حرف‌های خودمانی

سرفصل جدیدی در ماهنامه صنعت چاپ گشوده‌ایم. با عنوان حرف‌های خودمانی. همان‌طور که از اسمش پیداست، اینجا از مطالب خشک و جدول و نمودار خبری نیست از مقاله و گزارش هم خبری نیست، هرچند که ممکن است یکی از حرف‌های خودمانی قد یک مقاله بشود، یا در قالب مقاله‌ای جمع و جور بیان شود.
حرف‌های خودمانی معنی‌اش این نیست که الکی و به درد نخور و برای وقت‌گذرانی باشد، نه، برعکس. این حرف‌ها خیلی هم به دردبخور هستند و از بین حرف‌های حسابی انتخاب می‌شوند.
در همین شماره که خشت اول این سرفصل را گذاشته‌ایم می‌بینید که این حرف‌های خودمانی، جنبۀ مدیریتی هم دارند و چه‌بسا در کسب و کار خانوادۀ چاپ مؤثر باشند، ولی بیشتر به روحیه و حال و نیز سلامتی تن و روان آنها سر و کار پیدا می‌کند.
چاپخانه‌داران و چاپکاران و تأمین‌کنندگان مواد مصرفی و خانوادۀ چاپ و بسته‌بندی که نباید فقط دربارۀ قیمت کاغذ و کمیابی مرکب و دغدغه‌های تأمین قطعه برای ماشین و گرفتار‌های مالیات حرف بزنند. کیفیت هوای داخل کارخانه و کارگاه جایی که بیشتر ساعات روز را در آنجا می‌گذرانند هم مهم است، خانواده و اوقات فراغت و تفریح آخر هفته و ورزش و دیدار با دوستان و سفر و گشت‌زدن در فضای مجازی و صدها چیز دیگر هم هست که در فضای خودمانی این صفحه بتوانیم دربارۀ آنها حرف بزنیم؛ حرف‌هایی که به گوش همکاران و قبیلۀ مرکبی چاپ و بسته‌بندی خوشایند باشد.
این صفحه نویسندۀ خاصی ندارد. گرچه این‌بار من(سردبیر) قدری قلم‌فرسایی کرده‌ام. شما هم می‌توانید، بخشی از مطالب آن را بنویسید، یعنی حرف بزنید، اینجا صفحۀ حرف‌های خودمانی است.
علاوه بر مثال‌هایی که در بالا برشمردیم، شاید دوست داشته باشید دربارۀ خود مجله صنعت چاپ هم نظر بدهید. موضوع مقاله و گزارش را پیشنهاد کنید، نقد و نظر خود را با خوانندگان دیگر در میان بگذارید و حتی برای خط‌مشی آیندۀ آن راهکار ارائه دهید(ببخشید مثل این‌که بحث دارد جدی می‌شود، بهتر است همین‌جا تمامش کنیم.)
خلاصه، درست است که این صفحه حرف‌های خودمانی است ولی مثل هر جای دیگر، به گفتۀ شیخ اجل سعدی شیرین‌سخن، به عمل کار برآید به سخن‌دانی(سخنرانی) نیست. بگذار حرف‌های خودمانی، خود ببوید.

۵۰ سالگی چاپ آپادانا را تبریک بگوییم

۵۰ سال چیز کمی نیست. نیم قرن از تأسیس چاپ آپادانا می‌گذرد.
چاپخانه‌ای که پیشگام چاپ گراور یا چاپ گود و تولید لفاف‌های بسته‌بندی بوده و هنوز هم مدیران قدیمی آنجا را می‌چرخانند.
به یاد بیاورید ساخت سیلندر چاپ گود تا ده، پانزده سال پیش با آن همه دم و دستگاه فنی تراشکاری، اسیدکاری و گیر و گرفتاری، چه کار دشواری بود. حالا البته کارها آسان‌تر شده‌اند و چاپخانه‌های متعددی در کنار آپادانا، فیلم و فویل را به روش گراور چاپ می‌کنند، اما آپادانا همچون ستون‌های کاخ آپادانا، اکنون هم نامی افتخارآمیز است. به جناب مهندس محمدتقی جاجرمی و آقای رضا رضایی و دوستان دیگر، تبریک می‌گوییم.

شیوه‌نامه کار حرفه‌ای برای طراحان

تازه‌ترین کتاب چاپ شدۀ #انجمن_طراحان_گرافیک_ایران ترجمه‌ای است از نظامنامۀ شورای جهانی طراحی ICO-D# که بهترین شیوه‌های کار حرفه‌ای را برای طراحان مشخص می‌کند.
در این کتاب پس از تعریف طراح، آداب همۀ فعالیت‌های طراحان در ارتباط با مشتری، همکار، جامعه و نیز شرکت در مسابقات، کنفرانس و نمایشگاه و داوری تعریف شده‌اند.
جزییات فراوانی دربارۀ نحوه گرفتن حق تألیف و همچنین حقوق معنوی طراح نوشته شده است.
این کتاب نه تنها برای #طراحان بلکه برای صاحبان مشاغل و سفارش‌دهندگان به #طراحان_گرافیک نیز مفید است.
گفتنی است کتاب را «مسعود سپهر» به فارسی برگردانده است.

سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر را از دست ندهید

شاید اهل سینما رفتن باشید یا نباشید ولی جشنواره فیلم فجر، با سینما رفتن فرق می‌کند. آنجا رویداد-کمی تا قسمتی- پرشور است. فیلم‌ها را گرم و تازه و از تنور درآمده می‌توان دید. بعضی فیلم‌ها شاید بعداً اجازه نمایش پیدا نکنند-امیدوار باشیم که چنین نشود- ولی شما در این جشنواره می‌توانید ببینید. به هرحال این جشنوارۀ ۱۰روزه(از دهم تا ۲۲ بهمن) در سینماهای مختلف تهران و شهرستان‌ها فیلم‌های جدید ایرانی و خارجی به نمایش می‌گذارد. (البته گیرآوردن بلیط با خودتان!)
گفتنی است، مهرزاد دانش مدیر کل دفتر امور چاپ و نشر که از منتقدان نامدار سینمایی کشور است، امسال جزء داوران بخش اصلی جشنواره فجر است.

مصاحبت پیش‌کسوتان پیشرو را از دست ندهیم

چند ماه پیش ملاقات با پیش‌کسوت چاپ سیلک‌اسکرین و تبلیغات، جناب اسکندر خمسه‌پور نصیبم شد. در برنامۀ رونمایی از یک کتاب مربوط به طهران قدیم(شرح آن کتاب بماند برای وقتی دیگر). واقعاً لذت بردم از حرفها و روش و منش این سپیدموی جوانفکر. حالا به بهانۀ حرفهای خودمانی شما را در این حس خوب شریک می‌کنم که دیدم او فقط پیش‌کسوت نیست، پیشرو هم هست، اطلاعات به‌روز در مورد چاپ افست و یو وی و انواع مواد چاپ‌پذیر را خیلی از جوانترها هنوز از او می‌پرسند.
چند هفته پیش هم شنیدم مهندس محمدحسین محمدلو، متخصص مرکب و شیمی چاپ، از آمریکا به ایران آمده، به دیدارش رفتم. اول گفت که با بیماری سختی پنجه در پنجه انداخته که حالا درمان را به انتها رسانده است، بعد آنقدر از دوران کودکی در روستای آذربایجان و کارکردن در مزرعه تا آمدن به دانشگاه و کارکردن و کارخانه ساختن خاطره‌های شیرین گفت که یکی دو ساعت فقط خندیدم. شاد و سبک و دلخوش از او جدا شدم. او که حالا کارها را به فرزندش(علی آقا) سپرده، هنوز هم دل در گرو تحقیق و نوجویی دارد. بین همین خاطره گفتن‌ها یک تلفن از آلمان داشت و آلمانی صحبت کرد و یکی از آمریکا که انگلیسی صحبت کرد. لابه‌لای حرفهایش منابعی دست اول را در زمینۀ چاپ به من معرفی کرد. هر کجا هست خدایا به سلامت دارش.

چرا ما کمپین نداشته باشیم؟

به برکت فضای مجازی این روزها کمپین(Campaign) راه‌انداختن، خیلی مُد شده است. این واژۀ انگلیسی را بعضی‌ها«کارزار» ترجمه کرده‌اند، عده‌ای هم «پویش» را معادل بهتری دانسته‌اند. اولی قدری سرسختانه به نظر می‌آید و حرکتی جدی، هماهنگ و سازمان‌یافته را به ذهن متبادر می‌کند. در حالی‌که دومی ملایم‌تر است و پیوستگی یک سلسله کار مداوم و هم‌افزایی یک رشته اقدامات را به یاد می‌آورد. برای درک معنی کمپین جمع این دو واژه را با هم در نظر بگیرید.
راه‌انداختن کمپین معمولاً با هدف جلب حمایت و مشارکت مردمی برای اقدامی همگانی جهت برطرف کردن یک مشکل یا حل یک مسأله صورت می‌گیرد. بسیاری از کمپین‌ها هم به منظور تأثیرگذاری بر مسئولان و دولت‌ها برای تغییر یک رویه یا پذیرش یک پیشنهاد مردمی شکل می‌گیرد.
حالا منظور از این حرفها چیست؟
آیا در صنعت چاپ موضوعی برای کمپین پیشنهاد می‌کنید؟ مثلاً در رابطه با اداره مالیات تک‌تک چاپخانه‌ها حرف و گلایه بسیار دارند و زورشان به مأمور مالیات نمی‌رسد. حتی حدود ۱۳۰ چاپخانه در تهران که به تعطیلی کشیده شده‌اند، با اداره مالیات مشکل دارند و بدهکارند. آیا در این مورد‏، کمپین می‌تواند کارزار‏، ببخشید، کارساز باشد!
لطفاً نظر خود را با تحریریه ماهنامه صنعت چاپ در میان بگذارید. تلگرام @Iranprint_News

ماوس می‌تواند ساختار اسکلتی شما را داغون کند!

کامپیوتر‏، دستگاهی اساسی در محیط کار و حتی در خانه‌هاست. بنابراین نحوۀ صحیح استفاده از آن (از میز و صندلی آن تا صفحه‌کلید و مانیتور و ماوس و غیره) بسیار اهمیت دارد. کارشناسان ارگونومی* و بهداشت محیط کار، دستورالعمل‌های فراوانی برای کار با کامپیوتر تنظیم کرده‌اند. اینجا به یکی از کوچکترین اجزای کامپیوتر یعنی ماوس اشاره می‌کنیم.
ماوس یا موشواره؛ این شئ کوچک که به ظاهر در مشت ماست، می‌تواند مشکلات فراوانی برای عضلات، اعصاب و اسکلت مچ، انگشتان و فراتر از آن برای گردن و ساختار اسکلتی بدن ایجاد کند. مشکلاتی که گاهی ممکن است با عمل جراحی هم رفع نشود.
دکتر مجید معتمدزاده در دانشگاه علوم پزشکی همدان، مطالعه خوبی دربارۀ ارگونومی کامپیوتر انجام داده و دستورالعملی تنظیم کرده است که می‌تواند راهنمای خوبی برای همۀ ما باشد.
اگر یک یا چند مورد از ناراحتی‌های زیر را در دست و گردن خود حس کردید، بدانید که اختیار این موش کوچولو را خوب به دست نگرفته‌اید و او دارد مچ شما را می‌پیچاند.

– بی‌حسی‏ یا احساس سوزش در دست
– کاهش قدرت چنگ‌زدن و مشت کردن
– تورم یا سفتی مفاصل
– درد مچ، ساعد، آرنج، گردن و پشت

* ارگونومی‏، علم ارتباط انسان با محیط کار و زندگی است و به سازگار کردن روش کار و وسایل کار با ابعاد انسانی و قابلیت‌های جسمانی و روانی افراد می‌پردازد.

روزی چند ساعت سر در گریبان موبایلی؟

این روزها همه کم و بیش چند دقیقه‌ای را به گشت و گذار در شبکه‌های اجتماعی می‌گذارنند، بعضی‌ها که چند ساعت درگیر آن هستند، خوب حق دارند کسی‌که هم فیس‌بوک دارد، هم اینستاگرام، هم تلگرام و واتس‌آپ و چیزهای دیگر، برای هرکدام ربع ساعت وقت بگذارد، بیش از دو ساعت می‌شود.
شما از هر نوعش که باشی، مواظب باش ارتباط با خانواده را ازت نگیره. یکی از دوستان می‌گفت ویژگی موبایل این است که ارتباط آدم را با کسانی که نزدیک او هستند، کم می‌کند و در عوض با آنهایی که دور هستند، زیاد می‌کند.

البته شما اگر خواستید برای تلگرام وقت بگذارید، ایرادی ندارد، اما به کانال ماهنامه صنعت چاپ هم سری بزنید! راستی شما عضو کانال مجله هستید؟ @sanatchapnews
این کتاب به کار شما هم می‌آید
خیلی‌ها عادت کتاب‌خوانی را ترک کرده‌اند.(انگار کتاب‌خوانی هم چیزی است مثل سیگار کشیدن که ترکش کنند). به هر حال این روزها مردم کمتر کتاب می‌خوانند، ولی این کتاب را که انجمن طراحان گرافیک ایران چاپ کرده، به کار مدیران چاپخانه‌ها هم می‌‌آید‎‏؛ بخوانید ضرر نمی‌کنید.

تعطیلات چه برنامه‌ای دارید؟

تعطیلات زمستانی را معمولاً کمتر از تعطیلات تابستانی بها می‌دهند، شاید این ریشه در گذشته دارد که زمستان‌های سرد و پُربارش داشتیم و امکانات حمل و نقل محدودتر بود و هر خانواده‌ای چند بچه مدرسه‌ای داشت، حالا اما وضع هوا طوری به هم ریخته، که وسط زمستان، هوا بهاری می‌شود. در کشور ما اگرچه گرانی و مشکلات -بهتر است بگویم بحران‌های اقتصادی و اجتماعی- کم نیست ولی این کشور حُسن‌هایی هم دارد، یکی همین طبیعت چهارفصل آن است.
اگر اهل برف‌بازی و اسکی و کوهنوردی زمستانی هستید که امسال پیست‌ها پربرف‌اند. اگر دنبال هوای مطبوع‌تر هستید، صدها مکان گردشگری در این جغرافیای پرتنوع داریم. از کویر تا ساحل و جنگل و شهرهای تاریخی. حالا فصل شهرهای ساحلی خلیج فارس است. تورها یا امکانات مناسب برای هر بودجه‌ای پیدا می‌شود. کافی است کمی جستجو کنید.

بیایید برای محله و شهرمان کاری بکنیم

با کاغذهای باطله چه کارها می‌توان کرد!
ماشین حساب را بردارید و به جای محاسبۀ هزینۀ کاغذ و چاپ، این معادلۀ ساده را حل کنید، وقتی یک خانم معلم بازنشسته با دست خالی می‌تواند چندین کتابخانه در مراکز مختلف انزلی دائر کند و گروه‌های زیادی را برای پاکسازی این شهر زیبای توریستی، بسیج کند، از یک مدیر چاپخانه چه کارهایی برمی‌‌آید؟
صفورا غله‌‌داری، همان معلم انزلی ‌چی، از تفکیک زباله و جمع‌آوری کاغذهای باطله شروع کرد. لطفاً شما نگاهی به مخزن پوشال چاپخانه بزنید. لازم نیست همان کار صفورا را تکرار کنید، شاید شما ایده‌‌های بهتری داشته باشید. باور کنید احساس بهتری هم خواهید داشت. بخشی از گزارش را که ترانه بنی یعقوب نوشته، در اینجا بخوانید و برای ادامه اش به لینک آن مراجعه کنید.
صفورا کاغذ باطله‌‌های شهر را جمع می‌کند و با پولش کتابخانه می‌سازد. ساخت هفت کتابخانه در یک سال و نیم حاصل کار اوست.

صفورا غله‌‌داری، معلم بازنشسته انزلی‌چی را در انجمن طرفداران توسعه بندرانزلی می‌‌بینم؛ نزدیک اسکله تفریحی‌ و زیباترین نقطه این شهر ساحلی. حالا کمتر کسی است که نداند آرزوی این زن داشتن شهری بدون زباله است. دوستان و همراهانش تقریباً به یاد نمی‌آورند به نقطه‌ای از شهر رفته باشند و زباله‌ای روی زمین افتاده باشد و او برای برداشتنش پیش‌ قدم نشده باشد.
کارش را با پویش جمع‌آوری در قوطی‌های پلاستیکی و خرید ویلچر برای معلولان آغاز کرد و بعد وقتی متوجه شد در شهرش تفکیک پسماند از مبدأ وجود ندارد و کاغذهای باطله با سایر زباله‌ها مخلوط می‌‌شود، تصمیم گرفت خودش سیستمی برای جمع‌آوری کاغذهای باطله ایجاد کند. اما امکانات محدود بود.
به ارتباطاتش با مدارس و معلمان شهر بسنده کرد و از همه خواست کاغذهای باطله‌شان را دور نریزند. مکانی برای انبار کردن کاغذها لازم بود؛ آن را هم مدیر یکی از مدارس غیرانتفاعی شهر برایش فراهم کرد و قصه آغاز شد: «کار را تنها شروع کردم و بعد با دوستان انجمن آشنا شدم و فهمیدم در قالب انجمن و همکاری جمعی، کارها بهتر پیش می‌‌رود. اولین بار توانستیم یک تن کاغذ باطله جمع کنیم. فکر کردم همان‌طورکه برای در بطری جامعه هدف داشتیم و با فروشش برای افراد دارای معلولیت ویلچر می‌‌خریدیم بهتر است هدف مشخصی داشته باشیم و عواید حاصل از آن را هزینه کارهای مختلف نکنیم. بنابراین کاغذ را در برابر کتاب و ایجاد کتابخانه‌های کوچک در اماکن عمومی شهر دیدم. تاکنون توانسته‌ایم هفت کتابخانه در نقاط مختلف شهر ایجاد کنیم؛ از جمله در بیمارستان، زندان، باشگاه‌های ورزشی، انجمن ناشنوایان و شهرداری انزلی.» برای مشاهده متن کامل گزارش ترانه بنی یعقوب را به این لینک مراجعه کنید. ۱۵۳۷۱=http://raahak.com/?p

ارسال نظرات

پیامتان راوارد نمایدد
لطفا نامتان را اینجا وارد نمایید