شایستهسالاری باید مبنای تصمیمگیری در صنعت چاپ باشد
نویسنده: جنیفرمت / گروه پژوهش
فناوری به تمام گوشه و کنار صنعت چاپ رخنه کرده است با اینهمه بسیاری از صاحبان کسب و کارهای چاپی هنگامی که صحبت از فناوری جدید میشود، به لکنت زبان میافتند. چگونه میتوانید یک تصمیم تجاری عاقلانه بگیرید در حالیکه در زمینه فناوری روز و مورد نیاز تخصصی ندارید؟ از چه کسی مشاوره میگیرید؟ از کجا میدانید آنها شرایط لازم را برای کمک به شما دارند؟ بهتر است کسب و کار خود را با تکیه بر شایستهسالاری اداره کنید.
برای اولین بار واژه شایستهسالاری هنگام خواندن کتاب ری دالیو(Ray Dalio) به نام اصول: زندگی و کار(principles:life and work) آشنا شدم. دالیو در مورد آنچه او ایده شایستهسالار مینامد صحبت کرده و کتاب و مقالات فراوانی نوشته است. او یکی از بزرگترین سرمایهگذاران در عرصه صندوقهای پوششی(Hedge fund) و یکی از ثروتمندترین مردان جهان است. یکی از نقل قولهای او که مرا مجذوب خود کرده، بیانگر تجربه او پس از یک شکست بزرگ است.
او میگوید: این ماجرا باعث شد تا عبارت«چگونه میتوانم دریابم حق با من است؟» را “جایگزین” «حق با من است» بکنم. شکست، فروتنی لازم را به من داد تا جسارت خود را برای سرمایهگذاران متعادل کنم.
بسیارخوب، حالا شایستهسالاری چه ارتباطی با مدیریت موفق یک کسب و کار چاپی و یا تصمیمگیری در مورد نحوه بهکارگیری نرمافزار و سختافزار دارد؟ پرسش خوبی است.
بیایید با یکدیگر روراست باشیم معمولا فناوری از نقطههای قوت نسل فعلی صاحبان کسب و کارهای چاپی نیست. راستش را بخواهید بهسختی میتوان چاپخانهداری را پیدا کرد که درک خوبی از فناوری داشته باشد. من به نظرسنجیها اعتمادی ندارم، ولی حدس میزنم درصد بالایی از چاپخانهداران، تصمیمگیری در مورد نوع فناوری مورد نیاز خود، همچنین استراتژی و سرمایهگذاری را از جمله مهمترین دغدغهها و ناکامیهای خود در آینده میدانند.
ما میدانیم که بیشتر سازمانها در صنعت ما، در حال حاضر توسط افرادی اداره و مدیریت میشوند که بالای پنجاه سال سن دارند(خودم ۵۲ ساله هستم) آنها قبل از ظهور و فراگیری اینترنت، چاپ دیجیتال و یا موبایل، دوران نوجوانی و حتی بخشی از جوانی خود را سپری کرده بودند، گرچه در زمان جوانی نیز تحول فناوری رخ میداد ولی شتاب فناوری امروزه سرگیجهآور است و همراهی با آن برای نسل ما، چندان آسان نیست.
تصمیمگیری در مورد بخشهایی از کسب و کار شما که در آن تخصص ندارید، در بیشتر موارد شرکتها را دچار مشکل میکند. رؤسا و رهبران شرکتها تصور میکنند همه چیز را باید بدانند. ولی پس از یک ارزیابی صادقانه آنها پی میبرند که دست کم در بعضی عرصههای نوآوری تازهکار هستند و چیز زیادی نمیدانند. ما همواره مایلیم بهترین ایدهها را در کسب و کارمان به کار بگیریم. به ویژه در زمینه سرمایهگذاری روی فناوری: در عرصه فناوری ما مایلیم بهترین تصمیمات بر اساس ایدههایی که این فناوریها را بهکار گرفته و به اجرا درمیآورند، گرفته شود.
فروتنی پیشه کنید
شایستهسالاری سیستمی است که در آن، قدرت یا نفوذ بر اساس استعداد، کارآیی و تلاش افراد تعیین میشود و نه صرفاً بر اساس سلسه مراتب تصمیمگیری که بر اساس آن در نهایت مدیری که بیشترین حقوق را دریافت میکند، حرف نهایی را بزند. به این نوع تصمیمگیری Hippo (phighest paed persons opiniobn) میگویند که به معنی اسب آبی است و بیانگر اعمال نظر کسی است که بیشترین حقوق را در سازمان دریافت میکند.
من تصور میکنم که شرکت مشاور من بر اساس شایستهسالاری اداره میشود. من رئیس و رهبر این سازمان هستم، پس Hippo در حقیقت من هستم. با این حال بسیاری از تصمیمها را من نباید بگیرم. خوب در واقعیت، فعالیتهای روزمره این استراتژی چگونه نمود پیدا میکند؟
در ابتدا یک رهبر باید در اجرای نقش خود فروتنی نشان دهد. اتفاق کلیدی که باعث شد من به مزایای فروتنی پی ببرم، رابطه پرتنشی بود که با مدیر پروژه شرکت خودم داشتم. ما ماهها با هم در مورد مسائل مختلف اختلاف داشتیم. من ارزشها و توانمندیهای او را نادیده میگرفتم و او ارزشهایی را که من به آن پایبند بودم، درک نمیکرد. شما نمیتوانید شایستهسالاری را در سازمان خود نهادینه کنید، مگر اینکه تخصص تک تک افراد تیم خود را درک کرده و به آن احترام بگذارید.
نترسید، هرج و مرج نمیشود
امروزه تمام اعضای تیم من میتوانند نظر خود را در پروژههای مختلف ابراز کنند. حال این کار چگونه انجام میشود؟ کلیه ارتباطات در زمینه پروژههای ما از طریق یک slack channel (نوعی سیستم ارتباطی که آمیزهای از ایمیل و قابلیتهای چت شبکههای اجتماعی است) انجام میشود. کار مشارکتی با استفاده از این سیستم راحتتر صورت میگیرد. ما همگی به این کانال ارتباطی دسترسی داریم. مشتریانمان نیز به این شبکه دسترسی دارند. شاید فکر کنید چنین سیستمی بسیار ناکارآمد خواهد بود و همه به اطلاعات و جزئیات پروژهها دسترسی داشته باشند. این کار باعث هرج و مرج میشود، اما در واقع کسی در هر مورد که بخواهد اظهار نظر میکند. شما تمام حرفها را میشنوید ولی تنها در مواردی که تخصص دارید اظهار نظر میکنید. شما هنگامی که ایدهای دارید، آن را در سیستم ارائه میدهید و تنها هنگامی که مطمئن میشوید میتوانید ارزشی و مزیتی برای پروژه ارائه کنید، وارد گفت و گو و اظهار نظر میشوید.
هنگامی که من در موردی اظهار نظر میکنم. این امکان وجود دارد که بالاترین تخصص را در میان جمع، در مورد آن موضوع خاص نداشته باشم(بهعنوان مثال توسعه نرمافزار، طراحی سیستم رابط کاربر و مدیریت پروژه) من در همه این زمینهها متخصصانی دارم که روی هر پروژه کار میکنند. من میتوانم نظر خود را ابراز کنم؛ برخی مواقع نظر من پذیرفته میشود، در مواردی هم متخصصان با آن مخالفت میکنند و نظر آنها به خاطر تخصص آنها، وزن بیشتری دارد. شایستهسالاری یعنی اینکه سلسهمراتب خودت تصمیمگیری را دیکته نمیکند، بلکه تخصص و دانش است که آن را جا میاندازد.
شایسته سالاری را نهادینه کنید
چرا باید به یک سازمان شایستهسالار اهمیت دهید؟ زیرا چنین سازمانی میتواند تصمیمهای بهتری بگیرد و در تمام سطوح سلسه مراتب سازمانی به کارکنان قدرت بیشتر و در نهایت نتایج تجاری بهتری ارایه دهد.
چگونه میتوان شایستهسالاری را در یک سازمان نهادینه کرد؟
همه چیز با رهبر سازمان آغاز میشود. شما بهعنوان رهبر باید بپذیرید کسی که تخصص بیشتری در یک زمینه دارد، وزن بیشتری هم در جدول سازمانی شرکت داشته باشد. سلسه مراتب، ساختار ایدهآلی برای گرفتن بهترین تصمیمها و رسیدن به بهترین ایدهها نیست. چنین باوری برخلاف تمام آن چیزهایی است که تاکنون به ما آموختهاند. چیزهایی مثل «رئیس، بهتر و بیشتر از بقیه میداند» ؛ «همه تصمیمات باید بر اساس سلسهمراتب گرفته شود» و «کسانی که در پایین زنجیره سلسهمراتب قرار دارند باید بر اساس نظرات مدیران ارشد کار کنند». این نظرات باید از شرکتها رخت بر بندد.
شایستهسالاری ایدههای بهتری را به ارمغان خواهد آورد و به شما کمک میکند تصمیمهای بهتری بگیرید و از گرانترین و قیمتیترین سرمایهای که دارید بیشترین بهره را ببرید. منظورم کسانی هستند که برای شما کار میکنند.
کتاب دی دالیو واقعاً آموزنده است. حتماً آن را بخوانید یا سری به وبسایت او بزنید.