يوهان گوتنبرگ،‏ ميرزا زين‌العابدين‏، خاچاطور کساراتسي و …

يوهان گوتنبرگ

برخلاف ايرانيان که سوم اسفند يادآور روزهاي چندان خوشايندي در تاريخ آنها نيست، روز معادل آن يعني ۲۱ فوريه در تقويم آلماني‌ها روز خوشايندي است؛ زادروز يوهان گوتنبرگ، مخترع صنعت چاپ براي آلماني‌هايي که صنعت چاپ آنها از افتخاراتشان است. به مناسبت همين روز، مطلب تاريخ اين شماره ماهنامه را به پدر علم چاپ و دستاوردهاي دنبال‌کنندگان راه او به‌ويژه در ايران اختصاص داده‌ايم.

يوهان گوتنبرگ که امسال از زمان تولدش ۶۱۹ سال مي‌گذرد، در ماينتز آلمان به دنيا آمد. از يوهان گوتنبرگ اغلب به عنوان مخترع صنعت چاپ ياد مي‌شود. آنچه را که او انجام داد ابداع اولين روش استفاده از حروف چاپي قابل جابه‌جايي و ماشين چاپ بود که اين امکان را فراهم مي‌آورد تا بتوان مطالب نوشته شده گوناگون را با سرعت و دقت به چاپ رساند.

هيچ اختراعي به شکل کامل از مغز يک فرد به تنهايي تراوش نمي‌کند و صنعت چاپ هم چنين بود. مهر و انگشترهاي خاتم که اساس کارش همان شيوه‌ چاپ باسمه است، از زمان‌هاي باستان به‌ کار گرفته شده بود. چاپ باسمه قرن‌ها قبل از گوتنبرگ در چين شناخته شده بود و يک کتاب چاپي که تاريخ سال ۸۶۸ را دارد در آنجا کشف شده است. در غرب نيز قبل از گوتنبرگ با آن آشنا بودند. چاپ باسمه امکان توليد نسخه‌هاي متعدد از يک کتاب را فراهم مي‌کرد اما يک مشکل اساسي داشت؛ از آنجا که براي هر کتابي بايد يک‌سري کامل و جديد از صفحات ساخته و حک حروف روي چوب انجام مي‌شد، براي توليد کتاب‌هاي مختلف عملي و مناسب نبود. برخي اوقات گفته شده است که سهم عمده گوتنبرگ در صنعت چاپ اختراع حروف چاپي قابل جابه‌جايي بوده است. درواقع حروف چاپي جابه‌جايي در اواسط قرن يازدهم در چين توسط شخصي به‌نام «پي‌شنگ» اختراع شده بود. اين حروف را در آن زمان با نوعي سفال مي‌ساختند که طبعا نمي‌توانست زياد بادوام باشد. بعدها چيني‌ها و کره‌اي‌ها در ساخت حروف چاپي قابل جابه‌جايي اصلاحاتي به‌وجود آوردند. مدتي قبل از گوتنبرگ کره‌اي‌ها از حروف چاپي فلزي استفاده مي‌کردند. درواقع دولت کره در اوايل قرن پانزدهم از ايجاد يک کارگاه ريخته‌گري براي توليد حروف چاپي فلزي حمايت کرد. برخلاف تمام اينها اشتباه خواهد بود اگر پي‌شنگ را شخصا در اين خصوص فردي مؤثر بدانيم؛ زيرا ساخت حروف چاپي قابل جابه‌جايي در چين، تا هنگامي که در سال‌هاي اخير روش‌هاي جديد چاپ را از غرب فراگرفتند، هرگز همگاني نشد.

براي بهره‌گيري از روش‌هاي جديد چاپ چهار عامل عمده بايد وجود داشته باشد:

  1. حروف چاپي قابل جابه‌جايي همراه با سيستم حروف‌چيني
  2. ماشين چاپ
  3. مرکب مناسب براي چاپ
  4. ماده‌ مناسب براي چاپ روي آن، مانند کاغذ

کاغذ سال‌ها قبل در چين توسط تسائي‌لون اختراع شده بود و در غرب نيز قبل از گوتنبرگ به شکلي گسترده از آن استفاده مي‌شد. اين تنها عامل از عوامل چهارگانه مورد نياز چاپ بود که گوتنبرگ به شکل آماده در دسترس داشت. اگر چه در مورد سه عامل ديگر قبل از گوتنبرگ کارهايي انجام شده بود ولي او اصلاحات و ابداعات مختلف و متعددي در هر يک از آنها پديد آورد. پيداکردن ترکيب فلزي مناسب براي ساخت حروف چاپي، تهيه مرکب روغني چاپ و بالاخره ابداع يک پرس مناسب از کارهاي گوتنبرگ بود. اما سهم کلي او در صنعت چاپ بسيار فراتر و بزرگ‌تر از هر يک از اين اختراعات و اصلاحات به‌تنهايي است. اهميت گوتنبرگ در اصل به اين دليل است که او با ترکيب تمام عوامل مورد نياز چاپ سيستم توليد کارايي را ابداع کرد.

صنعت چاپ برخلاف تمام اختراعات پيشين، اصولا يک سيستم توليد انبوه است. يک تفنگ به تنهايي اسلحه بسيار مؤثرتري از يک کمان يا يک نيزه است، اما يک نسخه از يک کتاب چاپي به خودي خود چيزي برتر از نسخه خطي آن نيست. بنابراين مزيت اصلي چاپ در توليد انبوه آن است. آنچه که گوتنبرگ ابداع کرد، تنها يک ابزار و يک وسيله و يا حتي انجام يک سلسه اصلاحات در آنچه که وجود داشت، نبود بلکه ابداع يک سيستم کامل توليد بود.

اطلاعات ما پيرامون شرح حال گوتنبرگ چندان زياد نيست. مي‌دانيم که او در حدود سال ۱۴۰۰ در شهر ماينز آلمان متولد شد و در اواسط قرن تمام فعاليت خود را وقف هنر چاپ کرد. معروف‌ترين کار او کتاب مقدس گوتنبرگ است که حدود سال ۱۴۵۴ در ماينز چاپ شده است. البته نام گوتنبرگ در هيچ‌يک از کارهاي چاپي او، حتي در کتاب مقدس گوتنبرگ که مسلما با تجهيزات او چاپ شده است، به چشم نمي‌خورد.

گوتنبرگ ظاهرا کاسب خوبي نبوده و نتوانست از اختراع خود پول زيادي به دست آورد. او در دعاوي متعددي گرفتار شد که در يکي از آنها محکوم شد که تجهيزات خود را به شريکش يوهان فاست واگذار کند. گوتنبرگ در سال ۱۴۶۸ و در ماينز درگذشت.

با مقايسه توسعه بعدي اروپا و چين مي‌توان تصويري از تأثير گوتنبرگ بر تاريخ جهان به دست آورد. در هنگام تولد گوتنبرگ اروپا به سرعت پيشرفت کرد، در حالي که پيشرفت چين که تا مدت‌ها بعد هنوز از چاپ باسمه استفاده مي‌کرد، نسبتا کند بود. البته مبالغه خواهد بود اگر تنها صنعت چاپ را باعث اين اختلاف بدانيم ولي به هر حال اين امر عامل بسيار مهمي در اين باب بوده است.

اين نکته نيز قابل‌توجه است که از بزرگان علم و دانش که در اين کتاب از آنها نام برده شده است تنها سه نفر در پنج قرن قبل از گوتنبرگ مي‌زيستند در حالي که ۶۷ نفر ديگر در پنج قرن بعد از مرگ گوتنبرگ زندگي مي‌کردند. اين مي‌تواند به شکلي بيانگر اين نکته باشد که اختراع گوتنبرگ عاملي عمده و احتمالا عامل اصلي در انفجار پيشرفت‌هاي انقلابي علوم دوران جديد بوده است.

تقريبا مسلم است که اگر آلکساندر گراهام بل هرگز وجود نمي‌داشت تلفن توسط فرد ديگري و در همان مقطع تاريخي اختراع مي‌شد. اين را در مورد بسياري ديگر از اختراعات نيز مي‌توان گفت، ولي بدون گوتنبرگ اختراع صنعت جديد چاپ ممکن بود براي نسل‌ها به تعويق افتد. با توجه به تأثير همه‌جانبه چاپ بر جريان بعدي تاريخ مطمئنا گوتنبرگ سزاوار آن است که رده‌بالايي را در اين فهرست داشته باشد.

پيدايش صنعت چاپ در ايران

نخستين چاپخانه در ايران در شهر تبريز تاسيس شد. عباس ميرزا نايب‌السلطنه، ميرزا زين‌العابدين تبريزي را مأمور فراگيري فن چاپ و راه‌انداختن نخستين چاپخانه در تبريز کرد. ميرزا زين‌العابدين تبريزي در سال ۱۲۳۳ هجري قمري ابزارآلات چاپ حروفي را به تبريز آورده و تحت حمايت عباس ميرزا نايب‌السلطنه که در آن زمان حکمران آذربايجان بود مطبعه کوچکي برقرار کرد.

شايد علت جايگزيني مطبعه سنگي به‌جاي مطبعه سربي اين باشد که افرادي، مطبعه سربي و حروف آن را با بدبيني نگاه مي‌کردند و علامت کفر مي‌دانستند يا چون حروف ما پارسي بود با حروف سربي در آن زمان نمي‌توانستيم تنوع در خطوط داشته باشيم در صورتي که در مطبعه سنگي از خوشنويس‌ها کمک گرفته مي‌شد.

علي قاضي‌زاده در «کتاب تبريز شهر اولين‌ها» مي‌نويسد: «سخت‌گيري‌هاي کهنه‌پرستان باعث شده بود که به سبب گراني، طولاني و سخت‌بودن چاپ سنگي، چاپ کتب و مطبوعات بسيار گران تمام شده و در نتيجه سال‌ها انتشار کتاب و نشريه با دشواري‌هاي فراوان همراه باشد.»

حدود ۹۰ سال پس از تأسيس نخستين چاپخانه در تبريز، نوه حاج‌زين‌العابدين (کسي که نخستين چاپخانه سنگي و سربي را در ايران داير کرد) به‌نام زين‌العابدين مطبعه‌چي که پس از زيارت مکه به نام حاجي حاج‌آقا معروف و هنگام گرفتن شناسنامه نام علميه را برخود انتخاب کرد، ماشين چاپي را از اروپا خريداري کرده و از طريق کشور مصر وارد بندر استانبول در ترکيه فعلي کرد و از اين بندر توسط چهل گاوميش به تبريز انتقال داد. حاجي حاج‌آقا علميه همراه با دستگاه‌هاي چاپ سنگي خود هشت تن از متخصصان صنعت چاپ را نيز از کشور آلمان براي نصب و آموزش اين دستگاه‌ها به تبريز آورد.

دختر حاجي حاج‌آقا علميه درباره ورود ماشين چاپ به تبريز در کتاب «اولين‌ها» نوشته حسين اميد مي‌گويد: «زمان حمل گاوميش‌هاي حامل دستگاهاي چاپ از کوچه‌هاي تنگ و باريک محله منجم تبريز به اجبار ديوارهاي تعداد زيادي از خانه‌هاي همسايه‌ها را فرو ريخته و خراب کردند که حاجي حاج آقا هزينه بازسازي ديوارهاي فرو ريخته را نيز متحمل شدند و اين‌گونه بود که چاپ، وسيله ارتقا فرهنگ و ماشين توليد علم به ايران رسيد.»

يهوديان و چاپ

عده‌اي‌ آغاز چاپ‌ در ايران‌ را در عصر ايلخانيان‌ مي‌دانند، برخي‌ احتمال‌ داده‌اند که‌ يهوديان‌ پارسي‌‌‌زبان‌ پيش‌ از ساير گروه‌هاي‌ پارسي‌زبان‌ به‌ اهميت‌ چاپ‌ کتاب‌ پي‌برده‌اند و آنان نخستين افرادي بودند که به‌کار چاپ پرداخته‌اند.

مسيحيان و چاپ

در سال ۱۶۳۹ ميلادي سه‌ کتاب‌ به‌ زبان‌ و خط‌ پارسي‌ از سوي‌ هيأت‌هاي‌ تبليغي‌ مسيحي‌ و در باب‌ تبليغ‌ مسيحيت‌ در ليدن‌ هلند به‌ چاپ‌ رسيده‌ و چاپخانه‌اي‌ که‌ اين‌ کتاب‌ها در آن‌ چاپ‌ شده‌، ظاهرا نخستين‌ چاپخانه پارسي‌ در جهان‌ است. بر اساس‌ مدارک‌ موجود، نخستين‌ کتابي‌ که‌ در ايران‌ چاپ‌ شده‌، زبور داوود يا ساغموس‌ است‌ که‌ در ۱۶۳۸ ميلادي به‌ زبان‌ و خط‌ ارمني‌ در ۵۷۲ صفحه‌ در جلفاي‌ اصفهان‌ و به‌ دست‌ کشيشان‌ ارمني به سرپرستي خاچاطور کساراتسي‌ به‌ چاپ‌ رسيده‌ است.

اين‌که‌ ارمنيان‌ پيش‌ از ديگر گروه‌هاي‌ قومي‌ – زباني‌ ساکن‌ ايران‌ توانسته‌اند در ايران‌ چاپخانه‌اي‌ از‌ خود تاسيس‌ کنند و آزادانه‌ به‌ چاپ‌ و نشر منابع‌ مسيحي‌ بپردازند و در ميان‌ اقوام‌ جهان‌ مقام‌ پانزدهم‌ را از حيث‌ قدمت‌ چاپ‌ احراز کنند، دلايل‌ بسياري‌ دارد که‌ مهم‌ترين‌ آن‌، محيط‌ آزاد و تشويق‌آميزي‌ بود که‌ به‌ويژه‌ شاه‌‌عباس‌ اول‌ صفوي‌ و فرمانروايان‌ ديگر اين‌ سلسله‌ براي‌ آنها ايجاد کرده‌ بودند.

زرتشتيان و چاپ

پيش از اينکه چاپ در ميان زرتشتيان ايران آغاز شود، پارسيان هند در چاپ به پيشرفت‌هاي خوبي دست پيدا کرده بودند و کتاب‌هاي اوستا را به خط اوستايي و فارسي به چاپ مي‌رساندند. بهترين اين کتاب‌ها «خرده اوستا» و «شاهنامه‌هاي چاپ بمبئي» به صورت چاپ سنگي بود که با کيفيت بسيار خوب در بمبئي به چاپ مي‌رسيد، در ايران پيش فروش و پس از آوردن به ايران به خريداران داده مي‌شد. تا اين‌که زنده‌ياد کيخسرو خسروياني (راستي) پي برد که حروف اوستايي در ايران قابل چاپ نيست و به دنبال راه‌اندازي چاپخانه ويژه زرتشتيان افتاد. خسروياني توانست نخستين کتاب اوستا و جزوه‌هاي ديني زرتشتيان را که خود ناشر آن بود چاپ کند. يکي از کارهاي خلاق اين فرد نخستين سالنامه زرتشتيان بود که با نام راستي، در ايران چاپ و توزيع شد. راستي در سال ۱۳۷۳ خورشيدي از سوي سازمان تامين اجتماعي به دريافت لوح خوش حساب‌ترين کارفرما در تهران برگزيده شد. همچنين از پيشگامان تاسيس بنياد اتحاديه چاپخانه‌داران تهران به‌شمار مي‌رفت.

 

ارسال نظرات

پیامتان راوارد نمایدد
لطفا نامتان را اینجا وارد نمایید