حجم فعلي و آتي اين صنعت را پاسخگو باشند؟ در دلنوشته بعدي تجربه خود از نمايندگيها را در دو دهه فعاليـت در اين صنعت با شما در ميان خواهم گذاشت…
مهدي رضاييان