خرید ماشین نو را باید در خواب ببینیم
حسین احمدی
مدیر چاپ صنوبر
ابتدا باید بگویم که الان حدود ۸سالی است که ماشین چاپ نو تقریبا وارد نمی شود. حتی مجموعه خود ما، که همیشه اولینها را وارد میکردیم، طی این ۸سال اخیر که نرخ ارز از ۱۰۰۰تومان به ۳۰۰۰تومان و بعد هم به۵۰۰۰تومان و الان هم ۲۷ هزار تومان رسیده، این وضع پیش آمده است. در آن زمان هم دستمزد چاپ نرخ مناسبی داشت اما الان، با این تعرفه جدیدی که اتحادیه اعلام کرده و خیلی از چاپخانهها هم رعایت نمیکنند، اُجرت چاپ در آن بسیار ناچیز است و حتی هزینه بسیاری از بخشهای ما مثل خرید مرکب، مواد مصرفی و غیره صرفا از طریق چاپ، تامین نمیشود و اگر قسمتهای دیگر تولید ما در کنار چاپ فعال نبود، قطعا از پسِ هزینهها برنمیآمدیم. در حال حاضر آنقدر دخل و خرجمان باهم نمیخواند که نوسازی و توسعه، یک تصور آرمانی است و همین که بتوانیم ماشینها را سرپا نگه داریم و کار کنیم خیلی هنر کردهایم.
تا زمانی که نرخ ارز، به یک ثبات نسبی نرسد، وضعیت صنف ما همین است. چراکه ما، همه سر و کارمان با دلار و یورو است و از خرید مواد مصرفی گرفته تا خرید دستگاه، همه و همه به نرخ ارز بستگی دارد. بهنظرم، اتحادیه همین که بتواند سالانه یک نرخ و تعرفه مشخص را برای همه اعلام کند خیلی کار بزرگی کرده است، اما باز نکته اینجاست که اهالی صنف چاپ، این قیمتها را میپذیرند اما مشتری با این قیمتها کنار نمیآید و بازهم اُجرت چاپ، توسط مشتری پایین کشیده می شود. بگذارید یک مثال عینی بیاورم تا مشخصتر شود، برای مثال ما مرکب کیلویی ۸۰هزارتومان را ۱۲۰هزارتومان، میخریم اما زمانی که مشتری میخواهد کارنهایی یا سفارش نهایی خود را تحویل بگیرد، درک نمیکند که این هزینهها باید در قیمت تمام شده کالا، محاسبه شود و برای همین بیشتر مشتریها میروند سراغ دوستانی که زیر قیمت کار میکنند.
تمام حرف من این است که نوسازی و توسعه اتفاق نمیافتد چون درآمد ما با هزینههایمان جور نیست. از طرفی من مطمئنم بیشتر ماشینهایی که در چاپخانههای تهران، درحال کارکردن هستند واقعا استاندارد نیستند، نه لاستیکهایشان، نه فشارشان بلکه همه فقط دارند کار میکنند و شما اگر بخواهید یک کار استاندارد و درست انجام دهید بسیار سخت است. از آن طرف مشکل نیروی انسانی هم برای بسیاری از مجموعهها، وجود دارد درحال حاضر بهخاطر حقوق پایین یک کارگر یا اوپراتور چاپ، با حقوق ۵میلیون تومان نمیتواند زندگی را بگذارند و بعد هم درست کار نمیکند. اما اگر نرخچاپ یا اُجرت چاپ همگام با دلار بالا و پایین شود، اوضاع خیلی بهتر میشود. این دورهای که من در ابتدا اشاره کردم و حدود ۸سال پیش است حدودا مربوط به سالهای ۹۲، ۹۳ است که در آن زمان، سفارشات هم بسیار بیشتر بود بهطوری که مشتری های ما پیش پرداخت میکردند تا سفارشهایشان ثبت شود. اما الان با این وضعیت و نرخها، ما یک فُرم دو ورقی را زیر یک میلیون تومان و فُرم ۵/۴ ورقی را دومیلیون تومان کار میکنیم درصورتی که اگر در حین کار، مشکلی پیش آید و کار باطله شود همه اُجرت ما صرف خرید مقوای جدید و موارد لازم دیگر میشود، حال با این وضعیت چگونه میتوان به توسعه و نوسازی فکر کرد؟!
این راهم بگویم مثلا لیتوگرافان، یا صنف سلفون، کمتر از ما، ضرر میکنند چراکه هم اُجرت جنسشان و هم اُجرت کارشان را میگیرند و طبق یک اصول معین کار میکنند درحالی که در صنف چاپ، مثلا مرکب کیلویی ۲۰۰هزارتومان شده است اما در اُجرت چاپ لحاظ نمی شود. اگر یک کار، مصرف مرکبش بیشتر شود، پول مرکب بیشتر از اُجرت آن تمام میشود. برای مثال در مجموعه چاپ صنوبر، ما علاوهبر چاپ، بخش های دیگری مثل جعبهچسبانی، لیتوگرافی داریم که قطعا ضرر نمیدهند اما برای چاپ اوضاع متفاوت است و در آن صنفها، قیمتهای تعیین شده رعایت میشود و یک چیز جا افتاده است. بهنظرم ماشین و دستگاه نو را باید دیگر در در خواب ببینیم، کاری که ما برای مجموعه خودمان انجام دادهایم این است که ماشینمان را فروختیم و یک ماشین مدل بالاتر خریدیم. البته این کار را زمانی انجام دادیم که یورو، ۱۷، ۱۸هزارتومان بود، حدودا دوسال پیش، اما الان اینکار را هم دیگر نمیتوانیم انجام دهیم و الان باید فقط ۵/۳میلیارد تومان، تفاوت قیمت را پرداخت کنیم. حالا بماند که گرفتن مجوز و بعد هم خارج کردن آن از گمرک چه سختیهایی دارد. تازه معافیت مالی که چاپخانهها نمیتوانند از آن استفاده کنند و هزینههای بیمه و محدودیتهای گمرکی وغیره را نیز به این وضعیت اضافه کنید. درهر حال، حداقل برای من، اوضاع امیدوارکننده نیست و باید تغییرات اساسی در این صنف رُخ دهد.