نیمنگاهی به هزار راه نرفته در بستهبندی
محمدحسین شهامتپور طراح و مشاور بستهبندی دکترای مدیریت کسب و کار
آنچه به شخصه با قریب به سه دهه تلاش بیوقفه در این حرفه متوجه شدهام این است که پیشرفت در صنعت بستهبندی به همان اندازه که صرفه و راحتی و لذت به ارمغان آورده، عامل درد و رنج و بیماری و مرگومیر بشر و هر آنچه موجود زنده و همچنین آلودگی و انحطاط زمین بوده است، اما اینکه ابداع و استفاده از انواع نوشابه و سیگار قابل تقدیر است یا باید محکوم شود! یا اینکه اگر بستهبندی غذا و دارو میسر نبود، چه بر سر ما میآمد، بحث مبسوط و پیچیدهی دیگری است که در مجالی دیگر به آن اشاره خواهد شد.
در حال حاضر آنچه اولویت دارد، تلاش به منظور غلبه بر مشکلات ناشی از شرایط نابسامان و نامتعارف اقتصادی است که سایهی هولناک آن بر روند تولید، عامل سرخوردگی بزرگمجاهدان عرصهی جنگ اقتصادی، یعنی تولیدکنندگان در هر گروه و رستهای است. لذا وظیفهی خود دیدم تا ضمن مرور بخشهای به ظاهر کماهمیت این صنعت و اشارهای هرچند کوتاه به زوایای تاریک و یا کمتر دیده شده آن، به ارائه برخی راهکارهای ارتقائی که نیازی به سرمایه گذاری مضاعف ندارند، بپردازم. روشهایی که مصالح و سرمایه آن چیزی جز هوشیاری و دقت و شناخت بهتر آنچه که هستیم و داریم نیست که با چاشنی صبر و درنگ و مکمل خلاقیت میتواند بازده خطوط تولید و درآمد واحدهای ما را در هر سطح و اندازهای، به مراتب افزایش دهد.
صنعت بستهبندی، صنعتی بهراستی پیشرفته و پیچیده است که آمیزهای شگفتانگیز از هنر و فناوری را در برمیگیرد و از نظر تنوع، نامتناهی بهنظر میرسد. چنین عرصهای که در طول تاریخ، حتی قبل از تولد عصر صنعت، با تمام تولیدات و محصولات دنیا در ارتباط بوده، همواره بستری آماده برای نوآوری و خلاقیت است. شاید قبل از بلوغ صنعت، بستهبندی صرفا ً برای نگهداری، یا به منظور حمل و نقل کالا نقش داشته، اما امروزه دامنهی اثربخشی این رشته به وسعت هرآنچه که هست، به هر شکل و اندازه و مقدار و درهر جا و مکان که بشر حضور و نیاز دارد، گسترده شده است.
بدیهی است حجم تولید و بازار محصولات و توجیه فنی و اقتصادی در انتخاب روش طراحی و تولید بستهبندی مؤثر است. اقتصادهای توانمند با تولید انبوه و صادرات گسترده، بستهبندی را به شکل صنعتی توسعه میدهند در حالی که در بعضی جوامع توسعه نیافته،کالاها همچنان از خانه ها و یا کارگاههای کوچک و اغلب بدون بسته بندیهای معمول امروزی بیرون میآیند. بین این دو، البته حد متوسطی هم وجود دارد که در بیشتر کشورهای در حال توسعه چون کشور خودمان میتوان آن را مشاهده کرد. کشورهایی که در رقابتی نابرابر با مالکان و صاحبان نامهای تجاری بزرگ این صنعت، کوشش دارند تا حداقل سهم بیشتری از بازاری را که روزگاری بخشی از آن متعلق به خودشان بوده است، بازپس گرفته و به خود اختصاص دهند.
این تلاش در گروههای مختلف بستهبندی از نظر متریال (انواع بستهبندیهای فلزی، شیشهایی، چوبی، پارچهای و الیاف طبیعی و مصنوعی، انواع پلاستیک و فرآوردههای نفتی و …) وجود دارد اما به دلایل متعدد همواره گروه بستهبندیهای سلولزی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. از جمله دلایل این توجه خاص، سهل الوصول بودن این بخش از صنعت بستهبندی برای کارفرمایان، تعدد و تنوع امکانات و پتانسیلهای اجرایی از نظر زیرساختهای نرمافزاری و سختافزاری و وجود دانش نسبی آن درکشور است. از طرفی کاهش روزافزون حجم سفارشات کتاب و نشریات نیز باعث شده اکثر چاپخانههای کوچک و متوسط افست، برای ایجاد تعادل خرج و دخل واحدهای خود به این بخش از بازار میل و رغبت مضاعفی نشان دهند که البته همین ابراز تمایل باعث برهم خوردن تعادل عرضه و تقاضا در این گروه شده است. نبود تلاش کافی برای خلق و عرضهی یک کار جدید و تمایل به کپی کاری از انواع کارهای خارجی و داخلی باعث شده است تا اکثر فعالان این گروه از بستهبندی با هر میزان توان تولید در شرایط فعلی بازار با رکود و مشکل مواجه شوند. در حالیکه با اندکی خلاقیت و اعمال تغییر میتوان طرح جذابتری را روانه بازار کرد تا هم صاحب کالا قدرت فروش بهتری پیدا کند و هم چاپخانه با دادن سرویس ویژه و انحصاری، فروش خود را تضمین کند.
واسطه نه، آژانس خلاقیت
آنچه در این تغییر و تحولات و ورود چاپخانههای کوچکتر لحاظ نشده، بیتوجهی به نقش آژانسهای خلاقیت و برندینگ و بخصوص متخصصان طراحی بستهبندی است که متاسفانه به درست یا غلط، از دید اکثر چاپخانهها به “واسطه” ملقب شدهاند! گویی که این افراد هیچ نقش مثبتی در فرآیند تولید کالا ندارند!. لازم به ذکر است، بیش از اینکه چاپ به اقدامات و فرآیندهای پیش از چاپ و پس از چاپ وابسته باشد؛ بستهبندی یک کالا به فرآیندهایی قبل از “پیش از چاپ” و بعد از “پس از چاپ” وابسته است. نبود این افراد و ارائه طرحهای ناپخته و صرفا ً کپی شده، بدون شک، مشتری یا کارفرما را به سمت درستی هدایت نمیکند. کمااینکه هرکار بیبرنامهای سرنوشتی جز این نخواهد داشت و عواقب فروش نرفتن کالا به دلیل بستهبندی نامرغوب، مستقیم یا غیرمستقیم به ضرر چاپخانهها نیز خواهد بود. ضمن اینکه ترجمه درست خواسته صاحب کالا و تبدیل آنچه که میخواهد به یک سفارش، توسط این افراد انجام میشود. در غیر این صورت یا باید خود چاپخانه واحد طراحی و برندینگ حرفهای داشته باشد یا باید صاحب کالا خود به طور کامل و حرفهای در این خصوص کار کرده و سفارش خود را به شکل اجراپذیر به چاپخانهها تحویل دهد.
قابل تعمیم نیست اما اکثر این به اصطلاح واسطهها، به دلیل ندادن خدمات مناسب چاپخانهها دچار مشکل میشوند و جالب است که آنها مشکلات را ناشی از نابلدی و بیتوجهی چاپخانهها میدانند!
مصداق ضرب المثل مرغ همسایه غاز است.
در اینجا، ضمن دستهبندی آخرین فرآیند بستهبندیهای مقوایی، یعنی جعبهچسبانی بر مبنای میزان نقش نیروی انسانی و ماشینآلات، به نکاتی چند اشاره میشود که با توجه به آنها به برخی از موارد ارتقایی که قبلا ً به آنها اشاره شد میتوان دست یافت.
عملیات مونتاژ جعبه و تبدیل گسترده به حجم، بسته به میزان دخالت دست و ماشین به چهار گروه کلی تقسیم میشود:
۱- مونتاژ دستی (صرفا ً توسط نیروی انسانی)
۲- مونتاژ نیمه ماشینی (بخشی از کار ماشینی و بخشی توسط نیروی انسانی انجام میشود)
۳- مونتاژ ماشینی عمومی (تولید جعبه کاملا ً آماده مصرف)
۴- مونتاژ ماشینی اختصاصی (تولید جعبه همراه با خود کالا)
۱- مونتاژ دستی
جعبههایی بدون لبچسب ماشینی که تماما ًبه وسیله نیروی انسانی سرهم میشوند. گروه وسیعی از جعبهها از نوع ساده گرفته، (مثل جعبهی انواع کفش، پیراهن، اسباب بازی و مواد غذایی، شیرینی، شکلات و …) تا در پیچیدهترین نوع خود به شکل جعبههای کادویی که تقریبا ً نوعی کاردستی هنری محسوب میشوند، در این گروه جا میگیرند. (تصویر ۱)
هر چند میل به تیراژ بالاتر برای کسب درآمد بیشتر در همهی واحدهای تولیدی هست، اما امروزه دنیا در همهی جنبهها رو به تولیدات اختصاصی آورده است و تعداد مصرفکنندگانی که تمایل دارند کالای مورد مصرفشان عمومی نباشد هر روز افزایش مییابد. این رویکرد در ایجاد منحصرسازی کالاها، در تنوع برند و مدل و رنگ کالاهای مصرفی چون خودرو و موبایل و لباس و غیره به وفور به چشم میخورد. یکی از فواید این رویکرد ضمن برآوردن نیاز مصرفکننده، تضمین بقا و ارتقای تولیدکنندگان خلاق و چابک است. دور نیست زمانی که برای هر کالایی نیاز به بستهبندی اختصاصی پیدا شود.
نمونه جعبه-استند نگهدارندهی لوح فشرده که ضمن تولید به صرفه در قیاس با انواع پلاستیکی، توسط خود مصرف کننده مونتاژ میشود. (تصویر – ۲)
نمونه جعبه لباس نوزاد که با طراحی و گنجاندن قطعاتی در فضاهای دور ریز ورق چاپی آن، این امکان ایجاد شده که خریدار جعبه را به یک اسباببازی، تبدیل کند. (تصویر – ۳)
نمونه جعبه پنل کنترل دمای اتاق که با طراحی خاص و خلاقانه و جانمایی کلیه ادوات داخل جعبه، آن را از انواع مشابه متمایز ساخته تا غیرصنعتی بودن بستهبندی آن که لازمهی این گروه از کالاهاست مشهود نباشد. (تصویر – ۵)
در دهه اخیر متاسفانه بخش بزرگی از جعبههای کادویی مصرفی که به طور فصلی یا مناسبتی تقاضای نسبتاً خوبی دارد از کشور چین وارد میشود. به جز مشکلات فرهنگی که این بیمبالاتی در دراز مدت ایجاد میکند، عجیب است که تولیدکنندگان داخلی تمایلی به رقابت برای به دست گرفتن این بازار ندارند. صرفنظر از بازار داخل کشور، این گروه از کالاها ارزش افزوده بسیار خوبی داشته و قابلیت صادرات خوبی نیز دارند که در صورت همراهی و همکاری واحدهای تولیدی، چاپخانهها و صحافیها با طراحان خوشفکر و خوشسلیقه ایرانی و شناسایی بازار کشورهای همسایه، امکان بازارسازی بزرگی در این خصوص وجود دارد.
هرچند از استانداردهای بستهبندی دور هستند و ظاهراً حالت صنعتی و تولید انبوه ندارند اما با خلاقیت و نوآوری میتوان بخش عمدهای از فرآیند تولید آنها را با ماشینآلات انجام داد و با تربیت نیروی ماهر، زمانهای پرت مجموعه خود را مدیریت کرد.
در تصویر یک (ابتدای مقاله) یک نمونه از جعبههای کادویی که اجزا آن به صورت خلاقانه و با ماشینآلات معمول و مرسوم تولید و توسط نیروی انسانی مونتاژ شدهاست دیده میشود. در طراحی آنها به منظور کاهش ریسک رقابت با تولیدکنندگان چینی موارد ذیل مد نظر قرار گرفته است:
– از موتیوهای ایرانی اسلامی استفاده شده تا ارتباط بهتری با بازار مخاطب برقرار کند.
– روشی خاص در اجرا اتخاذ شده که به راحتی امکان کپیکاری وجود نداشته باشد.
– با ایجاد حجم کاذب و دوجداره کردن جعبهها، ضمن ایجاد جذابیت برای مشتری، باعث شده که در صورت کپیکاری احتمالی توسط رقبای چینی، حداقل به صادرات آن فکر نکنند، زیرا در نمونه جعبههای کادویی چینی برای منطقی شدن هزینههای حمل و نقل، جعبهها را در تعداد زیاد داخل هم قرار میدهند (به طور معمول ده عدد، در ده اندازه) که در صورت تقلید و کپیبرداری و تولید نمونههای مشابه ما، به هیچ وجه صادرات آن نه تنها به ایران، بلکه به هیچ کشور دور دیگری توجیهپذیر نخواهد بود.
۲- مونتاژ نیمه ماشینی (تصاویر ۴، ۶، ۸ و ۹)
بخش اعظم بستهبندیهای مقوایی، زیر گروه روش دوم مونتاژ جای میگیرند که در واقع بخشی از عملیات مونتاژ (چسب زنی) در چاپخانه یا کارگاههای جعبهچسبانی انجام میشود و تکمیل فرآیند مونتاژ بسته، در محل تولید کالا انجام میشود. هرچند هزینه این عملیات توسط مشتری پرداخت میشود اما در مقابل صرفهجویی انجام شده در ساعت/ نفر نیروی انسانی و همچنین بالارفتن دقت در کنترل پروژه با کاهش خطاهای انسانی جذابیت بیشتری به نسبت مونتاژ دستی دارد. به طور معمول انواع جعبههای دارویی، آرایشی، محصولات بهداشتی، مواد غذایی، قطعات صنعتی و غیره با این روش مونتاژ میشوند.
به دلیل استقبال از این روش در دنیا، ماشینآلات زیادی با قابلیتهای ویژه برای چسباندن اینگونه جعبهها طراحی و تولیدشده و خوشبختانه انواع نسبتاً پیشرفتهی آن در دو دهه گذشته وارد کشور شده که به دلایل مختلف از امکانات آنها به خوبی بهرهبرداری نمیشود. در حالی که این ماشینآلات وارد شدهاند و صدها نوع جعبه با آنها قابل تولید هستند، تنوع جعبههای مورد استفاده با این روش در ایران بسیار محدود بوده و دانش استفاده از آن هنوز عمومی نگردیدهاست.
در حالیکه با اندکی حوصله و ممارست و خلاقیت، ایجاد روشهای جدید و متمایز به راحتی امکانپذیر است.
با افزایش تسلط اپراتور بر ماشین جعبهچسبانی و استفاده کامل از توانمندیهای آن، میتوان به جای فروش زیرقیمت و یا پیشنهاد کاهش گراماژ و کیفیت مقوا به مشتری یا ندادن فایل و اطلاعات مشتری به منظور اصرار بر نگهداشتن او، به شرط ترسیم فرآیند اجرایی و ارائه طرح توجیهی مناسب، ضمن کاهش هزینههای نهایی تمام شده، وفاداری مشتری را تضمین کرد. از بعضی مزایای استفاده از تکنیکهای نیمه ماشینی عبارتند از:
-افزایش ضریب امنیت بستهبندی
-افزایش ضریب بهداشت بستهبندی
-افزایش ضریب یکسانسازی صنعتی
-کاهش زمان مونتاژ
-ارتباط بهتر مصرفکننده نهایی با کالا (user friendly)
۳- مونتاژ ماشینی عمومی
این گروه شامل بستهبندیهایی میشود که توسط ماشینهای اتوماتیک تولید میشوند به طوریکه بدون هیچ تغییری آماده استفاده هستند. از خصوصیات ویژه این گروه توجه به اصول اولیه طراحی صنعتی؛ یعنی امکان تولید در تیراژ بالا و قابلیت توی هم رفتن بستههاست. زیرا بدون این قابلیت، هزینههای حمل آنها تا محل مونتاژ کالا بسیار زیاد میشود. از فواید این شیوه میتوان به بهداشتی بودن، سرعت بالا و دقت آنها اشاره کرد.
ماشینهای پاکتسازی، ماشینهای ساخت لیوان کاغذی ازجمله انواع عمومی و سادهتر این نوع ماشینآلات محسوب میشوند. بیشترین مصرف این نوع جعبه در بستهبندی غذاهای آماده است. (از جمله معروفترین آنها میتوان به بستهبندی برند “مکدونالد” اشاره کرد.)
۴- مونتاژ ماشینی اختصاصی
نوع دیگر که به صنعتیترین شکل ممکن بوده و معمولا ً از تکنولوژیهای پیچیدهتری در ساخت ماشینآلات آن استفاده میشود، براساس ویژگیهای کالا، نوع مواد اولیه، روش مونتاژ و تعبیه کالا در بسته، طراحی و ساخته میشود. نام تجاری پرآوازهی “تتراپک” از جمله پیشرفتهترین اینگونه فناوری محسوب میشود.
در حالی که حجم وسیعی از بستهبندیها در کشور وابسته به گروه مونتاژ ماشین اختصاصی، متاسفانه کشور ما در این زمینه تقریباً مصرفکننده صرف بوده و حتی زیرساختهای لازم برای این گروه از بستهبندی ایجاد نشده است.
از انواع آن میتوان به ماشین مونتاژ و بستهبندی سیگار و انواع شکلات اشاره کرد. کسانی که در این رسته فعالیت میکنند، از ریسک رقابتی کمتری برخوردارند. ولی به دلیل میزان بالای وابستگی تکنولوژیک به ماشینآلات، ادوات و اقلام مصرفی پیشرفته و غالباً انحصاری، از سایر همکاران بیشتر در معرض ریسک توقف خطوط تولید هستند. در این زمینه متاسفانه نهایت تغییراتی که توسط ما قابل انجام است، اعمال تغییرات در گرافیک جعبه است و از نظر فرم ساختاری و اجرایی امکان هر گونه خلاقیتی به صفر رسیده است. لذا در این خصوص چارهای جز دور زدن تحریم و تامین اقلام مصرفی از خارج نیست. هر چند که دیر است ولی به هر حال باید زمانی برای خروج از این وابستگی برنامهریزی شود. …
کلام آخر
آنچه در این مقاله به آن اشاره شد، اهمیت بستهبندی، تنوع شکل و مواد و تکنیکهای بستهبندی و دقت به راهکارهای ارتقایی، هر چند کوچک و بهظاهر کماهمیت بود. همچنین به چشم انداز و شناخت فرصت و تهدیدهای پیش رو در واحدهای کوچک و بزرگ چاپ و بستهبندی نگاهی انداخته و برای رفع مشکلات و تقویت تولید کالاهای داخلی پیشنهادهایی ارائه شد.
ناگفته نماند، برای تحقق این حرکت ارتقایی، مشارکت و همکاری همهی عوامل تاثیرگذار در تولید کالاها، از کارفرما و طراح و همهی عوامل و ذینفعان گرفته تا حتی مصرفکنندگان نهایی لازم است، به طوریکه هر یک باید نقش خود را به درستی ایفا کنند و همواره منصفانه منافع طرفهای دیگر را در نظر داشته باشند. خودخواهی و بیانصافی، چرخهی معیوبی ایجاد میکند که دیر یا زود عواقب
آن گریبان تک تک ما را خواهد گرفت. احتکار اقلام مصرفی، گرفتن کار با رشوه دادن به واسطهها، دور زدن و تخریب همکاران و روشهای غیراخلاقی دیگر، مانعی در راه توسعه صنعت بستهبندی و به تبع آن گسترش تولید کالاهای داخلی است.
دل به دل دهیم به عشق میهن خویش را کنیم ایران