گفتگو با چاپخانهدار دورودی
شهر دورود که در نقطه تلاقی دو رود تیره و ماربُره ایجاد شده و وجه تسمیه آن هم به این وضعیت طبیعی مربوط است، از جمله شهرهایی بود که از گزند سیل در امان نماند. اگر چه آنچه در دورود رخ داد با واقعه پلدختر قابل مقایسه نیست اما نباید از وقوع سیل در این شهر و آسیبهایی که به بسیاری از منازل و واحدهای تجاری آن وارد شد، غافل ماند. یکی از واحدهای تجاری آسیب دیده چاپ فردوسی دورود است. چاپ فردوسی نخستین چاپخانه دورود است و تاریخ تاسیس آن به سال ۱۳۳۳ بر میگردد. این چاپخانه کار خود را با چاپ سنگی آغاز کرد و اکنون تعدادی ماشین لترپرس و دیجیتال در آن موجود است. در ادامه پروندهای که به چاپخانههای سیلزده اختصاص دارد، مصاحبه ما را با احسان پارسا مدیر این چاپخانه میخوانید.
شرح وقوع سیل و خسارتها
پارسا در ابتدا خاطرنشان میکند: «دورود در دامنه کوه ساخته شده است. همچنین از ابتدای رودخانه «تیره» شروع شده و تا رود «ماربُره» ادامه دارد. چاپخانه فردوسی در منطقه قدیمی شهر دورود در پَستی واقع است. سایر چاپخانهها در مناطق مرتفعتر هستند و خوشبختانه آب زیادی به آنجا وارد نشده است. چاپخانه ما از یک طرف به خیابان ساحلی رود ماربره منتهی میشود که در کنار رودخانه واقع شده طبیعی است که هنگام وقوع سیل خطراتی را به دنبال داشته باشد. سیل در خیابانها جاری شد و هر جا منفذی می یافت وارد ساختمانها می شد.» پارسا در تشریح چگونگی هجمه سیل و وارد آمدن خسارت به انبار چاپخانه با در نظرگرفتن جغرافیا و مختصات قرارگیری ساختمان چاپخانه میگوید: «ساختمان چاپخانه فردوسی ۲ درب در ۲ خیابان دارد. کارگاه چاپ و انبار آن دیوار به دیوار هم قرار دارند. درب اصلی به دفتر فروش باز می شود و ورودی سالن چاپ هم هست و درب دوم که درب خروج و ورود انبار است، به خیابان پشتی منتهی می شود. آن نبش چاپخانه که درب جلویی روی آن قرار دارد اندکی با آب سیل دست و پنجه نرم کرد ولی هیچ مشکلی برای آن ایجاد نشد. آب و گل و لایی هم که به آرامی از درب جلو و منفذهای جانبی آن چاپخانه و سالن فروش وارد شده بود آنقدر ارتفاع نداشت که به تجهیزات و لوازم چاپخانه آسیب بزند. تجهیزات حساس الکترونیکی روی میز بودند و آب به آنها نرسید. از آنجایی که آب با فشار وارد نشده بود، ماشینها هم در جای خود قرار داشتند. با صرف وقت و شستشوی کف دفتر و چاپخانه، آثار سیل از بین رفت. مشکل اصلی و آسیبهای حاصل از سیل از طریق درب دوم بود که چاپخانه ضربه زد. درب دوم به خیابان ساحلی باز می شود که ارتفاع آن ۴ متر پایینتر از خیابان جلویی است. آب بسیاری در خیابان ساحلی جمع شد. ارتفاع انبار کم بود و آب و گل و لای وارد انبار شده بود.» به گفته مدیر چاپ فردوسی چندین پالت کاغذ به ارزش بیش از ۲۸ میلیون تومان در انبار این چاپخانه مستقر بوده که در اثر ورود آب سیل به انبار از بین رفته است. بر اساس اظهارات وی سایر خسارتهایی که به ملزومات و برخی لوازم دستگاهها و بخش اعظمی از سفارشات انجام شده مشتریها وارد شده، این مبلغ را تا مرز ۴۰ میلیون تومان افزایش می دهد. وی می افزاید:« کاغذها، جلد دفترسازی، وسایل صحافی و گالینگور و فنز زنی و … و ملزومات کاغذی در انبار نگهداری میشدند که متاسفانه با ورود سیل به داخل انبار از بین رفتند. تیغههای دستگاه برش هم در اثر این رویداد آسیب زیادی دیده، به طوری که دیگر قابل استفاده نخواهند بود و باید جایگزین آن را که اکنون قیمت بسیار بالاتری دارد تهیه کنیم. بیش از ۴۰ میلیون تومان آسیب به چاپخانه فردوسی وارد شده»
سفارشات چاپی آسیب دیده و ملاحظات مشتریها
وی درباره سفارشات چاپی آسیب دیده در چاپخانه فردوسی عنوان می کند: «سفارشاتی از چند مشتری داشتیم که همه را آماده کرده و در انبار گذاشته بودیم متأسفانه دچار سیل شدند. این غافلگیری موجب خسارت قابل توجه به این محصولات شد. تمام هر آنچه در انبار بود و طی چشم به هم زدنی از بین رفت.» وی با اشاره به ضرورت مسئولیتپذیری چاپخانه دار و تاکید بر لزوم حفظ و نگهداری سفارشات چاپی و دوری آنها از گزند حوادث میگوید:« چاپخانهدار باید شرایط ایمنی را برای نگهداری سفارشات چاپی انجام شده فراهم کند. ما هم همواره سعی خود را در این باره کردهایم اما متاسفانه سیل ما را غافلگیر کرد. الیته صاحبان آنها شرایط را درک میکنند.»
جدی نگرفتیم؛ بیمه حوادث طبیعی و آتشسوزی نداشتیم
مدیر چاپخانه فردوسی میگوید چاپخانهاش بیمه حوادث ندارد و در این باره با ابراز تاسف از جدی نگرفتن چنین رویدادهایی خاطرنشان میکند: متاسفانه ما سیل را جدی نگرفتیم. و همین باعث شد خسارتهای زیادی از این طریق به ما وارد شود. بیمه چاپخانه از مهمترین چیزهایی است که باید رعایت شود. شاید کسی بگوید چندین سال است سیل و زلزله و آتش سوزی در شهر و محل چاپخانهاش رخ نداده و چرا باید هزینه غیرضروری، بپردازد. به عنوان مثال واحدی تجاری ده سال بیمه حوادث داشته است و صاحب آن پس از ده سال با این استدلال که هیچ اتفاق غیرمترقبه ای رخ نخواهد داد از تمدید بیمه خودداری کرده است. متاسفانه در سال یازدهم وقوع یک سانحه، خسارت جبران ناپذیری به آن واحد تجاری وارد کرده و آن شخص تا پایان عمر حسرت غفلت خود را خورده است. اهالی صنعت چاپ باید همواره گوشبهزنگ باشند و با خیال اینکه چند سال اتفاقی نیفتاده، سهلانگاری نکنند. حوادث طبیعی را جدی بگیرید.
سیل تجربه شد، گوش به زنگ هستیم!
پارسا میگوید پاکسازی چاپخانه و انبار انجام شده و چاپخانه در حال حاضر به روال عادی کار بازگشته است. چاپخانه فردوسی پس از وقفهای کوتاه به دلیل سیلزدگی با کسب تجربه، فعالیت خود را از سر گرفت. وی با اذعان به اینکه هر گونه غفلت ممکن است خسارتهای غیرقابل جبرانی را به بار بیاورد به تمهیداتی اشاره میکند که باید در رابطه با جلوگیری از تخریب سیل و کاهش خسارتهای وارده از سوی این رویداد طبیعی صورت گیرد. وی میگوید این اتفاق یک آمادگی در وی ایجاد کرده که همواره احتمال وقوع خطر را خواهد داد. وی پیشنهاد میدهد: «هر واحد تجاری باید اقدامات ایمنی را جدی بگیرد. برخی اقدامات با اینکه هزینه زیادی ندارند اما از وقوع خسارتهایی که هزینههای سنگین در بر خواهد داشت، جلوگیری خواهد کرد. به عنوان مثال عایق کاری نبش چاپخانه از ورود آب به داخل انبار جلوگیری میکرد. قطعا هزینه عایق کاری کمتر از ۴۰ میلیون تومان خسارتی میشد که در این سیل به انبار چاپخانه فردوسی وارد شد.»
پارسا تأکید میکند: «چاپخانهداران بیمه را فراموش نکنید.»
چاپخانه سیلزده پلدختر نیازمندتر از من است
از مدیرچاپ فردوسی درود در رابطه با حمایتهای دیگران میپرسیم و اینکه در این شرایط چه کمکهایی برای جبران خسارتها به چاپخانه وی شده است. این چاپخانهدار در پاسخ اظهار میدارد: کسانی بودهاند که با من تماس گرفتهاند و ضمن دلجویی قصد کمک در جهت کاهش تاثیر خسارات وارد شده به چاپخانه را داشتند. بنده ضمن ارج نهادن لطف آنها و خرسند شدن از نیت این بزرگواران، گفتهام:” نیازمندتر از من بسیار است. عزیزانی در شهرستان پلدختر هستند که نیاز به این کمکها دارند. این کمکها را به سیل زدگانی که این روزها آواره شده اند برسانید چاپخانهای که در شهرستان پلدختر بر اثر سیل از بین رفته است نیاز به کمک دارد” . کسان زیادی برای کمک به سیل زدگان تلاش کردند. من هم بنا به وظیفه انسانی خود و حس هم نوع دوستی که باید هر انسانی داشته باشد، به مناطق سیل زده دیگر رفتم و در حد توانم از هیچ کمکی برای سیل زدگان دریغ نکردم.
فاجعه بیشتر است
بخش پایانی گفت و گو را به مشاهدات پارسا از سیل و تفاوت سیل در دورود و پلدختر اختصاص میدهیم. از آنجایی که وی در روزهای وقوع سیل چندین بار به پلدختر رفته و به سیل زدهها امدادرسانی کرده ، گزینه خوبی برای این پرسش است. از وی در باره پلدختر و وضعیت سیلزدگان میپرسیم. وی با اظهار تاسف از این واقعه با بیان اینکه یادآوری مشاهداتش برای وی دردناک است، تصریح میکند: «برای پی بردن به فاجعه پلدختر نباید به چند فیلم و عکس اکتفا کرد. عمق فاجعه حاصل از سیل خیلی بیشتر از چیزی است که در فضای مجازی مشاهده میکنیم. من از نزدیک با فاجعه پلدختر مواجه شدهام. دیروز که شما با من تماس گرفتید و قرار مصاحبه را گذاشتید من در راه پلدختر بودم. وقتی آنجا رسیدم و با جهنم حاصل از سیل(این عبارت را با تأکید فراوان به کار می برد) روبرو شدم برای لحظاتی خشکم زد و یارای حرکت نداشتم. گفتن اینکه نام خودم را از دیدن آن فاجعه فراموش کردم چندان بی راه نیست. برخی از خانههای شهر دورود در اثر سیل خسارت هایی دیده اند و چاپخانه من هم از سیل در امان نبوده، اما آنچه در پلدختر و حومه آن روی داد هیچگاه قابل بیان و توصیف نیست. در چاپخانه من آب آرام ارام بالا آمده بود اما آنچه برای خانهها و مغازههای پلدختر اتفاق افتاده بود یک سونامی وحشتناک بود. ساختمانها با ضربه شدید آب و شکستن دربها و تخریب دیوارها مواجه شدند. در آنجا چاپخانه ای با خاک و گل یکسان شده و دل آدم از دیدن آن به درد می آید. چند روز قبل پلدختر پر بود از خانههایی که تا سقف آنها آب آمده بود و مردم بر فراز بامهایشان برای نجات جانشان درخواست کمک داشتنند و مال و اموال دیگر فراموش شده بود. حالا هم مملو است از خانههایی که درون آن فقط گل و لای سفت شده می بینی. این وسط عمق فاجعه همانا کشته شدن هموطنانمان و مفقود شدن جمع کثیری از آنهاست که در این باره گزارش دقیقی هم در دست نیست.
مادهع شده مشتری ها رسیدهمشتریآماده شده مشتری ها رسیده این مبلغ را تا مرز ۴۰ میلیون تومان افزایش می دهد.