نگرانيهاي اقتصادي، تهديدات تکنولوژي و عدم قطعيت در مورد آينده بازارهاي تجاري کشور موجب عدم اطمينان چاپخانهداران به ثبات کسبوکارشان شده است. چاپخانهداران در صنعتي فعاليت ميکنند که بازار آنها انتظار تغييرات سريعتري از تامينکنندگان دارند. همچنين چاپخانهداران با بهکارگيري سيستمهاي توليدي نوين به دنبال حذف يا کاهش ضايعات و فعاليتهايي هستند که ارزشافزودهاي ايجاد نميکنند. لذا در طول دو دهه گذشته، حرکتي از سمت بهينهسازي يک سازمان به سمت بهينهسازي کل زنجيره تامين شکلگرفته است. فلسفه شکل گرفتن چنين نگرشي اين است که بهينهسازي تمام مراحلي که در توليد يک محصول دخالت دارند منجر به ايجاد بيشترين ارزشافزوده با کمترين هزينه ممکن خواهد شد. ازآنجا که زنجيره تامين، يک محصول را از فرآوري مواد اوليه تا تحويل محصول به مشتري و بعضا عکس آن (لجستيک معکوس) در نظر ميگيرند، بنابراين تمرکز روبهجلو براي تطبيق وسيعتر محيط توليد با توسعه پايدار خواهد بود. زنجيره تامين پايدار در کنار توجه به منافع اقتصادي کسبوکار، آثار و تبعات اجتماعي و زيستمحيطي فعاليتها و توليدات زنجيره تامين را نيز مدنظر قرار داده و در پي بهينه کردن مديريت زنجيره تامين در هر سه جنبه مورد اشاره (اقتصادي، اجتماعي و زيستمحيطي) است. چاپخانهداران ايراني با انتخاب تأمينکنندههاي خود بر اساس اين معيارها ميتوانند علاوه بر حفظ منافع اقتصادي خود چه در کوتاهمدت و چه در بلندمدت، به پايداري محيطزيست و حفظ منافع اجتماعي مربوط به چاپخانهها که شامل امنيت شغلي و حفظ و پرورش منابع انساني آموزشديده و مسائلي ازايندست در طول زنجيره تامين چاپ کمک شاياني کنند.
توجه به همين سنخ نيازهاي صنعت چاپ بود که مرا واداشت پاياننامه کارشناسي ارشد خود را “تعيين معيارهاي انتخاب تامينکننده در مديريت زنجيره تامين پايدار در صنعت چاپ و بستهبندي ايران” پديد آورده است عنوان دهم. يافتههاي بنيادين اين پاياننامه را، که تحقيقات آن در بيش از ۵۰ چاپخانه بزرگ کشور انجام دادهام، را در اين مقاله عرضه خواهم کرد. از مديران محترم صنايع چاپ کشور که در تهيه اطلاعات پايهاي اين تحقيق مرا ياري کردند سپاسگزاري و مطالعه اين مقاله را به خوانندگان محترم ماهنامه پيشنهاد ميکنم.
مفهوم مديريت زنجيره تامين پايدار
مديريت پايداري يکپارچه (corporate sustainability management)موجب حرکت به سمت توسعه پايدار شده است که اولين بار توسط گروه جهاني محيطزيست و توسعه (WCED) در سال ۱۹۸۷ تعريف شد. توسعه پايدار توسعهاي است که نيازهاي امروز را پاسخگو بوده ولي توانايي نسلهاي آينده را براي برآورده کردن نيازهايشان به مخاطره نيندازد. از سال ۱۹۸۷ تعاريف متعددي براي توسعه پايدار ارائه شده است. در سال ۲۰۰۲ اجلاس ريو و اجلاس جهاني توسعه پايدار، مفهوم توسعه پايداري را با يکپارچهسازي ملاحظات اجتماعي، زيستمحيطي و اقتصادي جهت قضاوت متعادل در بلندمدت توسعه دادند. توسعه پايدار و پايداري غالبا بهعنوان ترکيب توسعه اقتصادي، اجتماعي و زيستمحيطي و رويکرد سهگانه
Triple bottom line تفسير شده است.
در مستندات علمي تعاريف متعددي براي زنجيره تامين پايدار آمده است. مديريت زنجيره تامين پايدار به معناي استراتژي، ادغام شفاف و دستيابي به اهداف اجتماعي، زيستمحيطي و اقتصادي يک سازمان در همکاري سيستماتيک فرآيندهاي کليدي کسبوکار درونسازماني براي بهبود عملکرد اقتصادي طولانيمدت زنجيره تامين شرکت و عملکرد فردي آن است.
در مقالهاي ديگر، مديريت مواد، اطلاعات و جريان سرمايه و همچنين همکاري ميان شرکتهاي درگير در زنجيره تامين با توجه به اهداف تلفيقشده اقتصادي، زيستمحيطي و اجتماعي و مشتق شده از مشتري و ذينفعان، مديريت زنجيره تامين پايدار تعريف شده است.
تعريف اين مقاله از پايداري تنها مفهوم “سبز” نيست بلکه “سبز بودن” روش و مسيري براي رسيدن به پايداري در مديريت زنجيره تامين در کنار پيادهسازي رويکردها ازجمله ناب بودن و انعطافپذيري است. بهعبارتديگر يک مديريت زنجيره تامين علاوه بر رسيدگي به مسائل زيستمحيطي همچون توليد پاک، بايستي بر اساس يک برنامه بودجه مشخص باشد و به ارزشهاي جامعه کمک کند. يعني مسائل اجتماعي و اقتصادي جامعه را نيز تحت پوشش قرار دهد. ضرورت پيادهسازي مديريت زنجيره تامين پايدار در همينجا ظاهر ميشود؛ چراکه علاوه بر اينکه جوامع انساني بهشدت زيادهخواه هستند، در پي زندگي در محيطزيست سالم و بهدوراز آلودگي و بيماري بوده و بدون مديريت پايدار، همچنان جوامع غرق در مشکلات اجتماعي، اقتصادي و زيستمحيطي ناشي از زيادهخواهي خود خواهند بود.
در فعاليتهاي مربوط به مديريت زنجيره تامين، ارزيابي و انتخاب مناسب تامينکنندگان بر اساس معيارهاي پايداري (اقتصادي، زيستمحيطي و اجتماعي)، سازمانها را در جهت حرکت به سمت توسعه پايدار ياري ميکند. به دليل افزايش آگاهيهاي زيستمحيطي و اجتماعي مشتريان و مصرفکنندگان، موفقيت صنايع کنوني منوط به رعايت الزامات و معيارهاي پايداري در زنجيره ارزش توليد و زنجيره تامين است.
با توجه به موقعيت بالقوه ايران در دوره پسا تحريم و به وجود آمدن فضاي تجارت بينالملل لازم است صنايع مختلف کشور که قصد حضور در بازارهاي جهاني را دارند، ظرفيت لازم را براي حضور در بازارهاي جهاني کسب کنند. يکي از راههاي ايجاد اين ظرفيت و کسب مزيت رقابتي در صحنه کسبوکار اين است که صنايع و سازمانهاي کشور در جهت بهينه کردن مديريت زنجيره تأمين علاوه بر در نظر گرفتن منافع اقتصادي کسبوکار، شاخصهاي اجتماعي و زيستمحيطي را نيز در مسئله انتخاب تأمينکنندگان خود در نظر بگيرند.
واقعيت اين است که طي سالهاي اخير کشورهاي پيشرفته رعايت معيارهاي مرتبط با محيطزيست و مسئوليت اجتماعي شرکتها را چه در خود اين کشورها و چه در کشورهاي طرف تجارت خود بهعنوان يک شرط آغاز و توسعه تجارت عنوان ميکنند.
در اقتصاد کنوني شاهد تغييرات نگرشي در تئوريهاي مديريتي و اقتصاد سياسي هستيم که توجه ويژهاي به مسئوليتهاي اجتماعي بنگاهها و پاسخگويي بنگاهها در حوزههاي اجتماعي و محيطي دارند. اين تغيير نگرش هم درسطح اقتصاد کلان و هم در سطح اقتصاد خرد در حال رخ دادن است و امروزه شاهد آن هستيم که بنگاههاي اقتصادي در کنار دولت و نهادهاي عمومي و مردم نهاد خود را بهصورت يک کل فرض کرده و خود را نسبت به رفاه اجتماعي بشريت و تخريب آب، زمين و هوا مسئول ميدانند.
اهميت معيارهاي اقتصادي در صنعت چاپ
با توجه به اينکه تامين مواد خام و قطعات در صنايع بخش قابلتوجهي از هزينههاي آن سازمان را به خود اختصاص ميدهد و همچنين به دليل نقش مؤثر مديريت زنجيرهتامين بر بهرهوري و سودآوري سازمان، ارزيابي تامينکننده و تصميمگيري در مورد انتخاب آن امري اساسي در حداکثرسازي منافع سازمان و بهبود کل زنجيره است. از طرفي با توجه به مصرف روزافزون منابع کره زمين در کنار تأثيرات آن بر روي محيطزيست و اکوسيستمها، دولتها و سازمانها بايد ملاحظات توسعه پايدار را در فعاليتهاي کسبوکار لحاظ نمايند. طراحي يک ساختار مديريت زنجيره تامين پايدار مزيت رقابتي براي شرکتها فراهم ميکند. دراينبين، انتخاب تأمينکننده بر اساس اصول و فاکتورهاي پايداري نقش مهم و بسزايي در پيشبرد اهداف زنجيره تامين پايدار دارد. اهميت معيارهاي اقتصادي بهعنوان سنتيترين معيار در انتخاب تامينکنندگان بر صاحبان همه صنايع و ازجمله صاحبان صنايع چاپ پوشيده نيست. چاپخانههاي کوچک و متوسط اکثريت غالب چاپخانههاي ايران را تشکيل ميدهند. اما مخاطب اين پژوهش همه انواع کسبوکارهاي چاپي است که بهنوعي با تامينکنندگان مواد اوليه ارتباط دارند.
اکثر چاپخانههاي کوچک مواد اوليه موردنياز خود را بر مبناي اعتبار تامينکننده ميخرند. بنابراين تامينکننده ارجح کسي است که تسهيلات اعتباري را گسترش ميدهد. زماني که تسهيلات اعتباري تمام ميشود، معمولا چاپخانههاي کوچک تلاش ميکنند تا مواد اوليه را از نمايندگي فروش يا توزيعکننده که تسهيلات اعتباري را گسترش ميدهد، تامين کند. تامينکنندگان هم که براي افزايش فروش و ماندن در صحنه رقابت تحت فشار هستند، به قيمت پايينتر و تسهيلات اعتباري متوسل ميشوند. وقتي گسترش اعتبار غيرقابل مديريت ميشود، به دليل روبهرو شدن با بحران شديد مالي تامينکنندگان اصرار به فروش نقدي آنهم به شرکتهاي چاپي کوچک را دارند. بنابراين هزينه خريد محصول براي چاپخانه داران داراي اهميت بسياري است.
هيچيک از چاپخانههاي کوچک در ايران داراي ناوگان عظيمي از کاميون براي حملونقل مواد ورودي يا محصولات نهايي خروجي نيستند. همه لجستيکهاي ورودي بر عهده شرکتهاي ناوگان کوچک کاميون يا ناوگان کاميوني مربوط به خود توليدکننده و تامينکنندهها است و هيچ اثري از خدمات لجستيک طرف سوم (۳PL)، (شرکتهاي خدمات لجستيک طرف سوم به شرکتهايي گفته ميشود که سازمانهاي توليدي يا خدماتي بخشي از کل امور لجستيکي خود را به آنها برونسپاري ميکنند. اين شرکتها معمولا در حوزههاي حملونقل و انبارداري متخصص هستند و قادرند خدمات خود را با انواع مختلف و متنوعي از محصولات منطبق سازند) نيست. شرکتهاي چاپي بزرگ مانند شرکتهاي انتشار روزنامه و چاپ کتاب نيز، انبارهاي کاغذ خود را در مکانهاي مختلف و در نزديکي چاپخانههاي خود تاسيس ميکنند و يک ناوگان کوچک کاميون براي انتقال کاغذ و ديگر اقلام موردنياز چاپخانهها بهمنظور انجام سفارشها روزانه مستقر ميشود. در صورت واردات مستقيم، کاغذ، پليت، فيلم و مرکب از طريق حملونقل دريايي از بندرها با کشتي حمل و سپس با کاميونهاي شرکتهاي خدمات لجستيک طرف سوم به مشتري مربوطه تحويل داده ميشود. بنابراين هزينه لجستيک هزينه متغير حملونقل به ازاي يك واحد و هزينههاي ثابت حملونقل براي چاپخانهها داراي اهميت بالايي است.
تحويل بهموقع کالا نيز بهاندازه هزينه خريد و هزينه لجستيک براي چاپخانهداران داراي اهميت است زيرا اگر مواد اوليه بهموقع به دست چاپخانهداران نرسد، به همان اندازه نيز آنها در تحويل محصولات خود به مشتريان ديرکرد خواهند داشت. بنابراين شرکتهاي چاپي ميتوانند از سيستم کنترل موجودي “توليد بهموقع” (JIT) و جايگزين کردن دوباره در فواصل منظم با انتخاب تامينکنندگاني که ميتوانند با آنها بهطور نزديک کار کرده و مديريت موجودي توسط فروشنده را پيشنهاد دهند، استفاده کنند. اينيک موقعيت برد- برد هم براي تامينکنندگان و هم براي چاپخانهداران است. تامينکنندگان ميتوانند از مزيت امضاي قراردادهاي بلندمدت که اطلاعات واقعبينانهاي از حجم توليد و ذخيرهسازي به آنها ميدهد، بهره ببرند. همچنين مديريت موجودي توسط فروشنده در زنجيره تامين کششي به توليدکنندگان کمک ميکند. در غيراينصورت آنها همواره به دنبال اين هستند که موجودي خود را از طريق دلالها روانه بازار کنند.
البته شرکتهاي چاپي کوچکتر قدرت چانهزني کمتري با تامينکنندگان خود دارند. اما چاپخانهداران بايد بدانند که روابط بين تامينکنندگان بهاندازه روشهاي عملياتي براي افزايش بهرهوري مهم و حياتي هستند.
در ايران اکثر چاپخانههاي کوچک سيستم کامپيوتري براي مديريت موجودي و سفارشدهي ندارند. آنها براي رفع احتياجات ارائهشده از سوي خود به توزيعکنندگان و نمايندگيهاي فروش وابسته هستند. براي مثال برخي از تامينکنندگان مواد اوليه مانند کداک پليکروم و ديگر تامينکنندگان، مديريت موجودي توسط فروشنده را بهمنظور کاهش فشار بر شرکتهاي چاپي اتخاذ ميکنند. شرکتهاي چاپي ديگر مجبور نيستند نسبت به سفارش زياد و انبار کردن آن، حملونقل و فضاي انبار و غيره نگران باشند. اکثر صاحبان صنايع به اهميت مديريت موجودي توسط فروشنده پي ميبرند بهطوريکه بهزودي اين روش به يک روش استاندارد براي اکثر اقلام تبديل خواهد شد.
در توضيح اهميت شاخص انعطافپذيري در انتخاب تامينکننده براي چاپخانهداران بايد گفت، ايجاد روابط و قراردادهاي انعطافپذير و طولانيمدت با تامين کنندگان منعطف، عامل مهمي در حفظ سهم بازار و برتري بر رقبا محسوب ميشود. عدم توانايي پاسخگويي به تقاضاهاي مشتريان، که همواره با عدم قطعيت همراه هستند، موجب صدمه ديدن تصوير چاپخانهداران در ذهن مشتريان شده و اعتماد مشتريان به آنها از بين خواهد رفت و به دنبال سازمانهاي قابلاطمينانتري براي خود خواهند بود. البته جهت ارزيابي و انتخاب انعطافپذيرترين تامين کننده، نياز به استفاده از يک شاخص کمي است که از حوصله اين مقاله خارج است.
اهميت معيارهاي زيستمحيطي در صنعت چاپ
وقتي صحبت از صنعت چاپ ميشود، معمولا تصويري از انتشار گازهاي گلخانهاي، ميزان بالاي ضايعات کاغذ و مصرف مقدار زياد انرژي به ذهن متبادر ميشود. امروزه واقعيت صنعت چاپ بسيار متفاوت از اين تصورات کليشهاي است. اين روزها خوشبختانه به دليل وجود استراتژيهاي مديريت ارتباطات مشتري (CRM)، تقاضاهاي مشتري بيشتر بهصورت سفارشيسازي تهيه ميشوند که اين همکاري چرخه عمر محصولات بستهبنديشده را کوتاهتر ميکند. بنابراين در زنجيره تامين صنعت چاپ بهمنظور بهبود پايداري تاکيد بسياري بر کارايي بيشتر و ضايعات کمتر وجود دارد.
شواهد حاکي از آن است که در صنايع چاپ آمريکا براي اجراي يک کسبوکار چاپي پايدار احتياج به يک رويکرد جامع وجود دارد نه به مجموعهاي از تلاشهاي ازهمگسسته. اول اينکه بهعنوان يک چاپخانهدار مطمئن شويد محصولي که چاپ ميکنيد (چه ليبل يک بطري و چه يک کاغذ بانکي) و مواد اوليهاي که براي چاپ محصولتان موردنياز است، همگي از منابع پايدار باشد. دوم، فرآيند توليد که شامل مراحل قبل از چاپ، چاپ و بعد از چاپ است بايستي مطابق روشهاي پايدار انجام شوند. سوم، عملياتي مانند صحافي، حملونقل و مصرف انرژي نيز بايد مطابق معيارهاي پايداري صورت گيرد.
در مورد ضايعات ايجادشده از طريق چاپ کتاب ميتوان گفت، ضايعات کاغذ ناشي از چاپ اضافي يا به دليل وجود خطاها و مسائل مربوط به مرکب است. ضايعات کاغذ ميتواند ناشي از مسائل زينک (کارهايي که با فرآيندهاي سنتي مانند افست و لتر پرس چاپ ميشوند) هم باشد.
طبق گزارش انجمن هواي پاک آمريکا، کاغذ وسيعترين منبع ضايعات در صنعت چاپ است. تقريبا ۳۱ درصد از زبالههاي شهري از کاغذ و مقوا تشکيل شده است. توليدکنندگان بهمنظور بازيافت کاغذ و بستهبندي در حال بهبود تکنولوژي حذف مرکب از سطح کاغذ هستند. بر اساس برآوردهاي شوراي انجمن صنعت کاغذ آمريکا، ۶۳.۵ درصد از کاغذ مصرف شده در آمريکا که تقريبا دو برابر نرخ آن در سال ۱۹۹۰ (۳۳۳.۵ درصد) است، در سال ۲۰۱۰ بازيافت شده است. آژانس حفاظت از محيطزيست نيز تخمين زده است که نرخ بازيافت ظروف کاغذي و مقوايي و بستهبندي در سال ۲۰۰۹ تقريبا ۷۲ درصد بود.
فرآيند چاپ، بدون توجه به تکنولوژي به کار رفته در آن، مقدار زيادي آب و انرژي مصرف ميکند. اما امروزه توليدکنندگان بهمنظور کاهش ميزان آب استفاده شده و ميزان آب هدر رفته براي خنککردن فرآيند چاپ، تکنولوژيها و نوآوريها را توسعه ميدهند. برخي از فرآيندهاي چاپ امروزي، سيستمهاي خنککننده بر پايه آب که ديگر بر تامين آب از بيرون متکي نيستند را يکپارچه کردهاند. در اين راستا انجمنهاي مربوطه صنعت چاپ نيز ابتکار عملهايي که در زمينه پايداري رخ ميدهد را تشويق و از آنها حمايت ميکند. براي مثال در سال ۲۰۰۹، انجمن توليدکنندگان ليبل و برچسب (TIMI)، برنامه” L.I.F.E” (ليبل ابتکاري براي محيطزيست) را معرفي کرد که به اعضاي انجمن را در يافتن روشهاي پايدار و مقرونبهصرفه در کسبوکارشان کمک ميکرد. TIMI بهبودي را نيز در زمينه چاپ نرو وب و صنايع تبديلي فراهم کرده است. موارد ديگري از پروژههاي برنامه L.I.F.E ارزيابي بر روي بازيافت چسبها، با کاربرد موادي با ساختار نازکتر و کموزنتر براي کاهش ضايعات و تعيين اينکه آيا اين مواد ميتوانند بازيافت شوند، است.
هميشه دليلي براي بهينه عمل کردن در صنعت چاپ وجود دارد تا نياز به کارايي ادامه يافته و نوآوريهاي آينده از طريق زنجيره تامين صنعت چاپ و لزوم وجود دستگاههاي چاپي با انرژي کاراتر، مرکبها و تونرهاي پايدارتر، تحريک کند. چاپخانهها و تامينکنندگاني که مفاهيم پايداري را درک ميکنند، تشخيص ميدهند که آنچه براي محيطزيست و کسبوکار آنها خوب است، همه يکسان و يکپارچه هستند.
صنعت چاپ به وجود آورنده انواع آلودگيها به شکل جامد، مايع و آلايندههاي هوا است که هر يک بهنوعي اثرات سوئي بر محيطزيست و اکوسيستم دارند. مواد اوليه مورداستفاده در اين صنعت ازجمله مرکبها، داروهاي شستشو، چسبها و غيره هر يک بهنوعي با استانداردهاي زيستمحيطي درگير هستند. به گزارش صنعت پلاستيک اروپا در سال ۲۰۰۰، صنعت بستهبندي بزرگترين مصرفکننده پلاستيک (تقريبا ۳۸ درصد از کل پلاستيک توليدي در جهان) است. هرساله مصرف مواد پلاستيکي افزايش مييابد و تخمين زدهشده است که سالانه مصرف آن پنج الي هفت درصد افزايش خواهد يافت. در چنين شرايطي پرداختن به موضوع ارزيابي تامينکنندگان در حوزه صنعت چاپ و بستهبندي و انتخاب آنها بر اساس معيارهاي پايداري با هدف افزايش رفاه اجتماعي ازجمله حقوق کارگران و مشتريان و عدم تخريب منابع طبيعي مانند آب، خاک و هوا مهم ميکند.
بهواسطه نياز به کارايي بيشتر محصول و انعطافپذيري، پيشرفتهاي زيادي در هر يک از بخشهاي مربوط به الزامات پايداري ديده ميشود. براي پي بردن به اينکه اين تغييرات پايداري چگونه اتفاق ميافتد، بسيار مهم است که بدانيم امروزه واقعيت کسبوکار صنعت چاپ به چه صورت است. اکنون بسياري از چاپخانههاي تجاري و شرکتهاي توليد ليبل و بستهبندي فقط يک چاپخانه نيستند و صرفنظر از اينکه چه تکنولوژي اعم از فلکسوگرافي، گراور، چاپ اسکرين، لترپرس يا ديجيتال مورد استفاده قرار ميگيرد؛ علاوه بر چاپ سنتي، برخي خدمات جانبي شامل حملونقل و حتي مديريت موجودي را نيز به مشتريان خود ارائه ميکنند.
اکثر مواد اوليه مورد استفاده در صنعت چاپ و بستهبندي ازجمله انواع مرکبهاي چاپي قديمي، واتربيسها، سلفونها، چسبها، زينکها و… اگر مطابق استاندارد توليد نشوند، هر يک بهنوعي بر محيطزيست اثر مخربي دارند. همچنين برخي از اين مواد مانند مرکبها با مسائل ايمني و بهداشت کارگران چاپخانهها بهعنوان يک شاخص اجتماعي مرتبط هستند. ازاينرو تحقيق حاضر ميتواند براي ارائه تصويري جامع در حوزه صنعت چاپ مفيد بوده و با ارائه راهکار و پيشنهاد به مديران چاپخانهها در تصميمگيري براي انتخاب تأمينکننده پايدار مناسب مؤثر باشد. چنانچه تامينکنندگان بر اساس معيارهاي پايداري انتخاب شوند اين پايداري به مراحل بعدي عمر محصول چاپي نيز تسري پيدا خواهد کرد.
همچنين صنعت چاپ بهعنوان يکي از بزرگترين مصرفکننده منابع طبيعي مانند کاغذ موجب تخريب لايه ازن ميشود. بر اساس يک تخمين، بيش از ۳۰ درصد محصولات چاپي در چاپخانهها بهصورت ضايعات غيرضروري هدر ميروند. چنانچه مواد اوليه موردنياز در اين صنعت بر اساس معيارهاي پايداري که شامل معيارهاي زيستمحيطي نيز است، از تامينکنندگان سنتي انتخاب شوند، اين ضايعات به شکل مخرب وارد محيطزيست خواهند شد. بنابراين با توجه به افزايش آگاهيها نسبت به موضوعات پايداري، اگر صنايع چاپ و بستهبندي کشور خواستار حضور پايدار چه در بازارهاي داخلي و چه در بازارهاي خارجي هستند، بايستي تامينکنندگان خود را با بر اساس معيارهاي پايداري گزينش کنند. بنابراين بررسي زنجيره تامين پايدار در صنعت چاپ و بستهبندي بهعنوان يک صنعت با تاثيرگذاري بالابر مسئله توسعه پايدار داراي اهميت بسيار بالايي است. اين رتبهبندي صاحبان کسبوکار را نسبت به رعايت معيارهاي پايداري توسط تامينکنندگان آگاه کرده و علاوه بر ايجاد مزيت رقابتي بين صاحبان کسبوکار باعث ايجاد رقابت بين تامينکنندگان جهت حرکت به سمت رعايت معيارهاي پايداري ميشود.
بسياري از چاپخانهها با بهکارگيري تکنولوژيها و سيستم چاپ “درست بهموقع” از طريق چاپ سيستم توليد “تيراژ کم”- چاپ با تعداد کمتر بر اساس سفارشات واقعي بهجاي تقاضاي پيشبينيشده- مقدار موجودي اضافي که به معني ارسال ضايعات کمتر به محل دفن زباله است را کاهش ميدهند
اهميت معيارهاي اجتماعي در صنعت چاپ
نهتنها در صنعت چاپ بلکه در اغلب صنايع توجه کمتري به معيارهاي اجتماعي در انتخاب تامينکنندهها ميشود. اهميت معيارهاي اجتماعي مانند ميزان کارکنان آموزشديده، ايمني کار و سلامتي نيروي کار در انتخاب تامينکننده در صنايع چاپي تااندازهاي است که خاموشي و خرابي ماشينآلات و زيانهاي ناشي از اين خرابيها و همچنين حوادث و آسيبديدگيهاي نيروي کار خود بر معيارهاي اقتصادي مانند توليد و تحويل بهموقع اثر گذاشته و موجب به وجود آمدن بحران در رضايتمندي مشتريان (چاپخانهداران) ميشود.
صنعت چاپ يکي از صنايعي است که در سالهاي اخير تأکيد و توجه بر مسئله ايمني و بهداشت شغلي و آموزش کارگران چاپخانه بهعنوان يک از شاخصهاي اجتماعي و استانداردهاي زيستمحيطي در کنار جنبههاي اقتصادي از سوي صاحبان اين صنعت رو به افزايش است. افزايش اين گرايش را ميتوان از طريق پيادهسازي ايزو ۱۷۰۹۸ بهعنوان يکي از ابزارهاي مفيد جهت مشخص کردن موادي که بازيافت نميشوند، ايزو ۱۴۰۰۱ (سيستم مديريت محيطزيست) و ايزو ۱۶۷۵۹ که ميزان انتشار گازهاي گلخانهاي به دليل فعاليتهاي چاپخانهها هستند را درک کرد. استاندارد ۲۶۰۰۰ ISO که ناظر بر حوزه مسئوليت اجتماعي است نيز بهتدريج در فضاهاي کسبوکار داخلي در حال پيادهسازي است.
همچنين شفافسازي اطلاعات سازماني توسط تامين کنندگان به چاپخانهها در انتخاب صحيح تامينکنندگان مثمر ثمر خواهد بود.
معيارهاي انتخاب تامينکننده پايدار در صنعت چاپ و بستهبندي ايران
در شرايطي که جمعيت دنيا در حال افزايش است و منابع در دسترس در حال کاهشاند، ديگر نميتوان تامينکنندگان را فقط بر اساس معيارهاي سنتي مانند کيفيت، قيمت و تحويل بهموقع ارزيابي کرد. ازاينرو زنجيرههاي تامين پايدار براي دستيابي به اين مهم شکل گرفتند. زنجيرههاي تامين پايدار در کنار توجه به منافع اقتصادي کسبوکار، آثار و تبعات اجتماعي و زيستمحيطي فعاليتها و توليدات زنجيره تامين را مدنظر قرار داده و در پي بهينه کردن مديريت زنجيره تامين در هر سه جنبه اشارهشده (اقتصادي، اجتماعي و زيستمحيطي) هستند.
بنابراين به دليل اهميت پرداختن به موضوع انتخاب تامينکننده پايدار در صنعت چاپ، پس از استخراج معيارهاي پايداري از مرور ادبيات، از طريق مصاحبه با سه تن از خبرگان صنعت چاپ و بستهبندي کشور، شاخصهاي پايداري در صنعت چاپ و بستهبندي بومي شد. سپس با کمک تکنيک تحليل عاملي تاييدي شاخصهاي پايداري موردنياز در اين صنعت غربال و تاييد شده است.
با مرور ادبيات و مطالعه پاياننامهها و مقالات داخلي و خارجي در زمينه زنجيره تأمين سنتي و پايدار ابتدا ۷۲ شاخص انتخاب تامينکننده استخراجشده و در رابطه با آنها با سه تن از خبرگان باسابقه صنعت چاپ و بستهبندي مصاحبه حضوري گرديد که بر اساس نظر آنها ۴۷ شاخص از اين تعداد بهعنوان شاخصهاي پايداري در صنعت چاپ بوميسازي و انتخاب شدند. سپس با شناسايي اين شاخصها بهعنوان شاخصهاي تأثيرگذار در اين حوزه، بهمنظور غربال و تاييد شاخصهاي نهايي زنجيره تامين پايدار در صنعت چاپ و بستهبندي ايران، پرسشنامهاي با طيف ليکرت و بر اساس اين ۴۷ معيار تهيه و در اختيار ۵۰ مدير چاپخانه قرار گرفت. درنهايت بر اساس تحليل عاملي تاييدي انجامشده بر روي دادههاي حاصل از تکميل پرسشنامه توسط اين ۵۰ نمونه آماري، با توجه به نوع هر يک از زير معيارها، معيارهاي اصلي به ۲۷ زير معيار اقتصادي، ۹ زير معيار زيستمحيطي و ۱۱ زير معيار اجتماعي تقسيم شدند. معيارها و زير معيارهاي شناساييشده در جدول يک آمده است.
عاطفه يعقوبي