
چاپ ریحان، یکی از شناختهشدهترین چاپخانههای چاپ روزنامه بود. همین حالا هم بالای 20 روزنامه و هفتهنامه دارد. اما اوضاع چاپ آنقدر خراب و تیراژها آنقدر پایین است که به زور یک شیفت کار میشود، در حالی که به قول مدیر چاپ ریحان، زمانی که روزنامهها اعتبار داشتند و مردم در صف خرید آنها میماندند، همین روزنامه کیهان از ساعت 11صبح شروع به چاپ میکرد، تا غروب چاپ همین یک روزنامه تکرنگ طول میکشید. علی یزدانپناه فدایی، مدیر چاپخانه ریحان ـ که به تازگی به صورت شرکت درآمده و نامش به موسسه ریحان گستر نفیس تغییر یافته است ـ به سابقه چاپخانه و شرایط خرید ماشینهای چاپ رول کمرشیال هایدلبرگ هاریس اشاره میکند:
«سال 1390 دو ماشین از سوئد آوردیم. این ماشینها آمریکایی هستند. یکی از آنها 16 صفحه روزنامه چهاررنگ چاپ میکند و دیگری 64 صفحه روزنامه. اینها ماشینهای بزرگی هستند که یکی از آنها 100 تن و دیگری 180 تن وزن دارد.» سپس اضافه میکند: دستگاه بزرگ را اصلاً نصب نکردیم که فضای بسیار زیادی را جهت انبارداری اشغال کرده است. دو سوم انبار 1800 متری ما در ا ختیار این ماشینآلات است.»
وی درباره قیمت این دستگاهها هنگام خرید، میگوید: «دو میلیون یورو قیمت این دو ماشین، با ملحقات آنها بود که میشود رقمی معادل 35 میلیارد تومان و با هزینههای جانبی دیگر 40 میلیارد ارزش آنها است. مکثی میکند و میگوید: «حالا چند میتوانیم بفروشیم؟»
فدایی در ادامه میگوید: “الان جای نگهداری هم نداریم. بازار روزنامهها هم که رو به رونق نیست، بنابراین خریداری که آن را در جای درست خودش استفاده کند، پیدا نمیشود. میدانید که تعدادی از چاپخانههای رول روزنامه جمع کردهاند و آنها که هستند هم کار درست و حسابی ندارند.» سپس به تنها فرصتی که از دست رفته است، اشاره میکند:
«تنها فرصتی که ما داشتیم این بود که در افغانستان یا عراق برای بعضی کارها مثل چاپ کتاب درسی، این ماشین کاربرد دارد و کسانی بودند که مایل به مذاکره باشند. منتهی مشکل اینجاست که صادرات ماشینآلات قدیمی چاپ به خارج از کشور ممنوع است. حتی ما از دوستانی که با وزارت صنایع روابط بهتری دارند، خواهش کردیم بررسی کنند شاید مجوز فروش به خارج کشور را بدهند، گفتند اصلاً امکانش نیست و هیچ کاری نمیتوان کرد. واقعاً نمیفهمم یعنی چی؟ وقتی ما داریم این ماشین را به قراضهای میفروشیم، چرا نباید مجوز خروج از کشور داشته باشد؟”
