در دو دهه اخیر صنعت چاپ ایران که صنعت پایین دست تولید فیلم است، BOPP را به قیمت جهانی به اضافه میزان تعرفهای که بر آن وضع میشود تأمین کرده است. پیش از بررسی دلیل بالا بودن این قیمت اجازه دهید تفاوت دو برهه زمانی در حوزه تولید فیلم و ضرورت تفاوت در سیاست گذاری آن را بررسی کنیم.
هنگامی که در بخش تولید فیلم BOPP در کشور سرمایهگذاری و ماشینآلات آن وارد شد، پتروشیمیای وجود نداشت که گرانول پلیمر پُلیپروپلین فیلمی تولید کند و این مواد اولیه صددرصد وارداتی بود. بنابراین آن زمان به منظور حمایت از این صنعت نوپا، تعرفهای وضع شد تا این محصول در برابر کالای مشابه خارجی تاب مقاومت داشته باشد. اما حالا که پتروشیمیهایی مانند پتروشیمی جم، مارون، رجال و غیره پلی پروپلین تولید میکنند و از طرفی سیاست کشور مخالف خام فروشی محصولات پتروشیمی است چرا باید قیمت فیلم در ایران به موجب اعمال تعرفه گمرکی بالاتر از قیمت جهانی باشد! در حالی که تولید BOPP و CPP در کشور به وفور صورت میگیرد؟ این پرسشی اساسی است که چرا صنایع پاییندستی نباید از این مزیت برخوردار شوند؟ تولید فیلمهای بستهبندی در کشور باید به عنوان فرصت برای چاپخانهداران قلمداد میشد و آنها با استفاده از این امکان، توان رقابت با چاپخانههای ترکیه را پیدا میکردند. در حالیکه الآن وضع برعکس است ما تقریباً هیچ صادرات محصولات چاپی نداریم(خیلی کم داریم). در توضیح آن باید گفت مواد از پتروشیمی ایران به ترکیه صادر میشود. آنجا تبدیل به فیلم BOPPو به کشورهای CIS صادر میشود. چاپخانهداران فیلم BOPPرا ۱۵ درصد بالاتر از قیمت جهانی از تولیدکننده داخلی میخرند بنابراین تعجبی ندارد که با هزینه تولید بالا، چاپخانههای ایران توان رقابت با خارجیها را ندارند. لذا نمیتوان انتظار صادرات محصولات چاپی در حد و اندازه قابل قبول داشت.
در ایران هزینه نیروی انسانی و انرژی ارزان است و پتروشیمی توان تولید مواد اولیه مورد نیاز فیلم برای چاپ بستهبندیها را دارد. پس گره کار در کجاست؟ پاسخ روشن است. قیمت تمام شده بر اساس این مزیتها تعیین نمیشود بلکه معادل تولیدکنندگان دیگر -مثلاً هندوستان که هیچیک از این مزایای رقابتی را ندارد- در نظر گرفته میشود و ۱۵ درصد تعرفه هم به آن اضافه میکنند(!) آنوقت به چاپخانهدار میفروشد. بنابراین قیمت بستهبندی چاپ شده در چاپخانه بالا میرود در نتیجه هم چاپخانهدار توان رقابتی خود را از دست میدهد و هم در پایان، این مصرفکننده نهایی است باید برای این تفاوت قیمت هزینه بکند.
رقابت فیلمسازان با چاپخانههای رول
رویداد مهمی که به صنعت چاپ بستهبندی آسیب وارد کرده، نفوذ صنایع تولید فیلم در صنایع پاییندستی خود، یعنی صنعت چاپ است. وقتی تولیدکنندۀ فیلم، خود چاپخانه دارد، روی تأمین نیاز چاپخانه خود متمرکز میشود نه روی نیاز بازار در نتیجه تمام چاپخانههایی که از آن فیلم میخرند، در رقابتی نابرابر با آن کارخانه قرار میگیرد. رقابتی که بازنده آن از قبل معلوم است. سرمایهگذاری تولیدکنندگان فیلم در بخش چاپ، به چاپخانههایی که دارای این موقعیت نیستند آسیب جدی وارد میکند.
صنایع تولید و چاپ فیلم دو صنعت کاملاً از هم جدا و با حاشیه سود متفاوت هستند. وقتی یک جا این دو در هم ادغام میشوند، حاشیه سود این رویداد به صنعت ضربههای اساسی وارد میکند.
گروه سوم از فیلمهای پرمصرف پلیاستر است که در اصفهان شرکت SPS تولید آن را آغاز کرده است. تاکنون این فیلم بیشتر از دبی، هند، کره و …. وارد میشد.
چرا باید در دبی با جمعیت مستقر کمتر، از یک میلیون نفر سه خط تولید پلیاستر فعال باشد ولی در ایران فقط یک خط آن هم با موانع فراوان باشد؟ این در حالی است که در کشور ما پتروشیمی با ظرفیت بالا و نیروی انسانی ارزان وجود دارد ولی مواد اولیه تولیدکنندگان پلیاستر در دبی از هندوستان وارد میشود که نیروی انسانی و هزینههای تولید آن گرانتر از ایران است.
چرا وقتی بیش از ۵۵ درصد صادرات غیرنفتی ایران طی دو سال گذشته محصولات پتروشیمی بوده است، درصد قابل توجهی از آن به صورت فیلم چاپ شده نباشد؟ وقتی امکان مواد اولیه ارزان وجود دارد، باید فیلمهای بستهبندی چاپ شده که ارزش افزودهای افزون بر مواد خام دارند، به منطقه صادر شود ولی متأسفانه به دلیل رانت و انحصار، چنین رویکردی با موانع محکم مواجه شده است.
چرا تنوع لفاف محدود است؟
یکی دیگر از نتایج منفی نفوذ تولیدکنندگان فیلم در صنعت زیردستی خود، یعنی صنعت چاپ، نبود تنوع در فیلمهای بستهبندی است که به تحمیل یک یا چند نوع فیلم برای انواع بستهبندی میانجامد.
در توضیح این نکته ذکر چند مثال میتواند روشنکننده باشد: وقتی تولیدکننده شکلات برای لفاف شکلات ۲ گرمی به ما مراجعه میکند، ۲۰ OPP میکرون و متالایز ۲۰ میکرون را پیشنهاد میدهیم. چند ساعت بعد، به مشتری دیگری که برای بستهبندی تنقلات ۳۰ گرمی یا ویفر ۴۰ گرمی مراجعه میکند، باز هم همان OPP و متالایز ۲۰ میکرون را پیشنهاد میدهیم. در صورتیکه در هند تولیدکنندگان فیلم انواع OPP و متالایز را منطبق با کارآمدی برای هر محصول ارائه میدهند. محدودیت در انتخاب فیلم بستهبندی نه تنها موجب هزینه مصرف بیشتر مواد و گرانی قیمت تمامشده میشود، بلکه محصول را در بستهای قرار میدهد که برای آن مناسب نیست. نتیجه این میشود که بهعنوان مثال بوی چای کیسهای که از فیلم ایرانی استفاده کرده از درون بستهبندی به بیرون منتشر میشود ولی نمونه هندی چنین ضایعهای ندارد.
مثال دیگر: میبینیم تکنولوژی تولید لاستیک اتومبیل در ایران هماهنگ با تکنولوژی روز دنیا است ولی لاستیک ایرانی هنگام انبارش در انبارها نصف لاستیکهای خارجی عمر میکند. اینجا بستهبندی ارزش خود را نشان میدهد. وقتی بررسی کنیم میبینیم لاستیک در مراحل حمل و نقل و نگهداری در معرض نور آفتاب بوده و فرسوده شده است. این اتفاق در اغلب انبارهای روباز رخ میدهد. چرا؟ به دلیل لفاف نامناسب دورپیچ لاستیک که در برابر آفتاب مقاوم نیست و نور را عبور میدهد، گویی نصف عمر لاستیک طی بازه زمانی تولید تا رسیدن به دست مشتری هدر رفته است. صنعت چندلایهها مستلزم دانش و تخصصی است. مثلاً در صنایع غذایی، یک محصول به لایهای نیاز دارد که بو را حفظ کند، یکی برای حفظ رطوبت محصول و دیگری برای محافظت از آن در برابر تابش آفتاب است. کشورهای دیگر که تولیدکننده فیلم نیستند این دانش را به خدمت میگیرند و به سادگی از ما پیش میافتند.
همان اتفاقی که در صنعت خودرو رخ داده و چینیها با محصولات حتی بیکیفیت ولی متنوع خود جای خودروهای ایرانی را در بازار داخلی گرفتهاند، در صنعت فیلم هم روی داده است.
چاپخانهداران به گردن صنایع حق دارند
صنعت بستهبندی از اهمیت ویژهای برخوردار است. آیا بدون بستهبندی میتوان در حوزههای مختلف غذایی و بهداشتی و … محصولی صادر کرد؟ پاسخ منفی است اما متأسفانه صنعت چاپ و بستهبندی که مزیت رقابتی در اختیار صادرکنندگان مواد غذایی قرار میدهد آنگونه که باید قدر دانسته نمیشود. به عنوان مثال وقتی پسته با وزن بالا در لفافهای بستهبندی تولیدشده در کشور، به ژاپن صادر میشود طبیعتا از استاندارد بالایی -با توجه به حساسیتهای کیفی که در ژاپن وجود دارد- برخوردار است. از سویی دیگر صاحبان صنایع غذایی به دنبال اهمیت بستهبندی در جذابیت کالایشان از کارشناسان بستهبندی در جهت ارتقای جذابیت کالا مشورت میگیرند، نه تنها در بازار چاپ، بلکه در مورد انتخاب نوع چندلایهها. چون صاحبان صنایع غذایی کمتر از خواص فیلمها اطلاع دارند و معمولاً در این زمینه به اطلاعات چاپخانهداران اتکا میکنند. ایشان برای کسب جایگاه قابل قبول در رقابت با نمونههای خارجی به نوعی مدیون کارشناسان چاپ و بستهبندی هستند. صنعت بستهبندی در تماس مستقیم با غذا و داروی مردم است و این موقعیت حساسی را برای این صنعت رقم میزند و این در حالی است که از سوی وزارت صنعت و نهادهای مربوطه نگاهی درخور به این صنعت نمیشود.
سفارشدهندگان هم مسئولاند
نداشتن شناخت کافی درباره فیلمهای بستهبندی و نبود دانش کافی برای انتخاب هر فیلم و بستهبندی در جایگاه مناسب خود موجبات ضرر و زیان بسیار را فراهم میآورد. پیشتر در مورد نبود تنوع کافی فیلم بستهبندی و به کار بردن یک نوع فیلم برای گروه مختلف مواد غذایی از نظر ویژگیهای محصول و وزن آنها، صحبت کردیم. وقتی یک شکلات خارجی را با شکلات ایرانی مقایسه میکنید متوجه خواهید شد لفاف خارجی چقدر نازک است و راحت باز میشود در حالیکه بستهبندی داخلی سهبرابر نمونه خارجی ضخامت و وزن دارد. سهبرابر مصرف فیلم آن بیشتر میشود و هزینه بالاتر میرود و همچنین محیط زیست بیشتر آسیب میبیند. در این مورد نباید نقش مشتری را از نظر دور داشت، چرا که او بهعنوان صاحب کار و سرمایهگذار باید از نظر اقتصادی و بازاریابی به تنوع محصولات و بستهبندیها اشراف داشته باشد و به اقتضای کار خود، تا حدی دید کارشناسی فنی پیدا کند، کارشناسانی را به همکاری دعوت کند. اگر مشتری بخواهد، بیشک چاپخانهدار هم تلاش میکند نظر او را تأمین کند.
مشتری باید خود را با صنعت غذایی دنیا منطبق کند و از متصدیان بستهبندی محصولاتش بخواهد متناسب با هر محصول و ویژگیها و وزن آن، فیلم مناسب به کار ببرد. ترویج این رویکرد موجب ارتقای سطح کیفی و توسعه صادرات خواهد شد.
نظارت بر صنعت بستهبندی دانش و آگاهی نیاز دارد. متأسفانه چنین قابلیتی در متولی این صنعت وجود ندارد. این نقصان اتفاقا موجب میشود نیاز صنعت نشنیده باقی بماند.
با تمام این تفاسیر نباید از رشدی که صنعت بستهبندی کشور به ویژه در حوزه دارویی و بهداشتی داشته است، غافل بود. بیش از ۹۰ درصد بستهبندی که در داروخانههای کشور مشاهده میشود، داخلی است. صنعت بستهبندی در این بخش کم و بیش به سطح استاندارد جهانی رسیده است. در این حوزه سطح دانش نسبت به بقیه بخشها بالاتر بوده و از آنجایی که محتوای بستهبندیهای دارویی حساسیت ویژهای دارد، مطالعات زیادی در اینباره صورت میگیرد که رشد صنعت بستهبندی دارویی کشور را به دنبال داشته است.
پرکاربردترین فیلم بستهبندی در خانواده الفینها، پلیاتیلن است.
فیلمهای پلیاتیلن بسیار متنوعاند. از انواع نایلکس گرفته تا انواع فیلمهای پلیاتیلنی که در بخش کشاورزی و گلخانهای استفاده میشوند.
فیلم پرکاربرد بعدی در گروه اُلفینها BOPP است. که در صنف چاپ کاربرد فراوان دارد. از قدیمیترین مجموعههای تولید BOPPمیتوان پِل فیل را نام برد که بعدها گسترش پیدا کرد و اطلس فیلم هم به آن پیوست. بعد هم پوشینه و بعدها هم شرکت شیمیانه وارد عرصه شدند. بعد از آن در تبریز هم گروه نقشینه با نصب ماشینآلات توانمند به جمع تولیدکنندگان BOPP پیوست.
اخیراً شرکت اَشکان لفاف توس در مشهد یک خط ۴ متری نصب کرده است. در قم هم خط تولیدی در حال نصب است. در کشور ما تولیدکنندگان توانمندی در حوزه پلیاتیلن و BOPP فعال هستند و شنیدهها حاکی از آن است که تولیدات این شرکتها میتواند نیاز داخلی به BOPPو پلیاتیلن را برآورده کند. این مسأله اما مشکلاتی هم با خود به همراه دارد.
دسته سوم از فیلمهای پرکاربرد در گروه الفینها، پلیاستر است که در ایران تنها یک خط تولید از این نوع فیلم وجود دارد.