سخت و سازنده بود کار در تحریریه ماهنامه صنعت چاپ
دوران سختی را پشتسر گذاشتیم. ما را به سختجانی خود این گمان نبود. اما هر چه که بود مرا ساخت. فشار کار و انتظارات بالا و تنشها را تاب آوردن بیثمر نبود. آن هم در شرایطی که فرد سختکوش و خستگیناپذیری بالای سرت باشد و انتظار داشته باشد دیگران نیز مثل خودش جای چند نفر کار کنند؛ مرتضی تفرشی را میگویم.
از دیگران نیز بسیار آموختم؛ مرتضی کریمیان، یونس شکرخواه، فرید قاسمی، و بسیاری دیگر. روزی نبود که برایم نو نباشد. هر چند که با استرس دائمی انجام کار به موقع، بیخوابیهای صفحهبندی، تامین رضایت، و بازهم تولید مطالب شمارۀ بعدی مواجه بودم. سعی میکردیم که قطعه و برگی از این داستان از قلم نیافتد و پوشش جامعی ارائه دهیم. از چاپ امنیتی گرفته تا چاپ بستهبندی و تجارب جهانی و نمایشگاههای بینالمللی و مطالب فنی و بازرگانی و بسیاری دیگر. حتی به دلیل موقعیت مجله و گردانندگان، پای چهرههای فرهنگی و فکری نیز به دفتر مجله باز میشد، از جمله میرشمسالدین ادیب سلطانی، محمدرضا شجریان، مهران مدیری، و بسیاری دیگر. در عینحال مجله خود را به سوگیریهای سطحی و شعاری نیالود و استوار، سالم، و منضبط به راه خود ادامه داد.
هر تماس و دیدار و گفتوگو با مدیران و کارکنان واحدها و صنایع چاپ و نشر و کاغذ و بستهبندی و تولیدکنندکان و بازرگانان برگی نو بر دفتر درک من از جامعه و زندگی میافزود. مگر میتوان پای صحبت مخاطبان و دستاندرکاران نشست و توشهای نیاندوخت؟ تامین مواد اولیه، تولید تجهیزات، واردات، کسب دانش فنی، راهاندازی و بهرهبرداری از ماشینآلات پیشرفته، رونق یا رکود، همه حکایت و سرنوشت مردمی است که برای گردش چرخ زندگی و اقتصاد و پیشرفت کشور به هر دری میزنند.
کار رسانه و روزنامهنگاری در عین حال مدرسۀ جامعهشناسی است. اینجاست که به فهم و شناخت ما از مسائل کسبوکار، کیفیت نامطلوب حکمرانی و سیاستگذاری، اشتغال، ظرفیتها و استعدادهای داخلی، موانع توسعه، نقش و اثر تشکلهای مدنی، روابط بینالملل و سیاست خارجی و نیز تاثیر متقابل این امور کمک میکند. با این حال نگرش و سیاست مدیران ماهنامۀ صنعت چاپ همواره در جهت کمک به توسعه، افزایش بهرهوری، بهبود فضای کسبوکار، کاهش بوروکراسی، شفافسازی، گردش آزاد اطلاعات و تبادل نظر، معرفی آخرین دستآوردهای علم و فناوری و تقویت روابط دوستانه میان واحدها و حلقههای زنجیرۀ تامین بوده است. بنا به سابقه و مشاهداتم بسیاری از مخاطبان، ماهنامۀ صنعت چاپ را رسانه و سخنگویی صادق و حرفهای برای بیان و بازتاب نیازها و مسائل خود دانستهاند. از خبر سرمایهگذاریهای نو تا حوادث کار و نقد مقررات و مقالات علمی و آموزشی، تکریم پیشکسوتتان، معرفی پیشرفتهای علمی و فنی و غیره، همه در نشریه مکان و منزلت داشتند.
نمایشگاهها فرصتی بود که گپ و دیدار مستقیم و بیشتری با اهالی این سرزمین داشته باشم، به نتایج کار و کوشش آنها بنگرم، و کاتب فرآیند کار، آرزوها، و بال گشودن آنها باشم. خاطرات سفر به شهرستانها برای شرکت در نشستها یا نمایشگاهها و هر بهانهای یادآور مهر و مهماننوازی خالصانه و بیدریغ ساکنان صبور دور از مرکز بود. بدون آنکه خواسته باشم بسیاری از صحنهها و لحظههای کار و دیدار در دفتر مجله یا دیگر نقاط در ذهنام نقش بستهاند. حالا دیگر همان نیستم، اما محصول آنی هستم که از سر گذراندهام.