آستینها را برای آموزش چاپ بالا بزنیم
محمد حاذقنژاد ـ آلمان
آموزش چاپ همیشه دغدغه ذهنی من بوده است، شاید کار تجارت و ارتباط با کارخانجات و مراکز چاپ تخصصی در اروپا و نیز با واحدهای بزرگ و کوچک چاپ در ایران و معرفی فناوریهای پیشرفته، انگیزهای شده باشد برای من که تفاوت دانش فنی را در دو سوی این ارتباط، بیشتر احساس کنم. چرا که کمبود آموزش چاپ، مانع بهرهبرداری صحیح و کارآمد از فناوریهای روز است.
سالهای دهه پنجاه که در مؤسسه نوریانی کار می کردم، در فعالیت آموزشی مؤسسه که مورد علاقه مرحوم مرتضی نوریانی بود، مشارکت داشتم. بهویژه با گذار چاپخانهها از لترپرس به افست، طی دورههای کوتاه مدت،آموزشهای مربوط به لاستیک و آب و مرکب و تنظیم فشار سیلندرها و نوردها به چاپخانهداران وخریداران ماشینهای افست داده میشد.
متأسفانه، در سالهای بعد این آموزشها تداوم نیافت، در حالی که نیاز بود هر چه بیشتر و تخصصیتر اجرا شود.
هیچ دانشگاهی هم رشته چاپ نداشت. تنها در هنرستان امام صادق تعداد معدودی در رشته چاپ درس میخواندند که تأثیری اندک در صنعت چاپ کشور داشت.
به این ترتیب، راندمان تولید و کیفیت چاپ، به حد مطلوب نمیرسید و انتقال تجربه در چاپخانهها به دور از استانداردهای معمول در رشته چاپ، به روش استاد ـ شاگردی از استاد به شاگرد، صورت میگرفت.
آموزش عالی چاپ
خوشبختانه در مقاطعی، وزارت ارشاد و سپس آموزش عالی گامهایی در این راستا برداشتند و در مراکز آموزش علمی ـ کاربردی و دانشگاه هنر، رشته چاپ دائر شد. کتابهایی هم تألیف و ترجمه شد که ادبیات چاپ را غنیتر کرد.
در دهه هفتاد و هشتاد، اینجانب تا جایی که از دستم برمیآمد، هماهنگیهایی را با مراکز آموزش چاپ در آلمان انجام دادم و تعداد قابل توجهی کتاب جدید تخصصی به اداره کل ارشاد ارسال کردم که در مراکز آموزشی در اختیار مدرسان و دانشجویان قرار گیرد.
متأسفانه مثل اقدامات قبلی، دورههای کاردانی و کارشناسی در دانشگاه علمی ـ کاربردی و دانشگاه هنر، به تعطیلی کشیده شدند و باز هم متأسفانه تا آنجا که شنیدهام، فارغالتحصیلان چاپ هم، چندان جذب چاپخانهها نشدهاند. این روزها معمول است هر کم و کاستی را به تحریمها ربط میدهند، باید بگویم که دانشگاه و رشته چاپ، ربطی به تحریمها ندارد.
نقش تولیدکنندگان و دولت
نکته مهم دیگری که در ارتباط با آموزش چاپ باید در نظر داشته باشیم، این است که نه تنها آموزش عالی یا صنف چاپ، بلکه همه تولیدکنندگان کشور (به ویژه صنایع غذایی، دارویی، بهداشتی و آرایشی) باید دغدغه آموزش را داشته باشند. چرا که بخشی از موفقیت محصول آنها وابسته به کیفیت چاپ و بستهبندی است. این صنایع و همه صنایع دیگری که از خدمات بستهبندی استفاده میکنند (مثل قطعات یدکی)، به راستی باید نگران کیفیت آموزش چاپ باشند و به چاپخانهها کمک کنند که در کسب دانش فنی و پیادهسازی استانداردها موفقتر از پیش باشد.
به همین ترتیب دولت به عنوان سیاستگذار کلان، در راستای برنامههای توسعه کشور باید صنعت چاپ را به عنوان یک پای اصلی همه تولیدات کشور حمایت کند و به ویژه برای ارتقای دانش فنی آن بسترهای مناسبی فراهم آورد.
متأسفانه ما کمترین توجه را از جانب وزارت کشاورزی و سازمان غذا و دارو نسبت به چاپ و بستهبندی میبینیم در حالی که آنها به عنوان متولی تأمین مواد غذایی و سلامت جامعه باید در زمینه اطلاع رسانی و نظارت بر استانداردسازی موادمصرفی چاپ وبستهبندی محصولات غذایی و دارویی و بهداشتی، نقش مؤثرتری ایفا کنند.
بسیاری از تولیدکنندگان و زنجیره توزیع مواد غذایی و ارائهدهندگان غذاهای آماده و نیمهآماده و فستفودها و کترینگها و کافهداران و همه آنهایی که اشکالی از نگهداری، حمل و نقل، انبارداری، طبخ و سرو غذا را انجام میدهند از نکات ایمنی و سلامت در حوزه چاپ و بستهبندی بیاطلاعاند. مصرفکنندگان و خانوادهها هم به جای خود باید آموزشهای لازم را در این زمینه ببینند، در همه این موارد نهادهای دولتی و صنفی مسئولاند. و باید نسبت به خواص متریال بستهبندی، مرکبها و افزودنیها و مهاجرت آلایندهها به محصول آگاه و به رعایت استانداردها ملزم شوند.
ایران کشوری است که محصولات متنوعی برای صادرات دارد در کنار فعالیت بازاریابی لازم است استانداردهای چاپ و بستهبندی و نیز کیفیت آن به درستی تأمین شود. اگر همه این شرایط فراهم شود، حتی بیش از نفت از محل صادرات محصولات متنوع، درآمد ارزی نصیب کشور خواهد شد. این در حالی است که متأسفانه شاهد برگشت دادن بعضی محصولات کشاورزی از کشورهای همسایه و غیرهمسایه هستیم. چرا باید، پیشگامی در بازار زعفران را از دست بدهیم؟
حالا که صنعت چاپ در کشور به خاطر کاهش تقاضا در بخش نشر، به طور عمده بر بستهبندی متمرکز شده است، جا دارد، چاپخانهداران و مدیران صنف چاپ کشور، آستینها را بالا بزنند و نسبت به آموزش چاپ در سطوح مختلف (اپراتوری، کارشناسی و مدیریتی) توجه و همت ویژهای مبذول دارند.