مهار غول ۳۵ متري

دستگاه چاپ بزرگ

اواخر سال پيش بود که خبر از قصد شرکت چاپ‌و‌نشر کتاب‌هاي درسي براي انتقال و نصب ماشين خريداري شده از روزنامه ايران توسط کارکنان فني اين شرکت به نشريه رسيد. موضوع حساسي بود، چرا که ماشين چاپ غول‌آساي مورد بحث توسط مهندسان و پرسنل نصب شده بود و کار بازکردن و بستن دوباره آن نيز قاعدتا بايد توسط آنها صورت مي‌گرفت. دغدغه درباره امکان موفقيت يا شکست کارکنان در انجام اين جابجايي به نوعي دلمشغولي تحريريه ماهنامه صنعت‌چاپ نيز بود و اين امر، گفتگو درباره آنرا با ترديد روبه‌رو مي‌ساخت. براي اطلاع‌رساني درباره اين انتقال صبر کرديم و تا زماني که مدتي از شروع توليد ماشين نصب شده نگذشته بود، به سراغ شرکت چاپ‌و‌نشر نرفتيم… اکنون اما با دستاورد کارکنان اين شرکت روبه‌رو مي‌شويم: يک صرفه‌جويي هنگفت ارزيابي‌شده و مهم‌تر از آن باور به اينکه دانش، جرات، برنامه‌ريزي کافي در بخش مهندسي صنعت‌چاپ کشور براي عمليات بزرگ وجود دارد. با رمضان ملک‌دادي، مدير فني شرکت چاپ‌و‌نشر کتاب‌هاي درسي که سرپرستي اين انتقال را برعهده داشته ‌است. گفتگو کرده‌ايم.
اساسا دمونتاژ کردن دستگاه چاپ و مونتاژ مجدد آن توسط تيم فني خود چاپخانه يک کار بزرگ و با ريسک بالايي بوده است؛ قدري درباره انگيزه و علل پذيرش اين ريسک توضيح دهيد. زيرا قطعا در کنار کاهش هزينه‌ها دلايل ديگري هم براي انجام اين کار وجود داشته است:
وقتي انسان در زندگي خود يک پازل بزرگ را حل مي‌کند از حل آن بسيار لذت مي‌برد و هر چه آن پازل سخت‌تر، پيچيده‌تر و مشکل‌تر باشد اين لذت بيشتر مي‌شود. احساس توانستن احساس خوبي است که همه انسان‌ها از آن لذت مي‌برند. بنابراين شايد بتوان گفت حس توانستن يکي از انگيزه‌هاي مهم در انجام اين کار باشد. اما در کنار اين توانستن‌ها بايد ريسک‌هاي آن را نيز در نظر گرفت براي مثال در اين مورد بخصوص جابجايي ماشين‌هاي رول حساسيت‌هاي ويژه‌اي داشته و به دقت بسيار بالايي احتياج دارد. براي جلوگيري از آسيب دستگاه در رابطه با انتقال آن از قبل برنامه‌ريزي شده بود و مدير‌ عامل شرکت نيز به تيم فني اعتماد کرده و انجام اين کار توسط بخش فني را پذيرفتند. البته کاهش هزينه‌هاي شرکت نيز جزء اهداف اين کار بود. چرا که جابه‌جايي اين دستگاه به واسطه عملياتي شدن همه برنامه‌ريزي‌ها، با کمترين هزينه و در عين حال با بهترين نقل و انتقال انجام شد. مي‌توان ادعا کرد بيش از ۹۷درصد در هزينه جابه‌جايي و نصب دستگاه صرفه‌جويي شد.

علاوه بر مواردي که در بالا اشاره کرديد، چگونه اين ريسک را پذيرفتيد که در صورت عدم مونتاژ صحيح دستگاه ممکن است هزينه‌هاي اضافي و غير قابل پيش‌بيني به شرکت تحميل شود؟
در هر صورت به هنگام تقبل انجام کار بايد توانايي‌هاي انجام آن کار را نيز در نظر ‌گرفت. ما نسبت به اين ماشين شناخت کاملي داشتيم. ما مي‌دانستيم در صورت بروز کوچکترين اشتباه در جابه‌جايي، اين اشتباه برگشت‌ناپذير خواهد بود. از اين رو با کمي بدبيني به اين مسايل نگاه مي‌شد و برنامه‌ريزي صورت مي‌پذيرفت به‌ عنوان مثال با توجه به وزن بالاي دستگاه صفحات فلزي (فيکسچر) ساخته و بر روي دستگاه نصب گرديد تا در بالا و پايين گذاشتن‌هاي متعدد کوچک‌ترين آسيبي به دستگاه وارد نشود.وقتي نسبت به ماشين شناخت کامل وجود داشته باشد، هدف و گلوگاه‌ها مشخص شده و براي رسيدن به آن هدف و رفع گلوگاه‌ها نيز برنامه‌ريزي شده باشد، نتيجه آن انتقال صحيح دستگاه در ناحيه کاملا سبز خواهد بود.

آيا در انجام چنين کارهايي تحليل هزينه و فايده انجام مي‌دهيد يا صرف اتکا به توانمندي نيروي انساني کفايت مي‌کند؟
تحليل هزينه و فايده به آن معنا که محاسبه دقيق شده باشد، انجام نشد. ولي طبيعتا اين تحليل در بستر هر کاري وجود دارد. قطعا هدف از انجام اين کار تنها نشان دادن توانمندي مجموعه فني و احساس خوشايند افراد مجموعه نسبت به اين موضوع نيست. شايد مهم‌ترين علت انجام اين کار صرفه‌جويي در هزينه‌هاي نصب و راه‌اندازي دستگاه بوده است. زيرا نصب اين دستگاه با هزينه بالايي صورت مي‌گيرد. در نصب دستگاه بايد همه بخش‌هاي دستگاه را با دقت بسيار زياد نصب نمود که انجام اين کارها نياز به تخصص و صرف زمان زيادي دارد. شايد بتوان ادعا کرد که استانداردهاي نصب و جابجايي اين دستگاه به هيچ عنوان پايين‌تر از استانداردهاي اروپايي نبوده و حتي در مواردي بالاتر از آنها بوده است. براي مثال زماني که دستگاه در شرکت چاپ‌و‌نشر بانک ملي بود در قسمت اينفيد آن که آلماني‌ها نصب کرده بودند، ناهماهنگي بسيار جزيي وجود داشت که در هنگام نصب مجدد دستگاه مشکلات کوچک اين‌چنيني را نيز حل کرديم. در صورتي که اگر اين دستگاه را خودمان نصب نمي‌کرديم، هيچگاه به اين باگ‌ها و اشکالات پي نمي‌برديم. مي‌توانم بگويم به هيچ عنوان نصب اين دستگاه چيزي کمتر از يک نصب اورجينال آلماني نبود.

به عنوان موردي‌که براي اولين بار در ايران ماشين چاپ توسط تيم فني خود چاپخانه نصب و راه‌اندازي شد، نقطه قوتتان در انجام اين کار چه بود؟
در ‌انجام اين کار نوعي ابتکار و نوآوري وجود داشت که براي اولين بار در ايران صورت مي‌گرفت. ابتکار ما اين بود که براي اولين بارنقشه يک‌به‌يک در جانمايي دستگاه را بر روي بستر آسترلون پياده کرديم. تا کنون ترسيم نقشه جانمايي دستگاه بر روي آسترلون در جايي انجام نشده بود.استفاده از اين روش ابتکاري به منظور افزايش دقت بود. نکته ديگر اين بود که علاوه بر استفاده از سيم تراز وسط ماشين به منظور افزايش دقت در تنظيم دستگاه بالغ بر چهار سيم تراز مازاد استفاده شد. در نصب دستگاه بايد تمام اجزاي دستگاه اعم از باتلر يا اسپلايسر، اينفيد، واحدهاي چاپ، وب‌کچر، دارير، چيلر و فولدر موجود در انتهاي خط، بدون کوچک‌ترين انحراف در راستاي خود قرار مي‌گرفتند. نقطه شروع دستگاه تا انتهاي آن با در نظر گرفتن فاصله‌ بين دو طرف دستگاه تقريبا به طول ۳۵‌متر است. به منظور افزايش دقت، با بکارگيري سيم‌هاي بسيار مقاوم در برابر کشش و افزايش طول، خط‌هاي کاملا تراز ايجاد کرديم به طوريکه اختلاف اجزا کمتر از ۰۳/۰ميلي‌متر بود. به عبارت ديگر اگر در فاصله ۳۵‌متر خطاي انجام کار بيش از ۰۳/۰ميلي‌متر باشد، در کارکرد خط مشکل ايجاد مي‌کند. اين دقت فوق‌العاده بالا بوده و براي رسيدن به آن نياز به ابزارآلات‌ خاصي بود که عمدتا ساخت خود مجموعه بودند. آنچه آلماني‌ها در نصب استاندارد ماشين رعايت مي‌کنند، خط سنتر دستگاه و يک خط تراز است که کنار دستگاه استفاده مي‌کنند. ولي ما به دليل نداشتن ابزارآلات آلماني‌ها از روش‌هاي ابتکاري که در بالا به آنها اشاره شد و با استفاده از ابزار معمولي نصب بسيار دقيقي صورت پذيرفت. ترسيم نقشه يک‌به‌يک و افزايش تعداد خط‌هاي تراز، نوآوري‌هايي بودند که براي اولين بار در ايران در اين زمينه انجام مي‌شد.نتيجه‌اي که از بکارگيري اين روش‌ها عايدمان شد، دستيابي به تمام دقت‌ها و محاسبات پيش‌بيني شده بعد از اتمام پروسه و چاپ آزمايشي توسط دستگاه بود.

در نصب دستگاه رول چه حساسيت‌ها و نکاتي بود که بايد رعايت مي‌شد؟
اولين حساسيت‌، جابه‌جايي و بلند نمودن دستگاه بود. هرکدام از واحد‌هاي چاپ بالغ بر ۱۳‌تن وزن و بيش از ۳‌متر و بيست سانتي‌متر ارتفاع دارد. هر واحد چاپ داراي يک ديواره در سمت راست و يک ديواره در سمت چپ دارد که کل سيلندرها و نوردها بايد بين اين دو ديواره سوار مي‌‌شوند. اين اجزاء وزن سنگيني دارند و ممکن است در مقابل فشار نابجا، اصطلاحا پيچ خورده و دچار آسيب گردد. به دليل ارتفاع کم درب سوله شرکت چاپ‌و‌نشر بانک ملي نمي‌توانستيم ماشين را خارج کنيم. بنابراين مجبور ‌شديم در يک مرحله دستگاه را با ماشين کنار درب آورده و بعد روي زمين گذاشته و توسط جرثقيل از طرف ديگر دستگاه را بلند مي‌کرديم. يعني در چندين مرحله دستگاه را روي زمين مي‌گذاشتيم که اين تعدد گذاشتن و برداشتن‌ها با اين وزن دستگاه و با شرايطي که گفته شد قطعا به دستگاه آسيب مي‌رساند. به منظور اينکه آسيبي به دستگاه وارد نشود، صفحات نگهدارنده‌اي ساخته شد که از سمت جلو و عقب يونيت‌هاي چاپ را کاملا متصل به‌هم نگه مي‌داشت. به هنگام بلند کردن دستگاه با جرثقيل از اين صفحات کمک گرفته شد که اين امر باعث آسيب نديدن دستگاه در برداشتن و گذاشتن متعدد مي‌شد. ولي با تعبيه صفحاتي که پيش‌بيني شده بود و با همه مراحل گفته شده دستگاه با امنيت و دقت کامل منتقل شد. اينها اصولي بود که قبلا تدوين شده بود. بسياري از مسايل در رابطه با برق، ترتيب اجرا و حتي در رابطه با نام‌گذاري و ليبل‌زدن تدوين شده بود. براي مثال در ترتيب اجرا ابتدا بايد کابل‌هاي نوري در بر ‌داشته مي‌شد و در آخرين مرحله نصب کابل‌هاي نوري بود. به دليل اينکه کابل‌ها نوري به فشارهاي فيزيکي حساس است. علاوه بر اين دستگاه‌هاي رول يونيست کانال‌هاي خاصي جهت عبور کابل و آب و … دارند که در هنگام نصب دستگاه بايد طبق نقشه در کندن اين کانال‌ها دقت شود. همچنين بايد مسير برق تاسيسات، مسير باد و ارتباطات بين قسمت‌هاي مختلف يک ماشين و کابل‌ قسمت‌هاي مختلف ماشين چه کابل‌هاي برق، چه کابل‌هاي شبکه و چه کابل‌هاي مختلف ديگر را در نظر گرفت زيرا اين کابل‌ها داراي حساسيت زيادي هستند. يکي ديگر از حساسيت‌ها و نکات مهم در نصب دستگاه چاپ اين است که فاصله بين واحدهاي چاپ نبايد حتي۰۱/۰ميلي‌متر اختلاف داشته باشد. براي رسيدن به اين دقت‌ گيج‌هايي را ساختيم که فاصله بين دو طرف دستگاه را با هم مقايسه مي‌کرد. سرعت اين دستگاه بالغ بر ۷۰هزار فرم در ساعت است که سرعت بسيار بالايي محسوب مي‌شود. اگر به اين مسايل دقت نمي‌شد باعث چروک‌شدن کاغذ يا پارگي آن به هنگام چاپ مي‌شد، يا چاپ کيفيت مناسبي نداشت و مشکلات متعدد بسياري ايجاد مي‌کرد. اين‌ها مجموعه مسايلي است که اگر در نصب دستگاه رول دقت نشود، حتما به مشکل خواهيم خورد. همچنين در نصب دستگاه بايد بخش‌هايي مانند اسپلايسر، باتلر، اينفيد، واحدهاي چاپ، وب‌کچر، دراير و فولدر روي پايه‌هايي نصب‌شوند که اصطلاحا به آنها توپوز دستگاه گفته مي‌شود. در ماشين‌هاي رول محل نصب اين اجزا بايد از قبل با دقت بسيار بالا مشخص باشد. اگر بخواهيم محل اين اجزا را به صورت دقيق روي زمين بکشيم هم نياز به ابزار خاصي داريم و هم اينکه ترسيم نقشه بر روي زمين بدليل ارتفاع کم سخت و بدون دقت است. به منظور افزايش دقت، يک ميز کار و يک آسترلون به عرض ۳متر و طول تقريبا ۴۰متر تهيه و بر روي آن نقشه يک به يک جانمايي دستگاه پياده شد. سپس آن نقشه را روي زمين پهن کرديم. اين کار باعث شد مکان توپوزها با دقت بسيار بالايي مشخص شود.
آيا دشواري‌ و محدوديت‌هايي در طي مراحل انجام اين کار وجود داشت؟
يکي از مشکلاتي که به شکل ملموس با آن برخورد کرديم بحث تحريم‌ها بود زيرا برخي از قطعات مانند plc‌ استکرها، آمريکايي بود و امکان تامين آنها در ايران وجود نداشت. عدم تامين قطعات مشکلي بود که بسيار درگير آن بوده و بابت آن اذيت شديم ولي نهايتا قطعاتي که تامين نشده بود يا تعمير شد و يا از منابع ديگري تهيه شد. براي مثال بر روي برخي قطعات مانند ايکس‌باکس که موفق به تهيه آنها نشديم، تعميرات صورت گرفته و روي مجموعه سوار شد. در حال حاضر هم دستگاه با همان ايکس‌باکس کار مي‌کند. در اين بين علاوه بر جابه‌جايي دستگاه برخي فعاليت‌هاي اورهال يا تعميرات اساسي روي ماشين انجام شد. مثلا توربوها و يخچال ماشين وضعيت خوبي نداشتند که کل آنها را تعمير کرديم. ماشين بسيار کثيف بود و ما چندين مرحله عمليات تميزکاري روي ماشين انجام ‌داديم تا بتوانيم آنرا باز کنيم اما در حال حاضر اين ماشين کاملا مانند ماشين نو شده است. مي‌توان گفت،۷۰درصد کل کار جابه‌جايي و ۳۰درصد آن اورهال‌کردن دستگاه بود. البته اين جزو محدوديت‌ها نبود و اتفاقا دستاوردهاي مهمي داشت.
جنابعالي به عنوان يک سرپرست چه نقشي در تقويت روحيه کار تيمي و بخصوص انجام کارهايي از اين قبيل که اصولا دشوار است را داشته‌ايد؟
اين کار يک کار تيمي بود که بسياري از مسايل در آن از طريق طوفان فکري حل شد. حتي‌ ساخت گيج‌ها هم يک کار تيمي بود. من مدير فني اين مجموعه هستم. بر اساس تقسيم‌بندي کاري، تيمي از افراد واحد برق و واحد مکانيک انتخاب و تشکيل شد و اين انتخاب بر مبناي توانايي‌هاي افراد صورت گرفت. حتي مسايل روان‌شناسي نيز در انتخاب افراد دخيل بود. همگرا کردن افراد براي انجام اين کار در گرو ايجاد انگيزه و تزريق حس توانايي براي انجام اين کار است تا بتوان افراد تيم را هدايت و رهبري کرد. براي مثال در بحث جابه‌جايي، افراد تيمي مي‌انديشيدند و بابت آن برنامه‌ريزي مي‌شد ولي به دليل کنترل ريسک بعد از برنامه‌ريزي به افراد اجازه اعمال نظر شخصي در انجام کارها داده نمي‌شد. زيرا بايد همان چيزي اجرا مي شد که برنامه‌ريزي شده بود. در بسياري از مسايل هم‌فکري شده و در پي آن دستورالعمل اجرايي مربوطه ابلاغ مي‌شد. براي مثال در ساخت صفحات نقل و انتقال که به دستگاه متصل مي‌شدند از قبل هم فکري ‌شده بود ولي در مرحله اجرا همان نقشه مدون شده، اجرا مي‌شد و اجازه اعمال نظر مجدد براي جلوگيري از مسايل پيش‌بيني نشده و صدمات جبران‌ناپذير داده نمي‌شد.

مدير سازمان در القاي چنين روحيه همکاري و توانمندسازي آن چه نقشي داشت؟
شايد بتوان گفت جناب آقاي مهندس موسوي به عنوان مدير اين مجموعه بزرگترين و پر‌ريسک‌ترين مسئوليت را بر عهده داشتند. زيرا به اعضاي تيم مسئول انجام اين کار، اعتماد کردند. در نگاه اول شايد اين اعتماد تنها يک کلام باشد اما در اصل پايه و شروع کار است. بايستي از ايشان به خاطر اين اعتماد و پشتيباني تشکر و قدرداني کرد. زيرا بزرگترين ابزار ما براي انجام اين کار اعتماد ايشان بود. همچنين ساخت ابزارآلات لازم نيز با پشتيباني ايشان انجام شد. يک موضوع مهم ديگر توجه ايشان به مسايل زيست‌محيطي بود. مي‌دانيم که کاغذ چاپ شده در دماي نزديک به ۲۵۰‌درجه سانتي‌گراد از دراير بيرون مي‌آيد. حلال‌ها و موادي که در مرکب بوده و به کاغذ منتقل شده است با عبور از اين حرارت تبخير مي‌شوند. سپس اين حلال‌ها به‌ شکل دود وارد هوا مي‌شوند که مناسب محيط‌زيست نبوده و آلاينده هستند. براي جلوگيري از اين مشکل در نصب اين دستگاه يک سيستم پس‌سوز (After Burner) با يک سيستم کنترلي بسيار مناسب به آن اضافه شد. به طوري که اکنون اين دستگاه هيچ آلاينده‌اي را وارد محيط زيست نمي‌کند. عملکرد اين سيستم به گونه‌اي است که اين حلال‌ها از نظر علمي بايد به مدت يک ثانيه در دماي ۸۰۰ درجه سانتي‌گراد بسوزند تا کل آلاينده‌هايش از بين برود. به عبارت ديگر تمام هيدروکربن‌هاي حلال به آب و دي‌اکسيد کربن تبديل مي‌شود که اين دو ماده مخرب محيط‌زيست نيستند. ما در دستگاه‌هاي ديگر نيز دود سوز داريم ولي اين دود سوز ويژگي‌هاي خاصي دارد. به طوري‌که ميزان مصرف گاز در آن به شدت پايين آمده و با کمترين مصرف گاز بيشترين عمليات سوختن در آن صورت مي‌گيرد. طرح اين دودسوز در اصل ترکيبي از کوره‌هاي استاندارد است که کارکرد آن مطابق با محاسبه اندازه طول و قطر کوره است تا شرايط سوختن حلال‌ها فراهم شده و از طرفي مشعل را خاموش نکند. طرح ساخت اين دودسوز نيز توسط خود مجموعه آماده و انجام شد. البته مدت طولاني بر روي اين قضيه کار شد تا عمليات مربوط به آن اجرايي شود. دودسوزهاي موجود در ايران فاقد محاسبات است. ولي اين کوره هم مبناي محاسباتي و هم شماتيک استانداردي دارد که اين امر باعث بالا رفتن بهره‌وري آن شده است.

مزاياي حاصل از انجام اين کار غير از صرفه‌جويي در هزينه‌ها چه بود؟
ما درباره دستگاه يونيست اطلاعات زيادي داشتيم ولي بعد از نصب دستگاه نيزبه دليل ورود به جزئيات اطلاعاتمان چند برابر شد. براي مثال هيچ‌گاه در رابطه با استکر دستگاه نيازي به ورود به برنامه استکر و بر خورد با مشکل کپي کردن برنامه آن نبود. اين مشکلات باعث ايجاد سوال مي‌شود که بابت آن بايد به دنبال راه‌حل بود. در نتيجه جستجوي راه‌حل باعث مطالعه چندين موضوع ديگر در کنار مساله اصلي شده که اين باعث دسترسي به لايه‌هاي دانشي مختلف و در نتيجه افزايش اطلاعات جانبي در مورد دستگاه مي‌شود. مهمتر از همه اين کار باعث افزايش سرعت تعمير و نگهداري دستگاه به واسطه شناخت کامل‌تر دستگاه ‌شد. براي مثال اطلاعاتي که در حال حاضر در رابطه با سرور اين دستگاه داريم قابل مقايسه با قبل نيست.

آيا در جانمايي اين دستگاه، دستگاه‌هاي ديگر جابه‌جا شدند؟
بله، به منظور نصب اين دستگاه ماشين‌آلات ديگري در چاپخانه جابه‌جا شد. يک ماشين چهار رنگ کوموري و ماشين‌هاي رولند ديگر که در مسير راه بودند جابه‌جا شد. نقشه‌هاي ساختمان چاپخانه مربوط به ۲۶ سال قبل است، در آن سال مکان اين دستگاه يونيست پيش‌بيني شده بود. به منظور جانمايي ماشين کانال‌هاي مربوط به اين دستگاه که با ملات پر شده بود را جستجوکرده و سپس کنده شد. اگر اين پيش‌بيني صورت نمي‌گرفت مي‌بايست حدودا ۹۰ متر کانال با بتن مسلح کنده مي‌شد که اين کار زمان زيادي طول مي‌کشيد.

چرا در ايران شاهد چنين کارهايي نيستيم؟ آيا همه مشکلات ناشي از عدم توانايي و نبود علم و مهارت اين کار است يا بحث پشتيباني و اعتماد مدير سازمان نيز مطرح است؟
به نظر من مجموعه اين عوامل دست به دست هم مي‌دهد تا شاهد انجام چنين کارهايي در ايران نباشيم. به اعتقاد شخصي من اگر قصدمان از انجام اينگونه کارها دستيابي به مزاياي مادي انجام کار باشد نه نفس خود کار، کار با شکست مواجه مي‌شود. به عبارت ديگر اگر هدف از انجام کار، نفس کار و لذت بردن از انجام و به کارگيري خلاقيت باشد آن موقع انجام آن کار خستگي‌ناپذير مي‌شود. چنين نگاهي به کار باعث مي‌شود تا مساله هر چقدر سخت‌تر مي‌شود، لذت‌بخش‌تر باشد.

دستگاه چاپ بزرگ

ارسال نظرات

پیامتان راوارد نمایدد
لطفا نامتان را اینجا وارد نمایید