
نمايندگي ماشينآلات ليبل: سرمايهگذاران نميخواهند کسي از سرمايهگذاريشان باخبر شود
عليخوشنام
مترصد فرصتي هستم که با حضوري کارا سهم بزرگي را از بازار صنعت چاپ ايران بدست آورم. فقط بايد بدانم کي و چگونه وارد عرصه شوم که ورودي شکوهمند داشته باشم و حضوري ناميرا. اين را کسي ميگويد که روياهاي زيادي در سر دارد و با سرمايهگذاري در صنعت چاپ ميخواهد به آنها جلوه ظهور بخشد. از بيان شعارگونه آن بگذريم، نميتوان از آنکه ميگويد «کي و کجا؟» به سادگي عبور کرد. «کي و کجا؟» شايد هوشمندانهترين پرسش براي انجام يک کار باشد.
اخيرا سرمايهگذاري در حوزه نرووب رو به افزايش نهاده و اين را ميتوان از ظهور چشمگير خريداران ماشينآلات چاپ ليبل به وضوح مشاهده کرد. برخي از تراکم مضر چاپخانههاي ديگر حوزههاي چاپ به ستوه آمدهاند. حالا از آن حوزه بهرهاي بردهاند يا خير به کنار، چيزي که مهم است اينکه، اين افراد در آن بخشها براي خود عاقبت خوشايندي متصور نبودهاند. لذا به حوزه ليبل رو گردانيده و ماشين ليبل خريدهاند. برخي نيز براي نخستين بار ميخواهند چاپخانه تاسيس کنند و چه جايي بهتر از چاپ ليبل.
به هر روي، سرمايهگذاريها در اين حوزه به شکلي روزافزون فزوني مييابد و اين وسط ميماند دلواپسان و طرفداران. دلواپسان از تکرار تجارب تلخ مبني بر اشباع و کاهش حاشيه سود و رکود و تعطيلي نگرانند و طرفداران ميگويند: «بازار ليبل فرق ميکند»، اين بازار اشباع نشدني است.
با تمام اين تفاسير به اصطلاح صلاح مملکت خويش خسروان دانند، ولي چيزي که بايد آويزه گوش تمام سرمايهگذاران بالقوه شود، اين است که بيگدار به آب نزنيد. اول تحقيق بعد سرمايهگذاري. بيشک در جواب خواهند گفت تحقيق از چه منبعي؟ چه آمار و اطلاعاتي؟ اين يک پرسش اساسي است که در ادامه در خصوص آن با کارشناسان و فعالان صنعت چاپ گفتوگو خواهيم کرد و در خلال آن به برخي مطالب مرتبط با سرمايهگذاري در حوزه چاپ ليبل خواهيم پرداخت.
۴ نفر سرمايهگذار داريم که در حال سرمايهگذاري و ورود به حوزه ليبل هستند. اينها مشتري شرکت ما براي خريد ماشين ليبل نيلپيتر هستند. اين را محمدرضا سزاوار مديرعامل شرکت همتا ميگويد که نمايندگي ماشينآلات ليبل نيلپيتر را داراست. ماجرا از آنجا شروع ميشود که از وي ميخواهيم اين خريداران ماشينهاي ليبل نيلپيتر را به ما معرفي کند تا با آنها در خصوص سرمايهگذاري در حوزه ليبل و بايدها و نبايدهايي که در اين حوزه ميبايست مدنظر داشت، صحبت کنيم. وي بر اساس آنچه رعايت اخلاق حرفهاي ميخواند از ذکر اسامي آنها امتناع ميورزد، چرا که آن را جزو اسرار سرمايهگذاري عنوان کرده و ميگويد، اگر اين دوستان مايل باشند، نام آنها را بيان ميکنيم ولي در حال حاضر آنها نميخواهند کسي از سرمايهگذاري آنها و جزئياتش باخبر شود.
چرا پنهانکاري؟
ميگوييم آيا پنهانکاري در اين بخش عدم وجود آماري شفاف و قابل اتکا را در پي نخواهد داشت؟ اينکه هر کس به طور مخفيانه ماشين بخرد و اين کار تکرار شود، آيا باعث نميشود بسياري به دليل بياطلاعي از حجم سرمايهگذاري صورت گرفته در بازار ليبل بيمهابا وارد آن شوند و به خيال آنکه در اين بخش سرمايهگذاري چنداني صورت نگرفته است، ماشين بخرند و با تداوم اين روند، در نهايت با اشباع بازار روبرو شويم؟ سزاوار با اطمينان خاطر از عدم امکان اشباع بازار خبر ميدهد و تصريح ميکند: «بازار ليبل اشباع نميشود. از حجم واردات ليبل ميتوان فهميد که هنوز نياز شديدي به سرمايهگذاري در اين حوزه داريم» و با بيان اين مطلب ضمن اشاره به اسرار سرمايهگذاري سرمايهگذاران تصريح ميکند: «در خصوص سياستهاي کلان سرمايهگذار، نميتوان از آن ايراد گرفت، چون حتما چيزي در ذهن سرمايهگذار است که بر اساس آن نميخواهد خريد ماشين را علني کند. به اعتقاد من، يکي از دلايل عمده محرمانه بودن سرمايهگذاري اين است که سرمايهگذاران احساس ميکنند، ابتدا بايد تمامي مراحل با موفقيت انجام شود و سپس اعلام کنند. خريدن ماشين کاري نيست که يک روزه انجام شود، بلکه يک پروسه چند ماهه است که مراحل مختلفي دارد. اگر در هر کدام از اين مراحل، با مشکل مواجه شوند ممکن است به اعتبارشان خدشهاي وارد شود. مسئله ديگر اين است که به هر حال رقبا نبايد از چند و چون کار يک شرکت سر در بياورند.»
پس از شنيدن اظهارنظرهاي مدير نمايندگي فروش ماشينآلات ليبل نيلپيتر اين اظهارات را با يک کارشناس چاپ در ميان ميگذاريم و ديدگاه کارشناسي در خصوص اين نقطه نظرات را جويا ميشويم. سيامک دري کارشناس مسائل صنعت چاپ پيش از بيان اظهاراتش، در خصوص صحت استناد به بيان نمايندگيها در خصوص سرمايهگذاري، ميگويد: «نمايندگيها تا مرحله انعقاد قرارداد و پيشفاکتور، پيش ميروند ولي اينها هيچکدام دليل بر خريدن ماشين نيست. پس اگر بگويند فلان ماشين خريداري شده، صددرصد نيست.» دري که تا حدودي با نظر مديرعامل شرکت همتا در خصوص آنچه به زعم منتقدان پنهانکاري عنوان ميشود موافق است، براي خريدار اين حق را قائل ميشود که سرمايهگذاريش را تحت عنوان اسرار تجاري فاش نکند. وي اين اقدام را جزو مسائل ضروري يک چاپخانه ميداند. اين کارشناس صنعت چاپ با طرح اين پرسش که چرا ديگران بايد بدانند چاپخانهدار چه ماشيني را خريداري کرده است؟، تصريح ميکند: «همه جاي دنيا اينگونه است. اين را نميتوان پنهانکاري دانست. اين سياست تجاري هر کسي است که نميخواهد سرمايهگذاريش فاش شود. من نوعي به عنوان يک سرمايهگذار نميخواهم رقيبم بداند چاپخانهام را به چه چيزي مجهز ميکنم. اين حق طبيعي من است». از وي ميپرسيم آيا اينکه ديگران بدانند يک چاپخانهدار در چه عرصهاي سرمايهگذاري کرده، آيا باعث نميشود که ديگران با خود بگويند: «از آنجايي که ايشان در زمينه خاصي سرمايهگذاري کرده، ما در حوزه ديگري سرمايهگذاري کنيم.» و بدين سان به جاي سرمايهگذاريهاي تکراري و اشباع حوزهاي از صنعت چاپ که معمولا از غفلت و عدم اطلاع از نوع سرمايهگذاري رقبا حاصل ميشود، در حوزهاي که جاي سرمايهگذاري دارد، سرمايهگذارند؟ وي در پاسخ مي گويد: «من نوعي به عنوان سرمايهگذار دوست ندارم رقيبم بداند در کجا سرمايهگذاري کردهام» و در اين باره تشريح ميکند:« بايد در نظر داشته باشيم که صنعت چاپ از ديگر صنايع مستثني نيست. در صنايع پلاستيک اين همه ماشين تزريق پلاستيک وارد ميشود. چطور است که نميگوييم در صنعت پلاستيک چرا اينقدر ماشين تزريق پلاستيک وارد ميشود که همه بيکار شوند. از نظر صنعتي شما وقتي ميخواهيد سرمايهگذاري کنيد، پيش از آن بازار را رصد ميکنيد. امکانسنجي کرده و بعد از آن سرمايهگذاري ميکنيد. حالا اينکه چاپخانهداران ما صنعتي نيستند و اين مشکل ديگري است و شايد نتوان اسم چاپخانههاي ما را واحد صنعتي ناميد». وي با بيان اين مطلب در خصوص راهکارهاي ارزيابي و رصد بازار، به منظور انجام سرمايهگذاري ايدهآل، تاکيد ميکند: «در وزارت ارشاد شايد نگويند چه ماشيني وارد شده. ولي ميدانند مثلا در حوزه ليبل چه مقدار ماشين وارد شده. از اين طريق ميتوان رصدي از اوضاع بازار داشت و با توجه به آن سرمايهگذاري کرد.»
کوير اطلاعات
بنابر بر اظهارنظرهاي صورت گرفته ميبايست در نظر داشت ارزيابيهايي که اين کارشناس صنعت چاپ به آن اشاره ميکند منوط به وجود آمار دقيق از سرمايهگذاريهاي صورت گرفته در وزارت ارشاد به عنوان متولي صدور مجوز واردات و خريد ماشينآلات چاپ است. پس يحتمل اينجا مساله متوجه وزارت ارشاد ميشود و اينکه آيا اين آمار در وزارت ارشاد وجود ندارد يا بيان نميشود.
ميدانيم اسرار سرمايهگذاري قابل حفظ نيست. هر بنگاه اقتصادي اين حق را دارد که برخي از مسائل و مدارک تجاري را به عنوان اسرار اقتصادي در خود نگاه دارد و از درز آن به بيرون از بنگاه مگر در موارد ضروري ممانعت به عمل آورد. از طرف ديگر بررسي بازار و داشتن آمار سرمايهگذاري ديگر سرمايهگذاران، در بخشهاي مختلف به ويژه در بخش مدنظر کسي که ميخواهد در آن بخش سرمايهگذاري کند لازم و اجتنابناپذير است.
بسياري از کارشناسان و فعالان صنعت چاپ معتقدند عدم اطلاع از وضعيت موجود اين صنعت و سرمايهگذاريهاي صورت گرفته در آن، تجارب تلخي را براي شمار فراواني از سرمايهگذاران کشور به همراه داشته و اکنون در عصرِ رقابتهاي فشرده، تکرار اين تجارب پسنديده نيست. اما سوال اينجاست که اين اطلاعات از کجا بدست ميآيد؟ چه مرجعي مسوول جمعآوري و اطلاعرساني آن است؟ براي پي بردن به اين سوال به مقوله صدور مجوز واردات توسط وزارت ارشاد نظري ميافکنيم. مجوز هر ماشيني که از مبادي رسمي وارد شود را ميبايست وزارت ارشاد صادر کند. پس ظاهرا منبع اين اطلاعات وزارت ارشاد است. به وزارت ارشاد سري زده و با استخراج آمارهاي موجود از مدارک مرتبط با ترخيص ماشينآلات، به طور سر انگشتي به چند و چون ماجرا پي ميبريم. در آمار مستخرج از مدارک ترخيص ماشينآلات وارد شده چاپ، به دنبال تعداد ماشينآلات ليبل وارد شده هستيم. در اين ميان از مدارک مربوط به ۵ ماه نخست سال جاري، فقط يک دستگاه ماشين چاپ اختصاصي ليبل در فروردين ماه، يک ماشين اختصاصي ليبل و دو ماشين رول فلکسو (که ميتوان با آن ليبل هم چاپ کرد) در تيرماه و فقط يک دستگاه منحصر به ليبل در مرداد ماه، از مبادي رسمي تحت نظارت گمرک جمهوري اسلامي ايران وارد کشور شده است. از طرفي شنيدهها از منابع غيررسمي حاکي از آن است که در مدت ياد شده تعداد بيشتري ماشين ليبل در کشور وجود دارد. اين که اين ماشينها در خارج از محدوده زماني ۵ ماه نخست سال جاري وارد شده يا نه، مشخص نيست، ولي صحبتي که اين افراد ميکنند اين است که ماشينهايشان در چاپخانه موجود و در حال کار است. بنا به اعلام حسين دارابي که عضو کارگروه ليبل هم هست خود اخيرا پنج دستگاه ماشين ليبل وارد کرده که اکنون سه دستگاه از آن در سالن کارگاهش موجود است و در روزهاي آتي رونمايي ميشود. دو دستگاه ديگر هم در راه است و به زودي در چاپخانه خواهند بود. ديگر دوستان هم به صورت پراکنده خبر از وجود ماشينهاي در حال کار چاپ ليبل در چاپخانهها دادهاند که در سال جاري وارد شده است و اين در حالي است که آماري از آنها در وزارت ارشاد نبود. اينکه صحت مدعاي دوستان چه ميزاني است و اينکه آماري که از صحبتهاي پراکنده آنها استخراج ميشود با آمار موجود در مدارک ترخيص ماشينها در وزارت ارشاد چه فاصلهاي دارد، معلوم نيست، ولي چيزي که از آن ميتوان نتيجه گرفت عدم اعتماد کامل به آمارهاي موجود است. بنابراين نميتوانيم به منابع آماري موجود، از جمله وزارت ارشاد هم يقين بيچون و چرا داشته باشيم، هر چند ظاهرا دقيقترين منبع همان مدارک موجود در وزارت ارشاد است که ما به آن استناد ميکنيم.
دارابي در توضيح چگونگي خريد ماشينهايش ضمن اشاره به اهميت سرمايهگذاري در حوزه ليبل تشريح ميکند: «سه دستگاه از ماشينهاي ما رسيده و منتظر هستيم نصابها از لبنان و ترکيه بيايند و ماشينها را نصب کنند. دو دستگاه ديگر در راه هستند. چند دستگاه نو است، چند تا هم دست دوم، ولي در حد نو هستند. الان نميتوانم نوع ماشينها و جزئيات آنها را عنوان کنم اما به زودي در معرض ديد عموم قرار خواهد گرفت. ما از سال ۸۹ به بعد در حال بررسي شرايط بودهايم، ضمن اينکه يک مشاور بسيار زبده هم داشتيم که راهنماييهاي لازم را انجام ميداد.
چشمانداز يک بازار
وي با اشاره به اهميت بازارشناسي سرمايهگذار و ضرورت بازارسازي توسط او ميگويد: «تاکنون سرمايهگذاريهايي که در حوزه ليبل کشور انجام دادهاند شامل آن بخشيهايي است که در ايران توليد نميشود. با راهاندازي ماشينهاي ما، توليد اين محصولات در ايران آغاز خواهد شد» و در اين باره شرح ميدهد: «ما براي هر کدام از ماشينهايمان برنامه داريم. هر ماشين متناسب با ويژگيهايي که دارد، کار خاصي انجام ميدهد. هر کدام از دستگاهها با قصد خاصي خريداري شده است». در ادامه وي را در مقابل اين پيش فرض قرار ميدهيم که به فرض سرمايهگذاري در بخشهايي که تا به حال در ايران صورت نگرفته، انجام شود و رفته رفته تعداد اين سرمايهگذاران بيشتر شده تا جايي که در تمامي بخشهاي بازار ليبل خودکفا شويم. همچنين چاپخانههاي توليد ليبل در کشور تمام تقاضاي بازار را پاسخ دهند. با اين پيش فرض از وي ميپرسيم؛ آيا در چنين وضعيتي، عدم وجود آماري شفاف که سرمايهگذار را از سرمايهگذاري درست مطمئن کند، چه عواقبي در پي خواهد داشت؟ وي در پاسخ اظهار ميکند: «نبود اطلاعات در بخشي که سرمايهگذار قصد سرمايهگذاري در آن بخش را دارد، برنامهريزي را ناممکن خواهد کرد. کسي که ميخواهد ماشين بخرد، تا نداند چه ماشيني را با چه کاربردي بايد بخرد، نميتواند تصميم درستي بگيرد. نبود آمار شفاف، براي سرمايهگذاراني که ميخواهند در بازار ليبل سرمايهگذاري کنند ايجاد مشکل خواهد کرد. ممکن است توازن سيستم چاپ در بخش ليبل را به هم بزند. اگر خريداران ماشين آگاهي نداشته باشند و منبعي براي مراجعه و کسب اطلاعات درست در دسترسشان نباشد، ممکن است با استفاده از اطلاعات نادرست اقدام به سرمايهگذاري کنند که اين مشکلات فراواني را به وجود ميآورد که هم گريبان آنها را ميگيرد و هم ديگران را. چون وقتي که سرمايهگذاري کردند نميتوانند از آن دست بکشند و بايد در راهي که اشتباه انتخاب شده همانطور پيش بروند.
در ادامه از مسئله نقصان آمار شفاف گذر کرده و نظري ميافکنيم به ديگر مسائل سرمايهگذاري در حوزه ليبل و همچنين ضرورتها و بايد و نبايدها در اين حوزه از نگاه صاحبنظران صنعت چاپ. به اين منظور اجازه دهيد از پايتخت فاصله بگيريم و به دو استان مرزي که اخيراً برخي چاپخانهداران در آنجا به بخش ليبل رو آوردهاند، متمرکز شويم. استانهايي که به گفته روساي اتحاديههاي چاپشان، داراي موقعيت جغرافيايي خاصي بوده و همين مزيت منحصر بفردي براي پيشروي در بازار ليبل فراهم آورده و اين امکان را در اختيار چاپخانهداران استان قرار ميدهد که به فکر بازارهاي فرامرزي بوده و بنابراين ضرورت توجه هرچه بيشتر به سرمايهگذاري در حوزه ليبل را براي اين دو استان ايجاب ميکند. ابتدا به خراسان رضوي ميرويم. علي مغاني، رئيس اتحاديه چاپخانهداران خراسان ميگويد در اين استان، دو يا سه چاپخانه اقدام به خريد ماشين چاپ ليبل کردهاند که البته به دليل عدم قطعيت در اين باره و نبود اطمينان از به سرانجام رسيدن مبادله مزبور و در نهايت عدم يقين از پيش روي اين معامله تا مرحله شروع به کار ماشين و بهرهوري از آن، از نام بردن خريداران اين ماشينها امتناع ميورزد. وي معتقد است در دو سال اخير سرمايهگذاري در حوزه ليبل زياد شده است، هرچند تمام اين سرمايهگذاريها را لزوما خريد ماشين از برندهاي معتبر جهاني نميداند. به گفته مغاني سرمايهگذاريهاي دو سال اخير در بخش چاپ ليبل اغلب شامل خريد ماشينآلات چيني با قيمت زير ۱۰۰ هزار دلار بوده که به باور وي اين گونه ماشينها در صنعت چاپ ايران کار به جايي نميبرند. وي معتقد است با سرمايهگذاري در اين سطح چيزي به صنعت ليبل ما افزوده نميشود، زيرا اين ماشينها قابليتي ندارند که بتوان آنها را به عنوان عاملي مثبت در جهت پيشرفت اين بخش از صنعت چاپ برشمرد. و در ادامه يادآوري ميکند: «سالها قبل وقتي يک ماشين ملخي خريداري ميشد، با آب و تاب عنوان ميکردند: «نيم ورق به ناوگان چاپي کشور افزوده شد.» به نظرم اين ادعا بيمعني و بيشتر به يک شوخي شبيه بود، چرا که يک ماشين ملخي مگر چه کاري ميتواند بکند و چه چيزي به صنعت چاپ ما اضافه ميکند که به آن بباليم؟» و با بيان اين مطلب اضافه ميکند: «حالا هم با خريد يک ماشين سطح پايين چيني نبايد فکر کنيم سرمايهگذاري در اين صنعت رشد کرده. رشد صنعت چيزي فراتر از چند ماشين سطحپايين است. ما بايد در حوزه ليبل به ماشينآلات سطح بالا مجهز شويم».
رئيس اتحاديه چاپ خراسان براي جلوگيري از آنچه تشويش در قسمتهاي مختلف بازار صنعت چاپ و عدم تعادل سرمايهگذاري در اين بخشها ميخواند، پيشنهاد ميکند: «اداره چاپ و نشر وزارت ارشاد بايد دفتر هدايت سرمايهگذاري در صنعت چاپ ايجاد کند که در آن کساني که قصد سرمايهگذاري دارند را راهنمايي کرده و بگويند در کدام بخش نياز به سرمايهگذاري است، در کدام بخش بازار اشباع شده و کدام حوزه براي سرمايهگذاري مناسب است و… ». کاشفي در ادامه با يادآوري بازار افست به عنوان بازاري که به گفته وي از مرز اشباع شدن هم عبور کرده و با اشاره به فراواني مازاد بر نيازِ چاپخانههاي اين حوزه از صنعت چاپ کشور، تاکيد ميکند: «بازار افست ديگر از مرز اشباع شدن هم گذشته و سرمايهگذاري در اين بخش اصلا مفيد نيست. سرمايهگذاري در اين بخش قبلا امتحان خود را پس داده است. کساني که اکنون وارد صنعت چاپ ميشوند، به صلاح نيست وارد بخش افست شوند. آنها بايد در بخش پکيجينگ و ليبل سرمايهگذاري کنند» و در پرتو اين موضوع، با تاکيد دوباره بر ضرورت وجود دفتري که پيشتر به عنوان دفتر هدايت و برنامهريزي امور چاپ متصور شد، در راستاي لزوم انتخاب درست سرمايهگذاري تشريح ميکند: «در دفتري که وظيفه هدايت سرمايهگذاري را بر عهده دارد و قبلا به آن اشاره کردم، ميبايست به متقاضي سرمايهگذاري بگويند، اگر در بخش ورقي افست سرمايهگذاري کنيد ديگر تسهيلات و مزايا به شما تعلق نميگيرد. در عوض اگر در بخش ليبل سرمايهگذاري کنيد، مزاياي خوبي به شما تعلق خواهد گرفت. به بانکها بگويم که به چاپخانههاي ليبل وام بدهند. طرح توجيحي اقتصادي هم به بانکها ارائه دهيم که به چاپخانهداران ليبل بدون دردسر تسهيلات بدهند. در هر صورت آنها را تشويق کنيم که به سمت سرمايهگذاري در بخش ليبل بيايند»
وي با بيان اين مطلب ضمن انتقاد از ضعف در حوزه به تعبير وي «هدايت سرمايهگذاري در صنعت چاپ»، اظهار ميدارد: «دريغ از حتي يک جلسه در خصوص هدايت سرمايهگذاري. به جاي اينکه دنبال کميسيون و امثالهم باشند، بايستي فکري به حال سروسامان دادن به سرمايهگذاريهاي بيهدف کرد. وقتي بدون هدف، مجوز سرمايهگذاري ميدهند، در واقع سرمايه کشور را به هدر دادهاند». البته به اعتقاد بسياري از صاحبنظران، اينکه براي کسب اطلاعات و مشاوره و انجام تصميمگيري درست دستبه دامان دولت بود و تحقق يک سرمايهگذاري تمام و کمال را تنها در حمايتهاي دولتي متبلور دانست، به نوعي تلف کردن وقت خود است. آنها بر اين باورند که شخصا ميتوان با تحقيق و بررسي درست يک تصميم درست اتخاذ کرد… کاشفي رئيس اتحاديه چاپخانهداران کرمانشاه يکي از اين صاحبنظران است. وي که پيش از اين در حوزه چاپ ورقي افست فعاليت ميکرده، مانند بسياري ديگر از چاپخانهداران ورقي که بخت و اقبالِ توسعه و پيشرفت را در حوزه نرووب ديدهاند، به سمت سرمايهگذاري در چاپ نرووب کشيده شدهاند. کاشفي بيان ميکند: «با بررسيهايي که انجام داديم و مشاهداتي که کرديم سرمايهگذاري در حوزه ليبل را مناسب ديديم. از آنجايي که به کشور عراق نزديک هستيم و در آنجا ارتباطاتي هم داريم، احساس کرديم که در اين حوزه بهتر ميشود فعاليت کرد. براي خط جديدمان که در چاپخانهاي واقع در شهرک صنعتي داير شده، بر مبناي همين ماشين چاپ ليبل برنامهريزي کردهايم و هماهنگيهاي لازم بر اساس همين ماشين صورت گرفته است.. در خصوص خريد ماشين هم بايد بگويم مراحل مجوزها را پشتسر گذاشتهايم و قرارداد خريد ماشين هم تقريبا نهايي شده که انشاالله ظرف مدت چند ماه آينده بتوانيم آن را نصب کنيم».
بسياري از کساني که قصد سرمايهگذاري در حوزه ليبل دارند، معتقدند در خلال بررسي بازار و مطالعه وضعيت آن، با آگاهي از ميزان تراکم بخشهاي مختلف بازار و در نظر گرفتن نياز مربوط به اين بخشها، ميتوان دريافت که در کدام بخش عرضه کمتر از تقاضا است. گويا همين بخشهاست که بايد سرمايهگذاري در آن صورت گيرد. در بقيه حالتها کم و بيش با مسائلي چون اشباع بازار و مسائلي از اين دست روبرو هستيم… کاشفي هم با پذيرش اين مطلب، ضمن ورود به مبحث شفافيت آمار و اطلاعات و ابراز تاسف از نبود آن اظهار ميدارد: «وزارت ارشاد ديد صنعتي نسبت به صنعت چاپ ندارد. بنا به دلايلي صنعت چاپ زير مجموعه وزارت ارشاد است که غيرمنطقي هم هست ولي در هر صورت متولي صنعت چاپ وزارت ارشاد است که متاسفانه آمار دقيقي از ماشينآلات ندارد. اين در حالي است که قطعا چاپخانهدار با علم و اطلاعات خودش بررسي کاملي انجام ميدهد». وي در ادامه با بيان اينکه در کشور نه آمار دقيقي از توليد ليبل است و نه از مصرف آن، ميگويد: «براي سرمايهگذاري در صنعت چاپ به ويژه در بخشهايي که جديدتر هستند، بايستي بررسي زيادي انجام داد. به راحتي نميتوان اطلاعات دقيقي بدست آورد و رصد مناسبي از شرايط صورت داد. بنده براي خريد ماشين با دو تن از مشاوران طرح که مدرک آکادميک کامل داشتند مشورت کردم. علاوه بر اين براي بدست آوردن ديد کامل از شرايط، شخصا از نمايشگاههاي خارجي بازديد کردهام. همچنين منطقه جغرافيايي اطراف را بررسي کردهام. ظرفيتهاي خوبي در منطقه ما وجود دارد. در هر صورت بهترين مکان براي تجارت هر شخص منطقه خودش است؛ چون آنجا شرايط حمل و نقل و ارتباطي و بسياري ديگر از مسائل تسهيل خواهد يافت.»
و در ادامه ميافزايد: «با پيشرفت تکنولوژي بيشتر کارها به سمت نرمافزار و اينترنتي شدن پيش ميرود. کتاب، مجلات، روزنامه و… هم به طور روزافزون به سمت ديجيتالي شدن پيش ميروند. از طرفي در بحث ورقي ظرفيتها اشباع شده و حاشيه سود آن کاهش يافته و ديگر خبري از توسعه و کسب درآمد در آن حوزه نيست. لذا در بحث پکيجينگ، قسمتهاي مختلفي از آن براي سرمايهگذاري شانس زيادي دارد؛ از جمله ليبل». کاشفي تاکيد ميکند: «اگر کشور ما بخواهد روي پاي خود بايستد، بايستي توجه زيادي به بخش صنعت بکند و اين در حالي است که ليبل با بخش صنعت ارتباط تنگاتنگي دارد. لذا پيشرفت خواهد کرد.»
امان از چينيها
وي درخصوص ورود ماشينهاي بيکيفيت چيني چاپ ليبل که با قيمت بين ۵۰ تا ۱۰۰ هزار دلار خريداري ميکنند، ميگويد: «ماشينآلات بيکيفيت و ارزان ساخت چين که ليبلهاي سطح پايين را چاپ ميکنند، نميتوانند نياز اصلي بازار را برآورده کنند. ما هم هنگام بررسي براي خريد ماشين، ماشينهاي چيني را هم بررسي کرديم، اما نظر ما را جلب نکرد. در حوزه ليبل ماشينهاي چيني را نميتوان جدي گرفت. در بازار ليبل کيفيت حرف اول را ميزند و کيفيت شرط لازم براي توليد آن است. براي خريد يک محصول کيفيت بستهبندي و ليبل گاهي از محصول داخل بستهبندي هم مهمتر بوده و تاثير بيشتري در قيمت فروش آن محصول دارد. با اين تفاسير و با توجه به رقابت فشردهاي که در کيفيت محصولات وجود دارد، بعيد ميدانم ماشينهاي چيني حرفي براي گفتن داشته باشند.» و با بيان اين مطلب، ضمن اشاره به خطر اشباع شدن بازار صنعت ليبل توسط ماشينآلات چيني که ممکن است در نتيجه گسترش واردات اين نوع ماشينها رخ دهد، اظهار ميکند: «از آنجايي که با قيمت کمتر ميشود ماشينآلات چيني را خريداري کرد، افراد زيادي در بازار ليبل وجود خواهند داشت که از اين نوع ماشينها استفاده کنند. همانطور که قبلا هم گفتم، از آنجايي که اين ماشينها قابليت بالايي ندارند، فقط نيازهاي سطح پايين با قيمت کمتر را پوشش ميدهند. احتمالا تعداد اين ماشينها زيادتر هم خواهد شد و اتفاقا ميتوانند تهديدي براي اشباع بازار باشند.» وي در ادامه ضمن تاکيد بر ضرورت جلوگيري از گسترش واردات اين نوع ماشينآلات به منظور کاهش تهديدهاي احتمالي که واردات اين نوع ماشينآلات ممکن است به دنبال داشته باشد، ادامه ميدهد: «واقعا مشخص نيست تا چه حد ماشينهاي بيکيفيت بازار را اشغال کردهاند. نه آمار درست و کاملي در خصوص ماشينهاي چيني و برندهاي اروپايي وجود دارد و نه حتي از مصرف و نياز واقعي ما در کشور، ولي چيزي که از شواهد و قرائن موجود پيداست، نياز بازار است که در حال حاضر جاي زيادي براي سرمايهگذاري دارد. به نظر من براي سرمايهگذاري بسيار بهتر است که از ماشينآلات سطح بالا با برندهاي معتبر استفاده شود تا از ماشينهاي چيني. در بازار ورقي تجربه بدي داشتيم و آن استفاده از ماشينهاي بيکيفيت و سطح پايين بود که توان رقابت نداشتند و فقط به بازار لطمه وارد ميکردند، نگذاريم اين اتفاق براي ليبل هم بيفتد».
در بخش پاياني گزارش بد نيست از نظرات فني يکي از کارشناسان صنعت چاپ که به تازگي مديريت شرکت دايناگراف را بر عهده گرفته استفاده کنيم. در اين بخش اسکندر جهانباني مدير دايناگراف که عرضهکننده ماشينآلات چاپ ليبل برند Mark Andy است، قابليتهاي چاپ ليبل و امتيازاتي که اين نوع چاپ دارد را به عنوان ضرورتهايي براي ورود سرمايهگذاران به اين حوزه از صنعت چاپ برميشمارد. به عنوان پيشدرآمد اظهاراتش در راستاي رفع شائبه مبني بر اينکه مارکاندي در ايران نمايندگي انحصاري دارد يا خير، ميگويد:«پيش از هر چيز بايد بگويم مارکاندي نمايندگي رسمي در ايران ندارد. ما هم که مانند چند شرکت ديگر، يکي از عرضهکنندههاي ماشين ليبل مارکاندي هستيم، نمايندگي شرکت واقع در خليج فارس هستيم.»
جهانباني سپس ميگويد: «اخيرا سرمايهگذاري در بخش ليبل زياد شده و نيز در حال افزايش است. ماشينآلات ليبل اخيرا وارد ميشوند و اتفاقا عدهاي نگران هستند که بيش از نياز کشور ماشين وارد شود که البته اين چندان نگرانکننده نيست. در گفتوگويي که نشريه شما با استيفان پيلون داشت، آمده بود اين نگراني ۱۵ سال پيش از جانب انگلستان هم وجود داشت. اما آنها از اين مرحله به راحتي عبور کردند؛ زيرا واحدهايي که توان رقابت نداشتند حذف شدند و بقيه همچنان پيش رفتند. به طوري که انگلستان توانسته بازار اروپا را داشته باشد». وي در رابطه با ماشينهاي ليبل و نکات قابل توجه در خريد ماشينآلات آن شرح ميدهد: «در ماشينهاي رول کم عرض کيفيت حرف اول را ميزند. چاپ ليبل در ايران به وسيله افست هم زده ميشود که کيفيت بدي ندارند اما از آنجايي که ماشينهاي نرووب رول به رول هستند و سرعت بالايي دارند، اين ويژگي به همراه کيفيت بالا باعث شده به اين ماشينها توجه بيشتري بشود. از طرفي اين ماشينها داراي قابليت مدوول هستند، يعني ميتوان به آنها قابليتهاي متفاوتي اضافه کرد و سطح آنها را از جهات مختلف با مقاصد گوناگون بالا برد.» و ادامه ميدهد: «نکتهاي که در شناخت بازار اين ماشينآلات بسيار حائز اهميت است، اينکه بايد بدانيم به دنبال چه هستيم و از اين ماشينها چه چيزي ميخواهيم. به عنوان مثال، ماشين چند رنگ باشد و پيکربندي آن چه ويژگيهايي باشد؛ مثلا بايد بدانيم بهتر است طلاکوب داشته باشد يا نه ؟ و اينکه اگر دايکات داشته باشد بهتر است يا نداشته باشد؟ بنابراين پيش از خريد ماشين چاپ ليبل بايد شناخت خوبي از مشتري و توانايي خود داشته باشيم. بايستي درک درستي از بازار داشته باشيم زيرا اين ماشينها پيکربندي مختلفي دارند و فقط با شناخت زياد ميتوان انتخاب درستي انجام داد.»
جهانباني با بيان اينکه وسعت پوشش چاپ ليبل، گستردگي در حوزه انتخاب و به تبع آن دستورالعملهاي ناهمگون را به همراه خواهد داشت، به مشکلي که براي چاپخانهداران ليبل به ويژه تازهکارها وجود دارد اشاره ميکند و در اينباره ميگويد: «براي کساني که پيش از اين در حوزه ليبل فعاليت نميکردند و اکنون قصد ورود به آن را دارند، مشکل اصلي در بخش پيش از چاپ است؛ چرا که چاپ ليبل با فرايندهاي مختلف سروکار دارد. فلکسو هست، ممکن است افست هم باشد، ممکن است گراوور هم بخواهند. بنابراين با چند فرايند مختلف پيش از چاپ سروکار دارند که براي هر کدام بايد مراحل پيش از چاپ به ترتيب براي پليت، کليشه و سيلندرسازي انجام شود. حتي ممکن است کار با اسکرين باشد که نيازمند ساختن شابلون است. لذا با پيچيدگي پيش از چاپ براي ماشينهاي نرووب سروکار خواهند داشت.»
وي ميگويد: «مسئله ديگري که در حوزه نرووب وجود دارد اين است که قيمت ماشينهاي خوب گران است و سرمايه نسبتا بالايي براي ورود به اين حوزه لازم است. اما از آنجايي که واردات در اين حوزه خيلي زياد است، سرمايهگذار در اين حوزه ميتواند قسمتي از بازار را در اختيار بگيرد.»




