فانتزی خانواده چاپ در ایام کرونا و تعطیلی چاپخانهها
آگهی مزایده شرکت مدیریت طرح و توسعه «آینده پویا» وابسته به سرمایهگذاری بانک ملی ایران برای فروش ۵۸ درصد سهام شرکت چوب و کاغذ مازندران به دنبال چند سال بحرانی دور از انتظار نبود. بویژه که بر اساس مصوبات برنامه ششم توسعه بانک ملی خود را ملزم به این اقدام میداند.
اما چه کسانی برای شرکت در این مزایده پا پیش میگذارند؟ بدیهی است با توجه به سابقه این چنین واگذاریهایی، حدس و گمان درباره احتمال زد و بند و تصرف آسان افراد و سازمانهای وابسته به باندهای ذینفوذ بالا گرفت و نگرانیهایی را بین شاغلان در این کارخانه برانگیخت.
خرید سهم عمده شرکت جوب و کاغذ مازندران، دستاندرکاران چاپ و کارتنسازی و صنایع بستهبندی را هم وسوسه کرد، دست کم در حد ایدهای خام و آرزویی که پس از تلخی کمبود و گرانی کاغذ، به کام این قبیله خوش میآمد.
این خبر در گروه تلگرامی “مسئولین و تشکلهای صنعت چاپ، نشر، بستهبندی، کاغذ و مقوا، کارتن و مطبوعات”، به مدیریت غلامرضا شجاع نیز بازتاب یافت و مدیر این گروه تلگرامی پیشنهاد خرید سهام ۵۸ درصدی کارخانه چوب و کاغذ، توسط دستاندرکاران صنعت چاپ و بستهبندی و کاغذ و مقوا را به بحث گذاشت که چند روزی به درازا کشید. شروع بحث به فانتزی بیشتر شبیه بود ولی هر چه جلوتر رفت، جدیتر شد و چالشهای فنی و اقتصادی آن بیشتر به میان آمد.
از آنجا که طرفهای بحث در این زمینه در این گروه اغلب صاحبنظر بودند، مطالعه خلاصهای از آن برای خوانندگان ماهنامه صنعت چاپ خالی از فایده نخواهد بود.
مهرداد نباتچیان:
« داستان كارخانه مازندران مثل داستان مملكت ماست، یك لقمه چرب كه همه میخواهند در معاملهاش سهم داشته باشند. همه مسوؤلین منطقه بدون كوچكترین نگاه تولیدى چشم دارند به مهمانسرا و زمینهاى در مالكیت شركت!!! و اغلب هم چند تا آشنا دارند كه در آنجا كار میكنند…»
چند نفر دیگر هم نظرهایی ابراز کردند. هنوز بحث بالا نگرفته بود که سید اسماعیل صالحنژاد: این خبر را فوروارد کرد تا همه کسانی که درگیر بحث هستند بدانند اساساً فروش سهام چوب و کاغذ مازندران منتفی شده است:
«حسن خیریانپور، معاون هماهنگی امور اقتصادی استاندار مازندران:
با پیگیریهای استانداری مازندران، آگهی فروش سهام شرکت صنایع چوب و کاغذ مازندران فعلاً لغو گردید.»
غلامرضا شجاع اما بیاعتنا به این خبر، سطح انتظار را بالاتر برد و خواستار خرید صد در صد این کارخانه از سوی خانواده چاپ شد:
«پیشنهاد میکنم عزیزان همت نموده، بررسی و تحقیق کنند و در صورت صلاحدید، به صورت شرکت سهامی خاص صد در صد کارخانه چوپ و کاغذ مازنداران را خریداری کنند.»
و در ادامه مزایای آن را برشمرد:
«واحدهای کوچک چاپ و لیتوگرافی و صحافی در آینده جایگاهی در رقابتهای صنعت چاپ نخواهند داشت و با پیشرفت تکنولوژی در صنعت چاپ حذف شدنی هستند و در کنار واحدهای بزرگ که البته واحدهای بزرگ ضمن حفظ واحد چاپی خود سهامدار این کارخانه شوند.
بخشی را میشود با گرفتن تسهیلات از صاحب بیشترین سهام کارخانه چوپ و کاغذ مازندران یعنی بانک ملی دریافت و خریداری کرد.»
و به مشکلات هم اشاره کرد:
«بعضی از مشکلات اصلی این کارخانه تعداد نزدیک به دو برابری نیروی کار بیش از نیاز میباشد و مشکل بعدی هزینه به روز کردن تجهیزات تولیدی کارخانه و مشکل بدهیهای آن و تصمیم جدی برای سرمایه گذاری است که میبایست قبل از خرید تکلیف آن را فروشنده معین کند.»
و خلاصه کلی کارها را جلو میبرد:
«البته کارخانه برای قسمت کاغذ چاپ و تحریر نیاز به بروز کردن دارد که میتوان در مراحل بعد انجام داد ولی برای تولید برخی کاغذها برای کتب درسی، روزنامه و تست لاینر، فلوتینگ کرافت و….آماده است.
در صورت تمایل اعلام آمادگی فرمایید در اردیبهشت با حفظ فاصله کرونایی بعد از صحبتهای ابتدایی در همین گروه کسانی که موافق هستند جلسهای داشته باشیم.
مطمئناً وزارت صنایع و ارشاد و کمیسیونهای مربوطه در مجلس و سندیکای کاغذ اتاقهای بازرگانی، تعاون و اصناف حمایت، بدون دخالت خواهند کرد.
شرکت تعاونی لیتوگرافان ایران به اندازه توان خودش حاضر به خرید سهام میباشد.»
در انتها در جواب معاون محترم هماهنگی امور اقتصادی استاندار عرض کنم نمیبایست دولت ، نمایندگان مجلس و همه آنانی که در کارخانه دستی دارند نگاه بومی داشته، بلکه باید نگاه ملی به این کارخانه داشته باشند.
مهرداد نباتچیان:
بسیار فكر خوبى است.
بعد از كارشناسى واحد توسط یك تیم حرفهای و رسیدن به یك قیمت قابل قبول و تأیید اقتصادى طرح، مهمترین نكات در خصوص مالكیت كاغذ مازندران توسط صنعت چاپ و بستهبندى عبارتند از:
١- تكمیل زنجیره تامین صنف و البته تبدیل مشتریان بالقوه به بالفعل كه خود نیز سهامدارند.
٢ – قدرت اقتصادى بسیار قوى براى بازاریابى صنعت چاپ و بستهبندى و البته استفاده بهینه و بالاتر از ظرفیتهاى مازندران
٣- در این طرح صحبت از پرسنل كاغذ مازندران نیست بلكه جلوگیرى از بیكارى تعداد زیادى از شاغلین در صنعت چاپ است.
٤- بواسطه این طرح و با استفاده از تمام اهرمهاى پشتیبانى این نوع سرمایهگذاریهاى ملى میتوان از نظر فرهنگى و بعنوان مثال افزایش سرانه مطالعه، جلوگیرى از مصرف پلاستیك و…. بسیار تأثیرگذار بود.
٥- مصرف سرانه كاغذ (نشر، بستهبندى) یكى از مهمترین شاخصهاى اندازهگیرى اقتصاد هر كشور است كه متاسفانه در ایران به درستى مدیریت و البته حمایت نشده است كه این طرح بدلیل برنده بودن تمامى طرفین (مازندران، صنعت چاپ، اقتصاد مملكت، محیطزیست و…..) میتواند شروع بسیار خوبى براى یك تحول بزرگ باشد.
٦- در شركتى كه سالها به شكل دولتى و با تأثیرگذارى اكثر مقامات بومى (حتى در حد استخدام اقوام و یا نگاه ویژه ایشان به زمینها، مهمانسرا و….) مدیریت شده، خرید و اداره آن توسط یك شخصیت خصوصى بسیار دشوار و نزدیك به غیرممكن است، در صورتى كه مالكیت یك صنف، قدرت بسیار عظیمى خواهد بود كه قطعاً بهتر عمل خواهد نمود.
تعداد نكات مثبت زیاد است ولى البته این نوع طرحها مشكلات سایز خود را نیز دارد كه شاید مهمترین آنها، به توافق رساندن همكاران و رقباى قدیمى در یك مشاركت بزرگ و تامین سرمایه باشد.
لازم به ذكر است كه بررسی دقیق این نوع سرمایهگذارى قطعاً نیاز به تعریف پروژه و بكارگیرى مدیران و كارشناسان بسیار حرفهای خواهد داشت.
بنظر بنده اگر این طرح كه نیازمند یك نیت جهادى و مدیریت اقتصادى بسیار كارآمد است به سرانجام برسد میتوان دوباره به آینده این مملكت امیدوار بود.
حمید فریور:
مطمئناً مالکیت و مدیریت بخش خصوصی و صدالبته از بخش خصوصی صنعت چاپ بر این کارخانه بسیار بهتر و موثرتر از مالکیت یک بانک خواهد بود. و مزایای فراوانی در بر دارد که مهندس نباتچیان عزیز اشاره فرمودند به زنجیره تامین و تاثیر در بازار و نوسانات کاغذ.
اما وقتی از مالکیت و مدیریت صنعت چاپ بر این کارخانه سخن میگوییم؛ باید صنعت چاپ را تعریف کنیم.
آنچه به درد صنف میخورد و به کار آیندهاش میآید، خرید این کارخانه توسط تشکیلات حقوقی سراسر کشوری صنف چاپ است.
آیا ما چنین تشکیلاتی داریم؟ آیا چنین اتحادی در این صنعت هست؟ حداقل در موارد کوچک هم این اتحاد دیده نمیشود چه برسد برای انجام کارهای بزرگ.
از این رو، مجددا ایده تشکیل یک صندوق حمایت از توسعه صنعت چاپ را مطرح میکنم. صندوقی با سهامداری خانواده چاپ.
وقتی این صندوق شکل بگیرد، یعنی توانایی فکری، مهندسی، مالی، حقوقی، سازمانی و… لازم برای خرید بزرگی مثل خرید کارخانه چوب و کاغذ مازندران فراهم شده است. چون خوشبختانه قوانین تشکیل صندوق بسیار مدرنتر از قوانین عضویت در هیات مدیره یک اتحادیه است و حتما صنعت چاپ در این صندوق از قدرت فکری خارج از خودش هم استفاده خواهد کرد.»
علی فرهمند:
فرمایشات جناب مهندس نباتچیان، جامع و کامل وضعیت شرکت چوب و کاغذ و جایگاه این شرکت در صنعت کاغذ ایران را آشکار کند.
پیشنهادات سایر بزرگواران بویژه جناب دکتر حسینی نیز بسیار قابل تأمل و به عنوان راهحل جامع قابل بررسی است.
اما واقعیت توان تولید چوب کاغذ مازندران به دور از تعصبات، نرخ بهینه نیروی انسانی، وضعیت فعلی ماشینآلات، مزیت رقابتی و..، همگی بر ناکارآمدی نسبی عملکرد این مجموعه پر فراز و نشیب در سنوات گذشته حکایت دارد.
بررسی فنی و جامعی توسط دو گروه اروپایی ـ جداگانه ـ در بیش از یک دهه گذشته انجام شده است، که متاسفانه هر دو گروه با توجه به مسایل فنی، مدیریتی، قومی و… در همان قدمهای نخست از سرمایهگذاری در مجموعه مذکور انصراف دادند.
واقعیت این است که دورنمای تولید کاغذ تحریر با کیفیت جهت رفع بخشی از دغدغه اصلی کشور در این خصوص، حتی با مدیریت بخش خصوصی بنا به دلایل فنی و غیر فنی عدیده، امری است بسیار سخت و احتمالا غیرممکن.
البته در حوزه کاغذ بستهبندی، کماکان مزیت رقابتی مجموعه مذکور قابل توجه میباشد.
از ابعاد بسیاری موضوع واگذاری قابل بررسی است، که پرداختن به آنها در این مجال نمیگنجد.
سید امیرحسین حسینی:
پیرو توضیحات کامل جناب آقای مهندس نباتچیان ـ باید یادآور شوم این کارخانه قادر به تولید ۹۰ هزار تن کاغذ چاپ و تحریر و یا روزنامه و ۸۵ هزار تن کاغذ بستهبندی میباشد متاسفانه بعلت تصمیمات اشتباه و مکرر دولت و مدیریت دولتی ـ این واحد تولیدی با ظرفیتهای اصلی خودش کار نمیکند و در صورت مالکیت بخش خصوصی کارآمد بر آن؛ کاملا جایگاه خود را در این صنعت پیدا نموده و قادر به رقابت با رقبای خارجی خواهد بود ـ کارخانه چوب و کاغذ مازندران حکم الماس کمیاب را دارد و در حال حاضر اشخاص و گروههای مختلفی در انتظار خرید آن میباشند ولی چنانچه توسط تشکلهای صنعت چاپ خریداری و مدیریت گردد بنظر میرسد بازده بهتری داشته باشد.
بهمن پورمند:
روزهای اخیر صحبت از واگذاری چوب و کاغذ مازندران بوده است و ما شاهد اظهار نظرات خوبی از سوی افراد شایسته و کارآفرین و صاحب نظر بودیم. باید اذعان کرد که تمام چالشها وسختیها به درستی مطرح شده و همگی کارگشا هستند. بنده به نوبه ی خود از آقای شجاع جهت همدلی، توجه و اتحاد تشکر و قدردانی میکنم. نگرانی بنده از این است که بعد از همه تلاشها این واحد تولیدی ارزشمند نیز مثل کارخانههای دیگر با رابطه به فروش برسد. به هر حال امیدوارم که با کمک دوستان موفق شویم و صنعت چاپ بتواند با این همکاری به توسعه ای عملی و مهم دست یابد؛ اتحادیه چاپخانهداران تهران در این کار بزرگ در کنار شما خواهد بود.
جواد حقبین:
همانگونه که یکی از بزرگوران اعلام کردند باید ابعاد کامل فنی و پرسنلی و امکانات و مشکلاتی را که شرکت درگیر آن است، مورد ارزیابی قرار داد. اساسا نباید به اخراج پرسنل فکر کرد، بلکه باید در زمان مطالعه به طرحهای توسعه فوریتی آن فکر کرد مثلا به تولید انواع دفتر و… فکر کرد باید به بحث جهش تولید جدی فکر کرد و از این امکان کمال استفاده را برد و در این ایام باید کارشناسان در حوزه مالی و املاک و فنی و اداری و سرمایهگذاری و سایر بخشهای مرتبط هر کدام بصورت کاملا کارشناسانه استفاده کرد و اگر فقط به فکر خوب خریدن باشیم و به فکر حفظ و توسعه نباشیم، مثل سایر کارخانجات دچار بحران جدی خواهد شد و این برای بخش خصوصی زیبنده نیست.
در بحث سرمایهگذاری باید به سوی بلوکهای سرمایه رفت تا افراد و به نظرم باید کل خانواده فرهنگ و هنر در این سرمایهگذاری کنند. همین الان در بخش تعاونیها در حوزه چاپ و لیتوگرافی و نشر تعداد زیادی شرکت وجود دارد که میتوانند بخشی از سهام را بهصورت یک بلوک در اختیار قرار بدهند و موسساتی مانند: موسسه نمایشگاههای فرهنگی، خانه کتاب و بنیاد رودکی و بنیاد فارابی و صندوق اعتباری هنر و صندوق توسعه فرهنگ و هنر و کلی موسسه دیگر که میشود سقفی برای سهام آنان مشخص کرد که روح ترکیب سهامداران را دچار مشکل نکند و عمدتا در مالکیت بخش خصوصی باشد و افراد در قالب یک شخصیت حقوقی در ترکیب سهامداران باشند و این راهکار برای بهتر و چابک بودن شرکت بسیار موثر خواهد بود.
محمدعلی انصاریپور: بنده به خود میبالم که سرمایههای معنوی ارزشمندی به عنوان پشتوانه صنعت چاپ در گروه حضور دارند و نظرات کارشناسانه ایشان راهگشای همیشگی بوده و هست.
در رابطه با موضوع طرح شده باید بگویم که تصمیم گیری در خصوص سرمایه گذاری و خرید سهام چنین مجموعه ای نیازمند جلسات بیشتر و بررسی همه جانبه این پروژه است؛ فقط امیدوارم چنانچه مباحث و نظرات کارشناسی منتج به مشارکت اهالی صنعت چاپ شد، دولت برای یک بار هم که شده حق صنعت مظلوم چاپ را به معنی واقعی در این واگذاری ادا کند.
حسین احمدی:
ضمن تشکر از مطرح کردن موضوع بحث جدید در مورد خرید کارخانه چوب و کاغذ مازندران توسط شرکتی متشکل از اتحادیهها و اشخاص حقیقی و حقوقی وابسته به صنف چاپ باید اذعان کرد جناب آقای نباتچیان کلیت موضوع را به اختصار خیلی خوب تشریح کردند.
نکات کلی خرید یک شرکت شامل ارزشگذاری، گزارشات مالی، وضعیت دارایی، موجودی، تجهیزات و ماشینآلات، حسابهای دریافتنی و پرداختنی، تعداد پرسنل و نحوه ادامه کار و یا تسویه حساب با آنها جزو اصول اولیه است که در هنگام خرید هر شرکتی به دقت باید توسط کارشناسان رسمی و افراد خبره انجام شود.
نکته مثبتی که جناب نباتچیان اشاره فرمودند موضوع تکمیل زنجیره تامین مواد اولیه صنف است که در سنوات گذشته همواره دچار مشکل بوده است چه در بخش کاغذ و چه در بخش مقوا.
در صنعت تولید فیلمهای چاپپذیر خوشبختانه چند شرکت قوی مثل پل فیلم، اطلس فیلم و پوشینه بخش قابل توجهی از نیاز بازار را تامین میکنند که همه متعلق به بخش خصوصی هستند و مدیریت متشکلی دارند.
با توجه به ارزش مالی کارخانه کاغذ مازندران قطعا خرید آننیاز به تعداد زیادی سرمایهگذار دارد که در مرحله اول هر سرمایهگذار باید درباره نحوه برگشت سرمایه در کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت توجیه شود.
من از توان و عمر ماشینآلات کارخانه اطلاعاتی ندارم، اما قطعا بحث اقتصادی بودن تولید با توجه به نیاز بازار و توان رقابت با محصولات وارداتی باید بسیار دقیق ارزیابی شود.
البته سر میز نشاندن و به تفاهم رساندن تعداد زیادی سرمایهگذار در فرهنگ ما که عمدتا دنبال سرمایهگذاریهای زود بازده هستیم و کمتر به منافع گروهی و صنفی فکر میکنیم کار دشواری است.
به گمان من هرچه تعداد سهامداران کمتر باشد و مدیریت دارای کاریزمای قوی و مورد قبول همه شرکا باشد، درصد موفقیت کار بیشتر خواهد بود و نکته آخر اینکه تجربه چند سال گذشته واگذاری شرکتهای دولتی نشاندهنده واگذاری آنها به ثمن بخش به افراد مقرب بوده است که معمولا منجر به تعطیلی کارخانجات و روی آوردن به واردات از کشور دوست و برادر چین شده است انشالا این مورد به دست اهلش برسد…
غلامرضا شجاع: صد در صد تمام جوانب که فرمودید جزء بدیهیات معامله میباشد این کارخانه سرمایه ملی است و باید بهینه شود، و با مدیریت خصوصی زنده و پویا شود و کم کم رشد کند، داراییهایی دارد مانند امتیاز بهره برداری از جنگلهایی که در اختیار دارد و با یک مدیریت اصلح میتواند تمام کاغذ روزنامه داخلی را تأمین کند، همچنین در حوزه ورق کارتن و با ارتقای کیفیت خط سوم کارخانه و تهیه مواد اولیه خوب کاغذ تحریر برای کتب درسی و کتابهای معمولی که نیاز به ماندگاری زیاد ندارند تولید کند.
مهرداد نباتچیان
ارزش كارشناسى شركت حدود ٥ ماه پیش (البته تلفیقى به همراه شركتهاى زیرمجموعه) براى ١٠٠٪ آن، ٧٥٠ میلیارد تومان بوده است كه اینجا صحبت از حدوداً ٦٠٪ یعنی سهم سرمایهگذارى بانك ملى است.
با توجه به نیاز به بازسازى ماشینآلات و تكمیل امكانات و نیاز به سرمایه در گردش باید حدود ١٠٠٠ میلیارد تومان (بابت سهامدار جدید) پیشبینى كرد.
ولى از نظر زیرساخت و حتى محصولاتى كه در ١٠ سال اخیر و در زمان دكتر روغنى تولید كردهاند، جزء كارخانجات تراز اول جهان محسوب میشود.
كاغذ فلوتینگ مازندران یكى از پرطرفدارترین كاغذهاى جهان است و در مورد كاغذ تحریر، شاید امروز كیفیت كاغذ سفید اندونزى را نداشته باشد، ولى اتفاقاً كاغذى است كه براى مصارفى چون دفترچه و یا كتابهاى ارزانقیمت كه بسیار تاثیرگذار در بالابردن سرانه مطالعه هستند، مورد استفاده قرار میگیرند.
غلامرضا شجاع:
جناب مهندس نباتچیان امروزه در جهان کارخانههایی در خط تولید کاغذ بالای هزار متر کاغذ در دقیقه تولید میکنند که در حال رقابت هستند باتوجه به اینکه کارخانه چوپ و کاغذ مازندران در بهترین شرایط میتواند ۶۰۰ متر تولید داشته باشد آیا قابل توجیه است؟ یا این کارخانه توان ارتقا دارد که به حد نساب جهانی در سرعت تولید برسد؟
جهانشاه خسروی:
شکی نیست كه واگذاری و ورود بخش خصوصی واقعی بهترین حلال مشكلات صنایع كشور است. مشكلات چوب و كاغذ به سه بخش نیروی انسانی، زراعت چوب و تأمین مواد اولیه و فرسودگی تجهیزات و ماشینآلات قابل تقسیم است. تا زمانی كه مجموعه شرایط مالی مساعدی داشت و ماشینآلات هم فرسوده نشده بودند، حرفی از واگذاری آن نبود. نخستین مشكل این مجموعه مسائلی است كه در حوزه نیروی انسانی وجود دارد. سرمایهگذاری كه بخواهد مالكیت این مجموعه را در اختیار بگیرد، با چالشی به نام نیروی انسانی مواجه میشود كه بخش مهمی از این نیروها به دلیل قانون مشاغل سخت و زیانآور در شرف بازنشستگی هستند. این وضعیت آینده خوبی را برای سرمایهگذار رقم نمیزند، مگر اینكه مشكل به شكلی حل شود.
دومین مشكل مهم چوب و كاغذ مازندران مانند بسیاری از صنایع سلولزی، تأمین چوب و مواد اولیه است چون با اجرای طرح تنفس جنگل تمام مجموعههای وابسته به چوب با مشكل جدی روبرو و با مشکلات واردات مواجه شدند. سومین مشكل پیش روی چوب و كاغذ مازندران، مستهلك شدن تجهیزات و ماشینآلات با عمر۲۰ سال است و طبیعی است كه به نوسازی نیاز داشته باشد. نوسازی و تجهیز این مجموعه چندصد میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد. با توجه به استراتژیک بودن محصول کاغذ برای کشور قطعا سرمایهگذاری و کمک موسسات مالی وابسته به دولت در نجات این پروژههای ملی با این رویکرد قابل مذاکره است.
غلامرضا شجاع: متن پرسش من از وزیر محترم صنعت و پاسخ ایشان هم میتواند موجب دلگرمی خانواده چاپ و بستهبندی باشد. که عینا متن آن را اینجا میگذارم:
سلام و احترام
جناب دکتر رحمانی
اگر اجماع به خرید کارخانه چوپ و کاغذ مازندران توسط دستاندرکاران صنعت چاپ و بستهبندی و نشر و ورق بوجود آید،
آیا حضرت عالی بهعنوان وزیر صمت حمایتهای معنوی از این مجموعه میکنید؟
غلامرضا شجاع نماینده تشکلهای صنعت چاپ و مصرفکنندگان کاغذ استانهای کشور
پاسخ وزیر محترم صمت چنین است:
سلام
بنده هر اقدامی که این ظرفیت رو فعال کنه حمایت میکنم.
غلامرضا شجاع : دوست خوبم جناب مهندس داوریفر
مطلب شما را مطالعه كردم، همه نكاتى كه ذكر كردید كاملاً صحیح هستند و قطعاً بزرگترین مشكل به دور میز آوردن صنف و بوجود آوردن كنسرسیوم مد نظر خواهد بود. اگر از بنده هم ٤ یا ٥ ماه پیش سوال میكردید حتماً میگفتم نبرد مغلوبه است ولى خوشبختانه، نه این ملت و نه این صنف به قول شما استاتیك نیستند. اگر نگاهى به سازمان اوراق بهادار بیاندازیم میبینیم كه همین مردم از یك سال پیش و البته براى منفعت بیشتر (شاید هم بطور حبابی) بیشترین سرمایهگذارى را در شركتهاى سهامى عام كردهاند. نكته مهم ساختار بورس و سهلالمعامله بودن سهم و در كل زیرساخت تعریف شده قوی است. در مورد مازندران هم مدل ایدهآل را میتوان ساخت.
علی طارمی راد: خرید کارخانه چوپ و کاغذ مازندران فکر خوبی هست البته با شرط و شروطی که حداقل در بیست صفحه کاغذ A4 میتوان نوشت و مشکلات و موانع را بررسی کارشناسی نمود، در کل نیازمند به جلسات تخصصی با سرمایهگذاران اصلی دارد و ویدئو کنفرانس بین چند نفر یا جلسهای ۴ یا ۵ نفره موافق هستم و از عنایتی که به من دارید سپاسگزارم.
حسین احمدی:
به نظر میرسد دوستی که با نام محفوظ مطالبی را مرقوم فرمودهاند اشراف کاملی به جزئیات کارخانه دارند و از تعبیر باتلاق و چاه ویل برای سرمایهگذاران استفاده کردهاند ضمن اینکه در پاورقی هم بیپولی دولت را محرک اصلی فروش کارخانه دانستهاند و نه احیای کارخانه را…
نباتچیان: دو نكته مهم را باید عرض كنم:
اولى در مورد كاغذ مورد نیاز آسان پك باید عرض كنم كه ما كلاً ٣٥٠٠٠ تن كارتن میفروشیم و براى این حجم فقط نیاز به ١٥٠٠٠ تن كاغذ فلوتینگ داریم كه مقدار درجه یك آن ٣٠٠٠ تن بیشتر نیست !!! فكر كنم ساده نگاه كردن است كه براى دكمه مورد نیازمون به دنبال كت و شلوار باشیم! فكر كنم هر عقل سالمى هم جاى بنده براى حتى تناژ ٥٠ یا ٦٠ هزار تنى با سرمایهگذارى به مراتب كوچكتر از چوب و کاغذ مازندران مشكل تامین و رقابت را حل میكند.( كارتن فقط ٤٠٪ تولید و فروش آسان پك است).
نكته بعدى بحث سرمایهگذاری است، همین ١٧٥٠٠٠ تن كاغذ كه به نظر دوستمان شاید به بهترین نحو هم تولید نمیشود(كه البته كاملاً صحیح میفرمایند) داراى ارزشی حدوداً ١٢٠ میلیون دلاری است! اگر صنف چاپ و کارتن كه مشترى بسیار بزرگترى از آسانپك هستند در احیای كارخانه نقش مؤثرى ایفا كنند و (البته با خرید به قیمت) فكر میكنم برگشت سرمایه خیلى بهترى هم از چاپخانههاى فعلى و هم از خرید و فروش ارز داشته باشند.
البته كه مشكلات اساسى پرسنلى و غیره در كاغذ مازندران بر هیچكس پوشیده نیست ولى اعتقاد راسخ دارم که هر كسی، چه كارتنساز و چه غیر كارتنساز اگر نیت به احداث كارخانه تولید كاغذ داشته باشد، به جاى اضافه كردن به ٢میلیون تن ظرفیت فعلى، بهتر است از ظرفیتهاى موجود استفاده کند. كارى كه اتفاقاً آقاى مقدم به خوبى در كاغذ پارس انجام دادند!
حمید فریور:
آقای نباتچیان حالا که مقداری از اعداد و ارقام این پروژه مشخص شده از جمله هزار میلیارد تومانی که حضرتعالی مطرح کردید برای خرید لازم است، یا صد و خردهای میلیون یورو که دوست دیگری مطرح کردند برای اورهال مورد نیاز است، باید پرسید اساساً صنعت چاپ ایران توانایی مالی ورود به چنین پروژهای را دارد؟
آیا میشه بهطور مشخص از شرکتهایی در صنعت چاپ نام ببرید که بالقوه امکان چنین مشارکتی را داشته باشند؟
غلامرضا شجاع:
کمتر کسی بهتر از جناب دکتر روغنی که حدود ۸ سال مدیرعامل آنجا بودند میتواند نکات مهم و کلیدی را مطرح کنند.
ابوالفضل روغنی:
دوستان و همکاران ارجمندم ممنون از اظهار نظرات خوبی که دادید اکثر دوستان را کاملا ارادت دارم افراد شایسته و کار آفرین و صاحب نظر هستند بنده هم چند نکته را عرض میکنم:
۱- بهترین افرادی که میتوانند در خصوص چوب و کاغذ از لحاظ تکنیکی و ساختاری اطهار نظر کنند و در گروه حضور دارند جناب مهندس یوسفیان، جناب دکتر برزن، جناب محسنی یکتا و… هستند.
۲ – راه نجات کشور خصوصیسازی به معانی واقعی است.
۳ – بعضی از اطلاعاتی که در گروه به اشتراک گذاشتند درست نیست از جمله مستهلک بودن ماشینآلات و وضعیت نیروی انسانی
۴- چوب و کاغذ مازندران کماکان میتواند بهترین کاغذساز کشور باشد.
۵ – فقط به اهل و صاحب اعتبار واگذار شود.
۶ – تاکید بر واگذاری و خصوصیسازی دارم بیش از این مصدع نمیشوم انشالله شرکت در مسیر درست قرار گیرد.
مجید خسروی: شکی نیست كه واگذاری و ورود بخش خصوصی واقعی به صنعت، بهترین حلال مشكلات صنایع كشور است. اما در این مورد باید بگویم که مشكلات چوب و كاغذ مازندران به طور کلی به سه بخش نیروی انسانی، زراعت چوب و تأمین مواد اولیه و فرسودگی تجهیزات و ماشین آلات قابل تقسیم بندی است.
باید توجه داشت تا زمانی كه مجموعه مزبور شرایط مالی مساعدی داشت و ماشین آلات هم فرسوده نشده بودند، حرفی از واگذاری آن نبود. نخستین مشكل این مجموعه مسائلی است كه در حوزه نیروی انسانی وجود دارد. سرمایه گذاری كه بخواهد مالكیت این مجموعه را در اختیار بگیرد، با چالشی به نام نیروی انسانی مواجه میشود، بخش مهمی از این نیروها به دلیل قانون مشاغل سخت و زیان آور در شرف بازنشستگی هستند. این وضعیت آینده خوبی را برای سرمایه گذار رقم نمیزند، مگر این كه مشكل به شكلی حل شود.
دومین مشكل مهم کارخانه چوب و كاغذ مازندران مانند بسیاری از صنایع سلولزی، تأمین چوب و مواد اولیه است چون با اجرای طرح تنفس جنگل تمام مجموعههای وابسته به چوب با مشكل جدی روبرو و با واردات که آن هم مشکلات خود را دارد مواجه شدند.
سومین مشكل پیش روی چوب و كاغذ مازندران را نیز میتوان مستهلك شدن تجهیزات و ماشین آلاتی که اغلب در ۲۰ سالگی خود به سر میبرند، دانست. طبیعی است كه تجهیزات تولیدی این کارخانه به نوسازی نیاز دارند و باید دانست که نوسازی و تجهیز این مجموعه بزرگ چند صد میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد. اما با تمام این تفاسیر با توجه به استراتژیک بودن محصول کاغذ برای کشور قطعا سرمایه گذاری و کمک موسسات مالی وابسته به دولت در نجات این پروژهای ملی با این رویکرد قابل مذاکره است.
غلامرضا شجاع: تا جایی که شنیده ام در سال ۹۷ ، چهار شرکت، متقاضی خرید سهام چوپ و کاغذ مازندران بودهاند . آن هم نه فقط به خاطر ماشینآلات و تاسیسات یا تولیدات بلکه به خاطر املاک و مستقلات کارخانه چوپ و کاغذ است. اما در خصوص مشارکت چاپخانهداران برای ۵۸ درصد خرید سهام مربوط به بانک ملی این شرکت نادرست میباشد و میبایست صد در صد سهام کارخانه خریداری شود. به این نکته هم توجه بفرمایید که الان ۳ طرح خیلی بزرگ سرمایهگذاری با تامین اعتبار از صندوق توسعه ملی برای تولید کاغذ و مقوا در حال انجام است البته بیشتر در حوزه غیر کاغذ چاپ و تحریر، که در آینده احتمالاً تأثیر مستقیم روی بازار تولیدات این شرکت دارد.
رضا منصوری: “همانطور که مطلع هستید کارخانه چوب و کاغذ مازندران که به نوعی بزرگترین تولیدکننده انواع کاغذ تحریر و روزنامه در ایران است، یکی از مجموعههای وابسته به بانک ملی است که تنها حدود ۱۰ درصد کاغذ مورد نیاز داخلی را تامین میکند؛ اما این شرکت با توجه به مشکلات عدیده ای که در حال حاضر با آن دست و پنجه نرم میکند، حال و روز خوشی ندارد.
هر چند بهترین راه حل برای توانمند کردن این شرکت و احیای دوباره آن، واگذاری به بخش خصوصی است، اما ورود بخش خصوصی در حال حاضر با معضلاتی همراه خواهد بود:
- با توجه به این که این شرکت بالای هزار نیروی انسانی شاغل دارد و بخش قابل توجهی از این نیروها به دلیل اعمال قانون مشاغل سخت و زیان آور در شرف بازنشستگی هستند، طبیعی است که بازنشسته شدن این نیروها هزینه زیادی به سرمایه گذار در ابتدای راه تحمیل میکند و این خود یک معضل برای سرمایه گذار محسوب میشود.
- با توجه به راه اندازی خط تولید این شرکت در سال ۷۶، مطمئناً نیاز به نوسازی و بهسازی و به روز رسانی کلیه تجهیزات و امکانات احساس میشود که در ابتدای راه به نوبه خود هزینه ای گزاف را به سرمایهگذار تحمیل میکند.
- بدهکاری نزدیک به دو هزار و پانصد میلیارد ریالی این واحد تولیدی به ارگانهای خدماتی نظیر سازمان تامین اجتماعی، سازمان امور مالیاتی، هزینههای معوقه آب و برق و گاز و از طرفی عدم اجازه بهرهبرداری از منابع جنگلی در اختیار و مشکل عدیده دیگر ، همگی سدهای موجود در راه هستند.
طبق اصل ۴۴ قانون اساسی این کارخانه باید واگذار شود. اما با توجه به ویژگی ممتاز شرکت صنایع چوب و کاغذ مازندران در تولید محصول منحصر به فرد و حتی نبود رقیب جدی داخلی برای آن -که از نکات مثبت آن محسوب میشود- بحث خرید سهام آن نیاز به انرژی، زمان، تخصص و جمع آوری دادههای بسیار زیاد دارد.”
حمید قبادی:
درباره مطالب مطرح شده، خیلی خلاصه عرض میكنم :
١- در تمام دنیا و در تمام زمینهها بررسی مزیتهای سرمایهگذاری در سرزمین مورد نظر یك اصل انكارناپذیر است، تا جاییكه انتخاب درست و بررسی صحیح آن میتواند سرنوشت یك پروژه را رقم بزند.
٢- كاغذ یكی از پیچیدهترین موضوعات سرمایهگذاری در دنیا است. با كمی دقت و بررسی كشورهای تولیدكننده كاغذ، ما را به این مهم واقف میکنند که ضرورتهای بسیار اساسی اصل انكارناپذیر در این زمینه است.
٣- با یك بررسی اولیه متوجه میشویم كه در حال حاضر تامین مواد اولیه و حمل و نقل كالا در كنار سایر مسایل و مشكلات، مهمترین اصل در حوزه كاغذ محسوب میشود.
٤- اصولا تولید كاغذ در دنیا بر اساس مزیتهای موجود كشورها درباره تامین مواد اولیه قابل ارزیابی است.
طبعا در دایره محدود مواد اولیه كاغذ، چوب و باگاس دو عنصر اصلی در كنار سایر موارد محدود، مانند كاه و كلش و حتی مواد بازیافت محسوب میشوند.
٥- ایران به دلیل منابع بسیار بسیار محدود چوب و عدم امكان استحصال از جنگل به دلیل فقر منابع زیستی و حتی كشت درختان در زمینهای غیرجنگلی و امكان توسعه پایدار در زمینه تولید كاغذ بر پایه چوب را ندارد.
٦- در دهه ٦٠ تا ٧٠ بررسیهای اولیه در زمینه تولید كاغذ در ایران معطوف به امكان گسترده تولید كاغذ بر پایه باگاس یا همان تفاله نیشكر در جنوب كشور قرار گرفت و برنامهریزان وقت تلاش خود را مصروف این نگاه كردند. نكته قابل تأمل الحاق مزیت حذف حمل و نقل در این نقطه از كشور به واسطه نزدیكی مراكز تولید نیشكر با كارخانجات تولید كاغذ بود.
٧- بنابراین علاوه بر تمامی مسایل و مشكلات موجود، تأمین مواد اولیه بر پایه چوب برای كارخانه تولید كاغذ در بلندمدت امكان پذیر نبوده و یا بسیار سخت بوده و طبعا میتواند فعالیت آن را با چالشهای جدی مواجه سازد.
علی مغانی: خرید کارخانه چوب و کاغذ مازندران پیشکش، اول لطفاً اتحادیه چاپخانهداران را سر و سامان بدهید، بعد وارد چنین تصمیمگیریهایی بشوید.
چاپخانهدار این که ده ماه است بعد از رأی دادن، اتحادیه درست و حسابی ندارند و ۵ نفر آدم که انتخاب شدهاند. نمیتوانند یکی جمع شوند، چگونه بخواهند در چنین پروژه سنگینی سرمایهگذاری کنند و برای مسائل پیچیده آن تصمیم بگیرند. امیدوارم موجب دلخوری دوستان نشود، مثل همان ضربالمثل است که یکی را به ده راه نمیدادند، سراغ خانه کدخدا را میگرفت خوب است به ظرفیتهای واقعی خودمان هم نگاه کنیم. واقعا خانواده چاپ از خودخواهیها خیلی ضربه میخورد.
توضیح:
این بحثها هنوز به پایان نرسیده است و آنطورکه غلامرضا شجاع میگوید، قرار است در آینده جمعی ۵– ۴ نفری که دارای انگیزه ، سرمایه، امکانات و اطلاعات کافی هستند، برای جمعبندی گرد هم آیند و موضوع را دقیقتر و به صورت کارشناسانه پیگیری کنند. جلسات مقدماتی هم برگزار شده است.