خبرنامه الکترونیک E- Newsletter
این جریده دیجیتال بی ادعا ولی پرطرفدار !
منبع: The Atlantic
نویسنده: دیو پل (Dave Pell)
گروه پژوهش
هر چه زندگی دیجیتال ما پر سر و صداتر و پیشرفتهتر میشود، خبرنامه اینترنتی طرفداران بیشتری پیدا میکند.
غار نگاره. سنگنبشته. پیامرسانی با دود. کبوترهای نامهبر. تلگراف. پست هوایی. بلاگ.
My space. روشها و راههای ارتباطی انسانها با گذر زمان متحول شده و فناوری جدیدتر و سریع تر جایگزین فناوری قدیمیتر برای انتقال پیام میشود.
با این وجود خبرنامه (newsletter) بیادعا و فروتن به حیات خود ادامه داده است. در عصری که راههای بیشماری برای ارتباط با مخاطب و بمباران خبری او وجود دارد، خبرنامهها نه تنها توانستهاند به بقای خود ادامه دهند بلکه از همیشه پرطرفدارتر شدهاند. (البته نه در قالب یک یادگاری قدیمی که توسط افرادی معدود که هنوز صفحه ۳۳ دور قدیمی میخرند، حفظ و نگهداری میشود.)
امروز نویسندگان معروف نیز ترجیح میدهند از این روش ارتباطی برای بازاریابی و انتقال پیام خود استفاده کنند. از تمام استعداد و هنر خود نیز برای انتخاب موضوع پیام (Subject) مناسب و واژههای جذاب در خبرنامه نیز استفاده میکنند.
هنگامی که صحبت از خبرنامه میشود همه ما سعی میکنیم بهترین سرآغاز را برای این مرسوله دیجیتال خود انتخاب کنیم و دستکم در این مورد حتی از شکسپیر و دیگر بزرگان ادبیات نیز وام میگیریم؛ همانگونه که مارک آنتونی در سالن مراسم تشییع جنازه سزار در نمایشنامه شکسپیر میگوید: دوستان، رومیان، هموطنان …
اولین بار رومیها خبرنامه را پدید آوردند. در قرون وسطی، خبرنامهها به یک روش ارتباطی فراگیر میان خانواده ها، تاجران و کسانی که به دنبال تبادل اطلاعات بودند. امروزه آنچه را ما به عنوان روزنامه میشناسیم (یا میشناختیم) تبدیل شدند. پس از مرور تاریخ این رسانه، که خود من نیز از آن فراوان استفاده میکنم، به این نتیجه رسیدم که سزار در آخرین لحظات عمرش هنگامی که گفت « بروتوس تو هم ؟!» در حقیقت از بروتوس پرسیده آیا میخواهی مشترک خبرنامه بشوی یا نه؟
برگردیم به عصر حاضر. در سال ۲۰۲۰ بیش از ۱۴ میلیون نفر در آمریکا مشترک یک پلاتفرمی میل به نام Mailchimp بودند و در مجموع بیش از ۳۳۳ میلیون خبرنامه ارسال کردند. این خبرنامهها نیز بیش از ۶۴ میلیارد دلار برای ارسال کنندگان خبرنامهها درآمد ایجاد کردند.
خلاصه کنم امپراتوری روم فرو پاشید ولی خبرنامه باقی ماند. چگونه است که خبرنامه ناچیز و فروتن توانسته حتی با فروپاشی امپراتوریها و تحولات تکنولوژیکی به حیات خود ادامه دهد، نه تنها تداوم خود را به رخ دیگران بکشد بلکه به عنوان پدیده ای جدی و با حال، بدون تغییر وتحول جدی، خودنمایی کند؟
کوتاه بودن، همراه با یک فرمت ساده و مینیمال، با قابلیت انتقال آسان و سریع اطلاعات نوشتاری روی یک صفحه کاغذ پاپیروس، یا تایپ شده و یا همرسانی شده توسط تلفن همراه باعث بقا و طول عمر خبرنامه شده است.
ولی عامل اصلی پایداری و استقامت خبرنامه الکترونیکی که با ظهور اینترنت و مودمهای خانگی فراگیر شد، ریشه در همان مکانیزمهای کهن ولی با استانداردهای اینترنت امروزی دارد، منظورم ایمیل است.
شایعه مرگ ایمیل نیم قرن است بر سر زبانها است، از همان روزی که اولین ایمیل توسط ری تاملینسون در سال ۱۹۷۱ ارسال شد. ۵ دقیقه بعد یک نفر دیگر قول داد که پلتفرم ارتباطی آنها ایمیل را برای همیشه از صحنه روزگار حذف خواهد کرد. خوب پس چی شد؟ سری به این باکس (inbox) ایمیل خودتان بزنید. ایمیل حالا حالاها جایی نخواهد رفت و به کسی نیاز ندارد تا نجاتش دهد. تلاش برای نجات ایمیل مثل دادن تنفس مصنوعی به یک ورزشکار است که در کمال سلامت به سر میبرد. ممکن است مفرّح باشد ولی نیازی به آن نیست.
علاوه بر آیندهای دراز مدت که هوشمندانه با ایمیل پیوند خورده، خبرنامه مزیت شخصی بودن دارد. یک خبرنامه توسط یک فرد (یا شاید خیلیها اینگونه احساس میکنند) ارسال میشود، و درون این باکس شما همراه با دیگر ایمیلهایی که از همکاران، دوستانتان، مادرتان دریافت کردهاید، مینشیند. خبرنامه قابلیت ارسال جواب مستقیم به فرستنده را نیز دارند. اگر بخواهید جواب دهید کافی است گزینه Reply را انتخاب کند. هنگامی که این کار را میکنید برخلاف شبکههای اجتماعی یک ارتباط و مکالمه فرد به فرد شکل میگیرد.
خبرنامهها صبور هستند. من خبری را برای شما میفرستم و شما میتوانید اگر دلتان بخواهد آن را بخوانید و پاسخ دهید (یا این کار را نکنید). شما میتوانید بدون اینکه درگیر دیگر حواشی شبکههای اجتماعی اینترنت که به شما میگویند چه بکنید و چه نکنید شوید، جذب محتوای آن شوید. خبرنامهها همیشه همان جایی هستند که برای اولین بار دیدهاید. تردیدی نیست که همه از تعداد زیاد ایمیلهایی که دریافت میکنند شکایت دارند. ولی در مقایسه با دیگر اطلاعات آنلاین، این باکس شما خلوتترین مکان در مرداب اینترنت است.
من در تمام دوران زندگی بزرگسالیم معتاد رگبار اخبار روزمره بودهام. در کتاب جدیدم به نام «خواهش میکنم از درون قلب فریاد بزنید» ارتباطم با رسانه و دیگران در سال ۲۰۲۰ و آسیبی را که دیدم تشریح کردم. برای من رگبار به سونامی تبدیل شده بود. این سیل اطلاعات به مغز من آسیب میزد، ولی نمیتوانستم از اعتیاد خودم دست بکشم. طی ۵ روز مبارزات انتخاباتی سال ۲۰۲۰ کاملاً از خود بی خود شده بودم، روی زمین به حالت جنینی چمپاتمه زده بودم و اشک ریزان آه و ناله میکردم. یک خبرنامه هرگز چنین بلایی سر من نیاورده است.
و همین جریان سیل آسای خبری شبکههای اجتماعی باعث شده تا خبرنامه بتواند مزیتهای خود را آشکار کند. وجود گزینه Spam به شما این امکان را میدهد تا خبرنامههای بی مصرف را از خبرنامههای مفید جدا کرده و در جای دیگری ذخیره کنید. این باکس شما یکی از معدود مکانهایی است که شما کنترل روی دریافت خبر دارید. اگر بخواهید خبرنامهای را دریافت کنید میتوانید مشترک شوید و اگر مایل به دریافت خبرنامه نیستید میتوانید به اشتراکتان خاتمه دهید.
مارک زاکربرگ رئیس فیس بوک نمیتواند به جای شما تصمیم بگیرد که چه چیزی را توسط ایمیل دریافت کنید و یا روسها نمیتوانند بر تصمیمگیری شما در انتخابات ریاست جمهوری اثر بگذارند. این باکس متعلق به شما است و شبکه غیر اجتماعی خصوصی شما به حساب میآید. الگوریتم، خود شما هستید. به همین خاطر است که هر چه اینترنت پر سر و صدا تر و شلوغتر میشود خبرنامه بی ادعا و بی شیله و پیله از محبوبیت بیشتری برخوردار می شود. باز به همین خاطر است که در دوران پاندمی کرونا، تظاهرات کمپین جان سیاهان مهم است. (Black Lives Matter) و انتخابات ریاست جمهوری- در حالی که سونامی اطلاعات دروغین ما را در خود غرق کرده بود- خبرنامهها فراغتی آرامش بخش بود که ما را از سر و صداها دور میکرد و ناگهان به پدیدهای جدید (ولی نه جدیدترین) در رسانه تبدیل شد.
در حال حاضر اشتراک پولی خبرنامه به روندی پرطرفدار تبدیل شده است. شما میتوانید در قبال هزینه ناچیز ابزار تولید، ارسال و دریافت پول از مشترکین را از طریق اپلیکیشن های ساخت شرکت های متخصص در این زمینه دریافت کنید. یکی از این شرکتها SubsTack است. دوران ترامپ باعث شد تا نوعی شیفتگی جنون آمیز نسبت به رسانه ایجاد شود و در این میان بسیاری از خبرنگاران و روزنامه نگاران به چهرههای معروفی تبدیل شدند. همین امر باعث شد تا نشریات معتبر و تثبیت شده نوشتهها را مستقیماً به دست خوانندگان برسانند. آنچه ما شاهد آن هستیم نوعی انقلاب ایندی Indie (مستقل) در روزنامهنگاری است. آنچه شاهد آن نیستیم انقلاب تکنولوژی در نحوه ارسال خبر است. این جنبش ربطی به استخدام ۱۰۰۰ مهندس برای ساخت یک اقتباس جدید از تعامل بین انسانها ندارد. بلکه هدف آن ارتباط با افراد است، البته آنگونه که دوست دارند با آنها ارتباط برقرار شود. حتی با وجود میلیون ها دلار اعتبار و سرمایهگذاری و شرکتهای مشابه بیشماری که در فضای اینترنت قد علم میکنند، هسته اصلی فناوری SubsTack اساساً همان چیزی است که رومیها با استفاده از آن پیام خود را منتقل میکردند. (خوب البته این بار با استفاده از وای فای این کار انجام میشود.)
پس از گذشت هزاران سال آیا میتوان ادعا کرد ما به قله فناوری خبرنامه رسیدهایم؟ اگر اینگونه باشد، باید گمان بریم که بزرگترین شرکتهای فناوری در جهان به تازگی سرمایهگذاریهای نسنجیدهای کردهاند. چون هنوز به قله نرسیدیم. شرکت Intuir به تازگی شرکت Milchimp را با پرداخت ۱۲ میلیارد دلار خرید. شرکت SubsTack 65 میلیون دلار سرمایهگذاری جذب کرد. شرکت توئیتر (Twitter) شرکت Revue را که در فناوری تولید خبرنامه تخصص دارد خریداری و به پلتفروم خود اضافه کرد. شرکت گوگل قصد دارد خدمات تولید خبرنامه جدیدی به نام Museletter راهاندازی کند. مارک زاکربرگ در ظاهر روی دنیای مجازی جدید خود Metaverse تمرکز کرده است، جائیکه شخصیتهای مجازی افراد (Avatar) با یکدیگر تعامل میکنند. آنچه زاکربرگ نگفت سرویس خبرنامه جدید اش است که با نام Bulletin راهاندازی کرده است.
خبرنامهها تنها چیزهایی نیستند که توانستند در مقابل توفان تکنولوژی به حیات خود ادامه دهند. و این خود یک کنایه تلخ و متناقص در رفتار شرکتهای بزرگ اینترنتی است که خدمات خبرنامه ارایه میکنند تا از این طریق جلیقه نجاتی به ما دهند تا در گردابی که خودشان خلق کردهاند غرق نشویم. آنها این ویروس را منتشر کردند و حالا در تلاشند راه علاج آن را هم ارایه کنند. ولی خبرنامهها به راحتی در دنیای شبکههای اجتماعی گم نخواهند شد زیرا از فناوری بسیارسادهای برخوردارند. خبر نامه روشی ساده برای انتقال اطلاعات است و مردم از آن استقبال میکنند، واژههایی که به یک مکان خلوت ارسال میشوند تا در آرامش بتوان آن ها را خواند.
عمر خبرنامه از امپراتوری روم بیشتر است. شاید بتواند امپراتوری های اینترنتی را نیز پشت سر بگذارد. دنیا را چه دیدی؟